داستان این عنوان برگرفته از کمیک «دستکش بینهایت» است که جاهطلبیهای تانوس برای به دست آوردن ۶ سنگ ابدیت را روایت میکند. در همین حین نیک فیوری، رییس سازمان شیلد (S.H.I.E.L.D) متوجه تصمیم این غول آبی رنگ میشود و برای ممانعت از رسیدن او به هر ۶ سنگ ابدیت، تصمیم به جمع کردن سوپرقهرمانان دنیای مارول میگیرد.
ترکیب برخی از عناصر جذاب بازیهای مدرن و مکانیکهای متنوع با زاویه دید کاملا قدیمی و از مد افتاده، باعث شکلگیری یک معجون دوست داشتنی شده است
روایت خط داستانی بازی از جایی شروع میشود که نیک فیوری به سراغ نگهبانان کهکشان میرود تا به استار لرد (یا همان پیتر کوییل) هشدار دهد؛ چرا که سنگ فضا، دست او بوده و هر آن امکان دارد که تانوس و دار و دستهاش به سراغش بروند. در همین نقطه، اتحاد دو گروه نگهابانان کهکشان و انتقام جویان و شیلد، شکل میگیرد تا کنترل دنیای هستی با ۶ سنگ ابدیت به دست تانوس نیفتد. در ادامه راه، چند سوپرقهرمان دیگر به این گروه ملحق میشوند تا در نهایت، اتحاد قهرمانان مارول به ۳۴ نفر برسد.
روند قابل پیش بینی داستان باعث شده است تا در بسیاری از مقاطع، بازی دچار لغزش شود. متاسفانه این مسیر تا لحظه پایانی ادامه پیدا میکند و به جای یک پایان بندی حماسی، دیالوگها و صحنههایی به نمایش درمیآیند که بیشتر یادآور کارتونهای بالای ۳ سال هستند!
بیتوجهی به این بخش باعث شده است تا پردازش قابل قبولی روی شخصیتها شکل نگیرد. به عبارتی دیگر، محبوبیت تمام کاراکترها، اعم از شخصیتهای قابل بازی، باسفایتها و NPCها، همگی مدیون آثار قبلی مارول هستند و «تیم نینجا» (Team Ninja) هیچ زحمتی برای این مسئله نکشیده است. اگر هیچ کمیکی از مارول نخوانده باشید، ممکن است حتی نیک فیوری یا آیرون من در نگاهتان شخصیتهایی بیارزش یا کم اهمیت جلوه کنند در صورتی که هر دوی آنها، از کلیدیترین کاراکترهای دنیای مارول هستند.
روایت هر چه بهتر داستان و نمایش سینماتیکهای جذاب در معرفی کاراکترها میتوانست بازی جدید تیم نینجا را از این مخمصه نجات دهد اما به هر حال چنین چیزی میسر نشده است.