هدف اصلی سازندگان این بازی در استودیوی بلوبر تیم روایت یک داستان دارک فانتزی جذاب با معرفی شخصیتهایی است که گذشتهی نامعلوم و رمزآلودی دارند و به یکباره خود را گرفتار در میان دو جهان موازی میبینند. این دو جهان را میتوان به نوعی دو شخصیت اصلی بازی The Medium در نظر گرفت. شخصیتهایی که در کمتر عناوینی مشابه آنها را دیدهایم و به عنوان نزدیکترین نمونه به ساختار جهان موازی آنها میتوان به سری بازی سایلنت هیل (Silent Hill) اشاره کرد.
شباهتهای بازی مدیوم با سری سایلنت هیل حتی از کانسپت مشابه جهان هر دو بازی هم فراتر رفته و رد پای آن در گوشه و کنار گیمپلی بازی نیز به چشم میخورد. از دوربین ثابت با زوایای از پیش تعیین شدهی بازی گرفته، تا آواهای آشنا و موسیقی متنهای آکیرا یامائوکا که بیشتر از هر عنصر دیگری در این بازی، حال و هوای سایلنت هیل را برای مخاطب تداعی میکند. اما سوال اصلی این است که آیا سازندگان بازی The Medium با وجود تمامی نوآوریهایی که در مکانیزمهای گیمپلی ارائه دادهاند و داستانی که در ظاهر کاملا متفاوت و جدید به نظر میرسد، توانستهاند اثری تاثیرگذار و به یاد ماندنی در حد و اندازهی سری افسانهی سایلنت هیل خلق کنند؟ آیا بازی مدیوم به عنوان اولین بازی انحصاری اکس باکس در نسل نهم، انتظارات طرفداران را برآورده میکند؟
در کوتاهترین پاسخ به این سوال باید گفت که بازی مدیوم مانند دنبالهای جدید از سری سایلنت هیل است که توسط نامناسبترین استودیوی موجود برای انجام این کار ساخته شده است. دوربین بازی در مجموع قابهای جذابی را به تصویر میکشد، اما زوایای کور و اذیتکنندهی بسیاری دارد. گیمپلی بازی نوآورانه است، اما تا انتهای بازی به جز مکانیزمهایی که در ۱۵ دقیقهی اول بازی معرفی میکند، تغییر مثبتی که از خستهکننده شدن بازی جلوگیری کند، با خود به همراه ندارد. سازندگان بازی از ابتدا اعلام کرده بودند که در بازی مدیوم خبری از اکشن و مبارزه نیست.
از همین رو انتظار بازیکنان از وجود مینیگیمهای متنوع و المانهای پلتفرمری که تعامل بازیکن با محیط را به حداکثر برسانند، بالا رفته بود. اما بازی The Medium تنها مسیری را برای پیمودن پیش روی شما قرار میدهد و گهگداری در میانهی راه چند معمای جالب برای عبور از موانع گذاشته است. در ادامهی مطلب با ما همراه باشید تا به بررسی کامل بازی The Medium بپردازیم.