بازیهایی که DLC آنها از خود نسخه اصلی بهتر هستند
بعضی وقتها استودیوهای خیلی بزرگ دنیای گیم، برای نشان پتانسیل بالای آثار خودشان دست به کارهایی میزنند که واقعاً ما را حیرتزده میکنند. DLCها یا همان بستههای الحاقی، معمولاً محتوای اضافیای هستند که برای یک تجربه متفاون برای یک بازی عرضه میشوند و بیشتر اوقات این محتوا یا داستانهای اضافه، صرفاً برای چند ساعت تجربه بیشتر ساخته میشوند؛ ولی بعضی استودیوها اصلاً برایشان مهم نیست که دارن DLC میسازند. آنها با این طرز تفکر که باید بهترین تجربه ممکن را به طرفداران خودشان بدهند جلو میروند از دِل این طرز تفکر، شاهکارهایی به دست ما رسیده که حتی نسخههای اصلی هم جلوی آنها سر تعظیم فرود میآورند!
از آنجایی که واقعاً نباید تجربه این DLCها را از دست بدیم، در این مقاله تعدادی از آنها را به شما معرفی میکنیم تا هم با آنها آشنا شوید و هم این که اگر نسخه اصلی آنها را تجربه کردید، این محتوای فوقالعاده را از دست ندید.
BioShock Infinite: Burial at the Sea

سهگانه بایوشاک (BioShock) از کِن لوین (Ken Levine) افسانهای، در بین عاشقان دنیای ویدئو گیم به عنوان یکی از بهترین سهگانههای تاریه شناخته میشود که در داستانگویی بینظیر خودش رقیب ندارد. نسخه سوم این مجموعه که با عنوان BioShock Infinite عرضه شد، خودش به تنهایی یکی از آثاری است که در زمان عرضه موفق شد هم نظر مثبت منتقدان را جلب کند و هم نظر مثبت گیمرها را.
بسته الحاقی Burial at Sea برای این بازی، یکی از نمونههای نادری است که موفق شد نهتنها استانداردهای نسخه اصلی را حفظ کند، بلکه از بسیاری جهات تجربهای عمیقتر، پیچیدهتر و احساسیتر را ارائه دهد. این بسته الحاقی که در دو بخش منتشر شد، بازیکن را مجدداً به دنیای آشنا و ویران شده Rapture بازمیگرداند؛ شهری زیرآبی که از زمان اولین Bioshock بهعنوان یکی از نمادینترین فضاهای خلقشده در تاریخ بازیهای ویدئویی شناخته میشود. در حالی که Infinite به واسطه روایت مفهومی، پیچیدگیهای چندجهانی و شخصیتپردازیهای قدرتمند خودش تحسین میشد، خیلی از طرفداران همچنان حس میکردند اتصال بین Columbia و Rapture نیاز به انسجام و توضیح بیشتری داشت. Burial at Sea دقیقاً این خلأ را پر میکند و با ظرافتی مثالزدنی به پیوندهای داستانی بین این دو دنیا عمق میبخشد. از نظر روایت، این DLC موفق شد شخصیتهای Booker و Elizabeth را وارد مسیری کند که بهمراتب غمانگیزتر و انسانیتر از داستان اصلی است. Elizabeth در این بسته الحاقی، از زوایای جدیدی پرداخته میشود و تحولات درونیاش بُعد تازهای به شخصیتپردازی او میبخشد. همچنین اتمسفر سنگین، طراحی بصری چشمگیر و گیمپلی با رویکرد مخفیکاری، تجربهای متفاوت و فراتر از آن چیزی که اینفینیت ارائه کرده بود، به بازیکنان تحویل میدهد.
Red Dead Redemption: Undead Nightmare

موضوع Red Dead Redemption در این لیست کمی فرق میکند؛ تا حالا شده با خودتان کر کنید که اگر زامبیها وارد دنیای Red Dead شوند چه اتفاقی میافتد؟ اگر دوست دارید که همچین چیزی را تجربه کنید، باید به سراغ DLC نسخه اول Red Dead، یعنی Undead Nightmare بروید.
Undead Nightmare بهعنوان یک DLC متفاوت و خاص، نه تنها مرزهای انتظارات از یک DLC را جابهجا کرد، بلکه توانست هویتی مستقل و درخور نام راک استار را نیز برای خودش تعریف کند. این بسته الحاقی، دنیای وسترن کلاسیک ساخته Rockstar را با روایتی پرتعلیق، وحشت محور و پر از زامبی دگرگون کرد و در عین حال، ژانر ترسناک را طوری با ژانر RPG کرد که این کار فقط آن موقع از پس راک استار بر میاومد.
یکی از بزرگترین دستاوردهای Undead Nightmare، توانایی این بازی در باز تعریف ژانر وسترن از طریق لنز وحشت بود. این DLC با معرفی زامبیها، اسبهای چهار سوار آخرالزمان و دشمنان اسطورهای، موفق شد فضایی خلق کند که هم آشنا بود و هم غریب. ما دوباره در نقش جان مارستون با چالشی کاملاً متفاوت از روایت واقعگرایانه نسخه اصلی روبرو میشدیم و در دل هرج و مرجی فراطبیعی، باید برای بقای خانواده مارستون تلاش ميکردیم. نکته قابل توجه این است که Undead Nightmare تنها به تغییر اتمسفر بسنده نکرد؛ بلکه با افزودن مکانیکهای جدید، سلاحهای ویژه و مأموریتهایی الهامگرفته از آثار کلاسیک ترس، موفق شد تجربهای سرگرمکننده و منحصربهفرد ارائه دهد. این DLC نمونهای بارز از جسارت در گسترش دنیای بازیهای ویدئویی است.
۳ بسته الحاقی از بازی Fallout 4

فالوت ۴ (Fallout 4) یکی از آن آثاری است که هر گیمری نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند و فقط باید دیوانه سبک RPG باشید که از آن لذت ببرید. با این حال Fallout 4 در طی این سالها یه یکی از محبوبترین آثار این فرنچایز تبدیل شده و طرفداران خیلی زیادی دارد. برای همینم هست که سازندههای بازی یعنی استودیوی بتسدا، ۶ تا DLC برای آن عرضه کرده است! بله درست شنیدید، ۶ DLC! در بین این محتوای اضافی، ۳ تا از آنها خیلی خفن بودند.
در میان بستههای الحاقی متعددی که برای Fallout 4 عرضه شد، Far Harbor بدون تردید جایگاهی ویژه دارد و از سوی بسیاری از منتقدان و طرفداران، حتی فراتر از کیفیت روایی و اتمسفریک نسخه اصلی شناخته میشود. این DLC بازیکن را به جزیرهای دور افتاده و مهگرفته در شمال شرقی سرزمینهای بازی میبرد؛ جایی که هیولاهای اتمی جدید، تهدیدات زیستمحیطی و نبردهای فرقهای، فضای تیره و تاری خلق کردهاند که یادآور بهترین لحظات سری Fallout هستند. از نظر روایتی، Far Harbor به واسطه خطوط داستانی چندلایه، تصمیمات اخلاقی پیچیده و شخصیتپردازیهای عمیق، عمق قابلتوجهی به دنیای Fallout 4 میافزاید. تعارض میان فرقه Children of Atom، شهروندان Far Harbor و مستعمرهنشینهای Acadia، زمینهساز انتخابهایی میشود که هیچوقت پاسخ ساده یا کاملاً اخلاقی ندارند. بازیکن در این DLC نهتنها با موجودات جدید و خطرناک مواجه میشود، بلکه وارد بحرانی انسانی و فلسفی میشود که لایههایی از شک، پشیمانی و هویت را کاوش میکند.
فضاسازی سنگین، طراحی هنری چشمگیر و وجود دشمنانی که حتی کهنهسربازهای سرزمینهای بایر را به چالش میکشند، باعث شدهاند Far Harbor بهعنوان یکی از بهترین DLCهای تاریخ Fallout شناخته شود؛ محتوایی که بهتنهایی تجربهای مستقل و فراموشنشدنی ارائه میدهد.
Cyberpunk 2077: Phantom Liberty

اگر همین امروز و بعد از اضاقه شدن تمام آپدیتها به سراغ بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ (Cyberpunk 2077) بروید، با اثری طرف میشوید که از نظر جزئیات بینقص است، باگ اذیتکنندهای دیگر در آن نمیبینید، داستانپردازی و پایانبندیهای آن فوقالعاده هستند و یکی از بهترین تجربههای چند سال اخیر را تحویل شما میدهد. بعد از مدتی دوستای لهستانیمان در استودیوی CD Projekt Red تصمیم گرفتند که یک قدم جلوتر بروند و یک DLC داستانی را به بازی اضافه کنند. با این کار داستان V و جانی سیلورهند وارد ماجراجویی جدیدی شد که روایت آن دستکمی از نسخه اصلی نداشت.
Phantom Liberty بهعنوان تنها بسته الحاقی داستانمحور Cyberpunk 2077، نهتنها جایگاه خود را بهعنوان محتوایی ارزشمند تثبیت کرد، بلکه بسیاری از منتقدان آن را از نظر ساختار روایی، عمق شخصیتپردازی و فضاسازی، فراتر از داستان اصلی بازی میدانند. این DLC بازیکنان را به یک منطقه جدید به نام Dogtown میبرد که هیچ قانونی در آن حاکم نیست؛ منطقهای نیمه ویران و منزوی که تحت حکومت نظامی و رژیمی خود مختار اداره میشود و از دل این آشوب و بیقانونی، یکی از پیچیدهترین و تاریکترین داستانهای دنیای Cyberpunk روایت میشود. Phantom Liberty در روایت داستانی خودش، فضایی سرد و سیاسی خلق میکند؛ جایی که جاسوسی، خیانت و اخلاق خاکستری، هر تصمیم را به چالشی پر خطر تبدیل میکند. حضور Idris Elba در نقش Solomon Reed، نهتنها به عمق داستان اضافه میکند، بلکه کیفیت اجراهای بازیگری را به سطحی سینمایی ارتقا میدهد. این DLC برخلاف روایت نسبتاً شخصیتر داستان اصلی، درگیر بازیهای قدرت، منافع کلان و دنیایی پر از بیاعتمادی است.
از منظر گیمپلی، Phantom Liberty با تغییرات بنیادین در سیستمهای بازی و بهبودهای چشمگیر در ساختار مأموریتها، تجربهای بهمراتب منسجمتر، غنیتر و حرفهایتر نسبت به Cyberpunk 2077 اولیه ارائه میدهد؛ این یکی از نشانههایی است که نشان میدهد CD Projekt بیخیال آثار خودش نمیشود و تا موقعی که آنها را به اوج پتانسیل خودش نرساند، از کار دست نمیکشد!
Destiny 2: The Final Shape

راستش را بخواهید، در طی این سالهای بازی Destiny 2 کلی افت و خیز داشته و روزهای خوب و بد به خودش کم ندیده است. با این که پشت سر این بازی یکی از بهترین استودیوهای سازنده آثار مولتی پلیر یعنی بانجی (Bungie) حضور دارد، ولی خب همیشه شرایط برای این بازی آرمانی و بینقص نبوده است؛ با این اوصاف ولی آنها موفق شدهاند که در طی این سالها با اپدیتهای ریز ودرشت و از آنها مهمتر کلی DLC عالی، ورق را برگردانند و از Destiny 2 یک اثر ماندگار بسازند.
The Final Shape بهعنوان نقطه اوج داستانی یک دههای در دنیای Destiny، موفق شد با ترکیبی از داستانی احساسی، طراحی بصری خیرهکننده و گیمپلی متنوع، تجربهای بینظیر را به بازیکنان ارائه دهد. این بسته الحاقی، بازیکنان را به منطقهای جدید به نام Pale Heart درون Traveler میبرد؛ جایی که با تهدید نهایی به نام Witness مواجه میشوند. از نظر داستانی، The Final Shape توانست بسیاری از گرههای داستانی گذشته را باز کند و پایانی رضایتبخش برای حماسه نور و تاریکی رقم بزند. بازگشت شخصیتهایی مانند Cayde-6 و تمرکز بر روابط میان شخصیتها، عمق احساسی داستان را افزایش داده است. منتقدان این DLC را بهعنوان یکی از بهترین روایتهای سری Destiny تحسین کردهاند و نمره متاکریتیک این DLC با نمره ۸۹ هم نشان میدهد که این تمجید بیدلیل نیست.
در زمینه گیمپلی، معرفی زیرکلاس Prismatic و سیستم Pathfinder، تنوع و استراتژیهای جدیدی را به بازی اضافه کرده که آن را از آن روند یکنواختی در میآورد. همچنین، بهبودهای بصری و طراحی محیطهای جدید، تجربهای تازه و جذاب را برای بازیکنان فراهم کرده و دیگر آن حس تکراری بودن بهضی از مراحل بازی به شما دست نمیدهد. با وجود برخی نقدها درباره پیچیدگیهای داستانی برای بازیکنان جدید، The Final Shape بهعنوان یک پایانبندی قدرتمند و احساسی برای داستان Destiny شناخته میشود و استانداردهای جدیدی را برای بستههای الحاقی در این سری تعیین کرده است.
Elden Ring: The Shadow of the Erdtree

مگه چند تا بازی را در تاریخ دنیای گیم میتوانیم پیدا کنیم که هم خود بازی اصلی نامزد بهترین بازی سال شود و هم DLC آن؟ واقعاً فرام سافتور (FromSoftware) به حدی روی الدن رینگ (Elden Ring) سرمایهگذاری کرده که تا همین الان دو تا شاهکار از دل این دنیای بیرون آمده است. خود الدن رینگ که طرفداران آثار سولز لایک و آثار میازاکی را دیوانه خودش کرد و در نهایت هم با افتخار به بهترین بازی سال تبدیل شد. این بازی تا الان با کسب ۴۲۹ جایزه بهترین بازی سال یا همان GOTY، جلوتر از The Last of Us 2 و The Witcher 3 به عنوان پرافتخارترین بازی تاریخ شناخته میشود. این بازی با نمره متای ۹۶ برای خودش پادشاهی میکند.
حالا تصور کنید که DLC این بازی، یعنی Shadow of the Erdtree توانسته حتی در بعضی زمینهها از این بازی هم بهتر باشد. این بازی انقدر خوب بود که موفق شد در مراسم The Game Awards با این که یک DLC بود برای جایزه «بهترین بازی سال» نامزد شد. Shadow of the Erdtree حتی شانس خیلی بالایی برای بردن این جایزه داشت و خیلیها برای برنده شدن آن شانس بالایی در نظر گرفته بودند.
این بسته الحاقی، بازیکنان را به سرزمین جدیدی به نام Shadow Realm میبرد؛ منطقهای تاریک و مرموز که با طراحی بصری خیرهکننده و فضاسازی منحصربهفرد، حس اکتشاف را به اوج خودش میرساند. از نظر داستانی، Shadow of the Erdtree با تمرکز بر شخصیت مرموز Miquella و پیروانش، لایههای تازهای به افسانههای Elden Ring اضافه کرد. داستانی پیچیده و احساسی که بازیکن را درگیر انتخابهای اخلاقی و مواجهه با دشمنان قدرتمند میکند. در زمینه گیمپلی، این بسته با معرفی سلاحها، جادوها و دشمنان جدید، چالشهای متنوعی را پیش روی بازیکنان قرار میدهد. طراحی دژهای بزرگ (Legacy Dungeons) و مبارزات با باسهای عظیم، تجربهای هیجانانگیز و فراموشنشدنی را رقم میزند.
با وجود برخی مشکلات فنی جزئی، Shadow of the Erdtree بهعنوان یک بسته الحاقی، استانداردهای جدیدی را در صنعت بازیهای ویدئویی تعیین کرده و تجربهای بینظیر را برای طرفداران Elden Ring فراهم آورده است.
The Witcher 3: Blood and Wine

و در آخر هم میرسیم به یکی از بهترین DLCهای تاریخ که که از نظر خیلیها به عنوان بهترین هم شناخته میشود. در بین بستههای الحاقی تاریخ بازیهای ویدئویی، Blood and Wine برای بازی The Witcher 3: Wild Hunt جایگاهی منحصربهفرد دارد. این بسته نه تنها بهعنوان یک DLC، بلکه مثل یک بازی کامل با روایت مستقل، طراحی هنری چشمگیر و گیمپلی غنی شناخته میشود و به تنهایی آن را میتوانیم درخور کلی تحسین و جایزه بدانیم.
داستان Blood and Wine بازیکن را به سرزمین Toussaint میبرد؛ منطقهای که با الهام از جنوب فرانسه، با تاکستانهای سرسبز، قلعههای باشکوه و فرهنگ شوالیهگری، تضادی جذاب با فضای تاریک و جنگزده بازی اصلی ایجاد میکند. اما در پس این زیبایی، تهدیدی مرموز و خونآشامگونه نهفته است که Geralt را به مأموریتی پیچیده و احساسی میکشاند. این محیط جذاب و سرزنده در مقایسه با بازی اصلی که فضاسازی آن شدیدا تاریک است، تجربهای همهپسندتر را تحویل مخاطب
از نظر گیمپلی، این بسته با افزودن سیستم جهشهای ژنتیکی، امکان رنگآمیزی زرهها و مدیریت یک تاکستان شخصی، تجربهای تازه و متنوع ارائه میدهد. منتقدان نیز از این بسته بهعنوان یک پایانبندی شایسته برای داستان Geralt یاد کردهاند. بهعنوان مثال، GameSpot آن را پایانی درخشان برای ماجراجوییهای Geralt توصیف کرده است.
در مجموع، Blood and Wine نهتنها استانداردهای جدیدی برای بستههای الحاقی تعیین کرده، بلکه بهعنوان یک اثر مستقل، تجربهای فراموشنشدنی و احساسی برای بازیکنان فراهم آورده است.
به نظر شما کدام DLCهای دیگر از دنیای گیم میتوانستند در لین لیست قرار بگیرند؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید