۱۰ شخصیت قهرمان مارول که به کاراکترهای شرور تبدیل شدند
قهرمانانی مضر!!
قدرت همیشه چهرهای دوگانه دارد؛ میتواند قهرمانان را به نجاتدهندگان بزرگ بدل کند یا آنان را در مسیر سقوط به سوی استبداد قرار دهد. در دنیای کمیک، جایی که شخصیت های شرور مارول شناختهشدهاند، گاه همین قهرمانان نیز با تصمیمهای سخت و باور به خیر بزرگتر، مرز باریک میان نجات و نابودی را در مینوردند.
قدرت همواره این توانایی را دارد که حتی خیرخواهترین قهرمانان را نیز دچار فساد کند، زیرا مرز میان ناجی و ستمگر بسیار باریکتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. زمانی که فردی از تواناییهای خارقالعاده یا نفوذ گسترده برخوردار میشود، ممکن است خود را نه تنها به عنوان محافظ، بلکه به عنوان داور نهایی در تشخیص درست و غلط ببیند. این منطق ساده است؛ اگر آنها جهان را نجات میدهند، چه کسی میتواند روشهایشان را زیر سؤال ببرد؟
کمیکهای Marvel بارها و بارها این مرز لغزنده را در طول دههها به تصویر کشیدهاند. مسیر تحول Tony Stark از یک تولیدکننده سلاح به Iron Man و سپس معمار قانون ثبت ابرقهرمانان، نشان میدهد که چگونه حفاظت میتواند به کنترل تبدیل شود. حتی تغییر موقت Captain America به عنوان رهبر Hydra نیز ثابت میکند که قهرمانان هم میتوانند اقدامات افراطی را توجیه کنند. این روند یادآور آن است که گاه حتی فراتر از شخصیت های شرور مارول، قهرمانان نیز با باور به فداکاری برای خیر عمومی، خطر لغزش به سوی استبداد را تجربه میکنند. با وجود این تفاسیر، در ادامه این مطلب با رسانه سرگرمی همراه باشید، چرا که قرار است به بررسی ۱۰ شخصیت مارول که به کاراکترهای شرور تبدیل شدند بپردازیم.
۱۰. Hawkeye
Hawkeye اگرچه به عنوان یکی از اعضای Avengers شناخته میشود، اما در مسیر خود بارها به سمت تاریکی متمایل شده است. او در آغاز کار به عنوان یک شخصیت منفی در برابر Iron Man ظاهر شد و حتی پس از رستگاری، غرور و خشمش بارها باعث شد تصمیمهای بحثبرانگیزی بگیرد. پس از رویداد Avengers: Disassembled و بازگشت دوباره به زندگی، کلینت بارتون در شماره 27 کمیک New Avengers هویت تازهای با عنوان Ronin برگزید و با فعالیتهایی خارج از چهارچوب قانون، چهرهای مبهمتر و پیچیدهتر یافت. این تغییر هویت نشان میدهد که حتی قهرمانی مانند او نیز میتواند در مسیر مرزهای خاکستری اخلاقی قرار گیرد؛ موضوعی که پیوند مستقیمی با پرداختن به شخصیت های شرور مارول دارد.
نمونهای شاخص از لغزشهای Hawkeye در Civil War II دیده میشود؛ جایی که او تصمیمی تکاندهنده گرفت و Bruce Banner را کشت. بروس پیشتر از کلینت خواسته بود در صورتیکه کنترل Hulk از دستش خارج شد، او را از میان بردارد. زمانی که پیشگویی Ulysses از فاجعهآفرینی هالک خبر داد، Hawkeye پیشدستانه پیکانی ویژه را به سوی بروس رها کرد. بسیاری از قهرمانان این اقدام را قتلی سرد و بیرحمانه دانستند، هرچند برخی آن را عملی بر اساس قول و وظیفه تعبیر کردند. با این حال، لحظات تاریک بارتون هرگز به اندازه برخی دیگر از Avengers که تحت تأثیر منافع شخصی سقوط کردند، افراطی نبوده است.
۹. Vision
Vision در ابتدا به عنوان دشمنی معرفی شد که توسط Ultron ساخته شده بود تا Avengers را از میان بردارد، اما سیر تحول شخصیت او پیچیدگیهای زیادی به همراه داشت. یکی از مهمترین نقاط عطف او در شماره ٢٥١ کمیک Avengers دیده میشود؛ جایی که Vision به عنوان رئیس این گروه انتخاب شد. افزایش قدرت و اختیارات او سبب شد تا بیشازپیش از انسانیت فاصله بگیرد و تصمیمهایی بگیرد که رنگوبوی استبداد داشت. تحت تأثیر هوش مصنوعیای به نام ISAAC، Vision به این باور رسید که تنها راه حفاظت از بشریت، کنترل مستقیم بر سیستمهای کامپیوتری زمین و در نتیجه تسلط بر جمعیت انسانی است. این نقشه شباهت بسیاری به جاهطلبیهای Ultron داشت و نشان میداد که حتی قهرمانان نیز میتوانند در مسیری گام بگذارند که آزادی و اختیار بشر را تهدید میکند؛ موضوعی که بارها در روایتهای مرتبط با شخصیت های شرور مارول برجسته شده است.
با این حال، تلاش Vision برای اجرای چنین برنامهای در نهایت توسط اعضای Avengers متوقف شد. آنها با قانع کردن او نشان دادند که نیتهای خیرخواهانه به تنهایی کافی نیست و بدون روش درست، حتی اهداف والا نیز میتوانند منجر به نابودی شوند. Vision هیچگاه مانند یک شخصیت منفی کلیشهای با خندههای شیطانی یا نیرنگهای ساده تعریف نمیشود، بلکه سرشت مصنوعی و برنامهریزیشدهاش باعث میشود اصول اخلاقی او قابل تغییر و بازنویسی باشد. همین ویژگی او را به شخصیتی مرزی تبدیل میکند؛ جایی میان قهرمانی که برای نجات بشر میجنگد و ضدقهرمانی که میتواند در یک لحظه با تصمیمی خطرناک به یکی از تهدیدهای بزرگ تبدیل شود.
۸. Beast
Beast یا همان Hank McCoy اگرچه بیشتر به عنوان یکی از اعضای ثابت X-Men شناخته میشود، اما حضور او در کمیک Avengers به دهه ١٩٧٠ و شماره ١٣٧ بازمیگردد. Hank به دلیل هوش سرشار و نبوغ علمی همواره مورد تحسین قرار گرفته است، اما همین ویژگی او را به سمت عبور از مرزهای اخلاقی سوق داد. او برای حل بحرانهای مرتبط با جهشیافتهها، بدون در نظر گرفتن پیامدها، دست به دستکاری ژنتیکی و حتی تغییر خطهای زمانی زد؛ اقداماتی که بدون رضایت دیگران و بر پایه توجیه ضرورت انجام میشد. این رفتارها نشان میدادند که Hank در مسیر خاکستری میان قهرمان و ضدقهرمان حرکت میکند، درست همانگونه که بسیاری از شخصیت های شرور مارول نیز با باور به خیر بزرگتر، مسیر سقوط را طی کردهاند.
اوج این رویه در خط داستانی Age of Apocalypse به نمایش گذاشته شد؛ جایی که همتای او با نام Dark Beast به یک شرور تمامعیار بدل شد. این نسخه نشان داد که نبوغ علمی و تواناییهای خارقالعاده، اگر با مسئولیتپذیری همراه نباشد، میتواند به فجایعی غیرقابل جبران منجر شود. در نهایت، حتی نسخه اصلی Hank نیز بارها با تصمیمهایش نشان داده است که حاضر است برای رسیدن به نتیجهای که خود درست میداند، اخلاقیات را زیر پا بگذارد. او به فردی تبدیل شد که همزمان خود را تحسین میکند و مرتکب اعمالی میشود که به راحتی میتوان آنها را جنایت نامید؛ همه اینها با این توجیه که به نفع خیر بزرگتر بوده است.
۷. Scarlet Witch
در خط داستانی House of M، شخصیت Wanda Maximoff با سه کلمه ساده No more mutants تقریباً کل جمعیت جهشیافتهها را از میان برد. این تصمیم ناگهانی نه تنها تاریخ دنیای کمیک را تغییر داد، بلکه جایگاه او را به عنوان یکی از خطرناکترین افراد دارای قدرت در جهان مارول تثبیت کرد. بحرانهای روانی و فشار ناشی از تواناییهای جادویی، باعث شد که Wanda در رویداد Avengers: Disassembled نیز دچار فروپاشی شود. زمانی که به یاد آورد فرزندانی که با جادوی خود خلق کرده بود از وجود محو شدهاند، خشم او به شکل غیرقابل کنترلی بروز کرد و مستقیماً به مرگ چند عضو کلیدی از جمله Ant-Man، Hawkeye و Vision منجر شد. این رویدادها نشان میدهند که حتی در قلب قهرمانی با نیتهای مثبت، میتوان رگههایی از سقوط و ویرانی یافت؛ همان الگوهایی که ما را به یاد شخصیت های شرور مارول میاندازد.
با این حال، Wanda را نمیتوان به سادگی یک شخصیت شرور دانست. او بیشتر قربانی ترکیب پیچیدهای از درد، هویت و قدرت است. سایه پدرش Magneto همواره بر زندگی او سنگینی میکند و یادآور این واقعیت است که ریشههای بحران هویت و چالشهای او در ذات خانواده و گذشتهاش نهفته است. مبارزه Wanda برای کنترل تواناییهایش و یافتن جایگاهی میان خیر و شر، او را به یکی از پیچیدهترین و چندلایهترین شخصیتها در دنیای مارول بدل کرده است؛ شخصیتی که داستانهایش مرز میان قهرمانی و شرارت را بارها جابهجا کردهاند.
۶. Black Widow
Black Widow جایگاه خود را بهطور شایسته در میانه فهرست شخصیت های شرور مارول حفظ میکند، زیرا گذشته اخلاقی پیچیده و مرزهای خاکستری او، دستهبندی سادهای را غیرممکن میسازد. Natasha Romanoff نخستین بار در کمیک Tales of Suspense شماره ۵۲ در سال ١٩٦٤ به عنوان یک شخصیت منفی معرفی شد. او یک جاسوس روسی آموزشدیده و کارکشته بود که برای KGB فعالیت میکرد. در اولین حضور خود، با دستکاری Hawkeye او را متقاعد کرد که علیه Iron Man مبارزه کند و همکاریهایی تاکتیکی با او داشت.
حتی پس از پیوستن به Avengers، Black Widow همچنان در این محدوده اخلاقی خاکستری عمل میکند؛ جایی که اقدامات قهرمانانهاش اغلب بیشتر شبیه بازیهای پیچیده جاسوسی به نظر میرسند. او بارها دروغ گفته، پشت همکارانش را خالی کرده و حتی تیمها را برای اهداف Nick Fury نفوذ کرده است. این رفتارها نشان میدهد که شخصیت او نه کاملاً قهرمان و نه صرفاً شرور است و همواره بین مسئولیتهای قهرمانانه و منافع شخصی مرز باریکی را حفظ میکند.
۵. Hulk
Hulk در زمینه ویرانگری، حتی بسیاری از ابرشرورها را آماتور جلوه میدهد. حتی دورههایی که او قهرمانانه عمل میکند، تنها وقفهای کوتاه بین خشمها و تخریبهای اجتنابناپذیر او به شمار میرود. دولت بارها او را تهدیدی ملی اعلام کرده و ظهور فرم زمردیاش همواره منجر به میلیاردها دلار خسارت مالی و به خطر افتادن جان بیشمار افراد شده است. این تاریخچه نشان میدهد که Hulk نه تنها یک قهرمان بلکه پتانسیل قابل توجهی برای شرارت نیز دارد و همین او را در میان شخصیت های شرور مارول متمایز میکند.
اوج این ظرفیت شرورانه در شخصیت Maestro دیده شد؛ نسخهای استبدادی از Hulk در آیندهای آخرالزمانی. پس از آنکه یک فاجعه هستهای اکثر قهرمانان زمین را نابود میکند، Hulk با جذب تابش هستهای قدرت بیشتری پیدا میکند اما قطبنمای اخلاقی خود را از دست میدهد. به عنوان Maestro، Hulk بازماندگان زمین را به بردگی میگیرد و با قدرت مطلق حکومت میکند. این داستان، تاریکترین جنبه شخصیت او را نشان میدهد و یادآور این است که حتی قهرمانان بزرگ نیز میتوانند با از دست دادن کنترل، به یکی از تهدیدهای بزرگ تبدیل شوند.
۴. Iron Man
غرور Tony Stark همواره مانند منبع الهام شخصی برای تبدیل شدن به یک شخصیت منفی در انتظار بود، بنابراین زمانی که در جریان Civil War از مرزها عبور کرد، کسی نباید تعجب میکرد. تحت تأثیر اعتقادش به Superhuman Registration Act، Tony به نماد کنترل دولت بر ابرقهرمانان بدل شد و از آنها خواست هویت خود را افشا کرده و در اختیار مقامات قرار دهند. او حتی برای قهرمانانی که از تبعیت سرباز میزدند، زندانی در Negative Zone ساخت، Spider-Man را دستکاری کرد و Thor را کلون گرفت که منجر به مرگ Goliath شد.
علاوه بر این، مبارزه Tony با اعتیاد به الکل در داستان مشهور Demon in a Bottle نیز او را در پایینترین سطح خود نشان داد. این ترکیب از غرور، کنترلگری و آسیبهای شخصی، Tony Stark را به نمونهای برجسته از شخصیت های شرور مارول تبدیل میکند که حتی قهرمانان شناختهشده نیز میتوانند در مسیر اخلاقی خاکستری قرار گیرند و گاهی اقداماتشان بیش از حد خطرناک شود.
۳. Hank Pym
Hank Pym یکی از اعضای بنیانگذار Avengers در کمیکهای Marvel است. او نخستین بار در کمیک Tales to Astonish شماره ٢٧ در سال ١٩٦٢ معرفی شد، زمانی که به عنوان دانشمندی که فرمولی برای تغییر اندازه کشف کرده و به Ant-Man اصلی بدل شد، شناخته میشد. در Avengers شماره ١ در سال ١٩٦٣، او همراه با دیگر قهرمانان شامل Iron Man، Thor، Hulk و Wasp (همراهش Janet van Dyne) گرد هم آمدند تا تیم Avengers را تشکیل دهند.
با این حال، میراث Hank Pym پیچیدگیهای فراوانی دارد. هرچند او یکی از باهوشترین ذهنها در دنیای Marvel است، نمیتوان نادیده گرفت که بارها از مرزهای اخلاقی عبور کرده است. معروفترین اشتباه او خلق Ultron بود؛ تصمیمی که ناشی از غرور و جاهطلبی بود و یکی از بزرگترین تهدیدهای Avengers را به وجود آورد. تاریکترین لکه در تاریخ Hank، رفتار خشونتآمیز او نسبت به Janet van Dyne در Avengers شماره ٢١٣ است. Marvel طی سالها به بررسی مبارزات او با مشکلات روانی و احساس گناه پرداخته است، اما این رفتار تأثیر عمیقی بر ارزیابی شخصیت او داشته و نمیتوان آن را از کل شخصیت Hank جدا کرد. در حالی که اشتباهات قهرمانانی مانند Tony Stark مورد بررسی گسترده قرار میگیرد، خطاهای مهم Pym غالباً توجه طولانیمدت کمتری به خود جلب کردهاند و همین باعث شده جایگاه او در میان شخصیت های شرور مارول به شکلی پیچیده و قابل بحث باقی بماند.
۲. Captain America
هواداران Marvel هنوز هم سالها پس از داستان Hydra Cap احساس راحتی نمیکنند و دلیل خوبی برای این نگرانی وجود دارد. حتی با توضیح رسمی که بیان میکرد این نسخه یک شخصیت جایگزین از Steve Rogers است (یا آنطور که طرفداران نام Stevil را روی او گذاشتند)، این خط داستانی نشان داد که Captain America در قالب یک شخصیت منفی تا چه حد میتواند ترسناک باشد. او با سوءاستفاده از احترام Deadpool نسبت به قهرمانان، او را وادار کرد تا مأموران S.H.I.E.L.D. را به قتل برساند، قهرمانان را در بعد Darkforce گرفتار کرد و حتی اجازه داد لاس وگاس تخریب شود تا پیامی را منتقل کند.
اینکه برای شکست دادن او، نسخه دیگری از خود Captain America به همراه تمام قهرمانان موجود لازم بود، به وضوح بیانگر کارآمدی او به عنوان یک ضدقهرمان است. هرچند نسخه واقعی Steve در نهایت بازگشت تا جایگاه و اعتبار خود را پس بگیرد، اما جامعه ابرقهرمانی هنوز خاطره تاریک Hydra Cap را به طور کامل فراموش نکرده است. این داستان نمونهای برجسته از شخصیت های شرور مارول است که نشان میدهد حتی قهرمانان شناختهشده نیز میتوانند در شرایط خاص به تهدیدی بزرگ تبدیل شوند.
۱. Captain Marvel
Captain Marvel هرچند معمولاً به عنوان یک قهرمان شناخته میشود، اما در داستان Civil War II نزدیکترین تجربه خود به یک مسیر شرورانه را تجربه کرد، حتی اگر Marvel به طور رسمی آن را به این شکل معرفی نکرده باشد. Carol آنقدر تحت تأثیر پیشگوییهای Ulysses قرار گرفت که عملاً به یک مأمور قانون فراقهرمانی تبدیل شد. او بر این باور بود که این پیشبینیها باید برای جلوگیری از جرم پیش از وقوع استفاده شوند، در حالی که Iron Man معتقد بود این کار آزادیهای فردی را نقض میکند و بر اطلاعاتی غیرقابل اعتماد تکیه دارد.
در این مسیر، Captain Marvel حتی قهرمانان برجستهای مانند She-Hulk و Spider-Man را بر اساس جرمی که هنوز مرتکب نشده بودند زندانی کرد. در خط داستانی The Last Avenger (٢٠١٩-٢٠٢٠)، او تحت تأثیر Vox Supreme به دنبال دیگر اعضای Avengers رفت و آنها را تعقیب کرد، که او را به شخصیتی خطرناکتر از بسیاری از دشمنان سنتی بدل میکرد؛ دشمنانی که حداقل ماهیت واقعی خود را آشکار میکردند. این داستان نمونهای از شخصیت های شرور مارول است که نشان میدهد حتی قهرمانان شناختهشده نیز میتوانند با وسواس و قدرت زیاد، به تهدیدی جدی برای دیگران تبدیل شوند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید