سکانس نهایی زندایا در پایانبندی Dune 2 کارگردان را از موفقیت فیلم مطمئن کرد
اقدامی پرخطر به منظور ایجاد درک صحیح از داستان فیلم
به گفته دنیس ویلنوو کارگردان فیلم، سکانس نهایی زندایا در پایانبندی فیلم Dune 2 ایشان را مطمئن کرد که فیلم موفقی را در اختیار دارد.
هر دقیقه از فیلم Dune: Part Two جادویی محض از سینمای علمی تخیلی محسوب میشود با این حال سکانس نهایی به آسانی یکی از بخشهای برجسته آن به شمار میرود. در لحظات پایانی این فیلم به جای آن که تصویر روی شخصیت پاول اترئیدیز با بازی تیموتی شالامه (Timothée Chalamet) متمرکز باشد، ما شخصیت چانی با نقش آفرینی زندایا (Zendaya) را در صحرا دنبال میکنیم آن هم که در حالی که این شخصیت یک سفر جدید را آغاز میکند.
در حالی که روی دانههای تلماسه ایستاده، دوربین برای لحظاتی روی چهره شخصیت چانی تامل میکند و در این لحظه است که زندایا در پایانبندی Dune 2 احساسات بسیار متناقضی از خشم و دلشکستگی را در صورت خود به نمایش میگذارد. این صحنه بسیار ویرانگر بوده و به مخاطبین یادآوری میکند این که پاول توانسته پیشگوییها را به انجام برساند به معنی دستیابی به پیروزی نیست بلکه نمایانگر این موضوع بوده که تنها خطر و خشونت بیشتری در آینده انتظارشان را میکشد.
محال است به تماشای Dune Part 2 نشسته باشید و این سکانس ذهن و فکر شما را به خود مشغول نکرده باشد. دنیس ویلنوو (Denis Villeneuve) کارگردان فیلم مورد بحث نیز در گفتگوی اخیرش با نشریه گیمز رادار اظهار داشته که این بخش، یکی از سکانسهای مورد علاقهاش از فیلم به شمار میرود. در حقیقت، همین سکانس بوده که به ویلنوو اطمینان بخشیده، فیلم او به یک اثر موفق تبدیل شده است. “این بخش یکی از سکانسهای مورد علاقه من است. من این سکانس را فیلمبرداری کردم و پس از آن میدانستم که یک فیلم (موفق) در اختیار دارم.”
با این حال چرا باید به جای شخصیت اصلی، فیلم با تمرکز روی شخصیت چانی به اتمام برسد؟ برای شخص ویلنوو، این اقدام خطرناکی برای انجام بوده تا بدین ترتیب به خالق رمان Dune یعنی فرانک هربرت (Frank Herbert) ادای احترام کرده باشد که قصدش از این رمان، روایت یک داستان هشداردهنده بوده است.
ولینوو در این باره توضیح میدهد “این ایده از همان ابتدا که ما شروع به نگارش چنین اقتباسی نمودیم، وجود داشته است. فرانک هربرت از نحوه برداشت برخی از مردم از رمان اول، ناامید شده بود که گمان میکردند این داستانی درباره بزرگداشت شخصیت پاول اترئیدیز است. ایشان میخواست تا یک داستان هشداردهنده روایت کند، هشداری درباره چهرههای مسیحگونه، افراد کاریزماتیک، کسانی که از مذهب به عنوان ابزاری برای قدرت استفاده میکنند.”
ویلنوو در ادامه اظهار داشت که کلید حل این موضوع، گسترش نقشی بود که شخصیت چانی در این داستان برعهده داشت “ما این ایده را در ذهن داشتیم که تحولی برای چانی در نظر بگیریم. در کتاب، چانی در سایهی شخصیت پاول قرار دارد. اما ما میخواستیم که در فیلم، چانی تفکر، باور و داستان مستقلی داشته باشد. او دید متفاوتی در مقایسه با پاول به دنیا دارد.”
“ساختار فیلم براساس رابطه بین این دو شخصیت تنظیم شده است. سپس در ابتدای بخش سوم فیلم، ما هر چه بیشتر دیدگاه چانی را مورد پذیرش و مقبولیت خود قرار میدهیم. و از زاویه دید این شخصیت، ما میتوانیم ببینیم که پاول در چه نقطهای از راه خود منحرف میشود و به همان چیزی تبدیل میشود که از آن وحشت داشت تبدیل شود.” ویلنوو در خصوص شخصیت چانی با هنرنمایی زندایا در پایانبندی Dune 2 ادامه میدهد “این شخصیت به قطبنمای اخلاقی ما تبدیل میشود. به همین دلیل بسیار مهم بود که فیلم با تمرکز روی چانی به اتمام برسد تا زاویه دید ما براساس آن صورت بگیرد.”
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید