سختترین بازیهای سولزلایک
عذاب، درد و رنج

با محبوبتر شدن ژانر سولزلایک (Soulslike)، توسعهدهندگان راههای جدیدی برای به خشم آوردن بازیکنان پیدا کردهاند. در گذشته، سری بازیهای Dark Souls بهخاطر سختی افسانهایاش بدنام بود. اما سولزلایکهای امروزی آن سختی را ده برابر کردهاند. بنابراین، زمان مناسبیست برای اینکه بفهمیم کدامیک در قله سختی ایستاده است. از بازی Lies of P گرفته تا بازی Sekiro: Shadows Die Twice، در ادامه سختترین سولزلایکها از آسانترین تا سختترین رتبهبندی شدهاند.
در حال حاضر، اگر نگاهی به سختترین بازیهای سولزلایک بیندازید، متوجه میشوید که بسیاری از آنها دیگر توسط استودیو FromSoftware ساخته نشدهاند. در طول سالها، توسعهدهندگان قدرتمند و جدیدی به این ژانر پیوستهاند و بازیهایی بیرحم و طاقتفرسا خلق کردهاند.
Thymesia
سولزلایکهای مدرن اغلب مرزهای این زیرمجموعه نوظهور را با مکانیکها و زیباییشناسیهای جدیدی که تعریف آن را به مرز میرساند، آزمایش میکنند. چند مورد از آنها حتی در این لیست حضور دارند و برای طرفداران ژانر سولزلایک که به دنبال تجربهای کلاسیک هستند، تسکین سردی را ارائه میدهند. بازی Thymesia به طور کامل به اصول اولیه باز میگردد با یک زیباییشناسی فانتزی تاریک که مستقیماً از بهترین آثار FromSoftware گرفته شده است و زیباییشناسی ویکتوریایی گوتیک آن به بازی Bloodborne رقابت سختی میدهد.
ما وارد پادشاهی Hermes میشویم که در پی یک طاعون کیمیاگری فاجعهبار است که ساکنان آن را به هیولا تبدیل کرده است. درمان این آشوب در خاطرات گمشده شخصیت اصلی قابل تغییر شکل Corvus نهفته است که میتواند طاعون را برای اهداف خود استفاده کند. بازی Thymesia یک سولزلایک کوتاه و شیرین است، اما به همان اندازه بیرحم است و اجرای دقیق ترکیبهای حمله پیچیده، پری کردنهای به موقع و استقامت قوی برای شکست دادن صف باسهای ترسناک خود را میطلبد.
Armored Core VI: Fires of Rubicon
وقتی به رباتهای غولپیکر بازی نگاه میکنید، ممکن است بازی Armored Core VI را یک بازی اکشن تصور کنید، اما در واقع اینطور نیست. هر مأموریت در این بازی با دقت بالا طراحی شده و جایگیری دشمنان در آن حسابشده است. از کوچکترین ربات گرفته تا بزرگترین آراکنو-مک (ربات عنکبوتیشکل)، همگی میتوانند به راحتی شما را از پای درآورند. دشمنان از شما قویتر هستند و نمیتوانید با زور و حملات مستقیم بر آنها غلبه کنید. در نتیجه، همیشه باید با جاخالی دادن و انتخاب دقیق لحظه مناسب برای ضدحمله، آنها را فریب دهید.
با این حال، بازی Armored Core VI با سیستم شخصیسازیاش کمی به شما آرامش میدهد. اگر با دشمنی مشکل دارید، میتوانید ساختار رباتتان را تغییر دهید. مثلاً بهجای موشکانداز از لیزر استفاده کنید و در 9 مورد از 10 مورد، همین تغییر برای شکست دشمن کافی است. البته باید گفت گیمپلی مبتنی بر مکا (Mecha) ممکن است برای طرفداران قدیمی سولزلایک که به سیستمهای نقشآفرینی سنتی مثل بازی Elden Ring عادت دارند، چالشبرانگیز باشد. اما به محض اینکه چرخه بازخورد بازی را درک کنید، بازی Armored Core VI کمتر دشوار و بیشتر اعتیادآور خواهد شد.
Bloodborne
یکی از عواملی که باعث شده بازی Bloodborne به یکی از سختترین بازیهای سولزلایک تبدیل شود، غیرقابل پیشبینی بودن آن است. دارید از پلهها پایین میروید و ناگهان متوجه میشوید که مردهاید، چون یک نفر از فاصله 200 متری با مسلسل به شما شلیک کرده است. بازی Bloodborne بیشتر از آنکه از شما بخواهد حملات را با سپر دفع کنید، میخواهد که آنها را پری (Parry) کنید. البته اگر پری موفقی داشته باشید، سود زیادی میکنید، اما احتمال اینکه اشتباه کنید زیاد است و در نتیجه آسیب شدیدی خواهید دید.
جاخالی دادن همچنان اصلیترین روش دفاعی در بازی است، بنابراین بازیکنانی که به دفع ضربات با سپر عادت دارند، با چالشی جدی مواجه خواهند شد. اما وقتی در جاخالی دادن حرفهای شوید، بازی Bloodborne به یک بازی نسبتاً آسان تبدیل میشود. باسفایتها نوار سلامتی خیلی عظیمی ندارند و الگوهای حملات دشمنان نیز بهمرور برایتان قابل شناسایی خواهند شد. در نهایت، بهراحتی از مناطق پایانی عبور خواهید کرد. در حالی که بازی Bloodborne بازی سختی است، اما هنوز هم بازیهایی در این سبک وجود دارند که از آن سختتر هستند.
Dark Souls 3
نمیشود فهرستی از سختترین بازیهای سولزلایک تهیه کرد و نامی از یکی از بازیهای Dark Souls نبرد. در این مورد، منظور نسخهی سوم این سری است. از نظر سختی، بازی Dark Souls 3 با بازیهای قبلی این لیست قابل مقایسه است؛ اما جایی که این بازی نسبت به نسخههای پیشین برتری پیدا میکند، نبرد با باسها است. بهخصوص یکی از باسفایتها که واقعاً بهیادماندنیست: Nameless King. در این مبارزه، ابتدا با یک اژدها روبهرو میشوید و سپس در فاز دوم با یک مرد عظیمالجثه و تانکمانند!
این تنها یکی از نمونههای عجیب و متنوع دشمنانی است که بازی Dark Souls 3 به سمتتان پرتاب میکند. بدون شک، این بازی سخت است و بازیکنان تازهوارد به این سبک را به چالش میکشد. اما حقیقت این است که بازی Dark Souls 3 دیگر قلهی سختی در این سبک به حساب نمیآید. از سال 2016 تا امروز، این ژانر بهشدت پیشرفت کرده و شکی نیست که توسعهدهندگان امروزی، روشهای عجیبوغریبی برای عصبی کردن بازیکنها پیدا کردهاند.
Nine Sols
در بازی Nine Sols، بازیکن باید همواره آماده استفاده از دکمهی Parry باشد. دشمنان قادرند حملات ترکیبی پیاپی انجام دهند که به راحتی منجر به مرگ حتمی میشود. حتی زمانی که بهنظر میرسد خطر رفع شده، محدودهی وسیع برخورد حملات دشمنان ممکن است از فاصلهای دور بازیکن را هدف قرار دهد.
اسفایتها نیز با پیچیدگیهای خاص خود همراهاند؛ از تلپورت کردن گرفته تا گرفتن شخصیت بازیکن و تأخیر عمدی در انیمیشنهای حمله برای فریب دادن واکنش بازیکن. بازی Nine Sols در بسیاری از مواقع تجربهای مملو از خشونت و دشواری ارائه میدهد. هوش مصنوعی بازی بسیار سختگیرانه عمل میکند، بهگونهای که گاهی بهنظر میرسد سختی آن صرفاً برای ایجاد فشار طراحی شده است. در این بازی، هر دشمن معیاری برای سنجش مهارت بازیکن محسوب میشود، و بدون تسلط کامل بر مکانیکهای مبارزه، ورود به آن میتواند تجربهای بهشدت تنشزا باشد.
Blasphemous 2
مانند بازی Hollow Knight، بازی Blasphemous 2 (و پیشدرآمد آن) دیدگاه معمولی سولزلایک که یک اکشن-نقشآفرینی سومشخص است را با یک ماجراجویی پلتفرمر دوبعدی مبادله میکند، این بار از نوع پیکسلی با انیمیشنهای شگفتانگیز. با این حال، جو فانتزی کابوسوار بازیهای اصلی FromSoftware را حفظ میکند، هرچند با اندکی بیشتر از نمادشناسی مذهبی غریب. در حالی که نسخه اول Blasphemous عمدتاً بر مبارزات تمرکز داشت، دنباله این بار تأکید بیشتری بر معماها دارد که با سلاحهای جدید تسهیل شده و ماجراجویی را کمتر تکراری میکند.
احتمالاً این بازی کمترین شباهت را به یک سولزلایک در این لیست دارد، اما همچنان از مکانیکهای زیادی از این ژانر بهره میبرد، از جمله یک آیتم درمانی با استفاده محدود که با بازگشت تمامی دشمنان شارژ میشود، باسهای چالشبرانگیز که مانع پیشرفت در ماجراجویی میشوند، و داستانگویی پراکنده که نیاز به تلاش بازیکن دارد تا آن را کشف کند.
Lies of P
با وجود فضای استیمپانکی در بازی Lies of P، این بازی از نظر زیباییشناسی با بازی Bloodborne قابل مقایسه است. اما تفاوت اصلی آنها در سطح دشواری است؛ جایی که اکثر بازیکنان، بازی Lies of P را سختتر از بازی Bloodborne میدانند. این بازی ریتمی سریع و تهاجمی دارد و نیاز به واکنشهای سریع و دقیق در ضدحملهها دارد. تواناییهای ویژهی متنوعی مانند حملات الکتریکی و برشدهنده در اختیار بازیکن قرار گرفته، اما انیمیشنهای طولانی آنها، اجرای مؤثرشان را برای بازیکنان کمتر حرفهای، دشوار میسازد.
ارتقاهای اصلی تنها پس از شکست باسها قابل دستیابی هستند. از سوی دیگر، افزایش سطح شخصیت تأثیر زیادی در روند بازی ندارد، بنابراین اتکا به تمرین و ارتقای سطح کارآمد نخواهد بود. با توجه به اینکه بازی Lies of P انتخابهای بازیکن را محدود میکند و تنها راه پیشرفت را یادگیری کامل و دقیق مکانیکها قرار داده، میتوان گفت که این بازی بیشتر در سمت سختتر طیف سولزلایک قرار میگیرد.
The First Berserker: Khazan
برخلاف برخی از بازیهای سبک سولز که راههای آسان برای پیروزی دارند، در بازی The First Berserker: Khazan نمیتوانید با حیله و تقلب از نبردها عبور کنید. برای مثال، در بازی Elden Ring سلاحهای بیش از حد قدرتمندی در نقاط مختلف بازی پراکندهاند. حتی باس فایتهایی مثل Malenia، که در مبارزهی مستقیم دیوانهوار سخت هستند، راههایی برای دور زدنشان وجود دارد. اما در Khazan خبری از سلاحهای شکسته نیست، و همین موضوع دلیل اصلی است که این بازی در رتبهبندی سختترین بازیهای سولزلایک جایگاه بالاتری دارد.
یکی دیگر از دلایل دشواری بازی The First Berserker، مدیریت استقامت (Stamina) است. نوار استقامت شخصیت اصلی آنقدر سریع خالی میشود که فقط میتوانید سه یا چهار ضربه وارد کنید و سپس باید عقبنشینی کنید. از طرف دیگر، جاخالی دادن و دفاع کردن نیز مقدار زیادی از استقامت مصرف میکنند و همین باعث میشود نتوانید به راحتی تشخیص دهید چه زمانی باید حمله کنید و چه زمانی باید دفاع کنید. فرصتهای تنبیه دشمن بسیار محدودند و زمانبندی نقش حیاتی دارد. همچنین مهم نیست چقدر شخصیتتان را ارتقا دهید؛ این ارتقاها هیچ تأثیری نخواهند داشت، مگر آنکه الگوهای حملهی باسها را بهخوبی یاد بگیرید.
Nioh 2
در بازی Nioh 2، همیشه باید مراقب محیط اطرافتان باشید. تمام دشمنان حداقل یک حملهی گرفتنی (Grab Attack) دارند که میتواند شما را بهصورت آنی نابود کند. این دشمنان معمولاً پشت جعبهها یا در گوشهها پنهان شدهاند و اگر بیش از حد عجله کنید، هیچوقت متوجه حضورشان نخواهید شد. وقتی به پایان یک مرحله در ساختار مرحلهمحور (Mission-based) بازی برسید، باس سختی در انتظارتان خواهد بود. اینجاست که پیچیدگیها آغاز میشود.
باسها مجموعهای متفاوت از ضعفها دارند، مانند آسیبپذیری در برابر آتش، آب یا خاک. باید ساختار (Build) شخصیتتان را بر اساس این نکته طراحی کنید، وگرنه در مبارزهها دست پایین را خواهید داشت. در برخی بخشها با سرعت پیشرفت میکنید، اما بدون شک به باسهایی میرسید که شکست دادنشان ممکن است بیش از دو ساعت زمان ببرد. بازی Nioh 2 یکی از سختترین بازیهای سولزلایک است، اما چون سیستم مبارزهی آن فوقالعاده لذتبخش است، تجربهی بازی بیشتر حس لذتبخش بودن دارد تا تنبیهآمیز بودن.
Hollow Knight
چرخهی مبارزاتی بازی Hollow Knight شامل حمله کردن، جاخالی دادن و پلتفرمینگ سریع است؛ همان چیزهایی که از یک بازی پلتفرمر انتظار دارید. مکانیکها سادهاند، اما زمانبندی آنها چالشبرانگیز است. با این حال، وقتی به آنها مسلط شوید، بازی در بخش اصلی خودش منصفانه به نظر میرسد.
اما وقتی به بسته الحاقب (DLC) میرسید، تازه متوجه میشوید که جهش سختی بازی تا چه حد شدید است. بهطور خاص منظور بسته الحاقی Godmaster است؛ این بسته، مجموعهای از نبردهای پیاپی با باسها را اضافه میکند. در این حالت، با باسهای قدیمی و جدید بهصورت پشتسرهم روبهرو میشوید، اما نکتهی دردناک اینجاست که هیچ چکپوینتی وجود ندارد—یعنی اگر بمیرید، باید کل مسیر را از ابتدا شروع کنید.
این موضوع بهخصوص وقتی آزاردهندهتر میشود که دو باس دهدقیقهای را شکست داده باشید و ناگهان کشته شوید. با در نظر گرفتن این DLC، بازی Hollow Knight تبدیل به یک کابوس واقعی میشود؛ تا جایی که میتوان گفت این بازی سختترین بازی سولزلایک دوبعدی است که تا به کنون ساخته شده است.
Sekiro: Shadows Die Twice
پری کردن (Parrying) یکی از ارکان اصلی بازی Sekiro: Shadows Die Twice است. پری کردن باعث افزایش استگرشدن دشمن میشود. وقتی که Posture دشمن شکسته میشود، که بهدلیل حملات مکرر شما به آنها رخ میدهد، میتوانید یک ضربه کشنده (insta-kill) وارد کنید. اما درجه Posture دشمن خیلی سریع کاهش مییابد. اگر پری را اشتباه انجام دهید یا برای یک ثانیه حمله نکنید، آن نوار به صفر میرسد و باید کل فرآیند را از نو شروع کنید.
علاوه بر مدیریت Posture، سلامت شخصیت اصلی بازی هم پایین است. جایی که شما باید صد بار به دشمن ضربه بزنید، فقط سه ضربه کافی است تا خودتان بمیرید. Sekiro در این زمینه بیرحم است. اگر این بیرحمی را با الگوهای حملهی صدها دشمن ترکیب کنید، به یک بازی میرسید که نمیتوانید هیچچیز را نادیده بگیرید. بازی Sekiro: Shadows Die Twice داستانی از آزمون و خطا است. اگر قادر به یادگیری از اشتباهات خود باشید، در نهایت پیروز خواهید شد. اگر نه، به زودی نام بازی را در انتها نخواهید دید. در هر صورت، این تجربهای جهنمی است.
Elden Ring
اگر از NPCها کمک بگیرید، به صورت همکاری مشترک (co-op) بازی کنید، از جادوها و بافها استفاده کنید، بازی Elden Ring تبدیل به یک بازی راحت میشود. اما اگر فقط به مهارتهای خود تکیه کنید، داستان متفاوت خواهد بود. نود درصد از دشمنان و باسها مشکلی برای شما ایجاد نمیکنند، اما همان ده درصد باقیمانده هستند که شما را نابود خواهند کرد. جالب اینجا است که حتی این ده درصد به حدود 40 باس میرسد.
باسفایت Malenia در Elden Ring هر بار که به شما ضربه میزند، قسمتی از سلامتش را بازیابی میکند. باسفایت Consort Radhan حملات شکستهای دارد که به هیچوجه نمیتوان از آنها اجتناب کرد. اساساً هر باس یک مکانیک شکسته دارد که در آستین خود پنهان کرده است. بازی Elden Ring از نظر مهارت، لاینت است، زیرا روشهایی برای شکست دادن هر باس وجود دارد. اما وقتی صحبت از مبارزه به مبارزهی مهارت با مهارت میشود، بدون شک بازی Elden Ring سختترین سولزلایک تاریخ است و هیچ شک و تردیدی در آن نیست!
به پایان لیست معرفی سختترین بازیهای سولزلایک در سال 2025 رسیدیم و سعی کردیم که آنها را به ترتیب آسانترین تا سختترین رتبهبندی کنیم. حال به نظر شما سختترین بازی سولزلایکی که تا به حال تجربه کردهاید، کدام بازی بوده است؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید