جاسوسی اپل از کاربران

سیر پیشرفت شرکت اپل از یک گاراژ تا تبدیل شدن به یک کمپانی محبوب

اپل موفقیت خود را به چه مدیون است؟

1%
  • 0/10
سیر پیشرفت شرکت اپل از یک گاراژ تا تبدیل شدن به یک کمپانی محبوب ۰ ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ مقالات فناوری کپی لینک

شرکت اپل (Apple) جزو یکی از محبوب‌ترین کمپانی‌های حال حاضر در جهان است، شاید این موضوع برای بسیاری از کاربران سوال باشد که چگونه کمپانی اپل به این موفقیت دست پیدا کرد؟ در ادامه به بررسی پاسخ این پرسش می‌پردازیم.

برای پاسخ دادن به این سوال باید به روزهای ابتدایی تاسیس این کمپانی توسط استیو جابز برگردیم. همچنان باید به بررسی اولین دستگاه تولید شده شرکت اپل یعنی Apple I بپردازیم و اینکه سیستم عامل مک‌های این کمپانی یعنی Macintosh چگونه توانست به جذاب‌ترین رابط کاربری تبدیل شود؟

تاریخچه شرکت اپل

شرکت اپل در تاریخ یک آوریل سال ۹۱۷۶ (۱۲ فروردین ۱۳۵۵) یعنی حدود ۴۵ سال پیش توسط استیو جابز تاسیس شد. به این ترتیب زمان زیادی از تاسیس این کمپانی می‌گذرد، به همین دلیل قصد داریم تا از روزهای ابتدایی این کمپانی تا به امروز را مورد بررسی قرار دهیم. موضوعاتی که در این مطلب مورد بررسی قرار خواهیم داد شامل Apple II ،Apple I، نحوه آشنایی استیو جابز با Woz، علت شناخته شدن این کمپانی با نام Apple، مقایسه Lisa با Macintosh، تولید ماوس تک دکمه‌ای و… می‌شود.

در ادامه به این موضوع نیز خواهیم پرداخت که چه اتفاقی رخ داد که باعث شد تا استیو جابز به دلیل حضور Sculley از این کمپانی خارج شود؟ خروج استیو جابز از این کمپانی باعث شد تا این شرکت برای مدتی نتواند پیشرفت کند و در همین حال رقبا جدیدی مانند مایکروسافت و موتورولا توانستند برای رقابت با این کمپانی محصولاتی را به بازار عرضه کنند، همین موضوع باعث بازگشت استیو جابز به کمپانی اپل شد.

تاسیس کمپانی اپل

در این بخش به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این کمپانی از یک گاراژ بسیار کوچک توانست به محبوب‌ترین شرکت جهان تبدیل شود. جالب است بدانید استیو جابز تنها کسی نبود که شرکت اپل (Apple) را تاسیس کرد، بلکه در عین حال وی یک دوست صمیمی به نام استیو وزنیاک داشت.

این دو شخص بسیار برای پیشرفت این کمپانی تلاش کردند، اما این دو دوست به کمک Ronald Wayne توانستند در کار خود پیشرفت کنند. البته بهتر است که بگوییم که اگر Ronald Wayne به این دو شخص در تاسیس کمپانی اپل کمک نمی‌کرد دیگر خبری از آیفون، مک و آیپد نبود. نکته جالب این است که وی تنها به این دو شخص در تاسیس این کمپانی کمک کرد و پس از بنیانگذاری آن از این شرکت خارج شد.

استیو جابز توانست این شخص را متقاعد کند که ۱۰ درصد از کل سهام شرکت اپل را در اختیار بگیرد، اما پس از گذشت تنها ۱۲ روز، Wayne سهام خود را به ارزش ۸۰۰ دلار فروخت. این در حالی است که ارزش سهام این شخص پس از گذشت ۴۰ سال به ۷۲ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد.

در سال ۲۰۱۷ سومین تاسیس کننده این کمپانی یعنی Ronald Wayne اعلام کرد که طراح لوگو (آرم) کمپانی اپل بوده و اگر دوباره به زمان فروختن سهام خود برگردد، برای بار دیگر این سهام را به مبلغ ۸۰۰ دلار خواهد فروخت. این شخص در سن ۸۳ سالگی اعلام کرد که در یک خانه کوچک در شهر Pahrump (پهرامپ) در نوادا ساکن است.

این طراح و مهندس در واقع سومین تاسیس کننده کمپانی اپل بود، جالب است بدانید بسیاری از افراد این شخص را به دلیل فروختن سهام ۱۰ درصدی آن هم پس از گذشت ۱۲ روز، یک فرد بسیار بد شانس می‌دانند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده اگر این شخص در سال ۲۰۱۷ سهام خود را در اختیار داشت، ارزش آن ۶۷ میلیارد دلار بود. لازم به ذکر است که این عدد مربوط به سال ۲۰۱۷ یعنی ۸۳ سالگی وی بود و اگر او سهام خود را اکنون در اختیار داشت، ارزش آن بسیار بیشتر از این ارقام بود.

قسمت جالب توجه این است که وی در مصاحبه‌های مختلف اعلام کرده است که حتی برای یک ثانیه از این تصمیم خود پشیمان نبوده و با توجه به این موضوع دو کتاب به بازار عرضه کرده است، این دو کتاب زندگی نامه رونالد وین و ماجراهای یک بنیانگذار سیب نام دارند. وین به صورت اتفاقی با استیو جابز ملاقات کرد و طبق گفته‌های این شخص او به این کمپانی ملحق شد تا به از بین رفتن اختلافات استیو جابز و استیو وز نیاک کمک کند.

از دست دادن فرصت بازگشتن به کمپانی اپل

رونالد وین در مصاحبه‌ای اعلام کرد که در یک روز استیو جابز در هنگام صرف ناهار، سه فرصت برای بازگشتن این شخص به کمپانی اپل در اختیار او گذاشت. اما همانطور که مشخص است، وی هر سه فرصت بازگشتن به کمپانی را از دست می‌دهد. با توجه به این موضوع شرکت اپل در آن زمان تنها توسط دو شخص اداره می‌شد، این دو دوست بسیار در کار با یکدیگر اختلاف داشتند و با توجه به گفته‌های رونالد وین در بسیاری از مواقع این دو شخص در حال بحث کردن در رابطه با موضوعات مختلف این کمپانی بودند.

جالب است بدانید یک خبر نگار از وین پرسید که اکنون شما از چه محصول شرکت اپل استفاده می‌کنید؟ این شخص با خنده تمسخر آمیزی پاسخ داد که از زمان تاسیس این کمپانی تا به امروز هیچ دستگاهی از کمپانی اپل را خریداری نکرده و رابطه خوبی با گجت و تکنولوژی ندارد. وی اعلام کرد که در اواسط دهه ۹۰ از ساده‌ترین کامپیوترهای موجود استفاده می‌کرد و وین بر این باور بود که استفاده از این گجت‌ها نمی‌تواند به انسان برای انجام کارهای خود کمک کند.

رونالد توضیح داد که در پایان یکی از کنفرانس‌های خود، به عنوان هدیه یک آیپد دریافت کرد. او این آیپد را نزد پسر خوانده خود برد تا نحوه کار کردن با آن را یاد بگیرد، اما پس مدتی این دستگاه را به پسر خوانده‌اش هدیه داد و این گجت اولین و تنهاترین دستگاه شرکت اپل بود که رونالد وین در دست گرفته بود.

آرم شرکت اپل از گذشته تا به امروز دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما اولین لوگو این کمپانی توسط رونالد طراحی شده و شما می‌توانید تصویر آن را در زیر مشاهده کنید. وی اعلام کرد که این طرح برای قرن بیستم مناسب نبوده، بلکه یک طرح جذاب برای قرن نوزدهم بود، اما این تصویر در ابتدا قرار نبود که به آرم اصلی این کمپانی تبدیل شود.

این شخص اعلام کرد که از هیچ گوشی هوشمند استفاده نمی‌کند و تنها دارای یک دستگاه از برند TracePhone بوده که آن را در ماشین خود قرار داده است و تنها در مواقع اضطراری از آن استفاده می‌کند. وی در پایان این مصاحبه اعلام کرد که یک بار مجبور شد تا خانه خود را که در فلوریدا قرار داشته است، بفروشد و این موضوع در برابر فروختن سهام برای این شخص بسیار بی‌ارزش است.

نحوه آشنایی جابز و وزنیاک

استیو جابر و استیو وزنیاک در سال ۱۹۷۱ توسط یک دوست مشترک به نام بیل فرناندز با یکدیگر آشنا شدند. پس از تاسیس شرکت اپل، فرناندز به عنوان اولین کارمند این کمپانی استخدام شد و توانست تا به این دو شخص در رشد این پروژه کمک کند. همانطور در بالا اشاره کردیم به گفته رونالد وین استیو جابز و استیو وزنیاک در مورد این کمپانی با یکدیگر اختلاف نظر بسیار زیادی داشتند، اما در ابتدا به سبب علاقه به فناوری و رابطه دوستانه با یکدیگر کنار می‌آمدند.

این دو مهندس رابطه دوستانه خود را با یکدیگر ادامه دادند و به سبب داشتن علم فناوری، توانستند که جعبه‌های آبی رنگی را تولید کنند که امکان تماس صوتی برای افراد را فراهم می‌کرد. به علاوه استفاده از این گجت‌ها کاملا رایگان بود و همچنین افراد می‌توانستند با اشخاص دیگر که در مکان‌های دور قرار داشتند، ارتباط برقرار کنند.

در آن زمان استیو جابز در Atari کار می‌کرد و توانست با کمک وزنیاک تراشه‌های منطقی را تولید کند که منجر به ساخت و پیشرفت بازی Breakout Atari شد. در عین حال وزنیاک در کمپانی HP مشغول به کار بود و از کمک کردن به دوست خود دریغ نکرد، به علاوه استیو جابز با ساخت و باز طراحی بازی Breakout Atari توانست تا جایزه و پاداش خوبی دریافت کند. از آنجایی که جابز با استیو رابطه دوستانه داشت و به کمک او توانست پاداش قابل توجهی را دریافت کند، مقداری از این پاداش را به دوست خود هدیه داد.

اولین کامپیوتر شرکت اپل

این دو دوست در کلوپ رایانه‌ای Homebrew فعالیت داشتند؛ این کلوپ یک گروه سرگرمی (رایانه‌ای) بوده که در سال 1975 در پارک ملنو شهر کالیفرنیا احداث شده بود. استیو وزنیاک در این کلوپ رایانه‌ای برای اولین بار MITS Altair را مشاهده کرد، MITS Altair در واقع تنها یک جعبه چراغ دار به همراه یک مدار است که امروزه به عنوان یک دستگاه کاملا ساده شناخته می‌شود. ناگفته نماند که این دستگاه در پیشرفت شرکت اپل و تولید محصولات این کمپانی، نقش بسیار زیادی داشت.

وزنیاک با بررسی این دستگاه توانست اولین کامپیوتر شرکت اپل را تولید کند. این کامپیوتر شباهت بسیار زیادی به یک ماشین تحریر داشته و وزنیاک قابلیت اتصال به تلویزیون را در این دستگاه قرار داد؛ زیرا این گجت از نمایشگر پشتیبانی نمی‌کرد و برای مشاهده داده‌ها و محتواهای مختلف باید به یک صفحه نمایش خارجی متصل می‌شد. پس از گذشت مدتی این گجت Apple I نام گذاری شد و در دسترس کاربران قرار گرفت.

جالب است بدانید این دستگاه بسیار ساده، در واقع یک الگو برای کامپیوترهای پیشرفته امروزی بوده است. با توجه به گفته وزنیاک، او قصد نداشت تا با این دستگاه تحولی در دنیای فناوری ایجاد کند و تنها هدف وی این بود که نشان دهد توانسته است با امکانات بسیار محدودی دستگاهی به عنوان یک کامپیوتر تولید کند.

وزنیاک در سال ۲۰۰۶ در مصاحبه NPR (رادیو عمومی ملی) اعلام کرد که پس از تولید این دستگاه و پس از گذشت مدتی، افراد بسیار زیادی تلاش کردند تا از این گجت تقلید و دستگاه‌های مشابهی را تولید کنند. این موضوع کاملا صحت دارد که Apple I یک دستگاه فوق‌العاده نیست، اما به یک الگو برای دیگر کمپانی‌ها تبدیل شد. وی اعلام کرد که یک کامپیوتر باید دارای یک نمایشگر برای نشان دادن داده‌ها و محتواهای مختلف باشد و همچنین از یک صفحه کلید (کیبورد) نیز پشتیبانی کند.

در پایان این مصاحبه او اعلام کرد که هدف اصلی از ساخت این دستگاه این بود که به مردم اطراف خود اثبات کند تا او می‌تواند با امکانات بسیار محدود، گجت‌های کاربردی تولید کند. به علاوه به دلیل تولید این کامپیوتر او مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت. پس از تولید این کامپیوتر، وزنیاک Apple I را به جابز نشان داد و استیو جابز هم متوجه کاربردی بودن این دستگاه شد و از پروژه وزنیاک استقبال کرد.

پس از اینکه جابز دستگاه وزنیاک را مورد بررسی قرار داد، تصمیم گرفت تا میکرو باس VW ( یک نوع ون) خود را بفروشد تا بتواند به تولید انبوه این دستگاه کمک کند. وزنیاک پس از اینکه اقدام استیو جابز را مشاهده کرد، او نیز تصمیم گرفت تا ماشین حساب HP خود را بفروشد و به بودجه تولید انبوه این دستگاه کمک کند. لازم به ذکر است که قیمت ماشین حساب در آن زمان بسیار بالا بوده و از ماشین حساب‌های مهندسی امروزی نیز گران قیمت‌تر بود. پس از گذشت مدتی این دو دوست به کمک رونالد وین توانستند تا Apple Computer Inc را تاسیس کنند.

چرا این کمپانی Apple نامیده می‌شود؟

کلمه Apple بعد از مدتی برای این کمپانی دردسر ساز شد و باعث شد تا توسط افراد بسیاری مورد تمسخر قرار بگیرد، اما ناگفته نماند که این نام برای تعدادی از کاربران جالب بود. وزنیاک در سال ۱۹۸۴ با مجله Byte یک مصاحبه انجام داد و اعلام کرد که نام این کمپانی توسط استیو جابز انتخاب شده است. این شخص در ادامه توضیح داد که استیو جابز علاقه داشت تا در باغ‌های Oregon قدم بزند و در این باغ‌ها درخت‌های سیب بسیاری وجود داشت که استیو از قدم زدن میان این درخت‌ها لذت می‌برد.

در هنگام نامگذاری این کمپانی، آن‌ها نام‌هایی را پیشنهاد کردند که بعد از مطرح شدن کلمه اپل توسط جابز، هیچ کدام از این دو شخص نتوانستند به کلمه دیگری برای نام این شرکت فکر کنند. استیو جابز در زندگی نامه خود نوشته است که این نام پس از بازگشتن از باغ Oregon به ذهن او رسیده و اصلی‌ترین دلیل انتخاب این کلمه این است که Apple یک لغت بسیار آشنا برای افراد بوده و یک کلمه پیچیده و ترسناک نیست.

به علاوه این شخص در زندگی نامه خود نیز نوشته است که یکی از دلایل مهمی که این کلمه برای نام یک شرکت انتخاب شده، شروع شدن با حرف A است. همانطور که می‌دانید در زبان انگلیسی حرف A در ابتدای الفا قرار دارد و در هنگام دسته بندی برای مورد خاصی این کمپانی در ابتدای لیست قرار می‌گیرد، اما با این وجود استیو دلیل اصلی انتخاب این نام را پیچیده نبودن این کلمه اعلام کرده است.

نظریه‌های دیگر درباره نام این کمپانی

لازم به ذکر است که نظریه‌های دیگری در رابطه با شرکت اپل و لوگو این کمپانی وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم. همانطور که در این مطلب مشاهده کردید، اولین لوگو این کمپانی به افتادن سیب از درخت و برخورد آن به سر آیزاک (اسحاق) نیوتون اشاره دارد؛ زیرا سیب از درخت به سمت پایین سقوط و به سر نیوتون برخورد کرد. این موضوع باعث شد تا این دانشمند پس از تلاش‌های بسیار بتواند جاذبه را کشف کند. کشف نیوتون به شرکت اپل نیز مربوط است، زیرا این دو دوست در کنار هم موفق به تولید دستگاه‌های کاربردی شدند که در آن زمان رقیبی برای آن‌ها وجود نداشت و بهتر است که بگوییم آن‌ها توانستند تحولی در دنیای فناوری ایجاد کنند.

در آن زمان یک نظریه دیگری درباره لوگوی شرکت اپل وجود داشت؛ این نظریه به کامل نبودن سیب اشاره می‌کرد. یک دانشمند به نام Alan Turing که رمز شکن Enigma بود، توسط خوردن یک سیب آلوده شده به سیانور کشته شد. با توجه به اطلاعات به دست آمده از نحوه مرگ این دانشمند، گفته می‌شود که سیب توسط خود این شخص به سیانور آلوده شده و در واقع علت مرگ این شخص وارد شدن سیانور به بدن بوده و این دانشمند خودکشی کرده است. پس از گذشت مدتی سیب گاز زده این دانشمند سوژه خبرنگاران آن زمان شد و به این دلیل گفته می‌شود که لوگو شرکت اپل به مرگ این دانشمند اشاره دارد.

خالی از لطف نیست که بدانید برخی از مردم بر این باور بودند که این سیب به خلقت انسان اشاره داشته و از آدم و حوا نشات گرفته است. پس از گذشت این موضوع، بسیاری از افراد بر این باور بودند که سه سیب توانست زندگی بشر را تغییر دهد؛ اولین سیب به خلقت انسان، دومین سیب به کشف جاذبه توسط نیوتن و سومین سیب به شرکت اپل (استیو جابز) اشاره دارد.

فروش Apple I

وزنیاک کامپیوترهای این کمپانی را با دست تولید می‌کرد و به همین دلیل نمی‌توانست تعداد بسیار زیادی از این دستگاه‌ها را به بازار عرضه کند.. همچنین تولید این کامپیوترها به وسیله دست و استفاده از قطعات ارزان قیمت مناسب باعث سوددهی بسیار بالای این کمپانی شد.

در همین حین، استیو جابز نیز برای کمک به وزنیاک و پیشرفت شرکت اپل، با Byte Shop در Mountain View قرار دادی امضا کرد و این کمپانی موظف شد تا ۵۰ رایانه با قیمت ۵۰۰ دلار برای Byte Shop تولید کند. پس از فروختن ۵۰ کامپیوتر به Byte Shop و افزایش محبوبیت این کمپانی، استیو جابز و وزنیاک تصمیم گرفتند تا Apple I را به قیمت 666.66 دلار به فروش برسانند. جالب اینجاست که تکرار اعداد برای استیو وزنیاک بسیار خوشایند بوده و به همین دلیل اولین محصول کمپانی اپل 666.66 دلار قیمت گذاری شد.

همانطور که در بالا اشاره کردیم این دستگاه‌ها توسط دستان وزنیاک تولید می‌شدند و خبری از خط تولید پیشرفته در آن زمان نبود. شرکت نوپای Apple Computer Inc منابع لازم برای انجام سفارشات بسیار زیاد را نداشت و همچنین این کمپانی نمی‌توانست این منابع را تامین کند. در محلی که استیو جابز مشغول به کار بود از او خواسته شده بود که از هر کامپیوتری که به فروش می‌رساند، مقداری از سود آن را به Atari بدهد.

با این شرایط شرکت اپل دچار مشکل مالی شده بود و این دو دوست نمی‌توانستند از پس هزینه‌های این کمپانی بر بیایند. با توجه به این موضوع، استیو جابز تصمیم گرفت تا برای دریافت وام تقاضا کند، اما درخواست او توسط بانک رد شد و شرایط برای این دو دوست سخت‌تر از گذشته شد. لازم به ذکر است که استیو از پدر یکی از دوستان خود درخواست پول کرد و این شخص مبلغ ۵۰۰۰ دلار را به استیو پیشنهاد داد، اما این مقدار پول نمی‌توانست مشکل مالی این کمپانی را برطرف کند.

در ادامه، معامله‌ای که با Byte Shop صورت گرفت توانست مشکل این کمپانی را بر طرف کند. سپس جابز دستگاه تولید شده توسط استیو وزنیاک را نزد مدیر Cramer Electronics برد و این شخص نیز از این طرح استقبال کرد. پس از برگزاری جلسات مختلف، مدیر Cramer Electronics اعلام کرد که قطعات مورد نیاز برای تولید Apple I را در اختیار استیو جابز قرار خواهد داد، اما یک ضمانت ۳۰ روزه برای تولید دستگاه توسط تاسیس کننده اپل باید امضا می‌شد. استیو جابز نیز بر این باور بود که به کمک وزنیاک می‌تواند این دستگاه‌ها را در طور ۳۰ روز تولید و همچنین مشکلات مالی این کمپانی را برطرف کند، به همین دلیل این قرار داد را امضا کرد.

جابز پس از امضای قرار داد به کمک وزنیاک توانست کامپیوترهای مورد نیاز Cramer Electronics را تولید کند، همچنین این شخص هزینه قطعات را پرداخت کرد و توانست سود مورد نیاز خود را کسب کند. پس از این موضوع رونالد وین ادعا کرد که این دو دوست این موفقیت را مدیون او هستند؛ در سال ۲۰۱۳ وین در مصاحبه‌ای با NextShark اعلام کرد که این شخص بسیار سخت تلاش کردند، اما اگر خسارتی به قطعات وارد می‌کردند، آیا آن‌ها می‌توانستند هزینه آن را پرداخت کنند؟ او در پاسخ به این سوال جواب که آن‌ها توانایی پرداخت خسارت را نداشتند و اگر چنین اتفاقی رخ می‌داد، آن‌ها مجبور بودند تا از من (رونالد وین) درخواست کنند تا خسارت‌های وارده را جبران کنم.

اولین گجت اپل به یک دستگاه کلکسیونی تبدیل شد

شما در تصویر زیر می‌توانید مشاهده کنید که قلب تپنده (برد) این دستگاه بدون محافظ بود و در واقع بهتر است که بگوییم همانند دستگاه‌های امروزی از کیس پشتیبانی نمی‌کرد. این موضوع می‌توانست به این گجت صدمه بزند و در صورت برخورد قطره‌ای آب با این بخش از کامپیوتر یا وارد شدن خسارت کوچکی، دستگاه 666.66 دلاری این کمپانی از کار می‌افتاد.

به علاوه استیو جابز و وزنیاک از کد BASIC برای راه اندازی این دستگاه استفاده کرده بودند که در صورت بروز مشکلی در کدنویسی آن، دیگر این دستگاه قابل استفاده نبود، زیرا در آن زمان به روزرسانی نرم افزاری برای چنین دستگاهی معنی نداشت. به جز Raspberry PI، امروزه چنین گجتی را به عنوان یک کامپیوتر نمی‌پذیریم، همچنین در آن زمان بسیاری از افراد با این طرح مخالفت داشتند. اما به دلیل کاربردی بودن این گجت و حمایت کمپانی‌های مختلف این دستگاه شرکت اپل از آوریل سال ۱۹۷۶ تا سپتامبر ۱۹۷۷ حدود ۲۰۰ دستگاه از Apple I در دسترس کاربران قرار گرفت.

محدود بودن این دستگاه باعث شد تا Apple I به یک دستگاه کلکسیونی تبدیل شود. جالب است بدانید در سال ۲۰۱۴، Bonhams توانست یک عدد از اولین کامپیوتر شرکت اپل را به قیمتی معادل ۹۰۵ هزار دلار به فروش برساند. به علاوه یک کلون (شبیه ساز) سخت افزاری از Apple I که Briel Computers Replica 1 Plus نام دارد، با قیمت ۱۹۹ دلار به فروش رسید. همانطور که متوجه شده‌اید قیمت این دو گجت بسیار زیاد بوده و دلیل اصلی قیمت بالای آن‌ها، تعداد محدود و تبدیل شدن به یک دستگاه کلکسیونی است.

دومین محصول این کمپانی

اولین کامپیوتر شرکت اپل دارای طراحی مناسبی برای استفاده کاربران بود و کاربردی بودن آن نیز می‌توانست نظر افراد را به خود جلب کند. به همین دلیل شرکت اپل یک محصول موفق را به بازار عرضه کرده بود و همانطور که در بالا اشاره کردیم این گجت دارای چند مشکل کوچک بود که باعث شد تا این دو دوست Apple II را تولید و در دسترس کاربران قرار بدهند.

دستگاه جدید شرکت اپل یعنی Apple II در ماه آوریل سال ۱۹۷۷ برای اولین بار در نمایشگاه کامپیوتری West Coast دیده شد و با توجه به گفته‌های استویو جابز هدف اصلی تولید این گجت و شرکت در نمایشگاه West Coast، رقابت با دستگاه‌های گران قیمتی مانند Commodore PET بود.

این دستگاه همانند کامپیوتر شرکت اپل از گرافیک رنگی و ذخیره سازی بر مبنی نوار (که پس از گذشت مدتی به فلاپی‌های 5.25 اینچی ارتقا یافت) پشتیبانی می‌کرد و این دو گجت، کامپیوترهای مناسبی برای استفاده‌های کاربران در آن زمان بود. در نسخه‌های گران قیمت‌تر، حافظه به 64K می‌رسید و تصاویری که در نمایشگر NTSC نشان داده می‌شدند، دارای وضوح تصویری معادل 280 در 192 پیکسل بودند و پس از گذشت مدتی رزولوشن نمایشگرها نیز دستخوش تغییرات شد.

صفحه نمایش‌های رنگی در آن زمان تنها دارای ۶ رنگ بودند و این در حالی است که نمایشگرهای امروزی از ۱۶ میلیون رنگ نیز پشتیبانی می‌کنند. دومین محصول شرکت اپل با چنین مشخصاتی توانست یک خلاقیت در بخش تکنولوژی به حساب بیایید و یکی از نویسندگان زندگی نامه استیو جابز اعلام کرد که Apple II در واقع اعتبار این کمپانی بوده و اگر چنین دستگاهی در گذشته توسط این دو دوست تولید نمی‌شد، کمپانی اپل نمی‌توانست پیشرفت کند و به جایگاه امروزی خود برسد. تنها مشکل Apple II این بود که چنین سخت افزاری نمی‌توانست قیمت ۱۳۰۰ دلاری این دستگاه را توجیه کند.

اولین برنامه طراحی شده برای Apple II

دن بریکلین (Dan Bricklin) یک دانشجو در دانشگاه هاروارد بود و این شخص توانست طرح بسیاری از گجت‌های امروزی را در اختیار کمپانی‌ها قرار بدهد. این فرد در آن زمان اعلام کرد که می‌تواند یک نمایشگر بزرگ تولید کند که ماوس و کیبورد کامپیوتر به صورت بی‌سیم به آن متصل باشد.

امروزه بعضی از طرح‌های پیشنهادی بریکلین را مشاهده می‌کنیم، اما لازم به ذکر است که در اواخر دهه ۱۹۷۰ چنین طراح‌هایی تنها روی کاغذ وجود داشتند. پس از گذشت مدتی کوتاه این شخص یکی از کامپیوترهای شرکت اپل را در اختیار گرفت و شروع به کار کرد.

دومین کامپیوتر شرکت اپل یعنی Apple II از نمایشگر تلفیقی برخوردار نبود و این موضوع در حالی بود که ماوس در آن زمان اختراع شده بود. با توجه به این موضوع بریکلین تصمیم گرفت تا نمایشگر را به یک صفحه نمایش معمولی تبدیل و سپس این دستگاه را به پشتیبانی از ماوس نیز مجهز کند.

در سال ۱۹۷۹ برنامه VisiCalc معرفی شد، این برنامه در ابتدا به صورت یک نرم افزار برای محاسبه در اختیار کاربران قرار گرفت. در نامه‌ای که توسط Morgan Stanley نوشته شده بود، اشاره شده بود که این برنامه می‌تواند باعث شود تا فروش دستگاه‌های Apple II به طرز چشمگیری افزایش پیدا کند و همچنین این موضوع می‌تواند باعث افزایش محبوبیت شرکت اپل شود.

همچنین Tim Barry در InfoWorld اعلام کرد که استفاده از VisiCalc یکی از دلایل اصلی خرید Apple II بوده و طبق نظر سنجی‌های انجام شده توسط این شخص، بسیاری از کاربران نیز این دستگاه شرکت اپل را برای استفاده از این برنامه خریداری کرده بودند. لازم به ذکر است که شرکت اپل به این برنامه نیز اعتقاد داشت و دلیل اصلی فروش Apple II را مجهز کردن ‌این دستگاه به نرم افزار VisiCalc می‌دانست.

 

اپل، زیراکس و ماوس تک دکمه‌ای

همانطور که در بالا اشاره کردیم، این کمپانی هیچ‌گاه در زمینه فناوری کند نبوده و در اکثر مواقع بیشترین تغییرات در بخش تکنولوژی توسط این شرکت به وجود آمده است. در رابطه با این موضوع می‌توان به حذف جک ۳.۵ میلی متری آیفون 7 و تغییر نمایشگر گوشی آیفون ایکس، اشاره کرد.

جالب اینجاست که این کمپانی در ابتدا به دلیل تغییر فعالیت در صنایع مختلف مانند گوشی‌های همراه، ساعت‌های هوشمند، تبلت و… مورد تمسخر کمپانی‌های دیگر قرار می‌گیرد، اما پس از مدتی این کمپانی‌ها اقدامات مشابه شرکت اپل را تقلید می‌کنند.

زیراکس در Palo Alto یک مرکز تحقیقاتی برپا کرده بود که این مرکز به پیشرفت فناوری بسیار کمک کرد. در این مرکز دستگاه‌ها و گجت‌هایی تولید شدند که امروز اکثر مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند و برای مثال می‌توان به Ethernet، چاپگرهای لیزری و… اشاره کرد. ناگفته نماند که کاربران امروزی مک، استفاده از این دستگاه را به مرکز تحقیقاتی زیراکس مدیون هستند.

کامپیوترهای شرکت اپل که شامل Apple III ،Apple II ،Apple I می‌شوند، بیشتر به یک ماشین تحریر شباهت داشتند و طراحی آن‌ها به نوعی با اولین کامپیوتر IBM شباهت بسیاری داشت. استیو جابز در آن زمان در حال کار روی Apple Lisa بود و قصد داشت تا دستگاه پیشرفته‌تری را تولید و به بازار عرضه کند.

استیو جابز توانست با مذاکره با زیراکس به مدت سه روز خود و تعدادی از کارمندان شرکت اپل به PARC دسترسی داشته باشند. در عوض این کمپانی مجبور شد تا ۱۰۰ هزار از سهام خود را با قیمت ۱۰ دلار در اختیار زیراکس قرار بدهد. این معامله یک معامله کم ارزش برای شرکت اپل بود، اما شرکت اپل از گذشته تا به امروز در سال‌های ۱۹۸۷، ۲۰۰۰، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ سهام خود را تقسیم کرده است.

شرکت‌های مختلف این تقسیم سهام را تنها در زمانی انجام می‌دهند که قیمت هر سهام بیش از حد بالا برود، برای مثال کمپانی زیراکس توانست تنها با یک دسترسی سه روزه به کارمندان شرکت اپل، دارایی خود را در سال ۲۰۱۴ از ۸۰۰ به ۶.۵ میلیون دلار افزایش دهد و این افزایش سهام در برابر تنها یک دسترسی سه روزه بسیار قابل قبول است.

دستگاه شرکت زیراکس

دستگاه Xerox Alto بسیار توجه استیو جابز را به خود جلب کرده بود و از ماشین در سراسر Palo Alto استفاده می‌شد. این دستگاه دارای یک صفحه نمایش پرتره و گرافیک بسیار مناسبی برای آن زمان بود که همین موضوع باعث شد تا این گجت بتواند یک دستگاه موفق در آن زمان باشد. زیراکس از این دستگاه حدود ۲۰۰۰ نسخه تولید کرد و آن‌ها را برای فروش در دسترس کاربران قرار نداد.

این دستگاه یک گجت کوچک همانند لپ تاپ یا کامپیوترهای امروزی نبوده و از اندازه‌ای همانند یخچال‌های کوچک (Mini Bar) برخوردار بود. اما با این وجود نیز این دستگاه یک گجت شخصی محسوب می‌شد و کارکنان شرکت اپل بسیار به ساخت چنین دستگاهی علاقه داشتند. ناگفته نماند که این دستگاه اولین کامپیوتری بود که از ماوس پشتیبانی می‌کرد و همچنین دارای یک ابزار سه دکمه‌ای بود که کاربران با استفاده از آن می‌توانستند روی صفحه نمایش اشاره و کلیک کنند.

استیو جابز در آن زمان اعلام کرد که قصد دارد از طراحی دستگاه زیراکس به عنوان یک الگو استفاده کند و کامپیوترهای بعدی شرکت اپل از چنین، ویژگی‌هایی برخوردار خواهد بود. پس از تلاش‌های فراوان و همچنین پس از گذشت چند سال استیو جابز با Walter Isaacson ملاقات کرد و این شخص اعلام کرد که آینده شرکت اپل بسیار به نفع استیو جابز خواهد بود.

لیزا و مکینتاش

در آن زمان یک رقابت داخلی بین تیم‌های توسعه دهنده لیزا و مکینتاش وجود داشت که Lisa مخفف Local Integrated System Architecture بود. ناگفته نماند که لیزا اسم دختر استیو جابز است، اما این شخص اعلام کرد که این شباهت کاملا اتفاقی است.

این پروژه توسط John Couch اداره می‌شد و قرار بود که Lisa حدود ۱۰ هزار دلار فروش داشته باشد. اگر این مقدار پول را به پول امروزی تبدیل کنیم، با پول فروش این دستگاه می‌شود یک ماشین اقتصادی خریداری کرد. در همین حال Jeff Raskin در حال کار روی Macintosh بود و قصد داشت که در رقابت با لیزا پیروز شود و به بهترین کامپیوتر شرکت اپل تبدیل شود.

اپل از این دو تیم تولید کننده درخواست که از جدیدترین فناوری‌های موجود و قطعات ارزان قیمت برای طراحی این دستگاه استفاده کنند. شرکت اپل قصد داشت تا یک دستگاه ارزان قیمت و کاربردی همانند دستگاه تولید شده شرکت زیراکس تولید و به بازار عرضه کند. برای مثال ماوس Alto دارای قیمتی معادل ۳۰۰ دلار بود و علت قیمت بالای آن سه دکمه‌ای بودن آن بود، این در حالی است که استیو جابز قصد داشت تا یک ماوس تک دکمه‌ای با قیمت ۱۵ دلار به بازار عرضه کند.

استیو از طراحی و عملکرد ماوس و همچنین رابط گرافیکی بسیار هیجان‌زده شده بود و این شخص بیشتر قصد داشت تا روی ساخت لیزا تمرکز کند. این موضوع باعث به وجود آمدن اختلافات داخلی شد و در سال ۱۹۸۲ این اختلافات به اوج خود رسید.

در آن زمان Michael Scott مدیر عامل و رئیس شرکت اپل بود و این سمت توسط Mark Markkula به او داده شده بود. زمانی که شرکت اپل متوجه عملکرد استیو جابز شد، مدیر عامل آن تصمیم گرفت تا جابز از پروژه لیزا کنار بگذارد و این پروژه را به John Couch تحویل بدهد. بسیار از مردم بر این باورند که این مورد یکی از دلایل اساسی بود که استیو جابز به پروژه ساخت مکینتاش ملحق شد.

چرا این دستگاه مکینتاش نامیده می‌شود؟

مکینتاش به علت علاقه Raskin به یک نوع سیب به این اسم نامگذاری شد و از سال ۱۹۷۹ این شخص در حال کار روی این پروژه بود. با توجه به این موضوع زمانی که استیو جابز به این گروه تولید کننده ملحق شد، این پروژه پیشرفت چشمگیری کرده بود. به دلیل اختلافات کوچکی که میان Raskin و Jobs به وجود آمده بود، این شخص پروژه Macintosh را رها کرد و استیو جابز کنترل این پروژه را در دست گرفت.

این تغییر نفرات در تیم‌های تولید کننده لیزا و مکینتاش به نفع پروژه لیزا بود و همین موضوع باعث شد تا در سال ۱۹۸۳ این پروژه به اتمام برسد و لیزا با رابط کاربری گرافیکی در دسترس کاربران قرار بگیرد. در سال بعد یعنی سال ۱۹۸۴، Macintosh به بازار عرضه شد و این دستگاه هم از نظر طراحی و کاربردی گجت مناسبی برای استفاده کاربران بود، اما همانطور که متوجه شده‌اید این گجت در رقابت با لیزا شکست خورد.

این رقابت برای لیزا یک پیروزی را به ارمغان آورد، اما استیو جابز با کار روی مکینتاش توانست دستگاه‌های بهتری را تولید کنند و اکنون تمام دستگاه‌های شرکت اپل (به جز گوشی‌های هوشمند با سیستم عامل iOS) به لطف این دستگاه تولید شده توسط استیو جابز در دسترس کاربران قرار دارند.

در آن زمان لیزا دارای مشخصات بهتری بود، برای مثال این دستگاه دارای یک نمایشگر با وضوح بالا و حافظه با ظرفیتی بالاتر، بیشتر از مکینتاش مورد توجه کاربران قرار گرفت. اما لازم به ذکر است که قیمت این دستگاه چهار برابر یک مکینتاش بود و این موضوع باعث شد تا موفقیت این دستگاه بیشتر به چشم بیاید.

شرکت اپل برای این دستگاه هفت برنامه منتشر کرد که استفاده از آن را برای کاربران بسیار خوشایند می‌کرد، اما این دستگاه از برنامه‌های Third Party (نرم افزارهای قابل نصب جداگانه) به خوبی پشتیبانی نمی‌کرد. با این وجود پس از گذشت مدتی لیزا 2 با قیمتی نمی از نسخه قبلی به بازار عرضه شد و این دستگاه از دیسک‌های 3.5 میلی متری مکینتاش استفاده می‌کرد. سپس در سال ۱۹۸۵، این دستگاه به Macintosh XL تغییر نام داد و با کاهش قیمتی بیش از قبل به بازار عرضه شد.

همانطور که متوجه شده‌اید دیگر دستگاهی تحت عنوان لیزا به بازار عرضه نمی‌شد و تنها Macintosh بود که به عنوان کامپیوتر اپل شناخته می‌شد. دستگاه‌های تولید شده شرکت اپل مانند Apple I و Apple II بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفتند، اما Apple III و Lisa موفقیت‌های بیشتری داشتند و تمام این دستگاه‌ها در محبوب شدن شرکت اپل نقش داشتند. بسیاری از منتقدان و کاربران این کمپانی بر این باور بودند که آینده شرکت اپل توسط کامپیوتر این کمپانی یعنی مکینتاش رقم خواهد خورد.

رقابت جف راسکین با استیو جابز

امروزه تمام کاربران استیو جابز را کسی می‌دانند که مکینتاش را برای اولین بار راه‌اندازی کرد، اما همانطور که متوجه شده‌اید این شخص در سال ۱۹۸۱ وارد این پروژه شد. در سال 1979 یعنی دو سال قبل از ورود استیو به پروژه مکینتاش، جف راسکین پروژه تولید یک کامپیوتر ارزان قیمت و مناسب برای منزل و اداره‌های مختلف را آغاز کرد.

در سال 1983 این پروژه به اتمام رسید و اولین مکینتاش شرکت اپل به بازار عرضه شد، اما همانطور که در بالا اشاره کردیم یک سال قبل از به اتمام رسید این پروژه یعنی در سال 1982،‌جف راسکین به علت اختلاف با استیو جابز از این پروژه خارج شد. این موضوع به نفع جابز بود، زیرا این شخص در اواسط تولید این دستگاه به این پروژه ملحق شد و در پایان این کامپیوتر توسط استیو جابز معرفی شد.

در بالا اشاره کردیم که مکینتاش، در واقع نام یک نوع سیب بوده که راسکین به آن علاقه داشته است و این موضوع می‌تواند اثبات کند که این پروژه به راسکین تعلق داشته است. ناگفته نماند که دستگاهی که به بازار عرضه شد با طراحی اولیه راسکین بسیار تفاوت داشته و این تغییر اولین مکینتاش نسبت به طرح اولیه آن، توسط استیو جابز صورت گرفته است.

نمونه اولیه جف راسکین دارای یک نمایشگر  مبتنی بر متن بوده و برای اجرای برخی از دستورات از کلیدهای ترکیبی استفاده می‌شد. پس از گذشت مدتی راسکین اعلام کرد که قصد دارد تا این گجت را به ماوس چند دکمه‌ای مجهز کند، اما به دلیل خروج این شخص از پروژه ساخت مکینتاش و به دست گرفتن این پروژه توسط استیو جابز، اولین مکینتاش به ماوس تک دکمه‌ای مجهز شد.

معاون فناوری نرم افزاری شرکت اپل یعنی Bud Tribble، دستور داد تا این دستگاه را به رابط کاربری گرافیکی (GUI) که در آن زمان معروف بود، مجهز کنند. لازم به ذکر است که این تیم در ابتدا به بررسی رابط کاربری گرافیکی Xerox PARC پرداختند و متوجه شده‌اند که این رابط کاربری گرافیکی می‌تواند کار را برای افراد ساده‌تر و توجه کاربران را به خود جلب کند.

مشابه چنین رابط کاربری گرافیکی در پروژه Lisa استفاده شده بود و این تیم تقریبا با نحوه عملکرد آن آشنا بودند. به هر حال Bud Tribble دستور داد تا این دستگاه نیز به رابط گرافیکی همانند Xerox PARC مجهز شود. ناگفته نماند که این دستور جزو یکی از مهم‌ترین تغییرات این کمپانی بوده و تاثیر بسیاری زیادی بر آینده این کمپانی داشت.

یکی دیگر از این موارد مهم و تاثیر گذار بر شرکت اپل این است که استیو جابز تصمیم گرفت تا این گجت را به ماوس مجهز کند. در آن زمان ماوس یک گجت بسیار جدید و پیشرفته محسوب می‌شد و کار کردن با کامپیوتر را برای کاربران راحت‌تر می‌کرد. به همین دلیل اگر از ماوس استفاده نمی‌شد و برای اجرای دستورات مختلف تنها از کیبورد و دکمه‌های ترکیبی استفاده می‌شد، این دستگاه در آن زمان به اندازه قابل توجهی به بازار عرضه نمی‌شد؛ زیرا این دستگاه برای کاربران مناسب نبود.

پروژه مکینتاش: ساده‌تر و هوشمندانه‌تر

با انجام آزمایش‌های بسیار استیو جابز و تلاش‌های بسیار زیاد این شخص، نمونه اولیه مکینتاش بسیار قدرتمندتر از طرح اولیه جف راسکین شد و تولید و نحوه ساخت آن برای تولیدکنندگان دشوارتر شد. طراحان شرکت اپل این دستگاه را با پشتیبانی از سخت افزار گرافیکی در دسترس کاربران قرار می‌دادند. لازم به ذکر است که چنین دستگاه مشابهی در آن زمان دارای قیمتی حدودا ۱۰ هزار پوند بود و کمپانی اپل برای افزایش تعداد کاربران خود و شکست دادن رقیب‌ها، این کامپیوتر را با قیمتی ارزان‌تر به بازار عرضه کرد.

این دستگاه به تراشه ۶ مگاهرتزی Motorola 68000 مجهز شده بود و این قابلیت را داشت تا 7.8 مگاهرتز افزایش داشته باشد. مقدار رم این دستگاه ۱۲۸ کیلوبایت بوده و از یک نمایشگر سیاه و سفید ۹ اینچی با وضوح تصویر ۵۱۲ در ۳۴۲ پیکسل برخوردار بود.

پروژه مکینتاش: طراحی مناسب

این دستگاه علاوه بر سخت افزار قدرتمند، دارای یک طراحی بسیار زیبا و مناسب برای آن زمان بود. این گجت دارای بدنه پلاستیکی بود و از یک دستگیره حمل کننده نیز پشتیبانی می‌کرد. این موضوع باعث شده بود تا در صورت این نیاز این دستگاه را به محلی دیگر منتقل کنید، ناگفته نماند که دسترسی به این دستگاه لطف این دستگیره، بسیار بیشتر از دیگر کامپیوترهای موجود در بازار بود.

لازم به ذکر است که اولین مکینتاش شرکت اپل دارای چند مشکل بود، برای مثال این دستگاه فاقد هارد دیسک بود که تنها از طریق فلاپی این دستگاه بوت می‌شد و کاربران تنها در صورت نیاز می‌توانستند که دیسک سیستم را خارج کنند. اپل یک درایو خارجی نیز در دسترس کاربران قرار داد و این درایو خارجی توانست این مشکل را تا حدودی بر طرف کند. کاربران می‌توانستند تا دیسک اصلی را سر جای خود نگه دارند و وظیفه پردازش برنامه‌ها و داده‌ها را به این دیسک خارجی محول کنند. ناگفته نماند که این هارد دیسک خارجی تنها 20 مگابایت فضا برای ذخیره سازی داشت و با قیمت 1495 دلار به فروش می‌رسید.

این دستگاه در آن زمان دارای محدودیت‌هایی بود، اما با این وجود از بعضی از ویژگی‌های اولین مکینتاش نیز، امروزه استفاده می‌شود. در آن زمان به جای کلمه سیستم عامل (Operating System) از کلمه سیستم استفاده می‌شد، اما امروزه همچنان از کلمه Finder استفاده می‌کنیم و کلیدهای ترکیبی Command و Option در آن زمان روی کیبورد قرار داشتند.

جالب است که بدانید در ژانویه ۱۹۸۴ فروش مکینتاش با قیمت ۲۴۹۵ دلار آغاز شد. این دستگاه ارزان قیمت نبود، اما برای آن زمان با مشخصات نام برده، یک کامپیوتر بسیار پیشرفته محسوب می‌شد و این مکینتاش ارزش خرید داشت. پس از گذشت چند ماه، در اوایل ماه می شرکت اپل اعلام کرد که توانسته است ۷۰ هزار از اولین مکینتاش خود را به فروش برساند. این موضوع به Ridley Scott، کارگردان تبلیغات شرکت اپل بسیار کمک کرد و به راحتی توانست این مکینتاش را تبلیغ کند و باعث شود تا فروش این دستگاه افزایش پیدا کند.

تبلیغات شرکت اپل در سال ۱۹۸۴

تمام کاربران در سال ۱۹۸۴، مکینتاش را کامپیوتر بسیار پیشرفته می‌دانستند و از این گجت به خوبی استقبال کردند؛ زیرا کامپیوتر شرکت اپل دارای قیمتی مناسب (در آن زمان) و اندازه‌ای کوچک و سبک بود. رابط کاربری گرافیکی این دستگاه بسیار توجه کاربران را به خود جلب کرده بود و این رابط کاربری گرافیکی استفاده از این دستگاه را برای کاربران راحت‌تر کرده بود.

اولین مکینتاش شرکت اپل توانست در بازار فروش خوبی داشته باشد و بسیاری از کمپانی‌های رقیب در تلاش بودند تا از محصول ساخته شده توسط جف راسکین و استیو جابز تقلید کنند. همانطور که در بالا اشاره کردیم این دستگاه در یک ویدیو تبلیغاتی توسط Ridley Scott این گجت تبلیغ شد و تاثیر بسیار زیادی بر فروش این دستگاه گذاشت.

استیو جابز می‌دانست که این دستگاه می‌تواند بیش از این باعث پیشرفت شرکت اپل شود. به همین دلیل تصمیم گرفت تا این گجت را در مکان‌ها بسیاری تبلیغ و اولین مکینتاش اپل را به نقاط دورتری ارسال کند. وی با Chiat\Day (آژانش تبلیغاتی اپل) تماس گرفت و دستور داد که در وقت استراحت سوم در مسابقه Super Bowl XVIII یک تبلیغ 60 ثانیه‌ای از این محصول صورت بگیرد.

هزینه بسیار زیاد برای یک تبلیغ ۶۰ ثانیه‌ای

تبلیغات Super Bowl همیشه خاص بوده و در اکثر مواقع بازدهی بالایی دارد. این ویدیو تبلیغاتی توسط Ridley Scott در استودیو Shepperton در انگلیس ساخته شد. با توجه به گزارش‌های موجود گفته می‌شود که اپل برای این ویدیو ۶۰ ثانیه مبلغی بین ۳۵۰ هزار تا ۹۰۰ هزار دلار پرداخته است. شرکت اپل پس از این تبلیغ از گذشته محبوب‌تر شد و به رقیب اصلی IBM تبدیل شد.

در اوایل دهه ۱۹۸۰، IMB یا همان International Business Machines (ماشین‌های تجارت بین‌المللی) تنها بر محل کار افراد نظارت داشتند و این بدان معنی است که کامپیوترهای این شرکت تنها برای محل کار طراحی شده بودند. اگر شخصی قصد داشت تا کامپیوترهای IMB را خریداری کند؛ باید مبلغ بسیار زیادی برای آن پرداخت می‌کرد و در صورت خرید نیز استفاده چندانی برای کاربر نداشت، اما با این وجود این کامپیوترها محبوب بودند.

شرکت اپل با تولید و عرضه مکینتاش توانست که با این کمپانی رقابت کند و دستگاه‌هایی ارزان قیمت، سبک، قابل حمل،‌ مناسب برای کار در خانه و… را در اختیار کاربران قرار داد. تریلر تبلیغاتی مکینتاش شرکت اپل در واقع به گونه‌ای تولید شده است که اپل را تنها امید بشریت جلوه می‌دهد.

در این ویدیو تبلیغاتی یک زن ورزشکار به نام Anya Major در راه دویدن بوده و از کنار بسیاری از آدم‌های سرد و بی‌روح می‌گذرد. این شخص در این ویدیو توسط مامورانی دنبال می‌شود و لازم به ذکر است که آرم اپل و مکینتاش روی لباس از ورزشکار قابل مشاهده است. این شخص پس از گذشتن از کنار آدم‌های سرد و بی‌روح به یک نمایشگر بسیار بزرگ می‌رسد که شخصی در حال صحبت کردن بوده و این شخص بسیاری از افراد را شستشوی مغزی داده است. این ورزشکار جسمی را به طرف این صفحه پرتاب می‌کند و نمایشگر از بین می‌رود، سپس این ویدیو به اتمام می‌رسد و مشخص می‌شود که اپل می‌تواند بسیاری از افراد را با تولید گجت‌های مختلف آگاه کند.

شرکت اپل

مخالفت جان اسکالی با استیو جابز

تا به اینجا شرایط برای شرکت اپل و استیو جابز بسیار خوب بوده و جابز به جز چند مشکل مالی دچار مشکل دیگری نشده بود. در آن سال‌ها این شرکت کاملا جوان بود و مدیریت آن مدام در حال تغییر بود. استیو جابز در آن زمان هنوز ۳۰ ساله نشده بود و بر اساس نظرات هیئت مدیره این جوان برای مدیریت شرکت اپل بسیار بی‌تجربه بود. اما با این وجود محبوبیت استیو جابز در آن زمان بسیار زیاد بود و از این شخص به عنوان تاسیس کننده شرکت اپل یاد می‌شد.

در اواسط دهه ۱۹۸۰، ابتدا مایكل اسكات و سپس مارک ماركولا را استخدام کردند تا مدیریت این کمپانی را بر عهده بگیرند. مارک مارکولا یکی از سهام داران این شرکت بود، اما علاقه‌ای به اداره کردن آن نداشت. این شخص پس از اینکه اعلام کرد، علاقه‌ای به مدیریت این کمپانی ندارد از این سمت کناره‌گیری کرد و جان اسکالی (تصویر زیر) برای مدیریت این کمپانی در نظر گرفته شد.

نویسنده بیوگرافی استیو جابز یعنی Walter Isaacson اعلام کرد که اسکالی از نبوغ و شجاعت استیو جابز تعجب می‌کرد و هر چه این شخص را بیشتر می‌شناخت، متوجه می‌شد که استیو فرد بسیار باهوشی است. این فرد زمانی که به شرکت اپل (Apple) ملحق شد در ابتدا رابطه‌ای دوستانه با استیو جابز داشت و مدتی وی هیچ کار اشتباهی انجام نداد و به همین دلیل مورد تمجید و تحسین قرار می‌گرفت.

با توجه به گفته استیو جابز دلیل اصلی اختلاف وی با جان اسکالی، متفاوت بودن نحوه مدیریت کمپانی اپل بود. به علاوه اسکالی به رابطه دوستانه میان جابز و کارمندان این کمپانی اهمیتی نمی‌داد و این دو شخص اختلافات بسیار زیادی بر سر قیمت گذاری مکینتاش بعدی این شرکت داشتند.

از زمان تولید اولین مکینتاش تا به امروز، قرار بود که این کامپیوتر برای کاربران عادی نیز مناسب و دارای قیمتی معادل ۱۰۰۰ دلار شد. اما به دلیل سیاست‌های به جا مانده از زمان مدیریت اسکالی، امروزه نیز قیمت مک‌های شرکت اپل بسیار زیاد بوده و دارای قیمت‌های بسیار زیادی هستند.

افزایش قیمت کامپیوتر اپل به دستور اسکالی

پس از تولید نسخه بعدی مکینتاش، این دستگاه توسط شرکت اپل به بازار عرضه شد، در ابتدا قرار بود که این دستگاه با قیمت ۱۹۹۵ دلار به بازار عرضه شود. اما اسکالی این مبلغ را بسیار ناچیز می‌دید و دستور داد تا قیمت این دستگاه ۵۰۰ دلار افزایش پیدا کند. استیو جابز با این موضوع مخالفت داشت، اما در نهایت این اسکالی بود که پیروز شد و Macintosh 128K را با قیمت ۲۴۹۵ دلار در دسترس کاربران قرار داد.

این موضوع در واقع شروع اختلاف بین این دو شخص بود و این افزایش قیمت باعث شد تا فروش مکینتاش کاهش پیدا کند. جالب است که بدانید با این وجود هیئت مدیره با این اقدام اسکالی موافق بودند و از این شخص درخواست کردند تا پروژه تولید دستگاه‌های مکینتاش را بر عهده بگیرد، این موضوع بدان معنی بود که دیگر استیو جابز نمی‌توانست کامپیوتر جدیدی را طراحی یا تولید کند.

پس از گذشت مدتی اسکالی مجبور شد که برای تجارت، کشور را ترک کند. استیو نیز این فرصت را غنیمت شمرد و تلاش کرد تا کنترل شرکت اپل و خط تولید مکینتاش‌ها را بر عهده بگیرد. وی در آن زمان به اعضای ارشد تیم خود اعتماد کرد و در این تیم Jean-Louis Gassée نیز حضور داشت. پس از اینکه استیو جابز هدف‌های خود را با اعضای این تیم به اشتراک گذاشت، Gassée اهداف استیو جابز را به اسکالی گفت و این موضوع باعث شد تا اسکالی سفر خود را لغو کند.

یک روز پس از گذشت این موضوع، اسکالی در جلسه‌ای با هیئت مدیره و در حضور استیو جابز، از این شخص سوال کرد که آیا این شایعه‌ها حقیقت دارد؟ وی نیز در پاسخ این موضوعات را تایید کرد و اهداف خود را برای و هیئت مدیره بیان کرد. سپس اسکالی به هیئت مدیره یک حق انتخاب داد که در این شرکت تنها باید یکی از این دو شخص فعالیت داشته باشند. به همین دلیل هیئت مدیره از اسکالی حمایت کردند و استیو جابز مجبور به ترک شرکت اپل شد.

خروج استیو جابز از شرکت اپل

پس اقدام استیو جابز برای به دست گرفتن کنترل شرکت اپل، اسکالی دوباره شرکت اپل را سازماندهی کرد و Gassée را در راس بخش کامپیوتری قرار داد. سپس استیو جابز را به عنوان رئیس این کمپانی اعلام کرد، اما لازم به ذکر است که رئیس اصلی این شرکت اسکالی بود و تنها اعلام کرد که استیو به عنوان رئیس کمپانی اپل انتخاب شده است. این موضوع بدان معنی است که استیو جابز توانایی انجام هیچ کاری را نداشته و تمام فعالیت‌های این شرکت زیر نظر اسکالی انجام می‌شد.

استیو جابز علاقه‌ای به اینگونه فعالیت در این شرکت نداشته و احساس کرد که بهتر است از این کمپانی جدا شود. به همین دلیل پس از گذشت چند ماه استیو جابز از شرکت اپل استعفا داد و کمپانی NeXT را تاسیس کرد. این کمپانی هدفی همانند شرکت اپل داشت، اما این مجموعه توسط استیو جابز مدیریت می‌شد و به همین دلیل تعدادی از اعضای اصلی و قدیمی کمپانی اپل به دنبال استیو جابز از اپل خارج شدند و به NeXT پیوستند.

در اکتبر سال ۱۹۸۵ یک نویسنده به نام DeWitt Robbeloth در مجله Computing اعلام کرد که دستگاه‌های تولید شده اپل با یکدیگر تناقض دارند و این گجت‌ها همانند یکدیگر نیستند. به همین دلیل به نظر می‌رسد که دو شرکت مختلف این دستگاه‌ها را تولید کرده‌اند. اما اینگونه نبود و تنها این اختلاف میان گجت‌های تولید شده به دلیل شیوه متفاوت مدیریت استیو و اسکالی بود.

زمانی که جابز از شرکت اپل جدا شد، اسکالی کنترل کامل این کمپانی را در دست گرفت و توانست که این مجموعه را همانند صلاح خود مدیریت کند. سپس Jean-Louis Gassée، که از سال ۱۹۸۱ در این کمپانی مشغول به کار بود توسط اسکالی به عنوان مدیر بخش کامپیوتری منصوب شد و این شخص کنترل تولید مکینتاش‌های اپل را در دست گرفت.

بازگشت استیو جابز به شرکت اپل

پس از گذشت چند سال، این کمپانی تصمیم گرفت تا در سال ۱۹۹۶ از یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهای خود استفاده کند. به همین دلیل این شرکت دو گزینه برای انتخاب در دسترس داشت؛ گزینه اول BeOS و گزینه دوم NeXTSTEP بود. سیستم عامل BeOS توسط کمپانی Be Inc طراحی شده و رئیس این کمپانی Jean-Louis Gassée بود.

سیستم عامل دیگری که شرکت اپل می‌توانست انتخاب کند، NeXTSTEP بود که این سیستم عامل توسط استیو جابز طراحی شده بود. لازم به ذکر است که دستگاه‌های تولید شده توسط NeXT، فروش چندان زیادی در مقایسه با دستگاه‌های اپل نداشتند، اما سیستم عامل به کار رفته در این دستگاه‌ها بسیار برای کاربران جالب بود.

سرانجام مکینتاش‌های اپل به مجهز شدن سیستم عامل NeXTSTEP مجهز شدند. این معامله برای استیو جابز بسیار پر سود بود؛ زیرا اپل سیستم عالم NeXT را خریداری کرد و ۴۲۹ میلیون دلار برای آن پرداخت. به علاوه کمپانی NeXT، حدود ۱.۵ میلیون از سهام اپل را در اختیار گرفت و این موضوع بدان معنی بود که استیو جابز دوباره به اپل بازگشته است، در واقع تاسیس کننده کمپانی اپل پس از گذشت ۱۲ سال دوباره به کمپانی خود بازگشت.

در اختیار گرفتن NeXT، نتوانست از سقوط سهام این کمپانی جلوگیری کند و پس از گذشت چند ماه سهام این شرکت به پایین‌ترین حد خود در ۱۲ سال (از زمان خروج استیو) اخیر رسید. جابز توانست اعضای هیئت مدیره آن زمان کمپانی اپل را متقاعد کند تا مدیر عامل اپل یعنی Gil Amelio را برکنار و وی را جایگزین این شخص کنند. پس از انجام اینکار استیو یک دوره برای تجدید ساختار این کمپانی در نظر گرفت و اپل پس از مدتی توانست بیش از پیش محبوب شود.

استیو جابز توانست با انجام اقدامات اصلاحی به پیشرفت اپل کمک کند و بخش گوشی‌های هوشمند (iPhone) را نیز راه‌اندازی کند. اما متاسفانه این شخص به سرطان لوزالمعده دچار بود و نتوانست این کمپانی را تا پایان راه همراهی کند. از اقدامات مهم استیو جابز می‌توان به معرفی iPod در سال ۲۰۰۱ و همچنین آیتونز استور در سال ۲۰۰۳ اشاره کرد. به علاوه اولین آیفون و اولین آیپد توسط این شخص در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ معرفی شدند.

درگذشت استیو جابز

استیو جابز در ماه اکتبر سال ۲۰۰۳ متوجه سرطان لوزالمعده خود شد و در ماه آگوست سال ۲۰۱۱ به دلیل ناتوانی در بخش مدیریتی، از این سمت استعفا داد و تیم کوک (تصویر زیر) را که یکی از مدیران ارشد این کمپانی بود، به عنوان مدیر عامل شرکت اپل انتخاب شد.

سرانجام استیون پال جابز (Steven Paul Jobs) در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی در یک جلسه‌ای رسمی در گذشت. پس از مرگ این شخص، اقدامات چشمگیری توسط تیم کوک صورت گرفت و این شخص توانست الگو گرفتن از راه استیو جابز دستگاه‌های قدرتمند و بی‌رقیبی را به بازار عرضه کند و برای مثال می‌توان به گوشی‌های سری آیفون 12، آیپد پرو 2021، اپل واچ سری 6 و… اشاره کرد.

سیر پیشرفت محبوب‌ترین دستگاه تولید شده شرکت اپل

همانطور که در بالا اشاره کردیم، محبوب‌ترین گجت شرکت اپل، iPhone است. در ۹ ژانویه سال ۲۰۰۷ اولین گوشی هوشمند شرکت اپل توسط استیو جابز معرفی شد. شرکت اپل این دستگاه را با یک نمایشگر 3.5 اینچی با رزولوشن 320 در 480 پیکسل و تراکم پیکسلی 163 پیکسل در هر اینچ مجهز کرد. این دستگاه دارای یک دوربین 2 مگاپیکسلی بود و همچنین در آن زمان جزو اولین گوشی‌های هوشمند لمسی محسوب می‌شد. این گجت دارای یک نسخه 4 گیگابایتی و یک نسخه ۸ گیگابایتی بود که برای خرید این دو نسخه به ترتیب کاربران باید ۴۹۹ و ۵۹۹ دلار هزینه می‌کردند.

پس از گذشت تقریبا یک سال در ۹ ژوئن سال ۲۰۰۸ گوشی iPhone 3G معرفی شد. این دستگاه از شبکه ارتباطی 3G پشتیبانی می‌کرد و به همین دلیل دارای سرعت اتصال به اینترنت بیشتری بود. فضای ذخیره سازی این گجت افزایش پیدا کرده بود و کاربران می‌توانستند ۱۹۹ دلار برای نسخه ۸ گیگابایتی و ۲۹۹ دلار برای نسخه ۱۶ گیگابایتی پرداخت کنند.

شرکت اپل، پس از گذشت یک سال نسخه بعدی این گوشی هوشمند را با نام iPhone 3GS معرفی کرد. این دستگاه اولین گوشی هوشمند این کمپانی بود که از پسوند S استفاده می‌کرد. وجود چنین پسوندی در نام یک آیفون بدان معنی است که این گوشی هوشمند به نسخه قبلی شباهت بسیاری داشته و تنها ایرادات نسخه قبلی از بین رفته است. به علاوه بهتر است که بگوییم در این نسخه‌ها نوآوری خاصی صورت نگرفته است.

این گوشی هوشمند ایرادات نسخه قبلی را برطرف و از قدرت سخت افزاری بیشتری پشتیبانی کرد. از دیگر مشکلات iPhone 3G می‌توان به حافظه داخلی آن اشاره کرد و با توجه به این موضوع سپس اپل تصمیم گرفت تا یک گزینه دیگر برای انتخاب حافظه به گوشی‌های خود اضافه کند. این دستگاه با حافظه ۸، ۱۶ و ۳۲ گیگابایتی در دسترس کاربران قرار گرفت و قیمت پایه آن به ۹۹ دلار کاهش یافت.

گوشی هوشمند بعدی شرکت اپل در سال ۲۰۱۰ با طراحی جدیدی معرفی شد. این دستگاه iPhone 4 نام داشت و از صفحه نمایش Retina پشتیبانی می‌کرد. به علاوه این دستگاه از تماس تصویری FaceTime و نمایشگر ۳.۵ اینچی با رزولوشن 640 در 960 پیکسل پشتیبانی می‌کرد.

در اکتبر سال ۲۰۱۱، نسخه بعدی این دستگاه یعنی iPhone 4S معرفی و عرضه شد. این گجت از تراشه دو هسته‌ای بهره می‌برد و جزو قدرتمندترین دستگاه‌های آن زمان بود. کمپانی اپل این دستگاه را با سه گزینه برای انتخاب حافظه در دسترس کاربران قرار داد؛ گزینه ارزان قیمت این دستگاه به حافظه داخلی ۱۶ گیگابایتی مجهز شده بود که با قیمت ۱۹۹ دلار در دسترس کاربران قرار گرفت. نسخه دیگر این گوشی دارای ۳۲ گیگابایتی حافظه داخلی بود و با قیمت ۲۲۹ دلار به بازار عرضه شد، نسخه گران قیمت که به حافظه داخلی ۶۴ گیگابایتی مجهز شده بود، برای خرید آن باید ۳۹۹ دلار هزینه می‌شد.

با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، شرکت اپل سرانجام تصمیم گرفت تا اندازه نمایشگر گوشی‌های خود را افزایش دهد. سپس تصمیم گرفت تا گوشی iPhone 5 را با نمایشگر ۴ اینچی در سال ۲۰۱۲ به بازار عرضه کند. این دستگاه دارای سه گزینه برای انتخاب حافظه بود و این سه گزینه همانند گزینه‌های حافظه گوشی iPhone 4S بود. لازم به ذکر است که وضوح نمایشگر ۴ اینچی به 640 در 1136 پیکسل افزایش یافت و تراکم پیکسلی نیز به 326 پیکسل در هر اینچ کاهش یافت.

پشتیبانی از فناوری TochID برای اولین بار

سال ۲۰۱۳ برای اپل یک سال موفقیت آمیز بود؛ زیرا این کمپانی دو گوشی iPhone 5S و iPhone 5C را به بازار عرضه کرد. گوشی آیفون 5 اس از یک قابلیت بسیار جدید برای باز کردن قفل صفحه استفاده می‌کرد و آن فناوری TouchID نام دارد. قیمت این دو دستگاه تقریبا ۱۰۰ دلار با یکدیگر تفاوت داشت و دلیل آن هم این بود که گوشی iPhone 5C از بدنه پلاستیکی برخوردار بود. این در حالی بود که iPhone 5S از بدنه آلومینیومی بهره می‌برد و نسبت به پلاستیک مقاوم‌تر بود.

کاربران شرکت اپل بسیار علاقه داشتند تا از یک آیفون با نمایشگر بزرگ استفاده کنند. به همین دلیل این شرکت در سال ۲۰۱۴ گوشی آیفون 6 و 6 پلاس را معرفی کرد. نسخه پایه این دستگاه از یک نمایشگر 4.7 اینچی و نسخه بزرگ این سری از یک صفحه نمایش 5.5 اینچی بهره می‌برد. متاسفانه آلیاژ به کار رفته در این گوشی هوشمند چندان مناسب نبود و زمانی که دستگاه در جیب کاربر قرار می‌گرفت، اگر نیرویی به آن وارد می‌شد این گوشی هوشمند از حالت صاف خارج می‌شد و تغییر شکل می‌داد.

در سال بعدی زمان آن فرا رسید تا مشکلات این گوشی هوشمند بر طرف شود، به همین دلیل گوشی iPhone 6S و iPhone 6S Plus به بازار عرضه شدند. این گوشی از آلیاژ مقامی تولید شده بود و در صورت وارد شدن نیرو این دو گوشی هوشمند خم نمی‌شد، به علاوه سخت افزار این دستگاه پیشرفت قابل توجهی کرد. در پنل پشتی این گوشی یک دوربین ۱۲ مگاپیکسلی وجود داشت که می‌توانست تصاویر با کیفیتی را به ثبت برساند، ناگفته نماند که دوربین 5 مگاپیکسلی سلفی این گوشی نیز راضی کننده بود.

جالب است که بدانید در سال ۲۰۱۶ همچنان کاربران وجود داشتند تا از گوشی‌های قدیمی‌تر از iPhone 5S استفاده کنند؛ زیرا کاربران در آن زمان به استفاده از گوشی هوشمند با نمایشگر کوچک علاقه داشتند. شرکت اپل پس از اینکه متوجه این موضوع شد یک گوشی هوشمند به نام iPhone SE با سخت افزار جدیدترین آیفون در آن زمان یعنی iPhone 6S به بازار عرضه کرد. تفاوت اصلی میان این دو گوشی هوشمند ابعاد بدنه و سایز نمایشگر بود.

مورد تمسخر قرار گرفتن شرکت اپل

در سال ۲۰۱۶ شرکت اپل دو دستگاه جدید به بازار عرضه کرد، این دو گوشی هوشمند جدید آیفون 7 و آیفون 7 پلاس نام داشتند. ناگفته نماند که نسخه پلاس این دستگاه اولین گوشی هوشمند از برند اپل بود که از دو دوربین در پنل پشتی پشتیبانی می‌کرد. لازم به ذکر است که این گوشی هوشمند در واقع اولین دستگاه در بازار بود که از جک 3.5 میلی متری پشتیبانی نمی‌کرد.

به همین دلیل شرکت اپل مورد تمسخر بسیاری از دیگر کمپانی‌ها قرار گرفت، اما پس از مدتی کمپانی‌های مسخره کننده این شرکت جک ۳.۵ میلی متری را از دستگاه‌های خود حذف و این راه اپل را دنبال کردند. به علاوه این دستگاه شرکت اپل نیز در برابر نفوذ آب مقاوم بود و در زیر بارش باران امکان استفاده از این گوشی هوشمند وجود داشت.

در سال بعدی یعنی سال ۲۰۱۷، اپل دو دستگاه با ظاهری همانند نسل قبلی به بازار عرضه کرد. این دو دستگاه گوشی آیفون 8 و 8 پلاس نام داشتند و می‌توان از تغییرات اساسی اعمال شده در بخش طراحی به پنل پشتی شیشه‌ای اشاره کرد. ناگفته نماند که اپل در مراسم معرفی این دستگاه از یک گوشی هوشمند دیگر به نام iPhone X نیز رونمایی کرد.

بسیاری از کاربران این گوشی را یک محصول انقلابی می‌دانند، زیرا اولین دستگاه که از نمایشگر به همراه ناچ پشتیبانی می‌کرد، گوشی آیفون ایکس بود. جالب است که بدانید برای بار دیگر شرکت اپل به دلیل به وجود آوردن نوآوری مورد تمسخر شرکت‌هایی همانند سامسونگ، هواوی و… قرار گرفت. اما این شرکت‌ها با ایجاد تغییرات کوچکی در بخش طراحی ناچ، توانستند از این ایده شرکت اپل تقلید کنند.

پس از گذشت یکسال شرکت اپل تصمیم گرفت تا برای بار دیگر یک گوشی هوشمند با پسوند S را به بازار عرضه کند. به همین دلیل این شرکت ایرادات گوشی آیفون ایکس را برطرف و یک دستگاه جدید به نام iPhone XS در دسترس کاربران قرار داد. جالب است که بدانید دو دستگاه دیگر در کنار این گوشی هوشمند معرفی شدند که iPhoneXR و iPhone XS Max نام دارند. 

نسخه مکس این گوشی در سال ۲۰۱۸ به عنوان بزرگ‌ترین گوشی تولید شده شرکت اپل شناخته شد. جالب است که بدانید گوشی آیفون ایکس آر از کیفیت نمایشگر بسیار پایینی پشتیبانی می‌کند، اما به عنوان نسخه ارزان قیمت خانواده XS شناخته می‌شود. همچنین این دستگاه دارای مشخصات مشابه دو پرچمدار سال 2018 بوده و با قیمت بسیار پایین‌تری در دسترس کاربران قرار گرفت، به همین دلیل این گوشی هوشمند به عنوان یکی از محبوب‌ترین گجت‌های شرکت اپل شناخته می‌شود.

در سال ۲۰۱۹ شرکت اپل تصمیم گرفت تا سه دستگاه دیگر به خانواده آیفون‌های خود اضافه کند. به همین دلیل سری آیفون 11 را معرفی کرد که از سه عضو تشکلی شده بود؛ این سری شامل گوشی آیفون 11، آیفون 11 پرو و آیفون 11 پرو مکس می‌شود. نسخه معمولی این سری یعنی آیفون 11 همانند گوشی آیفون ایکس آر از کیفیت نمایشگر پایینی برخوردار بود، اما از سخت افزار دو برادر بزرگ‌تر خود پشتیبانی می‌کرد.

دو عضو دیگر این خانواده، اولین دستگاه‌های شرکت اپل بودند که از یک ماژول دوربین سه گانه پشتیبانی می‌کردند. جالب است که بدانید دوام باتری نسبت به گذشته بسیار بهتر شده و این گوشی‌ها از باتری‌های بزرگ‌تری (نسبت به نسخه‌های قبلی) پشتیبانی می‌کنند.

چندی پیش یعنی در سال ۲۰۲۰، کمپانی اپل پنج آیفون به بازار عرضه کرد. اولین دستگاه معرفی شده توسط این کمپانی در سال گذشته، iPhone SE 2020 نام داشت. این گوشی هوشمند دارای ابعادی مشابه گوشی آیفون 8 بوده و از مشخصات گوشی آیفون 11 پشتیبانی می‌کرد. جالب است که بدانید همین موضوع باعث محبوبیت و فروش قابل توجه این دستگاه شد.

عرضه گوشی هوشمند بدون شارژر

در سال گذشته نوبت به معرفی گوشی‌های سری آیفون 12 رسید. شرکت اپل چهار دستگاه با نام‌های آیفون 12 مینی، آیفون 12، آیفون 12 پرو و آیفون 12 مکس به بازار عرضه کرد. نکته قابل توجه این است که آیفون‌های سال ۲۰۲۰ (به جز SE) به همراه شارژر عرضه نمی‌شوند.

کاربران باید برای شارژر کردن این دستگاه‌ها یک آداپتور به صورت جداگانه خریداری کنند. در جعبه این دستگاه علاوه بر گوشی هوشمند، تنها یک کابل USB-C وجود دارد. این موضوع بدان معنی است که برای گوش دادن به موسیقی باید هدفون جداگانه نیز تهیه شود. لازم به ذکر است که این پرچمداران به تراشه A14 Bionic مجهز شده‌اند؛ این پردازنده یک چیپست ۵ نانومتری بوده که می‌تواند بازی‌ها و برنامه‌های سنگین را به راحتی اجرا کند.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments