سری Marvel’s Spider-Man در مقابل سری Batman Arkham – کدام بهتر است؟
بتمن در برابر اسپایدرمن
در این مطلب با قرار دادن سری Marvel’s Spider-Man در مقابل سری Batman Arkham به مقایسه هر کدام از جوانب مختلف میپردازیم.
سهگانه Batman Arkham ساخته شده توسط استودیو راکاستدی (Rocksteady) به عنوان یکی از بهترین فرنچایزهای ساخته شده در تاریخ بازیهای ویدئویی به شمار میرود. اولین نسخه از این مجموعه تحت عنوان Batman Arkham Asylum، انقلابی در ژانر ابرقهرمانی در بازیهای ویدئویی محسوب میشد و نسخه دنباله آن یعنی Batman Arkham City با پیشرفت و تکامل تمامی جوانب بازی قبلی، یکی از بهترین دنبالهها و به طور کلی یکی از بهترین بازیهای تاریخ در نظر گرفته میشود.
هنگامی که بازی Marvel’s Spider-Man ساخته استودیو اینسومنیاک گیمز (Insomniac Games) توسط سونی در سال 2018 منتشر شد میراث سری Arkham به چالش کشیده شد به طوری که برداشتی تازه و در عین حال آشنا از استانداردهای ژانر ابرقهرمانی ارائه میکرد. به دنبال انتشار بازی Marvel’s Spider-Man 2 بحث بسیاری بین کاربران صورت گرفت که کدام یک از این دو مجموعه ابرقهرمانی بهتر از دیگری است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم دو سری Marvel’s Spider-Man را در مقابل سری Batman Arkham قرار داده و آنها را از جوانب متفاوت و مختلفی نسبت به یکدیگر بسنجیم.
داستان
سهگانه Batman Arkham
از شکار برای یافتن جوکر در بازی Batman Arkham Asylum تا در نهایت محافظت از گاتهام و از بین بردن لیست کاملی از شرورهای دنیای بتمن در Arkham Knight، این فرنچایز داستانسرایی استادانهای را ارائه میکند. در حالی که هر کدام از دو بازی Spider-Man نیز داستانهای فوقالعادهای را برای مخاطبین خود بازگو میکنند، ریتم نامناسب به پاشنه آشیل آنها تبدیل میشود. بخشهایی که در بازی Marvel’s Spider-Man محصول سال 2018 کنترل شخصیت مری جین را برعهده میگرفتید، به آسانی مورد نفرت واقع شدهترین بخشهای بازی به شمار میرفتند و همین مشکل در بازی دوم نیز پا برجا باقی مانده بود.
در عین حال سری Batman ریتم روایت خود را به شکلی تقریبا بینقص به مرحله اجرا میگذارند. بهعلاوه، سهگانه Batman، شوالیه تاریکی را در مسابقه با زمان قرار میدهد تا بدین واسطه حسی از اورژانسی بودن تمامی اتفاقات و ماموریتها را ارائه کند.
توهم زدن بتمن در بازی Batman Arkham Knight که جوکر را مشاهده میکرد و به آرامی سلامت عقلی و کنترل روی بدن خود را از دست میداد تا پیش از آن هرگز دیده نشده بود. در عنوان Batman Arkham City، شخصیت هوگو استرنج در پخشهای زندهای، شمارش معکوسی به منظور اجرای پروتکل 10 را اعلام میکرد و شما باید در عین حال که سر در میآوردید این پروتکل اصلا چیست جلوی آن را نیز میگرفتید.
کاراکترها
سری Marvel’s Spider-Man
اگرچه سری Batman Arkham از منظر داستان و روایت برتر به شمار میآید، اما از منظر شخصیتپردازی و قوس شخصیتی کمی دچار ضعف بوده و پایینتر از سری Marvel’s Spider-Man قرار میگیرند. داستان این بازیها دقیقا به مانند داستانهای کلاسیک بتمن به نگارش در آمده است. در هر کدام از این عناوین، بروس وین به مصاف تعدادی از دشمنان قدیمی خود رفته و در نهایت ماموریتی غیرممکن را به سرانجام میرساند. بروس وین به طور کلی شخصیت تثبیت شدهای دارد و در اکثر موارد خبری از وقوع هر گونه تغییر و تحویل در کاراکتر او یا حتی هیچ کدام از کاراکترهای دیگر نمیبینیم. همگی آنها کمتر یا بیشتر همان چیزی که از آنها انتظار دارید باقی میمانند.
این موضوع به طور کلی اتفاق بدی نبوده اما به طور کلی تمرکز روی برآورده کردن فانتزی قرار گرفتن در نقش بتمن به جای طی کردن سفر شخصیتی درونی خاصی است. این آثار، داستانهای مهیجی دارند که میتوانند بسیار هیجانانگیز و درگیرکننده باشند. اگرچه موضوع مقابله کردن با لیستی از دشمنان قدیمی برای Spider-Man نیز صدق میکند، اما این دو بازی در کل تمرکز بیشتری روی داینامیک کاراکترها دارند. رابطه شخصی پیتر پارکر با دکتر اختاپوس، مایلز، هری، یوری و رابطه عاطفیاش با مری جین در کنار تاثیری که سیمبیوت در طول دو بازی روی او دارد، سبب میشود با شخصیتی مواجه باشیم که از ابعاد بیشتری میتوان با او ارتباط برقرار کرد.
فضاسازی، طراحی دنیا و اتمسفر
سهگانه Batman Arkham
این بخش از هر نظر یک انتخاب شخصی محسوب میشود اما شخصا پرواز بر شهر گاتهام و گشت و گذار در دنیای تاریک، با فضاسازی گوتیک که سرشار از جرائم و اتفاقات جنایی در دل شب بوده را به تار تنیدن از میان ساختمانهای نیویورک توسط اسپایدرمن ترجیح میدهم. اتمسفر و فضاسازی هر کدام از بازیهای Batman کار فوقالعادهای را به منظور به اجرا در آوردن ستپیسهای آن انجام داده و سبب میشود کاملا احساس حضور در نقش بتمن را داشته باشید که به طور مداوم در کنجها و سایههای تاریک در رفت و آمد قرار دارد و به سراغ اهدافش میرود.
البته که نمیتوان از منظر گرافیک و کیفیت بصری به مقایسه بین دو فرنچایز پرداخت زیرا اولین نسخه از سری Spider-Man سه سال پس از آخرین نسخه از سهگانه راکاستدی یعنی Arkham Knight در بازار عرضه شد. اثری که از تمامی قابلیتهای آنریل انجین 3 استفاده میکرد و علیرغم آن که در سال 2015 منتشر شده بود، تا به امروز نیز اثری چشمنواز و تماشایی به شمار میرود. در طرف مقابل اسپایدرمنها نیز به مانند سایر عناوین اینسامنیاک گیمز، از نورپردازی و جزئیاتی فوقالعاده در کنار انیمیشنهای نرم برخوردار هستند.
مبارزات
سری Batman Arkham
بر هیچکس پوشیده نیست که سری Marvel’s Spider-Man به ویژه در زمینه مبارزات از سری Batman Arkham الهام مستقیم گرفته و در عین حال سعی کرد بهبودها و پیشرفتهایی را در آن پیادهسازی کند. متاسفانه مبارزات سری Spider-Man از آن درخششی که به سهگانه Arkham هویت بخشیده، بیبهره ماندهاند. استودیو راکاستدی موفق شد به واسطه کنترل ریتم در هر درگیری کاری کند که پلیرها واقعا احساس قرار گرفتن در نقش بتمن را داشته باشند. مبارزه به شکلی آرام آغاز شده در حالی که سعی میکنید بر تعداد کمبوهای خود اضافه کنید و سپس در حالی که تعداد آنها زیادتر شده، میزان آسیب به دشمن، سرعت و فضا برای به اشتباه افتادن خودتان نیز افزایش پیدا میکند که همواره بر هیجان هر درگیری نقش موثری دارد.
در زمینه استفاده از گجتها نیز، دو بازی Arkham City و بازی Arkham Knight طیف گستردهتری از آنها را در اختیارتان قرار میدهد که تشویق میشوید از چنین ابزارهایی در حین نبرد استفاده کنید. برای مثال اگر یک تبهکاری با سرعت به سمت شما هجوم بیاورد، میتوانید با پرتاب یک Batarang به جای حمله متقابل او را متوقف کنید.
در طرف مقابل در سری Marvel’s Spider-Man ریتم هر مبارزه احساسی ایستا و بدون تغییر را منتقل میکند به طوری که بازی به ویژه در بخشهای انتهایی حالت تکراری شدن به خود میگیرد. بیشتر دشمنان در این بازی حس کیسه بوکسی را منتقل میکنند که در مقابل آنها باید یک دکمه را بینهایت بزنید تا آنها را از پای در بیاورید. حال آن که در روشی جایگزین و سریع میتوان دشمن را به هوا پرتاب کرده، اون را تارپیچی کرده و سپس محکم به زمین بکوبید. در این صورت یک ضربه فنی حاضر و آماده را به اجرا در آوردهاید.
حرکت در محیط
سری Marvel’s Spider-Man
در زمینه مکانیزمهای حرکتی در محیط هیچ بحثی بین سری Marvel’s Spiderman در مقابل سری Batman Arkham وجود ندارد به طوری که استودیو اینسامنیاک، در این زمینه از هر نظر گل کاشته و بهترین مکانیزمهای حرکتی مربوط به تار زدن در بازیهای اسپایدرمن را در اختیار مخاطبین قرار داده است.
در حالی که عناوین سری Arkham تنها پرواز در هوا و استفاده از یک گرپلهوک یا قلاب را به منظور چنگ زدن به نقطه و پیموندن بخش دیگری از مسیر فراهم میکنند، بازی Spider-Man 2 به شما قابلیت بالا دویدن روی دیوار، تار زدن در بین آسمانخراشهای نیویورک، انجام حقههای حرکتی در میان آسمان و حتی پرواز در هوا به شکل بتمن را مهیا میکند.
مکانیزم تار زدن به قدری لذتبخش، جادویی و اعتیادآور بوده که به آسانی میتوانید فراموش کنید بازی از چیزی به اسم فست تراول برخوردار است. اگرچه استودیو راکاستدی در عنوان Batman Arkham Knight، بتموبیل را اضافه کرد تا حرکت در محیط سریعتر شود، به واسطه عدم برقرار تعادل در طراحی مراحل و استفاده بیش از بتموبیل در مراحل ابتدایی، همین مکانیزم به یکی از پاشنه آشیلهای آن تبدیل گردید.
محتویات جانبی
سهگانه Batman Arkham
بخش محتویات جانبی جایی است که سهگانه Arkham برتری خود را به شکل نمایانی به نمایش میگذارد چرا که سری Spider-Man به طور قابل توجهی در این زمینه محتویات فرعی سطحی و عاری از خلاقیتی را ارائه میکند. محتوا و فعالیتهای جانبی که ساخته اینسومنیاک ارائه میکند تنها به پیدا کردن چندین کالکتیبل، کامل کردن چالشها و تعدادی ماموریت جانبی خلاصه میشود که در آن باید خود را به محلی رسانده و چند دشمن را تبهکار را از پای در بیاورید. این موضوع که بسیاری از مخاطبین تنها مشغول به تجربه بخش اصلی و داستانی عناوین Spider-Man میشوند و تنها به منظور به دست آوردن منابع مورد نیاز به منظور ارتقاء به سراغ محتوای جانبی میروند به خوبی بیانگر ضعف این سری در این بخش است.
از طرف دیگر، به غیر از بازی Batman Arkham Asylum، سهگانه بتمن راکاستدی سرشار از محتوای جانبی بوده که شامل معماها و داستانهای منحصر به فرد میشود. در آخرین نسخه این سهگانه یعنی Arkham Knight جایی است که محتوای جانبی بیشترین میزان درخشش خود را دارند البته اگر تنها بخواهیم ماموریتهای بتموبیل را فاکتور بگیریم. تنها داستانهای جانبی چون Perfect Crime، ماموریت Heir to the Cowl و In From The Cold به راحتی از تمامی محتویات جانبی موجود در سری Spider-Man برتری مطلق دارند. و این تنها بخش بسیار جزئی از تمامی محتویاتی جانبی است که این بازی در اختیار مخاطبین خود قرار میدهد.
باس فایتها
سری Marvel’s Spider-Man
اگر قرار بود بازی Batman: Arkham Origins را در این بررسی در نظر داشته باشیم مقایسه دو فرنچایز در این دستهبندی بسیار سخت میشد چرا که بازی Batman: Arkham Origins بهترین باس فایتها را در سری بتمن دارد که البته توسعه آن برعهده راکاستدی نبوده و توسط WB Games Montréal ساخته شده بود. به همین دلیل از آن جایی که مقایسه تنها با در نظر گرفتن سهگانه راکاستدی صورت میگیرد، سری Spider-Man به راحتی برنده این بخش است چرا که تمامی عناوین سری Arkham در زمینه طراحی باسفایت با ضعف جدی مواجه هستند.
تقریبا به نظر میرسید راکاستدی دست از تلاش کردن در این زمینه برداشته زیرا اگرچه بازی Arkham Knight تلاش کرد تا با اضافه کردن چند مورد باس فایت جالب به این زمینه رسیدگی کند، بیشتر موارد دیگر همواره استفاده از بتموبیل را به عنوان بخشی از روند آن قرار میدادند که در همان ابتدا به بخش تکراری بازی تبدیل شده بود. ناامیدی بزرگ زمانی صورت میگرفت که تیم سازنده بسیاری از هایپ خود را معطوف به کاراکتر آرکهام نایت کرده بود اما مبارزه با آن تنها به یک مبارزه با تانک خلاصه میشد.
در طرف مقابل بازی Spider-Man 2 در حالی آغاز میشد که پلیر را در مبارزه با سندمن قرار میداد که یکی از مهیجترین و مفرحترین ستپیسهای طراحی شده در تاریخ بازیهای ابرقهرمانی به شمار میرود. بسیاری از مخاطبین همواره از مبارزه ابتدایی با سندمن به عنوان یکی از جذابترین بخشهای آن یاد میکنند که انتظار نداشتند بازی کار خود را تا این اندازه قدرتمند آغاز کند.
برنده
سهگانه Batman Arkham
انتخاب برنده به هیچ عنوان انتخاب آسانی محسوب نمیشود زیرا سری Spider-Man ساخته شده توسط اینسومنیاک در جوانب مختلف خود شایسته تحسین و تمجید است. جدا از این دو بازی، عناوین اسپایدرمن ساخته شده براساس سهگانه سینمایی سم ریمی (Sam Raimi)، بازی Ultimate Spider-Man، عنوان Web of Shadows و Amazing Spider-Man نیز همگی آثار قابل توجهی هستند.
هر دو کاراکتر دارای محبوبیت و طرفداران بیشماری بوده و هم سری Marvel’s Spider-Man و هم سری Batman Arkham توانستند به اوج ژانر خود رسیده و کاری شایسته در قبال کارکترهای اصلی خود انجام دهند. در نتیجه هر دو فرنچایز، در شکل خود تجربههای عالی به شمار میروند.
حتی میتوان این ادعا را مطرح کرد که بتمن و اسپایدرمن، دو طرف یک سکه محسوب میشوند. از طرفی شما دوست همسایه خود یعنی مرد عکنبوتی را دارید که شوخیهای مختلفی کرده و فضای روشنتری را ارائه میکند در مقابل قانونشکن جدی را داریم که در سایههای شب به سراغ اهداف خود میرود. هر دو فرنچایز، برداشت خاص خود را از ژانر ابرقهرمانی ارائه میکنند و طرفدار هر کدام که باشید، بخشی از بهترین لحظات گیمینگ خود را با آنها سپری خواهید کرد.
در پایان، سهگانه آرکهام برنده بهترین فرنچایز ابرقهرمانی در بازیهای ویدئویی لقب میگیرد. حال آن که این موضوع ممکن است تغییر کند چرا که احتمالا در آینده باز هم عناوین بیشتری از سری Marvel’s Spider-Man توسط استودیو اینسومنیاک دریافت خواهیم کرد. تا آن زمان بتمن میتواند با خیال راحت بر تخت پادشاهی خود تکیه کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید