نقد فیلم Kimi

نقد فیلم Kimi – کیمی

خودویرانگری

1%
  • 0/10
نقد فیلم Kimi – کیمی ۰ ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

فیلم Kimi اثری‌ست در ژانر تریلر (دلهره‌آور/هیجان‌انگیز) به کارگردانی استیون سودربرگ؛ محصولی از استودیوی برادران وارنر و نیو لاین سینما که در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۲۲ از سرویس اچ‌بی‌او مکس به نمایش درآمد.

فیلم کیمی داستانی‌ست در بستر همه‌گیری ویروس کرونا. در واقع این اولین بار نیست که چنین طرح و زمینه‌ای در کارنامه سودربرگ دیده می‌شود. شخصیت اصلی داستان، آنجلا (زوئی کراویتز)، کارمند یک شرکت تولیدات فناورانه است. آنجلا دچار اختلال آگورافوبیا (برزن‌هراسی) بوده و طبق همین ایده برای ترسیم یک رفتار ساختارمند و منطقی، او را مدام پشت صفحه کامپیوتر می‌بینیم؛ طبق چیزی که خود فیلم کیمی گفته، شخصیت اصلی کار بررسی جریان داده‌های یک دستیار صوتی -که همان کیمی باشد- را بر عهده دارد (داده کاوی).

چنین شغلی شاید به یک حواس‌پرتی برای شخصیت اصلی تعبیر شود اما به هر حال ترس بزرگ او خارج شدن از خانه است، پس در نتیجه چه کاری از این بهتر؟ گرچه بنا به ماهیت جنایی فیلم کیمی، طبیعتا قرار نیست روند صاف و یکنواختی را تجربه کنیم. به مرور دریچه‌های متفاوتی برای شرح احوال شخصیت به کمک داستان می‌آیند و اگرچه که قهرمان عدالت‌خواه داستان از شر کرونا -و یک گذشته‌ی تلخ- به خانه و خانه‌نشینی پناه آورده، اما دنیای بی‌رحم انسان حد و مرز نمی‌شناسد.

آنجلا در یکی از بررسی‌های خود با شواهدی مشکوک از یک جنایت خشونت‌آمیز مواجه می‌شود، التهاب داستان افزایش یافته، مسئله اصلی و منطق دراماتیک کم کم شکل می‌گیرند؛ موقعیتی که فیلمساز برای تماشاگر در نظر گرفته همان حالت آشنای «اگر من در این شرایط بودم چه می‌کردم» است.

نقد فیلم Kimi
زمینه پارانویدی یا عنصر شک و تردید داستان به همان توضیح و نمایش مفاهیم اولیه و تکراری خلاصه شده و کمتر مواقعی پیش آمده که این مسائل به عرصه‌ی تحلیل برسند

رویارویی شخصیت با ترس فردی و پیگیری عدالت، عناصر کلیدی فیلم کیمی را تشکیل داده‌اند. کیمی فیلمی نیست که خود را نماینده خصیصه‌‌های اسپیوناژ (جاسوسی) بداند اما تدابیر بصری آن گروهی از این احساسات را منتقل می‌کند؛ هرچند به شکل محدود. هدف از ساخت این فیلم به عنوان قطعه‌ای استاندارد در ویترین فیلم‌های هیجان‌انگیز، در واقع همان چیزی‌ست که فرم، ماهیت و قدرت روایی آن را بی‌جان و پنهان کرده است.

هدف از ساخت این فیلم به عنوان قطعه‌ای استاندارد در ویترین فیلم‌های هیجان‌انگیز، در واقع همان چیزی‌ست که فرم، ماهیت و قدرت روایی آن را بی‌جان و پنهان کرده است

فیلمی که از رفتار و حالات دوربین گرفته تا زمینه داستانی، یادآور فیلم ارزشمند تاد هینز یعنی Safe می‌شود، اثری پارانویدی که مایه‌هایی هرچند کم ‌رنگ از The Conversation ساخته‌ی فرانسیس فورد کوپولا را در بر دارد یا حتی جایی تصویر پنجره در آن آثار مبهمی از Rear Window اثر هیچکاک را بروز می‌دهد، ناگهان با دسته‌ای از تصمیمات سستِ کارگردان به مرض خودویرانگری دچار شده، خود را بی‌ارزش می‌داند و گویی تمام کارش مسخره کردن روایتی‌ست اغراق‌آمیز که اوایل داستان به ماده‌ای موثر و درگیرکننده شبیه بود.

مشکل اصلی این فیلم در جدی و عمیق نشدن است، در بحث جا انداختن کامل برخی عناصر انتهایی، توسعه دادن و پرداختن به آن‌‌ها ضعیف عمل شده. جایی حس می‌شود که درک این فیلم از طبیعت انسان سطحی و ناچیز است.

فیلم کیمی در کل داستانی ساده اما هوشمندانه‌ دارد و از سبک و استایل خوبی برخوردار است، جایی با همان زمان کم خود در سکانس‌های تعقیب و گریز حالتی خلاقانه را هم به نمایش می‌گذارد، اما در آخرین تکه‌های پازل، رفتاری دقیقا برعکس ذات جدی و طبیعی خود پیدا می‌کند. رفتاری سریع که فضایی برای بررسی‌های بیشتر باقی نمی‌گذارد؛ داستان به حرکت سرسام ‌آورِ رو به جلو ارزش بخشیده و به آن تمایل نشان می‌دهد اما به زمینه همه‌گیری کرونا توجه کافی ندارد، یا به بحث حریم خصوصی دیجیتالی اشاره کرده، اما آن را صرفا در حد آثاری در پس‌زمینه‌ی داستان رها می‌کند. این فیلم در ابتدا به قدری طبیعی رفتار می‌کرد و به جزئیات می‌پرداخت که تا حد زیادی دلچسب جلوه می‌کرد؛ حتی به مواردی چون روان‌شناسی رنگ‌ها هم توجه شده بود، (مثلا رنگ موی شخصیت اصلی و قاب تلفن همراه او) اما این رویکرد زیاد دوام نمی‌آورد. جایی که شخصیت اصلی توان غلبه بر ترس خود مبنی بر ورود به اجتماع را ندارد، به سبب عدم وجود یک زمینه شخصیتی، این مسئله کم اهمیت جلوه می‌کند.

نقد فیلم Kimi
ایفای نقش دقیق و برجسته‌ی زوئی کراویتز قطعا درگیرکننده و تماشایی‌ست

داستان از ترکیبات خاصی برخوردار است اما خودنمایی و نازیدن به این ترکیبات، آن هم به طور آشکار، جلوه‌ی خوبی ندارد

از سویی در خصوص برخی بازیگران، حالتی ناخواسته پدید آمده که سبب مصنوعی شدن واکنش‌ها می‌شود، از سوی دیگر بازی زوئی کراویتز همیشه در موازات خواسته‌ها و پتانسیل داستان قرار گرفته و اساس آن‌ها را درک می‌کند، از یک قرار صبحانه‌ی ناموفق گرفته تا مواجهه‌اش با قاتلان بدجنس. شخصیت خودخواه، سرد و محتاط او در کنار این موضوع که ارتباط برقرار کردنِ سایر شخصیت‌ها با او آسان نیست، به خوبی قابل احساس است. اگر هم تلاش او در لحظات پایانی سردرگم‌کننده به نظر برسد مشکل از کارگردانی و گره ‌گشایی‌های فیلمنامه است. عناصری چون مشکل دندان آنجلا، همسایه‌ مشکوک در پنجره و اصلا خود شخصیت پیچیده‌ی آنجلا از ویژگی‌های جزئی و موثر این فیلم شمرده می‌شوند، وجود چنین چیزی نه برای از بین بردن تمرکز تماشاگر بلکه در خدمت ایجاد نوعی حس نزدیک شدن به فاجعه قرار می‌گیرد. خشم خاموشی که حالا جرقه‌هایش سخن از امکان ظهور آن دارد. (نه لزوما لحظه‌ای الهام گرفته شده از سبک تارانتینو!)

این فیلم در بدترین حالت درست مثل تجارت‌کنندگان تکنولوژی کیمی در داستان عمل می‌کند و با بازارگرمی سعی بر قابل باور ساختن روند درام و منطق زیبایی‌شناسی خود دارد. داستان از ترکیبات خاصی برخوردار است اما خودنمایی و نازیدن به این ترکیبات، آن هم به طور آشکار، جلوه‌ی خوبی ندارد. در بهترین حالت اگرچه فیلم کیمی اثری جمع و جور و سرگرم‌کننده است که تنش‌های عصبی میان دو مقوله‌ی اخلاق و سرمایه‌داری را نشان می‌دهد. ذهنیت فیلم‌بردار نقش موثری در ارتباط با مخاطب دارد، چراکه استفاده از نماهای آشفته برای چنین داستانی خوشایند است. در کنار این موارد، استعاره‌های موجود در داستان گاه از بی‌توجهی مردم در دوران کرونا انتقاد می‌کند، اشاره‌ای به بی‌خانمان‌ها دارد، گروهی از معترضان را نشان می‌دهد و گاه به شکل محدودی از ظاهرسازی‌ها درعرصه تجارت سخن می‌گوید.

فیلم Kimi در بیان بی‌‌عدالتی و سختیِ حاصله از تغییرات شخصیتی در دوران کرونا ساخته شده، اثری هیجان‌انگیز با تکیه بر مقوله توطئه که شروع خوبی دارد، گرچه در ادامه به واسطه سرعتی سرسام ‌آور دچار خودویرانگری می‌شود. بازی زوئی کراویتز تماشایی‌ست اما در کل این یک اثر سرگرم‌کننده و سطحی‌ بوده که در بیان پیام‌های اجتماعی خود به درستی عمل نمی‌کند.


6 قابل قبول
فیلم Kimi در بیان بی‌‌عدالتی و سختیِ حاصله از تغییرات شخصیتی در دوران کرونا ساخته شده، اثری هیجان‌انگیز با تکیه بر مقوله توطئه که شروع خوبی دارد، گرچه در ادامه به واسطه سرعتی سرسام ‌آور دچار خودویرانگری می‌شود. بازی زوئی کراویتز تماشایی‌ست اما در کل این یک اثر سرگرم‌کننده و سطحی‌ بوده که در بیان پیام‌های اجتماعی خود به درستی عمل نمی‌کند.
  • بازی دقیق و درگیرکننده‌ی زوئی کراویتز
  • داستان و زمینه داستانی جالب و خاص
  • فیلم‌برداری
  • صحنه‌های تعقیب و گریز
  • تضاد حاکم بین نگرش دقیق این فیلم در بخش‌ آغازین و بینش سطحی‌اش در بخش پایانی داستان
  • سرعت زیاد در روایت و بیان مسئله
  • پیام نهایی از شدت اثرگذاری کافی برخوردار نیست

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments