انیمیشن Coco

یادداشت: چرا هر ایرانی باید انیمیشن Coco را تماشا کند؟

در وصفِ مرگ و زیبایی‌های این دنیا

1%
  • 0/10
یادداشت: چرا هر ایرانی باید انیمیشن Coco را تماشا کند؟ ۱ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ یادداشت (سینمایی) کپی لینک

حال که تب و تاب بحث درباره‌ی انیمیشن Soul تا حد زیادی خوابیده، اجازه دهید سراغ انیمیشن Coco یکی از آثار جذاب دنیای انیمیشن برویم که جای خودش را در میان بزرگان این صنعت محکم ثابت کرده. قصد داریم در قالب یادداشتی کوتاه به این موضوع بپردازیم که چرا هر ایرانی باید انیمیشن Coco را تماشا کند.

کوکو روایتگر قصه‌ی پسربچه‌ای کله شق اما باهوش و با انگیزه به اسم میگِل است که می‌خواهد تبدیل شود به یک خواننده‌ی پرآوازه که دنیا به خودش ندیده. میگل از بدِ ماجرا و ناخواسته واردِ سرزمین مردگان می‌شود. حال او به جز بازگشت به سرزمین زنده‌ها، هدف دیگری در سر دارد؛ یافتنِ هنرمند پرطرفداری که در شهرشان فردی بسیار مشهوری در حوزه‌ی خوانندگی و نوازندگی به شمار می‌رود. قصه به همین سر راستی تعریف نمی‌شود و پیچ و خم می‌گیرد و در این انیمیشن ۱۰۰ دقیقه‌ای دنیایی از حرف‌ بین میگل و دیگر شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود که هم بار مفهومی دارد و هم احساسی.

تم انیمیشن کوکو، درباره‌ی «مرگ» است و مرگ در جهانِ میگل آنچنان تعریف ترسناک، زننده و زشتی ندارد. دنیای انیمیشن به شدت رنگارنگ به تصویر کشیده شده، اما ما مخاطبین انیمیشن در جای درست و زمان مناسب با تلخ‌ترین مفاهیم نیز آشنا می‌شویم. تلخ‌تر از حسِ مرگ و از دست دادنِ یک عزیز، ترسی است که نسبت به فراموش شدن داریم؛ این‌که بمیریم ولی دیگر کسی از ما در دنیای زنده‌ها یاد نکند و برای همیشه به بادِ فراموشی سپرده شویم. مفهومی که در انیمیشن به قدری ظریف کار شده که اگر در انتها‌ی انیمیشن کوکو قطره اشکی از چشمانتان بیرون نیاید، دلتان یا از سنگ است یا در حال تبدیل شدن به سنگ. حال شاید بپرسید به فرض مثال که این اثر انیمیشنی، یک شاهکارِ بدیع و ماندگار در طول تاریخ سینماست که هیچ عیب و نقصی ندارد. این اثر به منِ ایرانی چه ارتباطی دارد و چرا باید این انیمیشن را تماشا کنیم؟

در دنیا و اوضاعی که در کشور به سر می‌بریم، سطحِ اهداف و انتظاراتمان روز به روز کم و کمتر می‌شود. از یک سو باید تا سر حد مرگ بجنگیم با زمانه‌ی لاکردارِ خود که ناخودآگاه تبدیل نشویم به آن هیولاهای بی‌روح و عبوسِ دنیای انیمیشن Soul و از طرفی دیگر برای زندگی خود هدف‌گذاری کنیم. این وسط چه بر سر خانواده می‌آید؟ پول و شهرت، دو عاملی هستند که بین خانواده‌های متعددی در کشورهای در حال توسعه فاصله می‌اندازند و قصه‌پردازان انیمیشن کوکو در روایت این اثر نهایت تلاششان را به کار گرفتند تا نگاهی بیندازند به این مقوله و تلنگری بزنند به جامعه‌ای که اعضایش هم به دنبال رهایی از تنگدستی هستند و هم زورشان را می‌زنند به آرزو و اهدافشان برسند. در انیمیشن کوکو، آنچه که اهمیت پیدا می‌کند در اولویت‌بندیِ شخصیت‌ها پیرامون خانواده و محیط کاری است. کوکو رسما به ما می‌گوید اگر به درجه‌ی مناسبی از شهرت و سرمایه رسیدی، پشتِ پا به خانواده نزن و از آن سمتِ بوم نیُفت! چراکه شاید ما نیز مثل هکتور (یکی از شخصیت‌های مهم داستان) راه بازگشتی نداشته باشیم.

قصه اصلا حول «بخشش» و مفاهیمی با معانی این چنینی دور نمی‌زند. بحث بیشتر سرِ «تبدیل» است

چیزی که باعث شده تا داستان انیمیشن کوکو خاص باشد و خاص باقی بماند، در ناب بودنِ شخصیت‌هایی است که در دنیای انیمیشن می‌بینیم. قصه اصلا حول «بخشش» و مفاهیمی با معانی این چنینی دور نمی‌زند. بحث بیشتر سرِ «تبدیل» است؛ این‌که از یک قطب مثبت، به منفی تبدیل نشویم. این تبدیل نه به یک‌باره، بلکه تدریجی است؛ کما این‌که به قول اصغر فرهادی در فیلم «فروشنده»، یک انسان به مرور گاو می‌شود! این‌که انسان به صورت خودمختار و آزادانه انتخاب می‌کند که به یک موجود با خصیصه‌های بد تبدیل شود و به نوعی این پروسه‌ی تبدیل را عادی‌سازی کرده و بپذیرد، معضلی است که فعلا با آن در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم. حال می‌خواهد این سناریو به دلیل حریص بودن یک آدم در کسب و کارش اجرا شود یا به علت عطشِ دیده شدن و شهرتِ هر چه بیشتر. بر طبقِ فلسفه‌ی حاکم بر دنیای کوکو، تا زمانی که فرد به صورت کامل به آن چیزی که نبایدْ تبدیل نشده، همچنان فرصت وجود دارد؛کما این‌که هکتور، پا پس می‌کشد از آینده‌ی به ظاهر درخشان، اما به واقع تاریک خودش. اما از بدِ ماجرا اگر فردی همانند ارنستو دِ لا کروز در انیمیشن کوکو به یک کاراکتر از خود راضی، متکبر و تازه به دوران رسیده تبدیل شود، دیگر فرصتی باقی نیست. او صرفا لبه‌ی پرتگاهی می‌نشیند و به خیالش، عقابِ تنهایی است که در نوکِ کوهستان به افق می‌نگرد اما جایی که او نشسته به راحتی فرو می‌ریزد و نقابی که او روی صورتش گذاشته، به راحتی می‌شکند. پس چه بهتر است که اگر چنین نقابی به صورت زده‌ایم، همین الان آن را از چهره برداریم. هم دنیای زیباتری را نظاره‌گر خواهیم بود و هم خانواده‌ای در این میان وجود دارد که هم به یادِ ماست و هم فاصله‌ای قدِ دو دنیا بین ما به وجود نمی‌آید. اجازه دهید انیمیشن Coco با روایت هنرمندانه، تصویرسازی‌های استادانه و صد البته موسیقی‌های به یادماندنی این مفاهیم را به شما یاد دهد.



نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments