مکانهایی که دوست داریم در سری بازیهای Assassin’s Creed ببینیم
هرجایی که به آن پرداخته نشده
سری بازیهای Assassin’s Creed، با نزدیک به 14 بازی اصلی طی حدود 18 سال، مجموعهای از نقاط تاریخی شگفتانگیز را به تصویر کشیده است. هر بازی در برههای خاص از تاریخ روایت شده و بر یک نقطهی مناقشهی مهم در آن دوره تمرکز کرده است. با توجه به اینکه کمپانی یوبیسافت (Ubisoft) هنوز هیچ نشانهای از کند کردن روند انتشار این سری نشان نداده است، در اینجا بهترین مکانهایی را که دوست داریم در نسخههای آینده سری بازیهای Assassin’s Creed ببینیم، معرفی میکنیم.
مکزیک
تاریخ مکزیک مملو از درگیریهای خونین است، اما جنگ استقلال مکزیک (1810-1821) شاید یکی از مناسبترین دورهها برای یک بازی Assassin’s Creed باشد. تصور کنید جنگ پنهانی بین اساسینها و تمپلارها که در میان انقلابیونی مانند میگل ایدالگو و خوزه ماریا مورلوس در جریان است، توطئههایی که در شهرهای باشکوه استعماری و میدانهای نبرد روستایی گرهگشایی میشوند.
درگیری بین تاج اسپانیا و شورشیان، بستری عالی برای دنیایی مملو از عمارتهای وسیع، شبکههای مقاومت زیرزمینی، و مبارزات قدرت متزلزل فراهم میکند. بازیکنان میتوانند روی پشتبامهای خیابانهای دوران استعماری مکزیکوسیتی آزادانه حرکت کنند، به دژهای اسپانیایی نفوذ کنند، و با استفاده از تیغههای مخفی، حاکمیت سرکوبگر معاونت سلطنتی اسپانیای نو را برچینند.
عصر دیگری که شایستهی حضور در سری بازیهای Assassin’s Creed است، انقلاب مکزیک در سال 1910 است. این دوران دههای پرآشوب از تحولات سیاسی، خیانتها و اتحادهای متزلزل را در بر دارد. تمپلارها میتوانند درون رژیم فاسد پورفیریو دیاز پنهان شده و نخهای اولیگارشی مکزیک را در دست داشته باشند، در حالی که اساسینها آتش شورش را شعلهور میکنند.
شبه قاره هند
یوبیسافت قبلاً با بازی Assassin’s Creed Chronicles: India وارد قلمروی تاریخی هند شده است، اما یک نسخهی فرعی دوبعدی هرگز نتوانست به عمق تاریخ پرلایهی این منطقه نفوذ کند. یک بازی اصلی در سری بازیهای Assassin’s Creed که در جریان شورش هند در سال 1857 (که به عنوان اولین جنگ استقلال هند شناخته میشود) رخ دهد، میتواند یک انتخاب ایدهآل باشد.
در این دوره، حاکمیت استعماری بریتانیا در اوج خود بود، در حالی که هندوها و مسلمانان اختلافات خود را کنار گذاشته و برای نخستینبار با هویت «هندی» متحد شدند. شرکت هند شرقی، که مدتها مظنون به ارتباط با تمپلارها بوده، میتواند نقشی کلیدی در سرکوب شورشها ایفا کند، در حالی که اساسینها از سایهها برای نابود کردن این ماشین استعماری فعالیت میکنند.
از سوی دیگر، دوران طلایی امپراتوری مغول نیز پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک بازی AC را دارد. این دوره سرشار از سیاستهای درباری، خیانتها، و جنگسالاران قدرتطلب بود. اساسینها میتوانند با جنگجویان راجپوت متحد شوند تا در برابر گسترش مغولها مقاومت کنند و یک جنگ پنهانی را در شهرهای باشکوهی چون دهلی، آگرا و لاهور هدایت کنند.
روسیه
انقلاب روسیه (1917–1923) یکی از بزرگترین تغییرات تاریخ جهان را رقم زد، و همین موضوع آن را به بستری ایدهآل برای یک بازی Assassin’s Creed تبدیل میکند. سقوط رومانوفها، ظهور بلشویسم و جنگ داخلی، زمینهای پرتنش و پرآشوب را ایجاد میکند که در آن یک اساسین میتواند در میان جنبشهای انقلابی زیرزمینی نفوذ کند.
در این روایت، تمپلارها در ساختار اشرافیت و طبقهی حاکم روسیه نفوذ دارند و در تلاشند تا نظم قدیمی را حفظ کنند، در حالی که اساسینها در تلاش برای شکل دادن به آیندهای جدید هستند. مبارزات خیابانی، عملیاتهای مخفیانه پلیس مخفی، و جنگهای جاسوسی میتوانند بخش کلیدی گیمپلی باشند، در حالی که سنت پترزبورگ و مسکو، با خیابانهای برفی و کاخهای باشکوهشان، به عنوان میدانهای نبردی خطرناک عمل میکنند.
اگر بخواهیم به گذشته برگردیم، دوران آشوب (1598–1613) نیز بستری پرتنش و پر از درگیری برای یک بازی AC خواهد بود. در این دوره، روسیه با قحطی، تهاجمهای خارجی و درگیریهای داخلی روبرو بود، و در نتیجه به میدان نبردی برای اساسینها و تمپلارها تبدیل میشد. با مدعیان مختلف تاجوتخت و دخالت قدرتهای خارجی، برادری اساسینها میتوانست در سایهها برای جلوگیری از فروپاشی کامل کشور تلاش کند.
آلمان
امپراتوری مقدس روم در دوران اصلاحات پروتستانی (1517–1648) یکی از منحصربهفردترین بسترها برای یک بازی Assassin’s Creed خواهد بود. قارهای که به دلیل تنشهای مذهبی دچار شکاف شده، جنبش مارتین لوتر کلیسای کاتولیک را به چالش کشیده، و جنگهای خونینی در پی آن رخ داده است؛ همه اینها روایت قدرتمندی را برای اساسینها و تمپلارها رقم میزنند.
در این روایت، تمپلارها از طریق نهادهای مذهبی و حکومتهای سلطنتی در حال کنترل اوضاع هستند، و از هرجومرج برای بازسازی اروپا به نفع خود استفاده میکنند. شهرهایی مثل نورنبرگ و ویتنبرگ، با کلیساهای عظیم، خیابانهای قرونوسطایی و بازارهای پرجنبوجوش، محیطی متنوع و عمودی برای کاوش و مخفیکاری ارائه خواهند داد.
آلمان همچنین نقشی کلیدی در جنگهای ناپلئونی (1803–1815) داشت؛ جنگهایی که با اتحادهای متغیر و توطئههای پنهان، اروپا را به میدان نبردی پرآشوب تبدیل کردند. یک اساسین آلمانی که بین نیروهای اشغالگر فرانسوی و مقاومت محلی گرفتار شده، میتواند در شهرهای جنگزدهی پروس و باواریا حرکت کند، فرماندهان نظامی را حذف کند و توطئههایی را فاش سازد که فراتر از میدان نبرد گسترش یافتهاند.
برای یک بستر مدرنتر، آلمان نازی (1933-1945) میتواند به یکی از جسورانهترین انتخابها برای یک بازی Assassin’s Creed تبدیل شود. در حالی که سری بازیهای اساسینز کرید پیشتر در برخی نسخهها اشارههایی به این دوره داشته است، اما یک نسخه کاملاً مستقل که در دوران آلمان نازی جریان دارد، میتواند یکی از سیاهترین و پرتنشترین دورههای تاریخ را به تصویر بکشد.
آفریقا
“هجوم به آفریقا” (Scramble for Africa) بین سالهای 1880 تا 1910، یکی از پرآشوبترین و مهمترین دورههای تاریخ این قاره است. در این دوران، قدرتهای استعماری اروپایی، با طمع سیریناپذیر برای منابع طبیعی و قلمروهای جدید، قاره را میان خود تقسیم کردند، که باعث جنگها، قیامها و جنبشهای مقاومت مخفی شد.
در یک بازی Assassin’s Creed که در این دوران جریان دارد، میتوان شاهد حضور یک اساسین در دل جنبشهای ضد استعماری بود، که در سایهها علیه نیروهای استعماری و تمپلارهای پنهان مبارزه میکند. این شخصیت میتواند از دشتهای آفریقای شرقی تا جنگلهای انبوه کنگو سفر کند، به اردوگاههای استعماری نفوذ کرده و پرده از نقشههای تمپلارها برای کنترل منابع قاره بردارد.
غرب وحشی
با وجود اشارهای کوتاه در یکی از نامههای جیکوب فری (Jacob Frye) به خواهرش در Assassin’s Creed: Syndicate – The Last Maharaja DLC، دنیای غرب وحشی همچنان در یک بازی اصلی از این مجموعه دستنخورده باقی مانده است. دوران یاغیان (1880s–1890s) یک بستر ایدهآل برای یک اساسین است که در میان ولگردها، جایزهبگیرها و هفتتیرکشها پنهان شده و در دنیایی در حال گذار حرکت میکند.
با گسترش راهآهن، نفوذ صنعت به سمت غرب، و تلاش قانونگذاران برای حفظ نظم، تمپلارها میتوانند از نفوذ خود برای شکل دادن به آینده آمریکا استفاده کنند. مأموریتهایی مشابه با بازی Red Dead Redemption 2 میتوانند در بازی شکل بگیرند، جایی که یک اساسین کنترل یک قطار در حال حرکت را به دست میگیرد، اما با انگیزههایی فراتر از صرفاً دزدی از محمولههای داخل لوکوموتیو.
جنگ مکزیک و آمریکا (1846–1848) نیز دورهای جذاب برای یک بازی است. درحالیکه ایالات متحده در حال گسترش به سمت غرب است و مکزیک برای حفظ سرزمینهای خود تلاش میکند، یک اساسین که در میان این درگیری گرفتار شده میتواند پرده از یک توطئه بزرگتر که بر جنگ تأثیر میگذارد بردارد. ترکیب شهرهای کوچک، مناطق وحشی و شهرهای در حال رشد در این مرزهای غربی، یک دنیای جهانباز پویا و متنوع را برای گیمپلی ایجاد خواهد کرد.
استرالیا
دوران محکومین (1788–1850s)، استرالیا را به یکی از منحصربهفردترین تنظیمات بالقوه برای یک بازی Assassin’s Creed تبدیل میکند. زمانی که بریتانیا مستعمرات کیفری را در Sydney Cove تأسیس کرد، این سرزمین به بستری برای درگیری بین جنایتکاران، مقاومت بومیان و گسترش استعمار تبدیل شد. یک اساسین که شاید به اشتباه محکوم شده باشد، میتواند در میان این سکونتگاههای خطرناک و بیقانون حرکت کند و علیه نفوذ فزاینده تمپلارها که تحت حمایت بریتانیا هستند، مبارزه کند.
یک دوره تاریخی دیگر، شورش Eureka (1854)، تمرکز را به تب طلا و قیام معدنچیان علیه مقامات فاسد بریتانیا معطوف میکند. جنگ مخفی میان اساسینها و تمپلارها میتواند در دل کشمکشهای مربوط به ثروت تازه کشفشده استرالیا شکل بگیرد، درحالیکه میدانهای طلای گسترده و شهرهای موقتی و بیقانون، پسزمینهای ایدهآل برای روایت داستان و گیمپلی خواهند بود.
به پایان معرفی مکانهایی که دوست داریم در آینده در سری بازیهای Assassin’s Creed رسیدیم و قطعا مکانهای بیشتری در ذهنمان است؛ مخصوصا کشورمان ایران.
اما سوال اصلی اینجا است که؛ به نظر شما ایران چگونه میتوانید تبدیل به یک مکان برای طرفداران سری بازیهای Assassin’s Creed شود؟ دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید