معرفی ۱۰ انیمیشن مشهور که نباید به لایو اکشن تبدیل شوند
جادوی انیمیشن را دست کم نگیرید!
در این مقاله میخواهیم به ۱۰ انیمیشن مشهور نگاهی بیندازیم که ساخت لایو اکشن آنها میتواند یک اشتباه بزرگ باشد.
مدیومهای انیمیشن و لایو اکشن سالها است که در حال تبادل داستان با یکدیگر هستند؛ از سریالهای لایو اکشن بر اساس کمیک بوکهایی مانند Buck Rogers و Dick Tracy گرفته تا نسخههای انیمیشنی از مجموعههای محبوبی مانند Star Trek و Ghostbusters. با افزایش تمایل استودیوها به ساخت اقتباس بر اساس آثار مشهور، این دو مدیوم بیشتر از هر زمان دیگری به هم گره خوردهاند. مثال بارز هم استودیو والت دیزنی است که طی یک دهه گذشته نسخه لایو اکشن بسیاری از انیمیشنهای مشهور و کلاسیک خود را روی پرده نقرهای آورده است.
البته باید گفت همه پروژهها در یک سطح قرار ندارند. برخی اوقات، چنین اقتباسهایی بیشتر برای کسب سود هستند تا روایت داستانی تازه. بویژه نسخههای لایو اکشنِ انیمیشنها که معمولاً روح و ذات داستان را که در قالب انیمیشن جان گرفته بود، نادیده میگیرند، بخصوص وقتی پای آثاری مثل نسخه لایو اکشن The Lion King وسط میآید که میخواهد هر دو باشد!
علیرغم تلاشهای صورت گرفته، آثاری هستند که با اطمینان میتوان گفت در قالب لایو اکشن هرگز جواب نمیدهند. البته هیچ چیز در هالیوود قطعی نیست اما بهتر است استودیوها دست از سر آنها برداشته تا خاطرات طرفداران خدشهدار نشود. در ادامه میخواهیم ۱۰ انیمیشن مشهور با چنین ویژگیای را معرفی کنیم.

Kung Fu Panda
والت دیزنی طی یک دهه گذشته تعداد نسبتاً زیادی از انیمیشنهای خود را به لایو اکشن تبدیل کرده است؛ بازسازیهایی که به آثار کلاسیک و محبوبی مثل Aladdin و Beauty and the Beast آسیب زدهاند، آن هم با استفاده از طراحیهای بیش از حد واقع گرایانه و اصلاحات سیاسی آشکار. در این میان، برخی از این آثار ترکیبی مثل The Lion King هم هستند که تمامی شخصیتهای آن با انیمیشن ساخته شدهاند اما ظاهری کاملاً واقع گرایانه دارند. آنها موفق شدند اثری بسیار واقعی را روانه سینماها کنند اما اگر دیالوگها را از آن گرفته و به کلیپ تبدیل کنید، شبیه مستندهای حیات وحش میشود!
در این فهرست به نمونههای مختلفی با شرایط مشابه اشاره میکنیم اما بیایید با یک مثال واضح شروع کنیم: Kung Fu Panda. این اتفاق نشدنی است مگر اینکه دریم ورکس تصمیم بگیرد یک پاندا با ظاهر واقع گرایانه را حین انجام حرکت رزمی اسکادوش به تصویر بکشد. در یک کلام، بازسازی لایو اکشن Kung Fu Panda نشدنی است. این فرنچایز محبوب و نسبتاً قدیمی با حرکات اکشن پرهیجان و کمدی فیزیکی اغراق آمیزش اساساً با حیوانات واقعی (حتی اگر آموزش دیده باشند) قابل اجرا نیست؛ هر گونه تلاشی برای بازآفرینی آنها در قالب واقع گرایانه به احتمال زیاد مضحک از کار درخواهد آمد.
آثاری مثل The Lion King در اصل درامی خانوادگی هستند؛ بنابراین با حذف برخی از صحنههای کمدی تا حد زیادی میتواند باورپذیر باشد. اما در مورد Kung Fu Panda شخصیتها آنقدر کشیده و فشرده میشوند و حرکات رزمی اغراق شده انجام میدهند که نمیتوان هیچ حس واقع گرایی را در آن حفظ کرد. این ویژگی دقیقاً همان چیزی است که آثارش را خاص و موفق کرده است! این فرنچایز، ادای احترامی دیدنی به هنرهای رزمی بوده و نباید در ترجمهای بیروح به زبان لایو اکشن گم شود.

Cars
اینکه پیکسار توانسته دنیای انیمیشنی خودروها را در فرنچایز Cars تا این حد موفق و باورپذیر بسازد، بخاطر طراحی خاص شخصیتها و همچنین توانایی بینظیر انیمیشن در تعلیق ناباوری (یعنی مخاطب بصورت آگاهانه تخیلی بودن داستان را نادیده میگیرد تا بتواند با دنیا و شخصیتهایش ارتباط برقرار کند) است. چشمها روی شیشه جلو قرار دارند، چرخها تنها اندام حرکتی هستند و دهانها به سادگی روی بدنه چسبانده شدهاند. روی کاغذ، همه این ایدهها خندهدار به نظر میرسند اما وقتی پیکسار با جادوی خاص خود این ماشینها را به شکلی ظریف انسان نما میکند، همه چیز به طرز عجیبی کارآمد و دوست داشتنی میشود. مجموعه Cars یکی از برندهای شاخص پیکسار شده که دنبالهها، انیمیشنهای کوتاه، بازیهای ویدیویی و حتی پارکهای تفریحی بر اساس آن ساخته شدهاند؛ همه اینها به لطف شخصیتهایی در ظاهر غیرمعمول و عجیب اما در عمل دلنشین و تاثیرگذار رخ دادهاند.
اما اگر این شخصیتها به صورت لایو اکشن بازسازی شوند، قطعاً بخش عمدهای از این جذابیت از بین خواهد رفت. با اینکه قبلاً نمونههایی از ماشینهای شخصیتدار در قالب لایو اکشن دیدهایم (مثل هربی در فیلم Herbie: Fully Loaded) اما محدودیتهای فیزیکی خودروهای واقعی، اجازه بروز احساسات، کمدی فیزیکی و تعاملات پرجزئیاتی را که در انیمیشن Cars شاهد هستیم، نمیدهند. از این گذشته، تقریباً مطمئنیم در صورت ساخت نسخه لایو اکشن، دیزنی بازیگران انسانی را هم کنار خودروها قرار خواهد داد و این احتمالاً شرایط را بدتر هم میکند. برای مثال، نیازی نیست لایتنینگ مک کویین را ببینیم که با برد پیت شوخی کلامی رد و بدل میکند.

Fritz the Cat
احتمالاً برای کسانی که انیمیشن Fritz the Cat را دیدهاند، دیگر نیازی به توضیح نیست. اما اگر با آن آشنا نیستید، باید بدانید Fritz the Cat به عنوان نخستین انیمیشن شناخته میشود که درجه بندی X (کاملاً مخصوص بزرگسالان) را دریافت کرد. این اثر در نسخهای خیالی و اغراق آمیز از نیویورک دهه ۱۹۷۰ روایت میشود که در آن حیوانات انسان نما ساکن زندگی میکنند. انیمیشن Zootopia را با نژادپرستی و بی پروایی بسیار شدید تصور کنید! قهرمان داستان، گربهای بیهدف است که از دانشگاه انصراف میدهد و وارد سفری بیقید و بند میشود که پر از مواد مخدر، قانون شکنی و موضوعات جنسی است. بله، درست حدس زدید: جدا از موضوعات صریح جنسی، شاهد استعمال ماری جوانا، دزدی خودرو، بمب گذاری و مجموعهای از اقدامات هنجارشکن دیگر هستیم.
البته نگذارید این توصیف شگفت آور شما را گمراه کند: با وجود برخی بازنماییهای نژادی بحث برانگیز، Fritz the Cat اثری درخشان در طنز سیاه و انتقادی است و به نوعی نماد فرهنگ ضدجریان در حوزه انیمیشن به شمار میرود. این انیمیشن را میتوان نوعی نقد اجتماعی سیاسی دانست که شباهتهایی به آثار اعتراضی مانند Pippin دارد؛ نقدی بر نهادهایی که بارها ما را ناامید کردهاند. اما آیا واقعاً کسی دوست دارد چنین چیزی را با حیوانات واقعی و در قالب لایو اکشن تماشا کند؟ قطعاً نه! چنین بازسازیای نه تنها منزجرکننده و از نظر اخلاقی مشمئزکننده خواهد بود، بلکه تنها چند قدم با غیرقانونی بودن فاصله دارد. هر چند ممکن است چنین تجربهای از نظر جسارت هنری تحسین برانگیز باشد و همزمان بسیاری از افراد محافظهکار را عصبانی کند اما نتیجه نهایی آن بشدت آزاردهنده و غیرقابلتحمل خواهد بود. بیایید صادق باشیم؛ آخرین باری که گربههای لایو اکشن دیدیم، مربوط به فیلم Cats بود که یک فاجعه تمام عیار به شمار میرود.

Sausage Party
شاید انیمیشن Sausage Party به اندازه انیمیشن Fritz the Cat پر از صحنههای جنسی و مصرف مواد مخدر نباشد اما همین محتوای جنسیِ کم در فیلمی که درباره هات داگ، تاکو، نان و بَیگلهای سخنگو به تنهایی برای رد صلاحیت کامل آن جهت بازسازی لایو اکشن کافی است. اگر مخاطبی آن را دیده باشد، میداند کمدی بیپرده و آشپزخانهای قطعاً چیزی نیست که بتوان آن را به سادگی به یک فیلم لایو اکشن تبدیل کرد. درست است که همه اشیای فیلم مثل محصولات فروشگاهی ماهیت فیزیکی دارند و از نظر فنی میتوان آنها را با جلوههای بصری بازسازی کرد اما برخی اتفاقات هست که هیچ نیازی نداریم آنها را از سوی مواد غذایی روی پرده سینما ببینیم.
در این فیلم گروهی از مواد غذایی خانگی ترانه میخوانند، به انسانها مواد میزنند و آنها را میکشند و خودشان هم به شکل فجیعی کشته میشوند. واقعاً چرا باید بخواهیم همه اینها را در قالبی ببینیم که از نظر بصری چیزی شبیه به نسخه گران قیمت The Annoying Orange است؟ درباره Sausage Party هر چیزی میخواهید بگویید: فرنچایزی که عملاً برای مخاطبانی خاص و ماجراجو ساخته شده اما این اثر تنها فقط در قالب انیمیشن قابل تحمل است؛ البته حتی در همین شکل فعلیاش هم چنان غیرعادی و چندشآور است که نیازی به دیدن نسخه واقع گرایانهاش نداریم.

Pom Poko
امکان ندارد چنین لیستی تهیه کنیم و حداقل به یکی از آثار انیمه اشاره نداشت. طی دهههای گذشته چند بار یک شاهکار درخشان ژاپنی فقط به خاطر سودجویی با بازسازیهای بیروح و بیهدف لکهدار شده است؟ انیمههای بسیاری هستند که میتوان در این فهرست قرار داد اما بیایید درباره Pom Poko صحبت کنیم. این ماجراجویی خیال انگیز داستان گروهی از تانوکیها (سگ راکونهای افسانهای ژاپنی) را روایت میکند که پس از شروع تخریب زیستگاهشان توسط شرکتهای ساخت و ساز، مجبور میشوند مهارتهای تغییرشکل دیرینه خود را از نو یاد بگیرند.
فیلم در ابتدا با فضایی بانمک و دوست داشتنی آغاز میشود اما به تدریج دامنه جاه طلبیهایش بیشتر میشود؛ شخصیتها تغییر شکلهای پیچیدهتری به خود میگیرند تا جایی که هر گونه بازآفرینی لایو اکشن، جادوی اثر را از بین میبرد. یکی از اوجهای داستان، سکانسی است که طی آن شخصیتها برای جلب توجه عمومی به وضعیت زیستمحیطیشان در نمایشی بزرگ و پرزرق و برق به اشکال مختلفی از جمله دیوها و یک اسکلت عظیم الجثه تغییر شکل میدهند؛ چیزی که در نسخه لایو اکشن به شدت آزاردهنده و عجیب از کار در میآید. اگر همه اینها کافی نیست، کافیست سری به سایت Letterboxd بزنید تا ببینید بسیاری از نقدهای این فیلم به اندام خصوصی تانوکیها اشاره کردند که نمایش داده شدند! اگر پس از شنیدن این جزئیات، هنوز هم به فکر ساخت نسخه لایو اکشن از این اثر هستید، شاید اصلاً نباید وارد صنعت فیلمسازی شوید!

The Emoji Movie
واقعاً ایموجیها در نسخه لایو اکشن چه شکلی میشوند؟ این همان معمایی است که سازندگان احتمالی نسخه لایو اکشن The Emoji Movie با آن روبرو خواهند شد؛ اثری که از همان ابتدا هم بشدت بیروح و ساختگی بود. هیچ کس نباید وقتش را صرف بازسازی این اثر صرفاً تبلیغاتی کند اما حالا که در حال یک تمرین ذهنی هستیم، بیایید کابوس احتمالی چنین پروژهای را تصور کنیم: بخشی از داستان فیلم در دنیای انسانها میگذرد و آن بخشها را میتوان به راحتی با بازیگران واقعی اجرا کرد. همچنین بسیاری از ایموجیها صرفاً نسخههای کوچک سازی شده از اشیای روزمرهاند، مثل ایموجی کیک، قلب یا گوشی موبایل که بازسازی آنها در ظاهر کار سختی نیست. اما مشکل اصلی جایی است که به شخصیتهایی مانند جین مه و دیگر چهرههای انسان گونه فیلم میرسیم.
و بدتر از آن، شخصیتهای هیبریدی و عجیب و غریبی مثل Hi-5 یا Poop! آیا واقعاً قرار است به یک دست، چشم و دهان انسانی اضافه کنیم؟ این تازه بدون در نظر گرفتن اندامهای غیرمعمول و تناسبات عجیب آنهاست که در قالب واقعی قطعاً ترسناک و ناخوشایند خواهند بود. شاید نزدیکترین نمونه لایو اکشن به این ایده، شخصیت MODOK در فیلم Ant-Man and The Wasp: Quantumania باشد، با صورتی کشیده، بدن کوتولهوار و جزئیاتی که همزمان هم افتضاح بهنظر میرسید و هم به شکلی عجیب بامزه بود. اما حتی در آن مورد هم واکنش عمومی بیشتر تمسخر بود تا تحسین.

Robots
همه ما آنقدر نگران این هستیم که آیا هوش مصنوعی قرار است جای بازیگران و فیلمبرداران را بگیرد یا نه که یادمان رفته به رباتها فکر کنیم! اگر روند پیشرفت فناوری چیزی به ما آموخته باشد، این است که اندرویدها هر ساعت انسانیتر میشوند. پس اگر از تسلط ماشینها بر دنیا میترسیم، نباید نگران باشیم که آنها روزی هالیوود را هم تسخیر کنند؟ اگر هالیوود طبق برنامه همیشگیاش بخواهد هر فیلم انیمیشنی را به نسخه لایو اکشن تبدیل کند، آیا امکان دارد که روزی نسخه لایو اکشن Robots را با حضور رباتهای واقعی ببینیم؟
اگر چنین دنیایی وجود داشته باشد، فعلاً خبری از آن نیست. حتی با در نظر گرفتن پیشرفتهترین رباتهای انساننمای مجهز به هوش مصنوعی، هنوز با فرا رسیدن چنین روزی فاصله داریم؛ چون حالت چهرهها و حرکات بدن رباتها هنوز آنقدر مصنوعی و ناموزون هستند که حتی وقتی دارند تلاش میکنند انسان را تقلید کنند، حس درستی منتقل نمیکنند. حالا تصور کنید همین رباتها بخواهند نسخهای لایو اکشن از شخصیتهای Robots را ارائه دهند، آنهم با آن طراحی شلخته و خلاقانهای که انگار از تکه آهن، فنر و قطعات اضافی یک زبالهدانی سرهم شدهاند.

Grand Theft Hamlet
این مورد شاید در نگاه اول کمی عجیب بنظر برسد؛ Grand Theft Hamlet یک انیمیشن منحصربفرد بوده و در واقع مستندی است درباره گروهی از بازیگران آماتور که در دوران همه گیری کووید ۱۹ تصمیم میگیرند نمایشنامه «هملت» را در دنیای آنلاین بازی Grand Theft Auto اجرا کنند. این اثر بهطور کامل با استفاده از تصاویر داخل بازی ساخته شده و از نظر فنی یک انیمیشن به شمار میرود. البته سازندگانش مستقیماً انیمیشنهای آن را طراحی نکردند. با این حال، انیمیشن بخش بنیادین اثر را شکل میدهد. اگر قرار باشد همین اثر را در قالب لایو اکشن بازآفرینی کنیم، کل ایده زیر سوال میرود.
بخشی از جذابیت این اثر در تضاد خندهدار اما معنادار آن نهفته است: اجرای شکسپیر در فضایی که در آن میتوان با خودرو به مردم زد، با شعله افکن شلیک کرد، یا بیهدف خشونت به خرج داد. این تضاد میان خشونت بیمنطق دنیای GTA و شکوه دراماتیک هملت نه تنها طنزآمیز، بلکه تفکر برانگیز است. در طول فیلم، هرگز افراد واقعی را نمیبینیم یا صدای آنها را خارج از دنیای بازی نمیشنویم و مدلهای شخصیتهای بازی هم حتی لب نمیزنند. این شکاف بصری میان دنیای مجازی و محتوای انسانی، ترکیبی خاص و یگانه خلق میکند. البته نسخههایی شبیه به این را دیدهایم: مثلاً بازسازیهای جدید Jumanji یا فیلمهایی مانند Ready Player One که ترکیبی از لایو اکشن و گرافیک دیجیتالاند اما آنها مقیاس و هدف کاملاً متفاوتی دارند.

The Lego Movie
در حالی که ایده ساخت نسخه لایو اکشن برای برخی انیمیشنها قابل قبول و گاهی موفق است، این کار در مورد انیمیشن The Lego Movie با مشکلات و چالشهای آشکاری روبرو است. سبک انیمیشن این اثر دقیقاً همان چیزی است که برای جان بخشیدن به قطعات و شخصیتهای لگویی لازم بوده و به خوبی از عهده این کار برآمده است.
طرح داستانی The Lego Movie، شوخیهای بامزه و بُعد احساسی قابل توجه آن میتوانند در قالبهای مختلفی اجرا شوند اما بازسازی این فیلم بصورت لایو اکشن ضرورتی ندارد. اگرچه نسخه فرعی آن، یعنی The Lego Batman موفق ظاهر شد، دنباله اصلی فیلم اصلی چندان مورد استقبال قرار نگرفت. در ضمن، بازآفرینی این جهان لگویی در قالب یک فیلم لایو اکشن آنطور که باید و شاید نمیتواند جذابیت و فضای طنزآمیز مورد نظر را به خوبی منتقل کند.

Toy Story
مجموعه داستان اسباب بازی Toy Story از آن دسته آثار انیمیشنی است که باید در قالب اصلی خود باقی بماند و هرگز به سمت بازسازی لایو اکشن نرود. این مجموعه نه تنها از نظر فنی و هنری نقطه عطفی در تاریخ انیمیشن سازی به شمار میرود، بلکه به لحاظ احساسی پیوندی عمیق میان نسلهای مختلف مخاطبان خود ایجاد کرده است؛ پیوندی که با تغییر فرمت، احتمالاً دچار آسیب جدی میشود. بسیاری از طرفداران وفادار این فرنچایز سالهاست که احساس میکنند داستان باید پس از پایان سه گانه اصلی به پایان میرسید. آن سه فیلم نه تنها به صورت جداگانه آثار موفقی بودند، بلکه در قالب یک روایت سه گانه، پایانی کامل و احساسی برای شخصیتها رقم زدند. با وجود این، تولید فیلم چهارم، اسپین آف Lightyear و حالا فیلم پنجم که در حال ساخت است، نشان میدهد استودیو هنوز این جهان را رها نکرده است.
از سوی دیگر، تجربه بازسازی لایو اکشن Pinocchio در سال ۲۰۲۲ نمونهای ملموس از این موضوع بود که بازآفرینی داستانهای کلاسیک انیمیشنی در قالب واقع گرایانه، لزوماً موفقیت آمیز نیست. در نگاه اول، ترکیب جلوههای ویژه با طراحی دیجیتالی میتواند جلوه بصری جذابی ایجاد کند اما روح و هویت اصلی اثر، یعنی همان حس کودکانه، خیال پردازانه و جادویی، به سختی در لایو اکشن قابل انتقال است. داستان اسباب بازیها که تنها در غیاب انسانها جان میگیرند و وارد ماجراجویی میشوند، از آن دسته مفاهیمی است که ذاتاً به دنیای انیمیشن تعلق دارد. انیمیشن این امکان را میدهد که اشیای بیجان با ظرافتی خاص و زبانی جهانی تبدیل به شخصیتهایی زنده و باورپذیر شوند. هر گونه تلاش برای بازسازی این جهان در قالب لایو اکشن، تنها باعث از بین رفتن آن سحر و جادوی کودکانهای خواهد شد که این مجموعه را به یکی از ماندگارترین آثار تاریخ سینما تبدیل کرده است.
بنظر شما چه انیمیشن مشهور دیگری میتواند در این لیست جای بگیرد؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید