بازیگران اصلی پیش درآمد Army of the Dead
1%
  • 0/10

آیا ژانر ابرقهرمانی مدیون زک اسنایدر است؟ – بررسی اظهارات کریستوفر نولان

چرا کریستوفر نولان از زک اسنایدر تجلیل کرده است؟

آیا ژانر ابرقهرمانی مدیون زک اسنایدر است؟ – بررسی اظهارات کریستوفر نولان ۳ ۱۳ دی ۱۴۰۲ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

کریستوفر نولان (Christopher Nolan) اعتقاد دارد که سبک داستانگویی زک اسنایدر، تاثیر زیادی بر فیلم‌های ابرقهرمانی مدرن داشته است. در این مقاله، اظهارات کریستوفر نولان را بررسی می‌کنیم تا ببینیم که گفته‌های او چقدر با واقعیت همخوانی دارند.

کریستوفر نولان، کارگردان نام‌آشنای سینما، اخیرا در مصاحبه با The Atlantic نظر خود را در مورد زک اسنایدر بیان کرده است. او در این مصاحبه جنجال‌برانگیز گفته: «امروزه، فیلمی در ژانر ابرقهرمانی یا علمی تخیلی را پیدا نمی‌کنید که تاثیر زک اسنایدر بر آن مشهود نباشد.» اظهار نظر نولان، مخالفت بسیاری از طرفدارانش را در پی داشته که با گفته‌های او موافق نیستند. سوال این‌جاست که نظرات کریستوفر نولان را چقدر می‌توان مطابق با واقعیت دانست؟ آیا او در تعریف و تمجید از زک اسنایدر (آن‌طور که طرفداران می‌گویند) اغراق کرده است؟

شاید اظهارات نولان در مورد همه فیلم‌های زک اسنایدر، صادق نباشد. اما به‌جرات می‌توان گفت که اسنایدر با کارگردانی فیلم نگهبانان (Watchmen) ژانر ابرقهرمانی را وارد دوران بلوغ کرد. قبل از آنکه اسنایدر شروع به تولید این فیلم کند، کارگردانان زیادی به ساخت آن علاقه داشتند. حتی فیلمسازانی نظیر جوئل سیلور، تری گیلیام، دیوید هایتر و پل گرینگراس به نوبه خود سعی کردند که Watchmen را به پرده سینما بیاورند، اما همگی در انجام این کار ناموفق بودند. در نهایت، وارنر و DC نتیجه گرفتند که هیچ کارگردانی مناسب‌تر از زک اسنایدر نیست.

اظهارات کریستوفر نولان چقدر قابل قبول است؟

بعد از موفقیت فیلم 300 در سال 2006، زک اسنایدر آماده بود که فیلم Watchmen را بر اساس فیلمنامه‌ای از الکس تسه و دیوید هایتر، کارگردانی کند. او تا حد ممکن به منبع اقتباس فیلم (کمیک نگهبانان اثر آلن مور) وفادار ماند و با وجود این، تغییراتی را نیز در داستان اصلی ایجاد کرد. تدوین استودیویی فیلم که در 23 فوریه 2009 به نمایش درآمد، فروش کم و ناامیدکننده‌ای در باکس آفیس داشت. اما بعد از انتشار نسخه کارگردان (در ژوئیه 2009) و انتشار نسخه کامل‌تر که در 3 نوامبر منتشر شد، این فیلم بالاخره توانست نظر مخاطبان را جلب کند.

به این ترتیب، فیلم Watchmen به شهرت قابل توجهی رسید و حتی با سه‌گانه بتمن کریستوفر نولان مقایسه شد. این فیلم، مانند سه‌گانه نولان، بر فیلم‌های ابرقهرمانی پس از خود نیز تأثیر گذاشت. می‌توان گفت هر فیلم ابرقهرمانی که بعد از Watchmen ساخته شده، به‌نوعی متاثر از این فیلم بوده است. به طوری که تاثیر نگهبانان زک اسنایدر را حتی بر فیلم‌های استودیو مارول (Marvel) نیز می‌توان مشاهده کرد. بنابراین چه عاشق فیلم Watchmen باشید و چه از آن متنفر باشید، باید قبول کنید که فیلم مهمی است و دلیل درستی اظهارات کریستوفر نولان است.

ارائه تصویری سیاه و بدبینانه از ابرقهرمانان هالیوود

همان‌طور که قبلا گفتیم، فیلم Watchmen اقتباسی از کمیک نگهبانان اثر آلن مور است که در دهه 80 میلادی به چاپ می‌رسید. می‌توان به‌راحتی متوجه شد که آلن مور، داستان خود را برای خوانندگان بزرگسال نوشته است. چراکه داستان او مملو از شخصیت‌های افسرده، روان‌پریش و مضطربی است که ابایی از قتل و شکنجه دیگران ندارند. مثلا وقتی به شخصیت کمدین توجه می‌کنیم، با انسان بی‌اخلاق و سنگدلی مواجه می‌شویم که اصلا شبیه به یک ابرقهرمان مرسوم نیست. او زنی حامله را در ویتنام به قتل می‌رساند و به سالی ژوپیتر (سیلک اسپکتر) تجاوز می‌کند.

تمام صحنه‌هایی که گفتیم، در فیلم زک اسنایدر هم به نمایش درآمده‌اند. در واقع، نکته این‌جاست که اسنایدر سعی نکرده تا فضای تلخ و تیره کمیک را برای برای مخاطبانش تلطیف کند. او حتی به نمایش صحنه‌های مهوع‌تری پرداخته است که شامل استخوان‌های شکسته و اندام‌های متلاشی شده هستند. از این رو، به نظر می‌رسد که Watchmen نخستین فیلم ابرقهرمانی با رویکرد بزرگسالانه باشد. فیلمی که به هیچ روی، خانواده‌پسند نیست و شاید مورد انتقاد برخی از مخاطبان نیز قرار بگیرد. اما در عوض، تصویر کامل و دقیقی از یک ویرانشهر را ارائه می‌کند.

نکته دیگری که می‌تواند مهر تاییدی بر اظهارات کریستوفر نولان باشد، تمرکز Watchmen بر موضوعات سیاسی و اجتماعی است. داستان فیلم اسنایدر در سال 1985 اتفاق می‌افتد و همچنین در فلاش‌بک‌ها، دهه‌های خروشان و پرتلاطم 1940 تا 1970 را نشان می‌دهد. اما در دنیای واقعی، این فیلم در ابتدای ریاست‌جمهوری باراک اوباما اکران شد. دورانی که حس امید و خوش‌بینی را به ایالات متحده بازگرداند. کمی قبل‌تر، آمریکا با حوادث هولناکی همچون حمله 11 سپتامبر و جنگ در عراق و افغانستان مواجه شد، اما اکنون هشت سال از آن روزها گذشته بود.

چه اتفاقی برای رویای آمریکایی افتاد؟

اما با وجود خوش‌بینی آمریکایی‌ها به فرارسیدن آینده‌ای روشن، فیلم Watchmen دورانی تاریک‌تر را برای ایالات متحده (و کل جهان) پیش‌بینی کرده بود. در حال حاضر، مردم دنیا به معضلات عمیق‌تر و ناگوارتری دچار شده‌اند که هنوز راه‌حلی برای آن‌ها پیدا نشده است. مثلا می‌توان به وقوع جنگ‌های متعدد در اروپا و خاورمیانه، تبدیل شدن کره شمالی به یک قدرت هسته‌ای، و قدرت گرفتن گروه‌های افراطی مانند طالبان اشاره کرد. در دنیای فیلم Watchmen نیز شاهد بالا گرفتن نزاع‌های سیاسی و جنگ بی‌وقفه رهبرانِ خودپسند جهان هستیم.

اهمیت فیلم Watchmen این است که برخلاف فیلم‌های همدوره‌اش از انعکاس فضای سیاسی زمانه، هرگز خودداری نمی‌کند. بنابراین جسارت و بی‌پروایی زک اسنایدر در پرداختن به موضوعات سیاسی و اجتماعی، تحسین‌برانگیز است. مثلا در یکی از صحنه‌های فیلم، نایت آول (که شخصیتی آرمانگرا به حساب می‌آید) از کمدینِ واقع‌بین و تلخ‌اندیش می‌پرسد: «چه اتفاقی برای رویای آمریکایی افتاد؟» و پاسخ کمدین به قدری تکان‌دهنده است که از ذهن شما پاک نخواهد شد. او پاسخ می‌دهد: «رویا به حقیقت پیوسته. درونش زندگی می‌کنی!»

آیا هنوز به درستی اظهارات کریستوفر نولان، شک دارید؟ پس ادامه این مقاله را بخوانید.

فیلمی ساختارشکن و پیشرو از نظر داستان‌سرایی

تا کنون گفتیم که فیلم Watchmen اولین فیلم ابرقهرمانی با رویکرد بزرگسالانه است. ضمنا اولین فیلم ابرقهرمانی است که در زیرمتن خود به موضوعات سیاسی نیز توجه می‌کند. اما فیلم Watchmen در عرصه داستانگویی هم به دستاوردهای بزرگی رسیده که آن را تبدیل به یک اثر ساختارشکن می‌کند. قبل از این فیلم، آثار ابرقهرمانی معمولا از روش ثابتی در روایت داستان استفاده می‌کردند. در این آثار، ابتدا با یک ابرقهرمان قدرتمند و خیرخواه آشنا می‌شویم که در حال مبارزه با یاغیان و بزهکاران است. کمی بعد، شاهد جدال او با شخصیتی شرور هستیم.

اما در فیلم Watchmen مرز مشخصی میان خیرخواهی و شرارت وجود ندارد. ابرقهرمانان قصه در عین اینکه با جنایتکاران می‌جنگند، ممکن است خودشان هم عامل تباهی و شرارت باشند. کمدین به زنان تجاوز می‌کند، دکتر منهتن به قتل عام ویتنامی‌ها می‌پردازد و اقدامات آدریان وایت (آزیمندیاس) منجر به مرگ انسان‌های بی‌گناه می‌شود. علاوه بر این، فیلم زک اسنایدر به ما نشان می‌دهد که ابرقهرمانان نیز انسان‌های کاملی نیستند و ممکن است در مواجهه با دشمنان خود، شکست بخورند. ایده‌ای که بعدها در فیلم‌هایی مثل Infinity War هم به اجرا درآمد.

شاید بگویید که این ویژگی‌ها در فیلم شوالیه تاریکی هم وجود دارد. اما حقیقت این است که نمی‌توان شوالیه تاریکی را یک فیلم ابرقهرمانی دانست، بلکه باید آن را اثری در ژانر جنایی و نئو-نوار به حساب آورد. در مقابل، فیلم Watchmen کاملا در ژانر ابرقهرمانی قرار می‌گیرد (هرچند که رگه‌هایی از ژانر جنایی هم در آن یافت می‌شود). با وجود این، گاهی شاهد انحراف فیلم Watchmen از مولفه‌های ژانر ابرقهرمانی هستیم. قطعا به همین دلیل است که بعد از گذشت تقریبا پانزده سال، فیلم زک اسنایدر تاثیر بسزایی بر فیلم‌های ابرقهرمانی مدرن داشته است.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments