معرفی انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند!
1%
  • 0/10

معرفی انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند!

مفاهیم فلسفی در لایه های زیرین داستان

معرفی انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند! ۱ 6 ساعت قبل مقالات جانبی انیمه کپی لینک

انیمه های نمادینی وجود دارند که به سطوح باورنکردنی از محبوبیت دست یافته‌اند و با این وجود، حتی بخش بزرگی از پایگاه هواداران خود نیز به درک درستی از ماهیت آن‌ها نرسیده‌اند.

برجسته‌ترین و مشهورترین مجموعه ‌انیمه‌ها در قالب‌ها، اندازه‌ها و ژانرهای کاملاً متفاوتی ظاهر می‌شوند. هر شاهکاری لازم نیست به موضوعات پیچیده و عمیق انسانی بپردازد تا به عنوان یک اثر برتر شناخته شود. گاهی یک انیمه که برای مخاطبان جوانتر طراحی شده است، بهتر از مجموعه‌ای که عمق واقعی خود را به درستی ارزیابی نکرده، به اهداف اولیه‌اش دست می‌یابد. عنوانی مانند «دراگون بال» ممکن است واجد شرایط یک شاهکار باشد؛ صرفاً به این دلیل که در آنچه قصد انجامش را دارد، عالی عمل می‌کند، حتی اگر داستانی نسبتاً سرراست را روایت کند. با این حال، مجموعه‌های دیگری نیز وجود دارند که به سطوح باورنکردنی از محبوبیت دست یافته‌اند و با این وجود، حتی بخش بزرگی از پایگاه هواداران خود نیز به درک درستی از ماهیت آن‌ها نرسیده‌اند. این ۱۰ انیمه‌ای که در ادامه می‌آیند، از جمله محبوب‌ترین آثار پخش‌شده در تاریخ هستند که با وجود این محبوبیت گسترده، عمدتاً دچار سوءتفاهم شده‌اند. این آثار با وجود تفاوت‌های بنیادین در سبک و درون‌مایه، در یک نقطه مشترک هستند: شکافی عمیق بین درک عمومی و مفهوم واقعی که قصد انتقال آن را داشته‌اند. بر همین اساس، ما در ادامه این مطلب به معرفی انیمه های نمادینی می‌پردازیم که به اشتباه درک شده‌اند!

Neon Genesis Evangelion

مجموعهٔ «نئون جنسیس اوانجلیون» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، با وجود آنکه یکی از موفق‌ترین فرانچایزهای انیمه در سطح جهان محسوب می‌شود، اغلب از درک کامل مخاطبان عبور می‌کند. مسئله این نیست که نمادگرایی مبهم مذهبی آن از عمق فراوانی برخوردار است، یا که دنیای داستانی آن رازی بزرگ دربارهٔ جهان و شخصیت‌ها پنهان کرده است؛ بلکه، اوانجلیون به عنوان یک اثر هنری، تا حد زیادی در میان مخاطبان دچار سوءتفاهم شده است. این مجموعه پراز نقص است؛ شخصیت‌هایی ناقص را دنبال می‌کند که به نژاد بشری ناقص در جهانی ناقص تعلق دارند و همه توسط داستان‌گویی ناقص خلق شده‌اند. «نئون جنسیس اوانجلیون» کاوشی است در وضعیت انسان که قواعد مرسوم داستان‌گویی را تنها به نام بیان هنری می‌شکند و در حین انجام این کار، بسیار سرگرم‌کننده نیز هست.

هواداران انیمه لازم نیست از اوانجلیون، شخصیت‌ها یا روایت آن لذت ببرند. نمی‌توان گفت که این اثر، اثری ساده برای تماشا است. اما بسیاری از بینندگان درک نمی‌کنند که این مجموعه، یک داستان استاندارد مکا به آنان نمی‌فروشد، بلکه بازتابی از آسیب‌پذیری‌ها و تناقضات درونی خود انسان است. این اثر بیش از آنکه به پاسخ بپردازد، بر پرسش‌های بنیادین بشری تأکید دارد.

Chainsaw Man

مجموعه‌ی «مرد اره‌ای» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، در سال ۲۰۱۸ و در صفحات مجله شونن جامپ ظاهر شد و بلافاصله جهان انیمه و مانگا را طوفانی کرد. با این وجود، فصل اول انیمه با وجود محبوبیت چشمگیر مانگا، با واکنش‌های متفاوت و حتی تقسیم‌بندی میان مخاطبان روبرو شد. حقیقت این است که «مرد اره‌ای» بسیار فراتر از داستان یک جوان هوسران در نبرد با موجودات اهریمنی است، اما هواداران انیمه هنوز به درستی از این حقیقت آگاه نیستند. از آنجا که اقتباس استودیو MAPPA تنها حدود یک‌سوم از محتوای مانگا را در بر می‌گرفت، در واقع فرصت کافی در اختیار مخاطبان قرار نگرفت تا درک کاملی از مسیری که «مرد اره‌ای» در پیش گرفته است، پیدا کنند. متأسفانه، بسیاری از بینندگان با این تصور از اثر فاصله گرفتند که این سریال صرفاً درباره‌ی یک نوجوان سبک‌مغز و شهوت‌زده با یک اره‌برقی روی سرش است.

در نگاهی ظاهری شاید این توصیف درست باشد، اما مجموعه مرد اره‌ای رازهای خود را در ادامه‌ی داستان فاش می‌کند و به کاوش در این موضوع می‌پردازد که چگونه دردهای مربوط به دوران کودکی، جوانان دارای توقف رشد عاطفی را تحت تأثیر قرار داده و آنان را به اهدافی برای اعضای فاسد جامعه و نهادهای تباه تبدیل می‌کند. این اثر، لایه‌های پنهان بسیاری دارد که با پیشرفت داستان آشکار می‌شوند.

Attack on Titan

«حمله به تایتان» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، برای بیش از یک دهه، همواره در زمره‌ی مشهورترین نام‌ها در صنعت انیمه باقی مانده است. بلندپروازی و عطش سیری‌ناپذیر برای آزادی که در نهایت به تراژدی سقوط ارن یگر انجامید، از زمان آغاز پخش این انیمه در سال ۲۰۱۳، مخاطبان را شوکه، آشفته و مهم‌تر از همه، سرگرم کرده است. واژه‌ی «آزادی» به کرات در مباحث مربوط به این مجموعه به کار برده می‌شود، با این حال هواداران اغلب در درک ارتباط و جایگاه آن در دل داستان دچار سوءتفاهم می‌شوند. این اثر دقیقاً به این منظور نیست که به مخاطب بگوید دستیابی به آزادی غیرممکن است، بلکه روایتی است که به کاوش در معنای خود آزادی و نیز نسبی بودن آن با توجه به موقعیت و جایگاه هر شخصیت در جهان می‌پردازد.

مجموعه حمله به تایتان از هر زاویه‌ای که مورد بررسی قرار گیرد، به مراتب فراتر از یک داستان ساده درباره‌ی سربازان ابرانسان در نبرد با موجوداتی ترسناک است. «حمله به تایتان» با واکاوی پیچیدگی‌های اخلاقی، هزینه‌های سنگین آرمان‌ها و ماهیت واقعی آزادی، اثری است که مخاطب را وادار به تأمل می‌کند.

Code Geass

هم‌زمان با تحولات مستمر در عرصه‌ی انیمه‌های پرطرفدار، نوعی رقابت در میان هواداران دو اثر «حمله به تایتان» و «کد گیاس» شکل گرفته است. طرفداران هر یک از این دو مجموعه با قاطعیت ادعا می‌کنند که اثر مورد علاقه‌ی آنان برتری مطلق دارد. این امر با توجه به اشتراکات متعدد در ویژگی‌های قهرمانان اصلی و درون‌مایه‌های کلان دو اثر، کاملاً قابل درک است.

با این حال، از نگاه عموم هواداران انیمه، «کد گیاس» هویتی در قاموس یک «انیمه‌ی افراطی و گزافه‌گرایانه‌ی اواسط دهه‌ی ۲۰۰۰» به خود گرفته است. اگرچه این دیدگاه تا حدی با توجه به برخی کلیشه‌ها و تمایلات رایج در سراسر این مجموعه درست به نظر می‌رسد، اما شایسته است که این اثر نیز از اعتبار و شهرتی مشابه جایگاهِ به دست آمده توسط «حمله به تایتان» در سال‌های اخیر برخوردار شود. «کد گیاس» به کاوش موضوعاتی عمیقاً انسانی می‌پردازد؛ مفاهیمی همچون انجام اعمال نادرست به نام اهداف نیک، و بررسی ابعاد پیچیده‌ی اخلاقیات که با مهارت قابل توجهی در بطن داستان گنجانده شده‌اند و ظرفیت آن را دارند که مخاطب را به چالش فکری فرابخوانند.

Land of the Lustrous

انیمه‌ی «سرزمین گوهرهای درخشان» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، از جذابیت‌های رایج آثار مدرن امروزی تا حد زیادی بی‌بهره است. ممکن است هواداران صرفاً نگاهی به سبک بصری منحصر به فرد این اثر بیندازند، یا با این واقعیت در خلاصه‌ای ساده از داستان مواجه شوند که شخصیت‌ها در اصل گوهرهایی زنده هستند، و پیش از آن‌که حتی به عمق ماجرا نفوذ کنند، از آن عبور نمایند. اما باید گفت که «سرزمین گوهرهای درخشان» از عمق و غنایی بسیار فراتر از تصور مخاطبان برخوردار است.

در طول پخش کوتاه دوازده قسمتی سرزمین گوهرهای درخشان، این مجموعه به کاوش مفاهیمی همچون سازگاری، هدفمندی و هویت می‌پردازد و حتی با دقتی تحسین‌برانگیز، برخی از باورهای آیین بودایی را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد. متأسفانه، به نظر نمی‌رسد که فصل دنباله‌دار برای انیمه‌ی سال ۲۰۱۷ در دست تولید باشد، اگرچه این اثر به تنهایی از چنان کیفیت و غنایی برخوردار است که می‌تواند به عنوانی یک تجربه‌ی منحصر به فرد و کامل مورد تحسین و لذت قرار گیرد. این مجموعه اثری است که در حافظه‌ی مخاطب ماندگار می‌شود و بیننده را به تفکر درباره‌ی مفاهیم عمیق فلسفی وامیدارد.

My Dress-Up Darling

اکثر هواداران انیمه به سراغ اثری مانند «عزیز لباس‌پوشِ من» برای یافتن داستان‌پردازی پیچیده نمی‌روند و این رویکرد آنان کاملاً درست است. با این وجود، به جرئت می‌توان گفت که کمدی‌های رمانتیک موردعلاقه‌ی مخاطبان، کمی بیش از آنچه تصور می‌شود در لایه‌های زیرین خود پنهان کرده‌اند و اثر فوق‌العاده محبوب «عزیز لباس‌پوشِ من» نمونه‌ی بارزی از این مسئله به شمار می‌رود.

در سطح ظاهری، مجموعه My Dress-Up Darling یک کمدی رمانتیک بسیار احساساتی است که بر موضوع کاسپلی متمرکز شده است. با این حال، در پس این توصیف بسیار ساده، داستانی سازنده و عمیق درباره‌ی دو جوان نهفته است که برای تثبیت هویت و کشف استعدادهای خلاقانه‌ی خود تلاش می‌کنند. این اثر یک دگرگونی افراطی و پیچیده در کلیشه‌های رایج این ژانر محسوب نمی‌شود، اما آثاری مانند «عزیز لباس‌پوشِ من» به مراتب بیش از آنچه هواداران فکر می‌کنند، به مخاطب ارائه می‌دهند. آنان از طریق اشتیاق مشترک خود، نه تنها به یکدیگر در رشد فردی کمک می‌کنند، بلکه درکی عمیق‌تر از پذیرش خویشتن و ارزش پیروری از علایق شخصی را نمایندگی می‌کنند.

Assassination Classroom

انیمه‌ی «کلاس قاتل» که بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ پخش شد، بخش عمده‌ای از جامعه‌ی جهانی هواداران انیمه را شگفت‌زده کرد. درحالی که این مجموعه در قالب یک سریال عجیب و خنده‌دار درباره‌ی گروهی از دانش‌آموزان مأمور به ترور معلم خود بازاریابی شده بود، مخاطبان در عمل با شخصیت‌های دوست‌داشتنی، روایتی جذاب و پیچ‌و‌خم‌های عاطفی متعددی روبه‌رو شدند. با این حال، در لایه‌های زیرین داستان، «کلاس قاتل» به کالبدشکافی نظام آموزشی به عنوان یک کلان‌ساختار می‌پردازد؛ سیستمی که کودکان را در موقعیتی قرار می‌دهد که در معنایی خاص، مجبور به پشت سر گذاشتن و حذف همان معلمی هستند که آنان را برای ورود به بزرگسالی راهنمایی می‌کند. این اتفاق به شرطی رخ می‌دهد که دانش‌آموزان روزی آرزوی داشتن یک مسیر شغلی موفق را در سر بپرورانند.

مجموعه کلاس قاتل له عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، اگرچه یک تجربه‌ی تماشایی سرگرم‌کننده، سازنده و پرهیجان را فراهم می‌آورد، اما هم‌زمان فرصتی را نیز به بررسی فشارهای وارد بر دانش‌آموزان در محیط کلاس‌های درس اختصاص می‌دهد. این اثر با مهارت تمام، این مفاهیم سنگین را در قالب یک کمدی اکشن جذاب ارائه می‌دهد و مخاطب را به تفکر وامیدارد.

Delicious in Dungeon

انیمه‌ی «خوشمزه در سیاه‌چال» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به اشتباه درک شده‌اند، همانند بسیاری از مجموعه‌های پرطرفدار انیمه و مانگا، ممکن است در نگاه اول از آن دسته پیش‌زمینه‌های سطحی برخوردار نباشد که عموماً هواداران به دنبال آن هستند. با این حال، این اثر بسیار فراتر از صرفاً پخت‌وپز غذاهای عجیب و فانتزی است. در حقیقت، این مجموعه با بهره‌گیری از ماجراجویی‌های سرگرم‌کننده و سبک اولیه‌ی خود، مخاطب را ترغیب می‌کند تا به شخصیت‌های داستان علاقه‌مند و دلبسته شود.

پس از آنکه مخاطب با این تصور جذب می‌شود که «خوشمزه در سیاه‌چال» یک انیمه‌ی آرامش‌بخش و ساده خواهد بود، با پیشروی گروه اصلی در اعماق سیاه‌چال، با دنیایی تاریک‌تر و روایتی پیچیده‌تر مواجه می‌شود. تماشاگرانی که در انتظار یک داستان فانتزی صرفاً دل‌نشین و عجیب هستند، به زودی درمی‌یابند که خوردن یک وعده غذا، به راستی “امتیازی برای زندگان” است، همان‌گونه که لایوس در طول سفرهایشان بدان اشاره می‌کند. این اثر به‌طور ماهرانه‌ای مفاهیم ظریف و اغلب تلخ بقا، فداکاری و ارزش زندگی را در قالب یک کمدی ماجراجویانه به تصویر می‌کشد.

Fruits Basket

سری انیمه‌ی «سبد میوه» با تشکر از بازسازی مدرنی که در سال ۲۰۱۹ انجام شد، پس از آن‌که در دوران طلوع و شکوفایی انیمه در غرب طی اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ حضوری پررنگ داشت، یک‌بار دیگر به اثری مرتبط و قابل‌توجه بدل گشته است. این اثر از طراحی شخصیت‌ها گرفته تا برچسب کمدی-رمانتیکی که با افتخار بر دوش می‌کشد، ممکن است در نگاه اول چندان خاص به نظر نرسد، اما در عمل بسیار فراتر از آن چیزی است که هواداران تصور می‌کنند.

«سبد میوه» با تلفیق عناصر فراطبیعی در روایت خود، به کاوش ژرف در مضامین عمیق انسانی همچون دردهای روانی بین‌نسلی، روند التیام و پذیرش خویشتن می‌پردازد. اگرچه این درون‌مایه‌ها ممکن است در سایر آثار برتر انیمه متداول باشند، نادر است که یک مجموعه در ژانر رمانتیک بتواند چنین موضوعات سنگین و پیچیده‌ای را به این مهارت در روایت خود ادغام نماید. این ویژگی منحصر به فرد باعث شده است که «سبد میوه» برای نزدیک به ۲۵ سال، مخاطبان خود را به طور کامل غافلگیر کند و تصورات آنان از یک داستان عاشقانه‌ی ساده را به چالش بکشد.

Steins;Gate

سری انیمه‌ی «دروازه‌ی اشتاینز» که در سال ۲۰۱۱ پخش شد، تا حدی همچون آخرین بازمانده‌ی فرهنگی از دورانی به نظر می‌رسد که در سال‌های اخیر عمدتاً ناپدید شده است. هم‌زمان با رونق گسترده‌ی صنعت انیمه در دهه‌ی ۲۰۲۰، اقتباس از بازی‌های بصری که روزگاری جایگاهی ضروری داشتند، به مرور نادر شده و هواداران مدرن انیمه تا حدودی در برقراری ارتباط با آثاری همچون «دروازه‌ی اشتاین‌ز» با دشواری مواجه شده‌اند. شیوه‌ی روایت منشعب و چندشاخه که مختص انیمه‌های اقتباس‌شده از بازی‌های بصری است، تا حدی به یک هنر فراموش‌شده تبدیل گشته است. اگرچه هواداران قدیمی به خوبی آگاهند که «دروازه‌ی اشتاینز» رازهای خود را تا نزدیکی‌های پایان داستان حفظ می‌کند و سپس تصمیم می‌گیرد تا با حجم عظیمی از حوادث غیرمنتظره و پرکشش، مخاطب را در مهیج‌ترین مسیر ممکن قرار دهد.

اگرچه «دروازه‌ی اشتاین‌ز» به عنوان یکی دیگر از انیمه های نمادینی که به خوبی درک نشده است، حتی در پیچیده‌ترین مراحل پیشرفت داستان خود، نسبتاً مستقیم و سرراست باقی می‌ماند، اما ساختار پرابهام پرطرفدار آن باعث شده تا این اثر شاخص از سوی شمار زیادی از هواداران نسل جدید انیمه به‌صورتی گسترده دچار سوءتفاهم شود. این مسئله شکافی میان تجربه‌ی دیدن یک اثر کلاسیک و درک ارزش‌های روایی آن در دوران معاصر ایجاد کرده است.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments