بهترین بازیهای بر اساس کتاب
بالا بردن سرانه بازی کردن و خواندن
چه در قالب کمیک، داستان کوتاه یا نثر سنتی، سینما و ادبیات سالهاست که رابطهای موفق با یکدیگر داشتهاند؛ بهطوریکه تقریباً دوسوم برندگان جایزه بهترین فیلم در مراسم اسکار، بر اساس آثار مکتوب ساخته شدهاند. با این حال، این سابقه پربار کتابها در زمینه اقتباسهای موفق، هنوز به همان اندازه وارد دنیای بازیهای ویدیویی نشده است. به همین علت و تعداد محدود آنها، قصد داریم به بهترین بازیهای بر اساس کتاب یا دارای کتاب بپردازیم.
با وجود این، آثار متنوع ادبی—از ترس مدرن گرفته تا شعر کلاسیک—که با موفقیت به بازیهای ویدیویی اقتباس شدهاند، نشان میدهند که ظرفیت بالایی برای همکاری میان این دو رسانه وجود دارد؛ همانطور که در بسیاری از فرنچایزهای مشهور امروزی نیز بهخوبی قابل مشاهده است.
سری بازیهای The Witcher
با سه بازی اصلی و تعدادی بسته الحاقی و اسپینآف، سری بازیهای The Witcher یکی از محبوبترین فرنچایزهای نقشآفرینی در دنیای بازیهای ویدیویی بهشمار میآید. اما ماجراجوییهای گرالت ریویایی (Geralt of Rivia) از کجا آغاز شد؟ پاسخ، به یک داستان کوتاه در سال 1986 بازمیگردد که توسط نویسنده لهستانی Andrzej Sapkowski نوشته شد. این داستان کوتاه که بهسادگی عنوان Wiedźmin (یا Witcher به زبان انگلیسی) را داشت، در نهایت به مجموعهای از رمانها و داستانهای کوتاه درباره ویچر تبدیل شد.
با اینکه رابطه بین ساپکوفسکی و استودیوی توسعهدهنده CD Projekt Red فراز و نشیبهایی داشته—از جمله اختلافنظرهایی درباره حق امتیاز و پرداختها—اما این دو اخیراً قرارداد خود را مجدداً مورد مذاکره قرار دادهاند؛ به این معنا که احتمالاً در آینده شاهد بازیها و محصولات بیشتری با محوریت دنیای سری بازیهای The Witcher خواهیم بود و بدون اغراق احتمالا دوباره شاهد یک مورد دیگر در میان بهترین بازیهای بر اساس کتاب، خواهیم بود.
سری بازیهای Metro
در سری بازیهای Metro، بازیکنان تلاش میکنند تا در روسیهای پساآخرالزمانی زنده بمانند؛ کشوری که سطح آن پس از بمباران هستهای بهشدت آلوده به تشعشعات رادیواکتیو شده و دیگر قابل سکونت نیست. در حالی که بازی اول این مجموعه اقتباسی نسبتاً وفادار از رمان سال 2002 نویسنده روسی Dmitry Glukhovsky به همین نام است، اما روایت داستانی بین بازیها و کتابها بهصورت رفتوبرگشتی پیش میرود.
برای دنبال کردن کامل خط اصلی داستان، پیشنهاد میشود که ابتدا رمان Metro 2034 را بخوانید، سپس بازی Metro: Last Light را تجربه کنید، پس از آن سراغ رمان Metro 2035 بروید و در نهایت با بازی Metro Exodus ادامه دهید. این روند پیچیده و رفتوبرگشتی، رابطهای همزیستانه و نادر میان ادبیات و بازیهای ویدیویی خلق کرده که کمتر نمونهای مشابه برای آن حتی در میان فهرست بهترین بازیهای بر اساس کتاب، وجود دارد.
I Have No Mouth, And I Must Scream (دهان ندارم و باید فریاد بزنم)
داستان کوتاه I Have No Mouth, and I Must Scream نوشته Harlan Ellison یکی از آثار تکاندهنده و برجستهی علمیتخیلی-وحشت است که در مجموعهای به همین نام منتشر شده. این داستان که در آیندهای دور جریان دارد، ماجرای آخرین انسانهای بازمانده بر روی زمین را روایت میکند؛ زمانی که یک ابررایانه با نفرتی سیریناپذیر نسبت به بشریت، کنترل کامل همهچیز را در اختیار دارد.
این کامپیوتر که همه جوانب زندگی را تحت سلطه خود گرفته، از ترسها و نقاط ضعف این انسانها برای زجر دادنشان استفاده میکند و عملاً زندگیشان را به جهنمی تمامعیار تبدیل کرده. بازی ویدیوییای که بر اساس این داستان ساخته شده، با حفظ همین فضای کلی، مسیر متفاوتی را در روایت طی میکند: بازیکن هدایت پنج بازمانده را در دنیایی شبیهسازیشده بر عهده دارد، جایی که هر کدام باید با عمیقترین ترسها و خطاهای شخصی خود مواجه شوند. با اینکه سالها از انتشار این بازی گذشته، I Have No Mouth, and I Must Scream هنوز هم به خاطر ترس روانشناختی شدید خود اثری بهشدت دلهرهآور و ماندگار حتی در بین بهترین بازیهای بر اساس کتاب، محسوب میشود.
بازی Cyberpunk 2077
بازی Cyberpunk 2077 ادامهدهنده سنت CD Projekt Red در ساخت آثار ویدیویی بر پایهی منابع از پیشموجود است، اما این بار، بهجای اقتباس از یک رمان سنتی، الهام خود را از نوعی متفاوت از کتاب گرفته: مجموعه بازیهای نقشآفرینی رومیزی Cyberpunk نوشته Mike Pondsmith.
این بازیهای رومیزی یک خط داستانی پیوسته را دنبال میکنند که از نسخه اولیه آن (که وقایع آن در سال 2013 رخ میدهد) آغاز شده و تا آخرین نسخهی منتشرشده با عنوان Cyberpunk Red (که در سال 2045 جریان دارد) ادامه مییابد. بازی Cyberpunk 2077 در آیندهای دورتر، یعنی سال 2077، رخ میدهد و از نظر زمانی ادامهای بر آن مجموعه به حساب میآید.
گرچه بازی در برخی تاریخها و جزئیات نسبت به نسخههای رومیزی بازنگریهایی داشته، اما همچنان شخصیتها و رویدادهای مشترک بسیاری بین این دو نسخه وجود دارد که نوعی تداوم روایی را حفظ کردهاند.
بازی Tom Clancy’s Rainbow Six
در حالیکه دهها بازی نام و برند Tom Clancy را یدک میکشند، تعداد کمی از آنها واقعاً بر اساس رمانهایی هستند که خود او نوشته باشد. Tom Clancy که نویسندهی پرفروش آثاری چون The Hunt For Red October و The Sum of All Fears بود، در سال 1998 استودیوی بازیسازی Red Storm Entertainment را نیز بنیانگذاری کرد. این استودیو نخستین بازی Rainbow Six را منتشر کرد که مستقیماً بر پایهی رمانی به همین نام از Clancy ساخته شده بود.
در ادامه، شرکت Ubisoft حقوق مربوط به نام Tom Clancy را خریداری کرد و آن را به مجموعههایی چون The Division و Splinter Cell گسترش داد؛ بازیهایی که دیگر ارتباط مستقیمی با رمانهای او ندارند. با این حال، این فرنچایزها حتی پس از درگذشت غیرمنتظرهی Clancy در سال 2013 نیز همچنان به حیات خود ادامه دادهاند.
سری بازیهای S.T.A.L.K.E.R.
ارتباط بازی S.T.A.L.K.E.R. با ادبیات شاید بهصورت مستقیم و آشکار نباشد، اما کاملاً مشخص است که بخش عمدهای از جهان و premise آن از رمان علمیتخیلی روسی Roadside Picnic نوشتهی Arkady و Boris Strugatsky در سال 1977 الهام گرفته شده است.
در واقع، S.T.A.L.K.E.R. اقتباسی غیرمستقیم از فیلم Stalker اثر Andrei Tarkovsky است که در سال 1979 منتشر شد؛ فیلمی که خود بهشکلی آزاد از Roadside Picnic اقتباس شده است. هم کتاب و هم فیلم، داستان افرادی را روایت میکنند که وارد “ناحیه”هایی آلوده، پر از خطر و با وعدهی ثروت میشوند؛ ناحیههایی که قوانین فیزیک در آنها وارونه یا ناپایدار است و پر از تلهها و خطرات نامرئیاند.
این فضای مرموز، فلسفی و علمیتخیلی در بازی S.T.A.L.K.E.R. نیز به خوبی منتقل شده و آن را به یکی از خاصترین تجربیات ژانر بقا و اتمسفریک در فهرست بهترین بازیهای بر اساس کتاب، تبدیل کرده است.
بازی Dante’s Inferno
بازی Dante’s Inferno که در سال 2010 توسط Visceral Games ساخته شد، شاید بسیاری از ظرافتها و لایههای تفسیری اثر کلاسیک قرونوسطایی Inferno از شاعر ایتالیایی Dante Alighieri را کنار گذاشته باشد، اما با این حال الهامهای تماتیک قدرتمندی از این توصیف مشهور از جهنم مسیحی در خود دارد.
هرچند بازی از لحاظ لحن و روایت تفاوت زیادی با منبع اصلی دارد، اما موفق شده بود که برداشتهای تصویری بهیادماندنیای از حلقههای مختلف جهنم ارائه دهد؛ هر حلقه با تمرکز بر یکی از گناهان کبیره طراحی شده و پر از هیولاهایی بود که بهطور مناسب با موضوع آن حلقه مطابقت داشتند.
داستان بازی در نهایت با یک پایان باز رها میشود، اما متأسفانه با گذشت بیش از یک دهه، بهنظر نمیرسد که دنبالهای برای Dante’s Inferno در کار باشد؛ موضوعی که برای بسیاری از طرفداران، ناامیدکننده است.
بازی Call of Cthulhu
داستانهای ترسناک نویسنده مشهور H. P. Lovecraft الهامبخش غیرمستقیم بسیاری از بازیهای ویدیویی بودهاند، اما برخی عناوین – مانند بازی Call of Cthulhu ساختهی استودیو Cyanide در سال 2018 – بهطور مستقیمتری از اسطورهشناسی مشهور لاوکرفت الهام گرفتهاند.
با وجود اینکه ترس کیهانی و تأکید آثار لاوکرفت بر «آنچه دیده نمیشود» اقتباس آنها را دشوار میسازد، Call of Cthulhu با هوشمندی چندین داستان مختلف را در قالب یک بازی اولشخص مرموز و اتمسفریک ترکیب کرده است.
این بازی در اصل بر پایهی بازی رومیزی منتشرشده در سال 1981 به همین نام ساخته شده، که آن هم به نوبهی خود از داستانهای لاوکرفت سرچشمه گرفته بود. بازی از بازیکن میخواهد بهجای تکیه بر زور، با استفاده از هوش و تحلیل، مسیر خود را در میان شک و تردیدهای ذهنی قهرمان داستان پیدا کند؛ عناصری که همگی در ترس لاوکرفتی جایگاه ویژهای دارند.
مجموعه بازیهای Parasite Eve
رمان علمی-تخیلی ترسناک Parasite Eve نوشتهی Hideaki Sena در سال 1996 این پرسش جالب را مطرح میکند: «اگر میتوکندریها در واقع بخشی از یک موجود هوشمند منتظر برای تسلط بر تمام سیاره بودند، چه؟» شاید این premise در نگاه اول عجیب بهنظر برسد، اما این رمان به نخستین برندهی جایزهی Japanese Horror Novel Award تبدیل شد و در ادامه الهامبخش ساخت مانگا و مجموعه بازیهای ویدیویی نیز گردید.
در حالی که سومین و آخرین بازی این مجموعه تا حد زیادی از خط روایی رمان اصلی فاصله میگیرد، دو نسخهی نخست – Parasite Eve (1998) و Parasite Eve II (1999) – عملاً دنبالهای بر داستان رمان بهحساب میآیند.
بازی Conan Exiles

مالکیت فکری Conan ممکن است شکل، محیط و داستانهایش را از چندین رسانهی سرگرمی و تفریحی گرفته باشد، اما همهی آنها از بیش از 20 داستان، شعر و مقالهی Robert E. Howard که در دههی 1930 منتشر شدهاند، آغاز شدهاند. این داستانها که در دوران خیالی Hyborian Age زمین (بین غرق شدن آتلانتیس و ظهور تمدنهای باستانی شناختهشده) روایت میشوند، از دههی 1960 وارد مالکیت عمومی شدهاند و الهامبخش ساخت دهها بازی در انواع ژانرها بودهاند.
جدیدترین نسخه اما، بازی Conan Exiles در سال 2018 است. در این بازی بقا با دنیای باز، بازیکنان نقش قهرمان اصلی را بازی نمیکنند، بلکه یکی از تبعیدشدگان متعددی هستند که مجبورند در محیط وحشی و بربرانه، در برابر هیولاهایی که این سرزمین را خانه خود میدانند و همچنین دیگر انسانهایی که میخواهند به زور هرچه میتوانند تصاحب کنند، زنده بمانند.
بازی World War Z
کتاب World War Z نوشته Max Brooks ممکن است بهترین اثر داستانی زامبیمحور تاریخ باشد، اما تاریخچهی اقتباسهای آن چندان موفق نبوده است. فیلم 2013 تقریباً از کتاب کاملاً متفاوت بود و بسیار کم یا هیچ شباهتی با متن اصلی نداشت. اما بازی ویدیویی سال 2019، در عوض، بیشتر با رمان هماهنگ بود و در عین حال شاید تنها نکتهی خوب فیلم را حفظ کرد: گروههای عظیم و بسیار سریع زامبیها.
مرحلهها که به شکل مشابه Left 4 Dead طراحی شدهاند، شامل حرکت بین مکانهای مختلف و مقابله با دستههای عظیم زامبیها هستند، اما بیشتر شبیه به رماناند. این مراحل شامل تخلیهی ژاپن، نبرد فاجعهبار یونکرز که در آن نیروهای نظامی آمریکا توسط جمعیت آلودهی نیویورک شکست خوردند، و مأموریت پدر Sergei Popov در مسکو است که از طرف خدا مأمور شده تا زمین را از آلودگی پاک کند. نکتهی برجستهی بازی، موتور گرافیکی آن است که به طور خاص برای مدیریت همزمان هزاران زامبی طراحی شده است. واقعاً تجربهی مشابه دیگری در بازیهای زامبیمحور وجود ندارد.
بازی Spec Ops: The Line
شرکت Yager Development تصمیم گرفت با ورود خود به سری طولانیمدت Spec Ops، مسیر روانشناسانه و داستانمحورتری را دنبال کند. این بازی که از رمان Heart of Darkness نوشته Joseph Conrad الهام گرفته است، روایت سه سرباز را دنبال میکند که مأموریت شناسایی در دبی اشغالشده را بر عهده دارند. با این حال، اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و آنها توسط سربازانی که قرار بود نجات داده شوند، به عنوان دشمن شناخته میشوند.
با وجود دستور عقبنشینی، کاپیتان Walker و تیمش تصمیم میگیرند به مسیر خود ادامه دهند. در طول داستان، اخلاقیات و سلامت روان Walker مورد آزمایش قرار میگیرد؛ مخصوصا در زمانی که او از خط قرمز استعاری عبور میکند.
بازی Middle-Earth: Shadow of Mordor
بازی Middle-Earth: Shadow of Mordor ساختهی شرکت Monolith، به بازیکنان این امکان را داد تا به جنبههای خشنتر و واقعیتر سری مشهور فانتزی J.R.R. Tolkien سفر کنند. سرزمین دشمنخیز و بارانی Mordor محیط بازی است که ترکیبی از حرکات پارکور سری بازیهای Assassin’s Creed و مبارزات ریتمیک سری بازیهای Batman: Arkham را ارائه میدهد.
ویژگی منحصربهفرد این بازی، سیستم Nemesis بود که به اورکهای دشمن نامها، شخصیتها و نقاط ضعف مشخص میداد. اورکهایی که بازیکن را میکشتند، ارتقا مییافتند و در صورت مواجهه مجدد، با تمسخر از نبرد قبلی صحبت میکردند. در نهایت، بازیکنان میتوانستند با استفاده از سلسلهمراتب نیروهای Sauron، به نفع خود بازی کنند.
بازی Bioshock
بازی Bioshock ساختهی کن لوین (Ken Levine)، یک شوتر داستانمحور بود که بازیکنان را موظف میکرد در شهر زیرآبی خطرناک Rapture زنده بمانند. ایدئولوژی پشت آرمانشهر احتمالی Andrew Ryan تا حد زیادی برگرفته از موضوعات ابژکتیویسم موجود در آثار Ayn Rand بود.
کتابهای Rand، مانند Atlas Shrugged و The Fountainhead، از فردگرایی سختگیرانه حمایت میکردند و در عین حال دخالت دولت و مصالحه با خواستههای فقرا و ضعیفان را نکوهش میکردند. با این حال، غیرعملی بودن چنین جامعهای باعث سقوط Rapture میشود که در نهایت به یک دیستوپی جهنمی بدل میگردد، جایی که ساکنان آن به سایههای بیثبات و معتاد به داروهای خود تبدیل میشوند.
بازی Dune II: The Building of a Dynasty
مجموعه Dune، بهویژه رمان اول آن، بهطرز قابل توجهی در تطبیق با رسانههای دیگر دشوار بوده است. پیش از فیلم 2021، موفقترین اقتباس، بهطور غیرمنتظرهای، یک بازی تختهای بود. اما اقتباسهای قابل توجه دیگری نیز وجود داشتهاند، مانند بازی رایانهای قدیمی Dune II: The Building of a Dynasty که بسیاری از ویژگیهای کلیدی ژانر استراتژی همزمان (RTS) را پایهگذاری کرد، از جمله مهدود جنگ (fog of war), درخت فناوری (technology tree), نیاز به جمعآوری منابع، ساخت پایگاه و مهمتر از همه، معرفی یکی از اولین هوشهای مصنوعی در یک بازی استراتژی همزمان.
اگرچه گرافیک آن با بازیهای RTS مدرن یا بازی جدید Dune که بر اساس فیلم بصری چشمنواز ساختهی دنی ویلنو (Denis Villeneuve) است قابل مقایسه نیست، اما این بازی مسیر ژانر RTS را هموار کرد. این بازی تأثیر عظیمی بر برخی از بزرگترین نامهای دوران اولیه بازیهای RTS مانند Warcraft، Command & Conquer و Starcraft داشت.
به پایان فهرست معرفی بهترین بازیهای بر اساس کتاب یا دارای کتاب رسیدیم و امیدواریم که علاوهبر تجربه این بازیها، حتما به سراغ خواندن آنها بروید تا به صورت کاملا عمیقی غرق در جهان آنها شوید.
حال به نظر شما کدامیک از این بازیهای توانستهاند کتابی از روی اقتباس شدهاند را به خوبی در یک بازی ویدیویی، پیادهسازی کنند؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید