از میان فیلمهای ترسناک چند ماه اخیر، فیلم Scary Stories to Tell in the Dark (داستانهای ترسناک برای تعریف کردن در تاریکی) نظر بسیاری از دوستداران ژانر وحشت را به خود جلب کرده است. هرچند که این اثر «آندره اوردال» با کاستیهایی رو به رو است، اما تماشای آن هم خالی از لطف نیست.
نام «گییرمو دل تورو» در عرصهی سینما، خصوصا ژانر وحشت، مترادف است با یک تجربه حقیقتا به یاد ماندنی. شاید اولین عاملی که نام فیلم Scary Stories to Tell in the Dark را بر سر زبانها انداخت، نقش دل تورو به عنوان تهیه کنندهی آن بود. با این حال و در همین ابتدای کار باید بدانید که نقش و تاثیر این کارگردان کارکشته در فیلم یاد شده تنها در حد یک نام باقی میماند و داستانهای ترسناک برای تعریف کردن در تاریکی به هیچ وجه به پای داستانهای ترسناک دل تورو حتی در روز روشن هم نمیرسد. با این همه، این اثر در مقایسه با سایر عناوین ترسناک نسبتا مستقل و کم هزینه، فیلمی قابل دفاع تلقی میشود.
نقش دل تورو در این فیلم تنها در حد یک نام است
داستانهای ترسناک برای تعریف کردن در تاریکی بر اساس مجموعه کتابهایی با همین نام ساخته شده است. کتابهای این مجموعه از تعدادی داستان کوتاه تشکیل شدهاند که برخی از آنها در فیلم هم روایت میشوند. داستان فیلم به ماجراجوییهای چند نوجوان در شب هالووین در دههی ۷۰ میلادی اختصاص دارد. قهرمان داستان دختری به نام «استلا» (با بازی «زوئی کولتی») است که با پدر افسردهی خود زندگی کرده و تمام رویای او، تبدیل شدن به یک نویسندهی داستانهای ترسناک است. استلا و دو دوست او به نامهای «آگی» و «چاک» تقریبا تمام اوقات خود را با یکدیگر سپری میکنند. رابطهی این سه دوست با یکدیگر نمونهی بارز کلیشهی آمریکایی «بچه مثبتها» است: گروهی از نوجوانان که توسط اکثر هم سن و سالان خود طرد و تحقیر شده و این خصوصیت مشترک، محوری است که رابطه و شخصیت این افراد حول آن شکل میگیرد.
فیلم Scary Stories to Tell in the Dark در ۱۵ دقیقهی ابتدایی خود، به شکلی زیبا و پویا بینندگان را با شخصیتهای اصلی داستان و حال و هوای آنها آشنا میکند، اما این شخصیت پردازی در ۹۰ دقیقهی آتی فیلم به هیچ وجه دستخوش تغییر نشده و انگار کارگردان تمایلی به عمیقتر کردن بار شخصیتی داستان ندارد. از نظر سازندگان این اثر، صرف آشنا شدن بینندگان با نام و اخلاقیات کلی کاراکترها برای پیشبرد داستان کافی است. در کنار این امر، باید به نقشآفرینی ضعیف «مایکل گارتزا»، بازیگر نقش مکمل فیلم هم اشاره کرد. گارتزا در این اثر به عنوان یک جوان تازه وارد و مرموز به شهر کوچکی آمده که ماجراهای فیلم در آن اتفاق میافتد و دست سرنوشت، او را بر سر راه استلا و دوستانش قرار میدهد. گارتزا به هیچ وجه نمیتواند نقش یک «مکزیکی مرموز» را به خوبی ایفا کند و صورت معصوم او کاملا با ماهیت قدرتمند و سرسخت کاراکتری که در فیلم نقش آن را بازی میکند، در تضاد است. به دلیل اهمیت شخصیت او در طول داستان، نمیتوان از کنار این کم تجربگی و نقش آفرینی ضعیف با بی تفاوتی عبور کرد.
باقی اعضای تیم بازیگری عملکرد بهتری نسبت به گارتزا دارند و همین امر باعث شده تا فیلم Scary Stories to Tell in the Dark از یک تعادل نسبی در حوزهی بازیگری بهرمند باشد. نکتهی قابل توجه دیگر در این فیلم، داستان آن است. اکثر فیلمهای ترسناک توجه چندانی به بخش داستانی خود ندارند و این بخش تاثیری حداقلی در فیلم داشته و تنها بستری برای وقوع اتفاقات ترسناک است، اما داستان در فیلم Scary Stories to Tell in the Dark به شکلی راضی کننده کار شده است. با توجه به اینکه وقایع در دههی ۷۰ میلادی رخ میدهد، شاهد اشاره به موضوعاتی مثل جنگ ویتنام و تاثیر آن بر نوجوانان هستیم. از طرفی دیگر، تاریخچهی شهر و وقایعی که منجر به شکل گیری عنصر وحشت فیلم میشوند هم در این اثر با دقتی قابل قبول ساخته و پرداخته شدهاند. علاوهبر این موارد، دو نکته دیگر هم در بهبود روایت داستانی این فیلم مؤثر است. اولین نکته، بار معمایی فیلم است. تلاش نوجوانان برای پیبردن به راز خانهی مخروبهی شهر و داستانهایی که اهالی شهر در خصوص آن میگویند باعث شده تا نیمهی دوم فیلم Scary Stories to Tell in the Dark کمتر از آثار مشابه و هم سبک خود در ورطهی تکرار و یکنواخت شدن بیفتد. نکتهی بعدی، ایمن نبودن شخصیتهای اصلی داستان در برابر اتفاقات و هیولاها است. در این اثر، فقط غریبهها نیستند که طعمهی هیولاها برای خلق سکانسهای ترسناک میشوند. تمام اعضای گروه کوچک استلا باید برای نجات خود تلاش کنند و خوشبختانه (حداقل برای ما بینندگان) اکثر آنها در این امر موفق ظاهر نمیشوند. این دو نکته باعث میشود تا فیلم داستانهای ترسناک برای تعریف کردن در تاریکی، مثل آثار ژانر اسلشر، اندک اندک کارکترهای اصلی خود را از دست داده و بینندگان را به همراه بازماندگان، به یک نقطهی اوج داستانی برساند.
در کنار ضعف جلوههای ویژه، کارگردانی ضعیف اوردال هم در این فیلم به خوبی قابل مشاهده است
همانطور که در ابتدا اشاره شد، کارگردانی فیلم Scary Stories to Tell in the Dark بر عهدهی آندره اوردال بوده است. اوردال به عنوان یک کارگردان سوئدی، برای اولین بار با فیلم ترسناک «کالبد شکافی جین دو» به جهانیان معرفی شد و توانست مهارت خود در به تصویر کشیدن وحشت، آن هم با کمترین امکانات و تنها در یک محیط کوچک را به خوبی به اثبات برساند. با این همه، اثر تازهی او نمیتواند به خوبی کالبد شکافی جین دو ظاهر شود. بزرگترین عامل در این عدم موفقیت، ترکیب جلوههای ویژهی کامپیوتری با جلوههای ویژهی میدانی است. از آنجایی که هیولاهای این فیلم از دل داستانهای ترسناک مختلفی متولد میشوند، شاهد تنوع خوبی در این زمینه هستیم، اما وقتی کارگردان سعی میکند تا با استفاده از جلوههای ویژهی کامپیوتری، ظاهری ترسناکتر برای این هیولاها ایجاد کرده یا تماما با تکیه بر CGI دست به خلق آنها بزند، از پس پشت سر گذاشتن پدیدهی بدنام «درهی وهم» بر نیامده و همین امر باعث میشود تا تمام سکانسها و هیولاهای کامپیوتری داستان، مصنوعی و غیرقابل باور به نظر بیاید.
در کنار ضعف جلوههای ویژه، کارگردانی ضعیف اوردال هم در این فیلم به خوبی قابل مشاهده است. برخلاف اثر قبلی او که تنها در یک اتاق کالبد شکافی جریان داشت، فیلم Scary Stories to Tell in the Dark در محیطهای مختلف شهری و روستایی روایت میشود و از این جهت اوردال مجبور است تا علاوه بر شاتهای داخلی و نزدیک، در فضای باز و محیطهای وسیع هم فیلمبرداری کند. اوردال برای معرفی و نشان دادن جایگاه قهرمانان خود در داستان، از همان ابتدا از تکنیک فیلمبرداری متکی بر زاویه دوربین پایین (Low angle) استفاده میکند تا نشان دهد قهرمانان فیلم او صرفا نوجوانانی معمولی و ضعیف نیستند. با این وجود، تداول استفاده از این تکنیک و افراط در آن، مانع از فضاسازی مناسب در این اثر شده است. به دلیل استفاده بیش از حد از این زاویه دوربین، در بسیاری موارد بینندگان نمیتوانند وقایع صحنه را به خوبی درک کنند و این امر به شدت به تجربهی آنها از تماشای فیلم ضربه میزند.
نمونههایی از زاویهی دوربین آزار دهندهی فیلم
فیلم Scary Stories to Tell in the Dark را نمیتوان اثری به یاد ماندنی و تاثیرگذار نامید، اما به دلیل پتانسیل داستانی نسبتا خوبی که دارد، میتوان از این فیلم و نسخههای آتی احتمالی آن لذت برد. فیلم داستانهای ترسناک برای تعریف کردن در تاریکی به اندازهی کتابهای منبع اقتباس خود ترسناک نیست، اما اگر به دنبال تماشای یک اثر ترسناک و سرگرم کننده با دوستان و خانواده هستید، این فیلم مطمئنا از پس برآورده کرده توقعات و سرگرم کردن شما برخواهد آمد.
- داستان چند لایه و جالب
- عملکرد قابل قبول تیم بازیگری که نقاط ضعف یکدیگر را تا حدودی پوشش میدهند
- کارگردانی ضعیف اوردال
- جلوههای ویژهی مصنوعی و غیرقابل باور، خصوصا در بخش CGI
- بازی ضعیف مایکل گارتزا به عنوان نقش مکمل
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید