قبول داریم که بازی Resident Evil Village یا همان رزیدنت اویل 8 از جنبهی کیفی اثری است لایق ستایش اما داستان بازی، ایرادهای غیرقابل دفاعی دارد که در حال حاضر هیچ بنی بشری نمیتواند پاسخ صد در صد قطعی به آنها بدهد به جز خودِ سناریونویسهای این بازی!
از این موضوع مطلع هستیم که در تایم لاین دنیای بازی رزیدنت اویل، سهگانهی جدیدی در جریان است. این سهگانه با بازی رزیدنت اویل 7 شروع شد، با نسخهی Village ادامه پیدا کرده و گویا در بازی Resident Evil 9 قرار است به پایان برسد؛ کما اینکه در پایان بازی هشتم، روی صفحهی نمایشگر حک میشود که «قصهی پدر به اتمام رسید». البته دنیای رزیدنت اویل حالا حالاها ادامه داشته و صرفا پروندهی ایتن وینترز و کریس ردفیلد در این فاز بسته میشود. با علم به این موضوع، تا به اینجای کار که نسخهی هفتم و هشتم را کامل تجربه کردهایم، ایراداتی در بدنهی داستان وجود دارد که عجیب است نمیتوان توجیه قابل قبول و صد البته قابل دفاعی را ارائه داد. در ادامه به شرح این ایرادات در قالب ۸ مورد میپردازیم.
۸- چرا ایتن عقلش درست کار میکند؟
ایتن وینترز در پایان بازی Resident Evil Village میفهمد که در همان شروع وقایع بازی قبلی توسط خانوادهی بیکر سلاخی شده و او به دلیل آلوده شدن به مولد (Mold) در دنیای بازی مجدد به نحوی زنده شده است. اولین سوالی که مطرح میشود در اینجاست که چطور خانواده بیکر رسما عقلشان را از دست دادند اما ایتن نه تنها هوش و حواسش سر جاست، بلکه معماهای پیش روی خود را در بازی حل میکند؟ البته شاید بگویید بیکرها عامدانه و طبق یک برنامه تلاش کرده بودند ایتن را به مولد آلوده کنند، اما در همان بازی قبلی مشخص نشد اگر پروسهی آلودهسازی عمدی بوده، چرا بیکرها این کار را انجام داده بودند و نیتشان از این کار چه بود.
در نسخهی هشتم میفهمیم که مولد روی مادر میراندا هم تاثیر مخربی از لحاظ روانی ندارد. یعنی چه شباهتی بین میراندا و ایتن وجود دارد؟ چرا این دو شخصیت در برابر این قارچ عکس العمل متفاوتی نشان میدهند؟ ما این حق را داشتیم که تا اینجای داستان از این موضوع چیزی بفهمیم.
۷- ایتن وینترز یا ترمیناتور؟
به این موضوع نیز آگاهی پیدا میکنیم که میا (Mia) کاملا از وضعیت ایتن باخبر است. میا کاملا واقف است به این موضوع که شوهرش یک انسان عادی نیست و قابلیتهای تقریبا فرابشری دارد. اینکه چرا میا قبل از وقایع بازی Resident Evil Village به کسی نگفته شوهرش مشکل دارد، علامت سوال بزرگِ دیگری است اما سوال مهمتر اینجاست که چطور ایتن وینترز خودش نفهمیده یک جای کار میلنگد؟ برای مثال چطور ایتن متوجه نشده که دست و پای قطع شدهاش به راحتی به بدنش وصل میشود؟ چطور در مدت زمان بازی به این موضوع پی نمیبرد که بدنش، بدنِ یک فرد نرمال را نمیماند؟ آیا مولد کاری کرده تا این موضوعات از عقل و منطقِ ایتن مشکلی نداشته باشد؟ چطور دکترهایی که وضعیت جسمانی خانواده ویتنرز را رصد میکردند به چیزی مشکوک نشدند؟ یا یک جای کار میلنگد یا سناریونویسها بند را آب دادهاند با چنین سوتیهای مهیبی!
۶- میراندا یا میا؟ کدام؟
از دیگر نکاتی که میتوان گفت برای ما گیمرها در پایان داستان بازی Resident Evil Village شوکهکننده بود، پی بردن به قدرت مادر میراندا بود. این کاراکتر میتواند خودش را در عرض چند لحظه به هر شکل و شمایلی در بیاورد. این خاصیت موجب شده تا مادر میراندا در نقش میا برای مدتهای مدیدی زیر سقف با ایتن باشد. مادر میراندا برای دزدیدن رز، دختربچهی ایتن تن به این کار داد تا در واقع بتواند با استفاده از رز، دخترِ فوت شدهاش را مجدد زنده کند.
ماجرا اینجاست میراندا شاید توانسته در هیبت میا ظاهر شود، اما رفتار و حافظهی بلندمدتش چطور؟ یعنی ایتن متوجه رفتارهای عجیب و غریب میای قلابی نشده بود؟ خواندن داستان وحشتناک «روستای سایهها»، اولین صحنهای بود که در شروع بازی میبینیم و به عقل میا شک میکنیم که چرا باید چنین قصه وحشتناکی را برای نوزادش بخواند. چطور ایتن به سوتیهای دیگر میای قلابی شک نکرده؟ در داستان بازی این موضوع را نیز میفهمیم که میای اصلی توسط میراندا دزدیده شده اما خیلی عجیب است که بازی از پاسخ به این سوالها طفره میرود: چطور این سرقت انجام شده و میراندا از چه زمانی خودش را جای میا جا میزند؟ آیا سازندهها در بازی بعدی رزیدنت اویل به این دسته از سوالات مهم پاسخ میدهند یا واقعا یادشان رفته چنین نکاتی هم وجود دارد که باید به آنها پاسخ داد؟
۵- چرا میای واقعی زنده است؟
به فرض که مادر میراندا برای آزمایشهایش روی میا تحقیق میکرده؛ چرا میای واقعی را در جریان داستان بازی Resident Evil Village سلاخی نکرد؟ اصلا از کجا معلوم که کریس ردفیلد با میای واقعی برخورد داشته؟ رفتارهای میا در زندان که به رفتار همان میای رزیدنت اویل 7 شبیه است، اما از این بازی هیچ چیز بعید نیست. یک سوال بسیار عجیب دیگر اینجاست اگر میراندا خودش را جای میا جا زده و پیشِ ایتن وینترز است، پس چه کسی در آزمایشگاه حضور داشته و روی میای واقعی آزمایش میکرده؟
به این نکته دقت کنید که هایزنبرگ از مدتها پیش تصمیم داشته تا میراندا را سلاخی کند، پس رفت و آمدهای متوالی میراندا، هم خطرناک بود و هم روستاییها به این مدل رفتارهای میراندا شک میکردند. یک جای کار میلنگد! نکند هر دو میا، قلابی هستند و آن میا که در داخل زندان است، یک نسخهی به مراتب هوشمندتر و قویتر از میرانداست که خودش را برای روز مبادا در آنجا زندانی کرده بود؟
۴- دوک؛ شخصیت مرموزی که پرداخت خوبی ندارد
دوک (Duke) به عنوان فردی است که ایتن میتوانست با مراجعه به او هم مهمات و تجهیزات بخرد، هم سلاحهایش را ارتقا دهد و هم وضعیت جسمانی خودش را بهبود بخشد. در اواخر بازی، درست زمانی که ایتن بالاخره میفهمد که کجای داستان قرار دارد و چرا هنوز نفس میکشد، میبینیم که او پس از بیدار شدن، در اتاقکِ کالسکهی دوک قرار دارد. دیالوگی بین دوک و ایتن رد و بدل میشود و بالاخره ایتن سوالمان را از دوک میپرسد؛ تو که هستی و چرا کمک میکنی؟
دوک به جای پاسخ درست، جواب سر بالا میدهد. گویا اگر پاسخ میداد، یک سری حقایق که مربوط میشود به بازی بعدی رزیدنت اویل لو میرود. حداقل بین خرواری از سوالاتی که تا به اینجا مطرح کردیم، میتوان تا حدی این ایرادِ مربوط به شخصیت دوک را قابل دفاع دانست که چرا از خودش اطلاعاتی نمیدهد.
با این وجود، ایرادات غیرقابل دفاع پیرامون دوک، در انگیزههایش برای کمک به ایتن خلاصه میشود. آیا باید این طور قبول کنیم که چون ایتن، تنها مشتریِ دوک است، پس این شخصیت مرموز نیز متقابل به ایتن کمک میکند؟ به فرض که اینگونه باشد، چطور دوک در تمامی مناطق بازی حضور دارد؟ سر و کلهی دوک در همه جا پیدا میشود، به جز قسمت پایانی بازی؛ یعنی زمانی که ایتن وینترز در رویایش با اولین (Eveline) مواجه شده و به حقایق پیرامونِ مرگش پی میبرد. آیا دوک، یک نوع جانبخشی از مولد، همان سرمنشا بدبیاریهای دو بازی اخیر رزیدنت اویل محسوب میشود؟ به فرض که اینطور باشد، خدماتی مثل فروش قطعات سلاح که دوک به ایتن میدهد را چطور میتوان توجیه کرد؟ آیا بخشی از مولدِ درونِ بدن وینترز، به کالبدی جدید به اسم دوک تبدیل شده؟ برای این دسته از ایراداتِ غیرقابل دفاع میتوان چنین فرضیههایی را مطرح ساخت که به واقع میتوان این نوع فرضیهها را در ژانر علمی-تخیلی طبقهبندی کرد!
۳- کریس ردفیلد و BSAA؛ همچنان علامت سوال!
از پایان بازی رزیدنت اویل 7 بگیرید تا رویکرد کریس ردفیلد در نسخهی هشتم، همه چیز عجیب است. به این موضوع پی میبریم که کریس ردفیلد برای شرکتی به اسم بلو آمبرلا (Blue Umbrella) در حال حاضر کار میکند. چطور چنین شرکتی روی کار آمده؟ از آنجایی که با کریس ردفیلد نیز در بازی Resident Evil Village در حد چند دقیقهای حضور داریم، به این واقعیت پی میبریم که بلو آمبرلا، شرکت قدرتمندی است؛ چراکه کریس تا دندان به سلاحهای قدرتمندی مجهز است.
در آن انتها میبینیم که BSAA نیز سر و کلهاش در این بلبشو پیدا میشود. گویا آنها نیز میخواستند با سربازانشان به جنگ با مادر میراندا بروند. سوال اینجاست BSAA که یک سازمان ضد سلاحهای زیستی در دنیای بازی محسوب میشود، چرا با شرکت بلو آمبرلا موازی کاری میکند؟ هدف واقعی آنها چیست؟ نکند که آنها واقعا در طرف مقابل قرار دارند و میخواستند عامل با ارزش دیگری را از روستای مخوف نجات دهند؟
رفتار عجیب کریس ردفیلد نیز جای بحث دارد؛ چراکه پس از فهمیدن این موضوع که BSAA در صحنه حضور دارد، اخمهایش در هم گره میخورد. نکتهی جالب اینجاست ما میدانیم که کریس در دو بازی Resident Evil 5 و شش برای BSAA کار کرده اما از این موضوع هیچ چیزی نمیدانیم که چطور میشود کریس از این سازمان خارج و عضو بلو آمبرلا میشود. از اتفاقاتی که پس از بازی رزیدنت اویل ۶ در دنیای بازی رخ داده فعلا بیاطلاع هستیم و این بیخبری یک ایراد بزرگ، غیرقابل دفاع و غیر قابل بخشش محسوب میشود.
۲- مگامایسیت چیست؟
بر اساس مشاهداتی که در بازی داشتیم، مگامایسیت در واقع یک قارچِ شبیه به قلب است، اما گویا ویژگیهای ناگفتهی دیگری دارد که تنها مادر میراندا توانسته بخشی از آنها را به نفع خودش استفاده کند. مگامایسیت طبق دستنوشتهها و فایلهای درون بازی سرمنشا تمام اتفاقات بازی Resident Evil Village و نسخهی قبلی است. با این تفاسیر، بازی به طور عامدانه یا شاید هم سهوی توضیح نمیدهد که دقیقا مکانیسم کار این قارچ به چه صورت است. میراندا در بخشی از بازی لو میدهد مگامایسیت ظاهرا DNA و بخشی از خاطراتِ قربانی را کپی میکند، اما از زیر و بم اتفاقاتِ دیگر بیخبر هستیم. گویا خودِ میراندا نیز کامل نمیدانسته مگامایسیت تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد. اگر این فرض درست باشد، او چطور تن به این همه خطر داده تا دخترش را مجدد زنده کند؟
۱- رز؛ کاراکتر احتمالا اصلی و ناشناختهی بازی Resident Evil 9
در پایان بازی Resident Evil Village رز را میبینیم که بزرگ شده و به ملاقات قبرِ جعلی پدرش یعنی ایتن میرود. بر اساس گفت و شنودهای رز با بادیگاردش میفهمیم که رز نیز قدرتهایی دارد. البته گیمر که ما باشیم به این مسئله آگاهی نسبی داریم چون طبیعی است پس از این همه اتفاقات عجیب در روستا، رز نیز یک انسان نرمال نباشد. بازی میتوانست چشمهای از قدرتهای رز را به ما نشان دهد، اما این کار را انجام نمیدهد تا گیمرها خودشان فرضیههایی را در فضای مجازی ارائه دهند.
این ایرادِ غیرقابل دفاع تا حدی قابل چشمپوشی است؛ چراکه باید حتما نسخهی نهم بازی رزیدنت اویل ساخته شود تا این پایان معنی پیدا میکند. در غیر این صورت غیرممکن است بتوان صد در صد درست حدس زد که رز چه قدرتهایی دارد. البته این نکته را نیز نمیدانیم آیا مولد قدرتهای دیگری را نیز میتواند در بدن انسان ایجاد کند یا خیر.
نظر شما چیست؟ آیا برای ایرادات غیرقابل دفاع داستان بازی Resident Evil 8 پاسخهایی در سر دارید؟ با ما و دیگر خوانندگان این مقاله در وب سایت سرگرمی به اشتراک بگذارید. لازم به ذکر است امکان دارد به بسیاری از این سوالات در بازی بعدی پاسخ داده شود. شما چطور فکر میکنید؟ ایرادات داستانی سهوی بودهاند یا عمدی؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید