هر کاری کنیم، انگار نینجا تئوری انگار دلش نمیآید بازی بدون داستان بسازد. بازی Bleeding Edge هم برای خود داستانی دارد که حول گروهی انقلابی به همین نام در آیندهای میگذرد که فناوریهای رباتیک و جایگزین کردن اعضای بدن در آن موقع رایج هستند. کل داستان در توضیحات هیروها خلاصه شده که در بخش Workshop بازی که مخصوص شخصیسازی است آن را میبینید. وقتی برخی از این بیوگرافیها را خواندم و آن را کنار گیمپلی و ظاهر بازی گذاشتم، با خودم گفتم که Bleeding Edge چه پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک بازی تکنفرهی جذاب دارد! چیزی که واقعا بدم نمیآید در آینده شاهدش باشم.
اما در حال حاضر، پیشنهاد این بازی کاری دشوار است. وجود تنها دو حالت و پنج نقشه برای بازی کردن چیزی نیست که گیمپلی اکشن و جذاب بازی با هیروهای متنوع و ظاهر زیبایش بتوانند پنهانش کنند. همین حالا کلی بازی سراغ دارم که کمتر از سی دلار و حتی رایگان باشند و محتوای خیلی بیشتری از Bleeding Edge ارائه دهند. تیم سازنده وعدهی محتواهای بیشتر را در آینده داده است و در نتیجه شاید در آینده بتوانم این اثر را توصیه کنم، اما در حال حاضر تنها میتواند شش هفت ساعت، بین انبوه بتل رویالها و شوترهای قهرمانمحور تنوعی به شما بدهد.