فیلم The Green Knight (شوالیه سبز) در واقع اثری سینمایی است که از شعر قرن ۱۴ میلادی با نام Sir Gawain And The Green Knight برگرفته شده و درباره یکی از شوالیههای میز گرد شاه آرتور انگلستان است. با این حال اگر با افسانههای آرتور و شوالیههای او تا حدودی آشنایی نداشته باشید، ممکن است روایت این فیلم کمی برای شما عجیب باشد و به همین منظور قصد داریم تا آن را با ذکر شباهتها و تفاوتهایی که با نسخه کتبی دارد توضیح دهیم.
شعر سِر گاوین و شوالیه سبز توسط فردی ناشناس نوشته شده که البته گفته میشود بسیاری از اشعار دیگر در رابطه با افسانه شاه آرتور را هم خود او به قلم نظم درآورده است. اما هنگامی که صحبت از ماجراجویی جناب گاوین باشد، ما با شعری ۲۵۳۰ خطی طرف هستیم که توضیح آن صد درصد از وظایف یک مقاله جانبی کوتاه به دور است! اما برای اینکه بدانید چه اتفافی برای شاه آرتور کبیر و شوالیه مورد اعتماد او افتاده، همان تماشای فیلم به حد کافی اطلاعات در اختیار شما قرار میدهد، چراکه بسیاری از اتفاقات داخل دنیای فیلم با خطهایی که شاعر آنها را نوشته یکسان است و شامل صحنههای مشابه زیادی خواهد بود. با این حال، داستان فیلم را به روند شباهت و تفاوت یکبار دنبال میکنیم.
شباهتهای فیلم The Green Knight با شعر شوالیه سبز
در واقع هرآنچه که از ابتدای فیلم رخ میدهد کاملا با شعر یکسان است و اتفاق خیلی عجیبی رخ نمیدهد که به آن در قالب یک تفاوت بزرگ اشاره کنیم. در همان شروع شعر و همچنین فیلم ما متوجه میشویم که صبح کریسمس نزدیک است و از همین جهت شاه آرتور و شوالیههای میز گرد معروف او با یکدیگر در حال جشن گرفتن هستند. اما در هنگامی که هیچکس انتظار حضور یک پیک غریبه را ندارد، شوالیه سبز که بدنی از جنس چوب درخت دارد در وسط قصر آرتور و به عبارتی مرکز میز گرد ظاهر شده و اظهار میکند که او برای یک چالش به آنجا آمده است؛ چالشی که در آن، یکی از شوالیههای آرتور باید با شمشیر با هر سلاحی که دارد، ضربهای را به او وارد کرده و سپس یک سال و یک روز بعد همان ضربه را از شوالیه سبز دریافت کند. این در حالی است که در میان تمامی وفاداران آرتور، این سر گاوین خواهد بود که چالش را پذیرفته و شمشیر اکسکالیبور را هم برای انجام کار خود از پادشاه بزرگ میگیرد.
گاوین بدون اینکه بداند کار او چه عواقبی دارد، سر شوالیه سبز را قطع کرده و سپس به یک نماد و قهرمان بزرگ تبدیل میشود که البته سال آینده باید خود نیز سرش را از دست بدهد! بالاخره این اتفاق هم میافتد و سال آینده فرا میرسد، درست زمانی که گاوین برای رفتن به یک ماجراجویی در پی شوالیه سبز به راه میافتد. اما او در میان راه با مشکلات بسیاری مواجه میشود که از جمله آن میتوان به گروهی دزد اشاره کرد که وسایل او را میدزدند و رهایش میکنند. در فیلم صحنهای از مرگ گاوین به نمایش گذاشته میشود که البته در شعر هم به آن اشاره شده بود که اگر او تلاش نمیکرد، به همان شکل کشته میشد. سپس با تلاش فراوان او کله اسکلت یک زن جوان را هم بازپس میگیرد و در نهایت در اواخر ماجراجویی خطرناک خود، به قلعهای میرسد که در آن یک لرد، بانو و پیرزنی حضور دارند.
هم در شعر و هم در فیلم، لرد قلعه به گاوین کمک میکند تا بتواند مسیر خود را پیدا کند که البته پیش از آن، توافق جالبی را هم با او رد و بدل میکند که طی آن لرد هرآنچه که در شکار صبحگاهی خود گرفته بود به گاوین داده و او نیز همین کار را تا زمان بازگشت باید انجام دهد. دقت کنید که این کار هرگز بیهوده نیست، بلکه کل مفهوم شعر در آنجاست که لیاقت و بزرگی گاوین نشان داده شود. به هر حال سر گاوین از بزرگان شوالیههای میز گرد نبود و از همین جهت باید خود را ثابت میکرد.
در نهایت نیز او به سراغ شوالیه سبز میرود و پس از مدتی نشستن در انتظار چرخیدن صورت او، نهایتا با تقدیر خود مواجه میشود. تقدیری که در واقع نقطه تفاوت بزرگ بین فیلم و شعر The Green Knight است.
تفاوت فیلم و شعر شوالیه سبز در پایان داستان
پیش از آنکه نحوه روایت پایان این داستان را از دیدگاه شعر و فیلم در نظر بگیریم، بد نیست بدانید که در طول مسیر گاوین، طبق شعر او با دشمنان بسیاری مبارزه میکند که جنگهای بزرگی را به پا میکنند. این در حالی است که ما در فیلم The Green Knight بیشتر شاهد نشستنها و راه رفتنهای گاوین در مسیری فوقالعاده طولانی هستیم.
حال درباره پایان فیلم، مهمترین نکته واکنشی است که شوالیه سبز انجام میدهد. به نحوی که در فیلم ما دو پایان متفاوت میبینیم؛ در اولی گاوین به عنوان یک فرد بسیار ترسو عمل میکند که هرگز لیاقت لقب سر و شوالیه را هم ندارد! در این پایان ما میبینیم که او از دست شوالیه سبز و تقدیر خود فرار میکند و سپس به قصر بازگشته و با بزدلی هرچه تمامتر دروغ میگوید تا پس از آرتور به تخت نشسته و در نهایت به یک حکمرانی غلط با مرگ پسرش بپردازد. در این حالت، او به دلیل اینکه سر خود را در حالت درستی از دست نداده، به صورت نمادین در صحنه پایانی کله خود را از دست میدهد و کار او به آخر میرسد. با این وجود در دومین پایان، میبینیم که او کمربندی که بانو حاضر در قلعه به او داده بود را درمیآورد، چراکه این کمربند به گفته بانو از تو مراقبت میکرد و این در حالی است که مرگ به دست شوالیه سبز یه امر مسلم بود و نیازی به مراقبت ندارد. در نتیجه هنگامی که کمربند خود را به نشانه کنار گذاشتن هر گونه مقاومت و اظهار راستی در میآورد، شوالیه سبز نیز از زدن گردن او صرف نظر کرده و در نهایت میپذیرد که گاوین یک شوالیه صادق و بر حق است.
در پایان اول فیلم، در واقع نوعی تنش ذهنی خود سر گاوین را دیده بودیم، اما در پایان دوم واقعیت و هرآنچه که در حقیقت اتفاق افتاده بود به تصویر کشیده میشود. همچنین این پایان، تا حدودی با پایان شعر موافق است اما تفاوتهایی را با آن دارد. در شعر به دلیل اینکه گاوین از بانوی قلعه یک کمربند محافظت هدیه میگیرد و آن را به لرد به عنوان دستاوردش نشان نمیدهد، توسط شوالیه سبز تنبیه میشود. این تنبیه در قالب یک زخم کوچک روی گردن او گذاشته شده بود، در حالی که در نسخه سینمایی میبینیم که چنین اتفاقی هرگز نیوفتاده و گاوین صحیح و سالم به قلعه بازمیگردد.
به هر حال تفاوت فیلم و شعر چندان هم ریشهای نیست و تنها در برخی جزئیات پایانی است، اما نظر شما درباره این دو اثر کتبی و سینمایی چیست؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید