با وجودی که Layers of Fear 2 همانند نسخه اول از موتور Unity استفاده میکند، ولی ماهیت بصری بازی نسبت به نسخه قبل پیشرفت چشمگیری داشته است. دیگر شاهد افت فریمهای شدیدی که در نسخه اول بودیم، نیستیم. نورپردازی و سایهها به خوبی کار شدهاند، البته به جز بعضی از راهپلهها که نورپردازیشان شدیداً مصنوعی به نظر میرسد. یکی از نقاط قدرت بازی طراحی هنری بازی است که شما را به یاد نقاشیهای سالوادور دالی میاندازد. استفاده به جا از رنگ قرمز نه تنها فوبیای ترس از خون را در شما زنده میکند، بلکه در کنار رنگهای سیاه، سفید و خاکستری این احساس را به شما القا میکند که در حال تماشای یک تابلوی نقاشی هستید. نقطه اوج این خلاقیت را زمانی احساس میکنید که وارد سالن سینما میشوید. سینمایی با تم قرمز و مانکنهایی که از زاویههای مختلف از سقف آویزان شدهاند. این تنوع و سلیقه در طراحی و رنگآمیزی در تمامی لوکیشنهای بازی تکرار میشوند تا جایی که حتی راهروها برای شما ظاهر یکسانی نخواهند داشت. نکتهی ترسناک ماجرا آن جایی است که متوجه میشوید یکی از ابعاد ترسی که در هر لحظه از بازی شما را تحتالشعاع خود قرار میدهد؛ اتمسفر خلق شده از این رنگآمیزی است. از آنجایی که ما با یک بازی تراز اول یا AAA سرو کار نداریم، باید انتظار داشته باشیم شاهد نواقص جزیی در بافتها باشیم. در مجموع میتوان گفت گرافیک بازی نه تنها نسبت به نسخه اول پیشرفت قابل توجهی داشته بلکه به عنوان یک بازی مستقل نمره قابل قبولی را در این بخش دریافت میکند.
یکی از پایانهای بازی یعنی فرملس اشاره به نسخه قبلی دارد و باعث میشود حتی اگر نسخه اول را تجربه کرده باشید برای تجربه مجدد آن سر از پا نشناسید
یکی از موارد مهمی که این اثر را در بوته آزمون قرار میدهد ارزش تکرار بازی است. بازی Layers of Fear 2 با توجه به اینکه دارای سه پایان متفاوت است باید ارزش بازی مجدد را داشته باشد. نکتهای که در بازیهای ٰژانر وحشت معمول است، عدم ارزش تکرار آنهاست. معمولاً عدم اطلاع ما از المانهای ترس که عموماً به Jump-Scare ها محدود میشوند برای بار اول ترسناک هستند؛ ولی برای دفعهی دوم چون ما از همه چیز آگاهیم دیگر قرار نیست همان حال و هوای دفعه اول را تجربه کنیم. دقیقاً همینجاست که این اثر تفاوت خود را با دیگر بازیهای این ژانر به رخ شما میکشد. اولاً به دلیل مکانیزم جدید NG+ شما میتوانید هر مرحله از بازی را که بخواهید بازی کنید و مجبور نیستید از اول همه چیز را تجربه کنید؛ از سوی دیگر مفاهیم عمیق بازی که مستقیما داستان را مورد هدف قرار میدهند باعث میشوند برای رهایی از سوالات بیشمار در ذهنتان بخواهید آن را دوباره تجربه کنید. در واقع راند اولی که بازی میکنید هیجان و اعتیاد به تجربهی جدیدی از ترس شما را تا انتهای بازی میکشاند. در راندهای بعدی سوالات و کنجکاوی شما برای فهم حقایق نامفهوم و مبهم داخل بازی عامل ترغیب برای تجربه مجدد آن به حساب میآید. بگذریم که یکی از پایانهای بازی یعنی «فُرملِس» اشاره به نسخه قبلی دارد و باعث میشود حتی اگر نسخه اول را تجربه کرده باشید، برای تجربه مجدد آن سر از پا نشناسید؛ البته برای اینکه از جذابیت آن کم نکنم از این جا به بعد ماجرا را تعریف نمیکنم تا بعد از مشاهده پایان Formless و یادآوری Rat Lady درنسخه اول، انگشت به دهان بمانید.