بازی Death Stranding 2
1%
  • 10/10

چرا بازی Death Stranding 2 اعتیادآور است؟

دنیایی بی‌پایان و احساسی بی‌مرز

چرا بازی Death Stranding 2 اعتیادآور است؟ ۱ ۱۷ تیر ۱۴۰۴ مقالات جانبی (گیم) کپی لینک

از روایت فلسفی گرفته تا گیم‌پلی آرام و در عین حال پرتنش، Death Stranding 2 تمامی عناصر را به خدمت گرفته تا یک تجربه اعتیارآور و جذاب را برای گیمرها رقم بزند.

بعد از جدایی کوجیما از کونامی و تاسیس استودیو کوجیما پروداکشنز، بسیاری از گیمرها بی‌صبرانه منتظر بازی جدید هیدئو کوجیما بودند. مدتی بعد، این بازی‌ساز افسانه‌ای ژاپنی از بازی جدید خود با نام دث استردینگ رونمایی کرد که البته این رونمایی به خودی خود یک معما بود و هزاران سوال در ذهن گیمرها ایجاد کرد. در نهایت، بازی در سال ۲۰۱۹ میلادی به طور انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۴ راهی بازار شد و با وجود محبوبیتی که داشت و بازخوردهای مثبتی که دریافت کرده بود، به یک اثری مبهم و پیچیده تبدیل شد. در واقع، این بازی بازیکنان را مجبور می‌کرد با سیستم‌هایی درگیر شوند که برخلاف عادت گیمرهای امروزی، هیچ کمکی به آن‌ها نمی‌کردند.

از طرفی، داستان بازی نیز به همان اندازه گیم پلی و مکانیزم‌های آن، مبهم و گنگ به نظر می‌رسید. در حقیقت، داستان بازی تنها در زمانی معنا پیدا می‌کرد که باید بازی را از ابتدا تا انتها به طور کامل تجربه می‌کردید تا پس از پایان باشکوه، عمق نگاه بلندپروازانه و جسورانه هیدئو کوجیما به مفاهیم پیچیده‌ای همچون ارتباط انسانی و مرگ‌ومیر برایتان آشکار می‌شد. با این حال، موفقیت‌ها و دستاوردهای این بازی مهر تاییدی بر استقبال عالی گیمرها و منتقدها از بازی زد. فراتر از سبک روایت منحصربه‌فرد کوجیما، هر کسی که بازی را تا پایان پیش می‌برد، دث استرندینگ به یک تجربه تأثیرگذار برای او تبدیل می‌شد؛ تجربه‌ای که اکنون با دنباله جدید، بر جاه‌طلبی‌های خود ادامه می‌دهد.

بازی Death Stranding 2 را می‌توان تحقق کامل ایده‌های اولیه و تمام چشم‌اندازهای هیدئو کوجیما دانست. این بازی بعد از گذشت ۶ سال از نسخه اول، مدتی پیش به طور انحصاری برای پلی استیشن ۵ منتشر شد و با اختصاص نمره ۹۰ در متاکریتیک، در میان یکی از مدعیان دریافت جایزه بهترین بازی سال قرار گرفته و بار دیگر موفقیت‌های بزرگی را برای کوجیما به همراه داشته است. با این حال، این موفقیت‌ها سوالاتی را نیز در ذهن گیمرها ایجاد کرده است. مهم‌تر از همه، این که چه چیزی بازی دث استرندینگ ۲ را این اندازه جذاب و خاص کرده است؟ چرا هوادارها بی‌صبرانه منتظر عرضه بازی بودند؟ اکنون که بازی در دسترس قرار دارد، چه عاملی باعث شده تا گیمرها باز هم به دنیای آخرالزمانی آن بازگردند؟ کوجیما چگونه توانسته همان جادوی نسخه اول را تکرار کند و آن را در قسمت دوم گسترش دهد؟

اکنون زمان آن فرا رسیده که تا نگاهی عمیق به عوامل تاثیرگذار در موفقیت بی‌چون و چرای بازی Death Stranding 2 بیاندازیم و پاسخی روشن به این سوال ارائه دهیم که بازی چگونه توانسته جایگاه کوجیما را به عنوان یکی از بی‌همتاترین روایت‌گران دنیای بازی، بیش از پیش تثبیت کند؟ در ادامه این مقاله همراه رسانه سرگرمی باشید.

دنیایی بی‌پایان

هرچند که قصد نداریم بیش از حد درباره زیبایی‌های بصری و خیره‌کننده Death Stranding 2 صحبت کنیم، اما واقعیت ماجرا این است که این جلوه‌های بصری تنها تنها یک تزئین ساده بر جهان باز و چشم‌نواز آن نیست، بلکه به لطف خلاقیت‌های تیم سازنده، آن‌قدر خوب با فضای کلی بازی هماهنگ شده‌اند که ماجراجویی جدید سم پورتر به شکل قابل‌توجهی جذاب‌تر و مهیج‌تر از قبل به نظر می‌رسد.

در بازی اول دث استرندینگ، سم پورتر در جهانی قرار داشت که تنها به دنبال نجات آن بود. حال، در دنباله این بازی، هیدئو کوجیما تلاش کرده تا همان ایده را به شکل عمیق‌تری گسترش داده و به تصویر بکشد. او با استفاده از قدرت سخت‌افزاری پلی‌استیشن ۵ و مدل پرو کنسول، جهانی بزرگ‌تر و پرجزئیات‌تری را خلق کرده که نتیجه آن فراتر از از یک ظاهر زیبا است.

این بار، مناطقی از کشورهای مکزیک و استرالیا نیز به جهان آخرالزمانی بازی اضافه شده‌اند که به خودی خود نقش یک شخصیت را در بازی ایفا می‌کنند. به عبارت ساده‌تر، هر یک به رفتارها و اقدامات سم پورتر واکنش نشان می‌دهند و همچون مانعی سر راه بازیکنان، مسیر ماجراجویی جدید را برای آن‌ها پرچالش‌تر از قبل می‌سازند.

همچنین، جهان بازی Death Stranding 2 مملو از فعالیت‌ها و ماموریت‌های متنوعی است. برخلاف نسخه اول که مسیر سفر بیشتر از مقصد آن اهمیت داشت و در همین حال، خبری از تجربه آنچنان جذاب در حین سفر نبود، اما این نقص در دنباله بازی به طور کامل برطرف شده و این بار سفرها در مناظر متنوع و غیرقابل‌پیش‌بینی بازی با اتفاقات زیادی همراه می‌شوند که در نسخه اول کمتر دیده می‌شد. به‌طور خلاصه، در یک جمله، دنیای خیره‌کننده و بصری بازی دوم، یکی از دلایل موفقیت آن است. این جهان فقط دنباله‌ای برای داستان نیست، بلکه خودش بخش از پیشرفت بازی به شمار می‌رود. البته، باید در نظر داشته باشید این تنها یکی از دلایلی است که بازیکنان را بار دیگر به تجربه آن وادار می‌کند.

پیشرفت‌های تدریجی

درست مانند ذات اصلی شخصیت کوجیما، این بازی‌ساز ژاپنی همواره به دنبال بهبود جهانی است که به شخصه خلق کرده است. در همین راستا، او توانایی‌ها و مهارت‌های سم پورتر را به‌گونه‌ای ارتقا داده که پیوستگی منطقی با بازی اول داشته باشد. در واقع، خبری از ارتقاهای عجیب و غریب نیست و در عین حال، سم پورتر اکنون مملو از کوله باری از تجربه است.

در بسیاری از دنباله‌ها، شخصیت اصلی خود را در ابتدای ماجراجویی جدید، به نقطه صفر بازمی‌گردانند. برای مثال می‌توان به بازی Horizon Forbidden West اشاره کرد که تنها با چند جمله در بخش‌های آغازین، نبود تمام تجهیزات و امکانات نسخه اول را به راحتی توجیه می‌کند.

با این حال، هیدئو کوجیما از این کلیشه رایج دوری کرده و به‌جای آن، تغییرات معناداری در چرخه گیم پلی Death Stranding 2 ایجاد کرده است. این تغییرها هم از نظر داستانی منطقی به نظر می‌رسند و هم از نظر مکانیزم‌های گیم پلی، قابل توجیه هستند. بدین ترتیب، پیشرفتی که در این بازی حاصل شده، دقیقا چیزی که در بسیاری از دنباله‌ها دیده نمی‌شود.

به عنوان مثال، کوله‌پشتی سم پورتر را در نظر بگیرید. در نسخه اول، به ندرت پیش می‌آمد که او محموله خود را رها کند. اما این بار سیستم مبارزه و مخفی‌کاری بازی دستخوش تغییراتی شده و به واسطه آن، کوجیما کاری کرده که سم بتواند در مواقع خطر، محموله خود را در مکانی امن رها کند تا بهتر با تهدیدهای پیش رو مقابله کند.

علاوه بر این گفته‌ها، در بازی Death Stranding 2، سم به غلاف‌های جدیدی برای نگهداری سلاح‌های خود مجهز شده که به او اجازه می‌دهد فضای بیشتری را برای حمل محموله‌های ارزشمند در سفرهای خود اختصاص دهد. همچنین، چابکی بهتر او در حرکت پیاده، تعامل با دنیای بازی را به‌مراتب آسان‌تر از نسخه قبلی کرده‌ است. البته، در این بخش، نباید از نقش وسایل نقلیه جدید بازی غافل شد که به لطف آن‌ها، بازیکن‌ها بیش از هر زمان دیگری به کاوش در جهان بهت‌زده بازی علاقه‌مند هستند.

آن‌طور که به نظر می‌رسد، سم در دوران انزوای خود به این فکر می‌کرده که چگونه می‌تواند در کاری که بهترین است، بهتر ظاهر شود. شاید این بازتابی از ذهنیت خود هیدئو کوجیما است که همواره می‌کوشد راهی برای ارتباط عمیق‌تر با گیمرها پیدا کند. هر پیشرفتی که در توانایی‌های سم در این بازی به چشم می‌خورد، ریشه در ماجراجویی‌های گذشته او دارد. به همین خاطر است که بازی دث استرندینگ ۲ از لحاظ احساسی نیز تأثیرگذارتر از بازی اول به نظر برسد. با این حال، دنیای گسترش‌یافته و مهارت‌های بهتر سم نیز تنها بخشی از جادوی این بازی است.

پیوندهایی با طراحی‌ دقیق

سومین دلیل اصلی موفقیت Death Stranding 2 به نحوه روایت داستان آن برمی‌گردد. بدون اینکه بخشی از داستان بازی را اسپویل کنیم، باید گفت داستان جدید تمامی مضامین نسخه اول بازی را در ابعاد جدیدی گسترش می‌دهد؛ به طوری که بار دیگر با یک داستان تاثیرگذار بر پایه تعاملات انسانی روبرو هستیم.

در نسخه اول دث استرندینگ، سم پورتر تنها مردی بود که تلاش می‌کرد معنایی در جهانی به‌هم‌ریخته پیدا کند، اما این بار ماموریتی بزرگ‌تر و چالش‌برانگیزتر پیش روی او قرار دارد و شرایط به کلی تغییر کرده است. داستان این بازی میان سفرهای تنهایی او و دغدغه‌ سم برای ساختن میراثی ماندگار، تعادلی خوب ایجاد کرده که به خوبی شما را مشغول خود می‌کند. سم در این بازی باید روابطی را که در نسخه اول ساخته، تحکیم کند و همزمان با آن، روابط جدیدی را هم شکل دهد تا شبکه Chiral را این بار به مکزیک و استرالیا نیز ببرد.

برخی از ماموریت‌های جدید بازی از جمله نجات حیوانات در حال انقراض، دقیقا همین فلسفه را به نمایش می‌گذارند. شخصیت سم با این واقعیت درگیر است که تمایل دارد از جهانی که خودش برای ساختن آن تلاش کرده فاصله بگیرد، اما ماموریتی که اکنون به عهده دارد، در جهت خلاف این خواسته است. او باید بار دیگر وارد دنیایی شود که یک‌بار آن را متحد کرده و حالا باید در مسیر گسترش آن به شخصیت‌هایی نظیر Fragile و دیگر اعضای گروه کمک کند. در حالی که نسخه اول بیشتر به این می‌پرداخت که آگاهی از مرگ چگونه می‌تواند بر رفتارهای یک فرد تاثیر بگذارد، اما تمرکز بازی Death Stranding 2 روی این است که آن رفتارها چه پیامدهایی در جهان واقعی دارند و چطور ممکن است حتی خود فرد هم در لحظه متوجه اثرات آن‌ها نباشد. خوشبختانه بازی به‌خوبی توانسته میان این دو دیدگاه تعادل برقرار کند و در نتیجه، هم دنیای پرجزئیات آن معنا پیدا کرده و هم گیم‌پلی جدید آن عمق بیشتری گرفته است.

همچنین، اهمیت بیشتر ماموریت‌های جدید سم، به سفر او حس فوریتی بخشیده که در نسخه اول چندان ملموس نبود. در این میان، شخصیت Lou نقش کلیدی ایفا می‌کند و به نوعی انگیزه اصلی حرکت سم در این ماجراجویی تازه است. در این بازی، داستان سم با همراهی Lou به اوج خود می‌رسد و پایان باشکوهی را رقم می‌زند؛ پایانی که بسیاری از قهرمانان دنیای بازی‌ها حتی آرزوی آن را هم نمی‌توانند داشته باشند! روایت بازی از دل واقعیت‌های انسانی برخاسته و کوجیما قصد دارد که به ارزش فرد در ساختار اجتماعی انسان‌ها بپردازد. این داستان بستری فراهم کرده تا نشان دهد پیشرفت‌های فناورانه در زمینه ارتباطات، اگر با هدفی مشخص و انسانی همراه نباشند، ممکن است حتی منجر به انزوا و جدایی شود.  این نگرانی‌ها در سیستم جدید Strand به‌تصویر کشیده شده که با فراهم کردن ارتباط غیرمستقیم میان بازیکنان، آن‌ها را به سوی ایجاد پیشرفت جمعی سوق می‌دهد.

کوجیما این سیستم را به‌طور هوشمندانه در دل گیم‌پلی بازی دث استرندینگ ۲ جای داده که به لطف آن، بازیکنان می‌توانند هم بر تجربه خود و هم بر تجربه سایر گیمرها تاثیر بگذارند. در کنار همه نوآوری‌ها و ویژگی‌های جدید، سیستم Strand را می‌توان یکی دیگر از افتخارات کوجیما دانست که در عین افزایش پیچیدگی، پیام اصلی بازی یعنی پیوند انسانی را هم تقویت کرده است.

تعادل بی‌نقص میان هنر و جاه‌طلبی

بدون شک، دث استرندینگ ۲ از آن دسته آثاری است که حتی پس از تماشای تیتراژ پایانی، ذهن بازیکن را درگیر خود می‌کند و تا مدت‌ها در یاد و خاطره‌ها باقی می‌ماند. قدرت بازی در خلق چنین تجربه‌ای، از توانایی هیدپو کوجیما در تنیدن مضامین پیچیده در تار و پود اثرش سرچشمه می‌گیرد؛ آثاری که در عین حال، به‌قدری سرگرم‌کننده هستند که مخاطب را مجذوب خود نگه می‌دارند.

خلق یک بازی که در هسته اصلی آن، حمل محموله از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌پردازد، کار آسانی نیست، اما Death Stranding 2 همانند نسخه اول، چنان تجربه ارزشمندی را رقم می‌زند که تعریف ساده‌ای چون تحویل بسته نه‌تنها بی‌معنا می‌شود، بلکه برای مخاطبان وفادار بازی، توهین‌آمیز به نظر می‌رسد.

با وجود حضور عناوین برجسته‌ای در سال ۲۰۲۵ میلادی، این بازی همچنان تجربه‌ای منحصربه‌فرد است؛ تجربه‌ای که هرچه بیشتر در دنیای گسترده و جاه‌طلبانه آن غرق شوید، بیشتر به عمق آن پی می‌برید. شاید همین موضوع، دلیل اصلی اعتیادآور بودن بازی از همان روزهای اول انتشار باشد.

حال که بازی Death Stranding 2 نیز راهی بازار شده، باید دید که قدم بعدی کوجیما چه خواهد بود. این بازی‌ساز ژاپنی در حال حاضر روی ساخت دو پروژه جدید مشغول به کار است. یکی از این پروژه‌ها، OD نام دارد که با همکاری ایکس باکس در دست ساخت بوده و طبق ادعای کوجیما، قرار است مرز میان بازی و سینما را از بین ببرود و ژانر جدیدی را در صنعت بازی‌ها تعریف کند. پروژه دوم، یک بازی جاسوسی به نام Physint است که ظاهرا برای پلی استیشن توسعه می‌یابد.

در پایان این مقاله، دیدگاه شما در رابطه با بازی Death Stranding 2 و موفقیت بی‌چون و چرای این اثر جاه‌طلبانه چیست؟ آیا بازی جدید هیدئو کوجیما به خوبی انتظارها را شما را از یک دنباله برآورده کرد؟ شما چه عوامل دیگری را راز موفقیت این بازی می‌دانید؟ فراموش نکنید که نظرات شخصی خود را با ما و دیگر کاربران رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments