نقد فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning – ماموریت غیرممکن: آخرین حسابرسی
یک خداحافظی دلسرد کننده
فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning برخلاف چیزی که شخصاً انتظار داشتم، یک خداحافظی شایسته و درخور با تام کروز در نقش ایتن هانت نیست.
عوامل مختلفی دست به دست هم داد تا مجموعه فیلمهای ماموریت غیرممکن سرانجام به ته خط برسد؛ عامل اول، شکست تجاری Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One در رقابت با Barbie و Oppenheimer بود. اثر مزبور برخلاف قسمتهای اخیر به باشگاه یک میلیاردیها نپیوست و از همه مهمتر، حتی نتوانست به سوددهی برسد. عامل دوم، نقش تام کروز (Tom Cruise) در ساخت فیلمها بود. او نه تنها به عنوان یک بازیگر، بلکه به عنوان تهیه کننده روی ساخت نظارت داشته و تصمیماتش باعث شد بودجه ساخت Dead Reckoning سر به فلک بکشد. پافشاریهای کروز برای انجام کارهای مد نظرش در Mission: Impossible – The Final Reckoning هم ادامه یافت و باعث شد هزینه ساخت آن از انتظارات پارامونت بالاتر برود (چیزی در حدود ۴۰۰ میلیون دلار!).
پارامونت پیکچرز که احتمال میداد فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning هم شکست سنگینی را در باکس آفیس جهانی تجربه کند، در کمپین تبلیغاتی بارها و بارها به آخرین ماجراجویی تام کروز در نقش ایتن هانت اشاره کرد تا بدین ترتیب بتواند مخاطبان بیشتری را به سالنهای سینما بکشاند اما این اتفاق نتیجه نداد. The Final Reckoning حتی نتوانست به مرز ۶۰۰ میلیون دلار برسد. حالا هم که اختلاف شدیدی میان کروز و مدیران پارامونت پیکچرز به وجود آمده و هر گونه همکاری در آینده دور از ذهن به نظر میرسد. از همین رو، باید ماموریت غیرممکن را با بازیگران فعلی تمام شده دانست.

Mission: Impossible – The Final Reckoning درست بعد از قسمت اول روایت میشود. ایتن هانت توانسته به کلید دست یابد و حالا تمام کاری که باید بکند، دسترسی به کد منبع انتیتی است تا بتواند این هوش مصنوعی بسیار قدرتمند را متوقف کند. هر چند، یافتن کد منبع و توقف آن به هیچ وجه ساده نیست. او و متحدانش باید محل غرق شدن زیردریایی روسیه را پیدا کنند، آن هم در حالی که وقوع جنگ جهانی سوم و شلیک موشکهای هستهای هر لحظه به واقعیت نزدیک و نزدیکتر میشود.
به شخصه دوست داشتم پرونده مجموعه ماموریت غیرممکن را با یک خداحافظی فراموش نشدنی ببندم اما تجربهای که فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning برایم رقم زد، یکی از ضعیفترینها در مجموعه بود. به خصوص که قسمتهای اخیر انتظاراتم را به شدت بالا برده بود. فیلم مزبور در کمال ناباوری با فلش بکهای متعدد به قسمت قبلی آغاز میشود؛ فلش بکهایی که تعدادشان زیاد بوده و نشان میدهد سازندگان از آمار فروش قسمت قبلی فهمیده بودند بسیاری از طرفداران پای تماشای آن ننشستند. به همین دلیل، تصمیم گرفتند اتفاقات را به شکل خلاصه وار به نمایش بگذارند تا آنها در جریان قرار بگیرند.
مشکل اما به ابتدای فیلم خلاصه نمیشود. دیالوگی در قسمت قبلی وجود داشت که یکی از شخصیتها خطاب به ایتن هانت گفته بود: «تمام کارهایی که کردی، به این ماجرا ختم شده است.» سازندگان برای اثبات این قضیه، بارها و بارها در بخشهای مختلف فیلم از فلش بک استفاده کرده و بخشهایی از قسمتهای پیشین را به نمایش گذاشتند. این موضوع و به خصوص دفعات بالای تکرارش در بخشهای مختلف، به روند روایی ضربه زده و باعث شده مخاطب نتواند آنطور که باید و شاید با خط داستانی اصلی ارتباط گرفته و مدام به گذشته پرتاب شود. اگر هم که قسمتهای قبلی را تماشا نکرده باشد یا چیزی به یاد نیاورد، فلش بکها باعث سردرگمی بیشتر میشوند.

ضعف دیگری که به فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning ضربه مهلکی زده، عدم پرداخت کافی به شخصیتهای منفی است. انتینی به عنوان یک هوش مصنوعی که بدنبال نابودی بشر و بقای خودش است، تماماً کلیشهای عمل کرده و در مقایسه با آثار مشابه حرفی برای گفتن ندارد. او مانند مجموعه ترمیناتور (Terminator) کنترل موشکهای هستهای را در اختیار داشته و میخواهد با شلیکشان همه چیز را به نابودی بکشاند تا تنها بازمانده باشد. البته نویسندگان سعی کردند با اضافه کردن یک بخش جدید مقداری نوآوری به خرج دهند. در این فیلم، انتینی توانسته مرز بین واقعیت و دروغ را در فضای مجازی از بین ببرد.
انتینی با ایجاد روایتهای دروغ در فضای مجازی و رسانهها توانسته فرقهای از طرفداران پرشمار را برای خود در سراسر جهان ایجاد کند. در واقع، این هوش مصنوعی باعث شده دیگر هیچ فردی به فرد دیگر اعتماد نداشته باشد. این ایده به شرطی میتوانست جذابیت را افزایش دهد که بی اعتمادی به اعضای گروه ایتن هانت هم نفوذ میکرد. برخلاف انتظار، آنها عملاً ذرهای به ایتن و نقشه دیوانهوارش شک نداشته و تمام خواستههایش را مو به مو اجرا میکنند. تصور کنید، یکی از شخصیتهای قدیمی و مورد اعتماد تحت تاثیر دروغهای انتیتی قرار میگرفت و دست به خیانت میزد؛ پیچشی که میتوانست همه را غافلگیر کند.

انتینی تنها شخصیت منفی فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning نبوده و گابریل هم شرایط مشابهی دارد. در قسمت قبل چندان مورد کندوکاش قرار نگرفت و نفهمیدیم انگیزه واقعیاش چیست و چرا در این مسیر قرار گرفته است. متاسفانه قسمت دوم هم سوالات را درباره گابریل بی پاسخ میگذارد تا او هم مانند انتینی نتواند یک شخصیت منفی درخور و تهدیدآمیز برای قسمت پایانی باشد. جدا از همه اینها، فیلمنامه تمرکز زیادی روی دیالوگ گویی داشته و اکثر رویدادهای داستانی بواسطه جملهها رخ داده و این موضوع برای یک مجموعه اکشن جاسوسی سم مهلک است!
تام کروز مانند قسمتهای قبلی دست به بدلکاریهای دیوانه واری زده است؛ از صحنههای متعلق به زیردریایی روسیه گرفته تا پرواز با یک هواپیمای ملخی واقعی. مطابق انتظار، اجرا و ضبط این صحنهها باعث شده تا اضطراب و استرس به منِ مخاطب تزریق شده و میخکوبم کند. (جدا از ایده تکراری آویزان شدن از هواپیما که قبلاً مورد استفاده قرار گرفته بود) وقتی به مدت زمان فیلم نگاه میکنم (در حدود ۳ ساعت!) به این نتیجه میرسم که صحنههای اکشن به اندازه کافی در فیلم وجود نداشته و این موضوع در کنار دیالوگهای متعدد و تکیه زیاد بر فلش بکها باعث شده تا حین تماشای فیلم دچار کلافگی و خستگی شوم؛ احساسی که به یاد نمیآورم با مجموعه ماموریت غیرممکن تجربهاش کرده باشم.
حضور تام کروز در نقش ایتن هانت
بدلکاری فوق العاده دلهره آور صحنههای زیردریایی و پرواز با هواپیما ملخی
اتکای بیش از حد به فلش بک و نمایش قسمتهای پیشین
تعداد پایین صحنههای اکشن
درامهای دیالوگ محورِ زیاد
عدم پرداخت به شخصیتهای منفی و نمایش آنها به عنوان تهدیدهایی بزرگ
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید