سازندگان این عنوان با قرار دادن شما در نقش هوش مصنوعی ایستگاه، سازندگان فاصله بسیار خوبی از عناوین مشابه گرفتهاند. با وجود شباهتهای بسیار در کلیت پلات و ریتم روایت، این تغییر پرسپکتیو و شخصیتی که مخاطب از دریچه نگاه او به دنیای اثر و اتفاقاتش مینگرد، تازگی بسیار خوبی به اثر داده است.
این بار دیگر انسانها لزوما در مرکز تصویر نیستند و تازه متوجه میشوید که تا چه اندازه نقش این هوش مصنوعیهای یاد شده میتواند مهم و حیاتی باشد و بقای شخصیتهای اصلی ما به کارکرد صحیح آنها بستگی داشته باشید.
جدای از این تغییر پرسپکتیو روایی که موجب خلق گیمپلی و روایت کاملا جدید و تازهای نیز شده، کلیت کار از کلیشههای رایج ژانر «دلهرهآور» و Trapped In Space استفاده میکند. به همین دلیل، اگر چند فیلم در این ژانرها تماشا کرده باشید، از همان ابتدا ویژگیهای آشنای بسیاری را مشاهده خواهید کرد.
بخشی از این آشناپنداری به نفع اثر درامده و سازندگان با هوشمندی، از این آشناپنداری و کلیشهها برای بازی با توقعات مخاطبین و پیچشهای داستانی بهره بردهاند و ضمن طرح ریزی اثرشان بر روی همان کلیشهها، از آنها به نفع اثر و قصه خودشان بهره بردهاند. ولی متاسفانه بخش قابل توجهی از قصه، در همان وادیهای پیشتر دیدهشده قدم میزند و صرفا بازخلق متفاوت و با کیفیتی از آنها است.
همانطور که در خلاصهی داستان بازی ذکر کردم، سازندگان قصه و شیوه روایی آزمون پس دادهای را برگزیدهاند. ستینگ ایستگاه فضایی و برخرد با موجودیتی بیگانه، همچنان بعد از بارها استفاده در آثار مختلف، جذابیت و کشش روایی خودش را حفظ کرده و با پرداخت درست و استفاده مناسب از توییست و پیچش داستانی، میتواند مخاطبش را میخکوب کند. بازیسازان استودیو No Code کم و بیش در انجام این مهم موفق بودهاند. در بعضی بخشها به لطف قرار دادن بازیباز در نقش سم، روایتها و ایدههای خلاقانهای را سبب شدهاند و در مواقعی دیگر، در نهایت به بازخلق ایدههای بارها دیده شده بسنده کردهاند.