بهترین بازی‌های استودیو Rockstar
1%
  • 0/10

بهترین بازی‌های استودیو Rockstar تا عرضه بازی GTA VI

تا اونموقع چی بازی کنیم؟

بهترین بازی‌های استودیو Rockstar تا عرضه بازی GTA VI ۰ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ مقالات بازی کپی لینک

با سابقه‌ای درخشان که نزدیک به سه دهه را در بر می‌گیرد، استودیو راکستار (Rockstar Games)، یکی از بزرگ‌ترین ناشران تاریخ بازی‌های ویدیویی به شمار می‌رود. اکنون که استودیو در حال آماده‌سازی برای انتشار یکی دیگر از پروژه‌های عظیم خود با بازی GTA VI است، فکر کردیم بهترین زمان است تا نگاهی به تاریخچه‌ی آن بیندازیم و بهترین بازی‌های استودیو Rockstar را مرور کنیم؛ آثاری که می‌توان تا زمان عرضه‌ی عنوان بعدی این استودیو از آن‌ها لذت برد.

این استودیو مجموعه‌ای فوق‌العاده از عناوین شاخص در سبک‌های مختلف را در کارنامه دارد که نقش مهمی در پیشرفت این رسانه ایفا کرده‌اند. همچنین، برخی از محبوب‌ترین IPهای تاریخ را خلق کرده است—از جمله پرفروش‌ترین عنوان رسانه‌ای تمام دوران، یعنی بازی GTA V.

بازی GTA 3

بازی GTA 3 در کنار آثاری مانند؛ سری بازی‌های Pac-Man، Doom و مجموعه Metal Gear Solid، به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازی‌های تاریخ شناخته می‌شود. این بازی نه‌تنها جایگاه سری بازی‌های Grand Theft Auto را به‌عنوان یک فرنچایز پیشگام تثبیت کرد، بلکه موجی از بازی‌های جهان‌باز سه‌بعدی را به راه انداخت. این عنوان آزادی بی‌سابقه‌ای را به بازیکنان ارائه می‌داد و امکان گشت‌وگذار آزادانه در نسخه‌ای تیره و آلوده از شهر نیویورک را فراهم می‌کرد، جایی که می‌شد در آن هرج‌ومرج گسترده‌ای به‌وجود آورد.

همچنین، بازی GTA 3 ساختار مأموریتی نوآورانه‌ای داشت که همچنان به‌عنوان قالب اصلی در بازی‌های GTA مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، حتی در زمان خود نیز این بازی مشکلات فنی قابل‌توجهی داشت و مکانیک‌های تیراندازی آن به‌طرز آزاردهنده‌ای ضعیف بودند. از منظر امروزی، داستان بازی هم چندان چشمگیر به نظر نمی‌رسد. با این‌همه، با وجود تمام نقدهایی که می‌توان به آن وارد کرد، GTA 3 نقش عظیمی در تغییر مسیر صنعت بازی‌های ویدیویی ایفا کرد.

بازی Bully

بازی Bully تجربه‌ای بود که در میان بهترین بازی‌های راکستار، فرمول جهان‌باز خود را به محیطی آموزشی منتقل کرد؛ سرقت‌های جسورانه جای خود را به شیطنت‌های مدرسه‌ای دادند، و ماشین‌های لوکس با اسکیت‌بوردی وفادار جایگزین شدند. به‌دلیل فضای بازی و محوریت نوجوانانه‌ی آن، بازی Bully در زمان انتشار با جنجال‌های زیادی روبه‌رو شد. خوشبختانه، این حاشیه‌ها مانع از آن نشد که بازی به جایگاه یک اثر کالت کلاسیک دست پیدا کند—و بی‌دلیل هم نبود. مکان مرکزی بازی، یعنی مدرسه‌ی Bullworth Academy، با دقت و جزئیات زیادی طراحی شده و همه‌ی امکانات یک مدرسه شبانه‌روزی را در خود دارد. دانش‌آموزان این مدرسه در دسته‌بندی‌هایی قرار دارند که هرکدام کلیشه‌ای‌تر از دیگری‌اند، اما همین کلیشه‌ها در راستای فضای طنزآمیز و کاریکاتوری بازی عمل می‌کنند. موسیقی بازی نیز به‌شکل بی‌نقصی حال‌وهوای بازیگوشانه‌ی آن را تقویت می‌کند و در شکل دادن به فضای شوخی‌آمیز بازی بسیار مؤثر است.

فراتر از دیوارهای مدرسه نیز محتوای زیادی وجود دارد—از جمله یک بازی آرکید با نام ConSumo که چنان سخت و آزاردهنده است که آن را برای بدترین دشمنانمان هم آرزو نمی‌کنیم. هیچ بازی دیگری نیست که در آن هم‌زمان کیسه‌های انفجاری بسازید، به دیگران شوخی‌های دیجیتالی تحمیل کنید، و بعد به کلاس شیمی و تمرین Dodgeball بروید. بازی Bully یک شبیه‌ساز زندگی در حیاط مدرسه است که به شکلی فوق‌العاده اجرا شده و به احتمال زیاد دیگر هرگز چیزی مشابه آن را نخواهیم دید.

بازی Max Payne 3

بازی Max Payne 3 (که پس از خرید این IP از سوی استودیو Rockstar از استودیوی Remedy تولید شد) تغییر جهتی گسترده نسبت به دو نسخه‌ی نخست داشت و به همین دلیل در زمان انتشار با انتقادهای زیادی مواجه شد. استودیو راکستار تقریباً به‌طور کامل فضای نئو-نوآر نسخه‌های اصلی را کنار گذاشت—صحنه‌های کمیک‌پنلی، دیالوگ‌های اغراق‌شده و حتی مدل چهره‌ی شخصیت اصلی با چهره‌ی سم لیک (Sam Lake) نیز حذف شدند. همچنین، Max از خیابان‌های تبهکارخیز نیویورک بیرون کشیده شد و مستقیماً به فضای عجیب و بیگانه‌ی سائو پائولو پرت شد. در سال 2012، این بازی برای بسیاری مثل یک اثر با بحران هویت به نظر می‌رسید. اما حالا، با گذشت بیش از یک دهه از انتشارش، بازی Max Payne 3 به‌درستی به‌عنوان یک شوتر سوم‌شخص پرزرق‌وبرق، پرحادثه و پخته شناخته می‌شود که در اجرای تقریباً تمام عناصر خود موفق بوده است.

سیستم مبارزه‌ی نمادین Bullet Time در این نسخه بیش از هر زمان دیگری حالت ضدجاذبه و تماشایی دارد و با صحنه‌های آهسته‌ای که به روایت داستان گره خورده‌اند، رویکرد سینمایی بازی را تقویت می‌کند. استفاده از سلاح‌ها بازخوردی لذت‌بخش دارد و انجام مانورهای درگیرکننده و اغراق‌آمیز در نبردها به‌سادگی با فشردن یک دکمه برای جاخالی دادن امکان‌پذیر است. تنوع مراحل نیز بهترین در کل مجموعه است—از شروعی پرهرج‌ومرج در یک مهمانی مجلل گرفته تا تیراندازی در دل یک ورزشگاه فوتبال عظیم. در این میان، نبرد به‌یادماندنی‌ای در یک کلاب شبانه هم وجود دارد که حتی ممکن است باعث شود جان ویک (John Wick) احساس خطر کند. با وجود تمام پیچیدگی‌های شخصیتی Max Payne، این بازی موفق می‌شود پایانی رضایت‌بخش برای یکی از محبوب‌ترین پلیس‌های زخم‌خورده دنیای بازی‌های ویدیویی رقم بزند—که خود به‌تنهایی یک دستاورد بزرگ به‌شمار می‌رود.

بازی GTA: Vice City

توصیف دقیق این‌که بازی GTA: Vice City تا چه حد فوق‌العاده بود—و هنوز هم هست—تقریباً غیرممکن است. بازی‌های کمی هستند که تا این اندازه مملو از استایل و ظرافت باشند، به‌طوری که حس می‌کنید این زیبایی از صفحه‌نمایش تراوش می‌کند. با این حال، Vice City دقیقاً چنین تجربه‌ای ارائه داد؛ آن هم تنها یک سال پس از انتشار بازی GTA 3 که انقلابی به نوع خود بود.

بازآفرینی شهر Miami در این بازی—که از آثار Miami Vice و Scarface الهام گرفته—کاملاً بی‌نقص است: منظره‌های آفتابی، متل‌های نئونی، و کلاب‌های شبانه‌ی پرزرق‌وبرق. خیابان‌ها پر از رهگذران شیک‌پوش هستند و ماشین‌های اسپرت لوکس مدام از کنار شما عبور می‌کنند. صرفاً حضور داشتن در این دنیا، به‌ویژه در حوالی Ocean Beach، حس زندگی در اوج تجمل را منتقل می‌کرد. و البته موسیقی متن بازی، که پر از قطعات کلاسیک فراموش‌نشدنی است، آن‌قدر پرهزینه شده بود که بازسازی‌اش در دنیای امروز به مبلغی گزاف برای خرید حق‌انتشار نیاز دارد.

تجربه‌ بازی GTA: Vice City—و برخی دیگر از بازی‌های این فهرست—برای بسیاری از گیمرها حکم گذر از یک مرحله مهم را دارد. هرچند گذر زمان به داستان و مکانیک‌های گیم‌پلی آن لطف چندانی نکرده، اما کیفیتی غیرقابل توصیف در تک‌تک وجوه دنیای جهان‌باز آن وجود دارد که جایگاه Vice City را به‌عنوان اثری ماندگار، برای همیشه تثبیت می‌کند.

بازی Red Dead Redemption

تغییر مسیر از شبیه‌سازهای جنایی شهری به یک داستان وسترن در مرزهای آمریکای قرن بیستم، حرکتی جسورانه بود—حتی بر اساس استانداردهای خود استودیو Rockstar. در آن زمان، استودیو در اوج موفقیت بازی GTA 4 قرار داشت و این موضوع انتظارات را بیش‌ازپیش بالا برده بود. با وجود تردیدهای فراوان، بازی Red Dead Redemption در نهایت ثابت کرد که استودیو راکستار در مسیر خود اشتباه نمی‌کند. در این بازی، Rockstar Games توانست داستانی عمیق‌تر، احساسی‌تر و واقع‌گرایانه‌تر روایت کند؛ روایتی که دیگر نیازی به نگاه طنز و کنایه‌آمیز مجموعه GTA نداشت. آن‌ها شخصیت اصلی ایده‌آل خود را در قالب کابوی پرتنش و آسیب‌دیده‌ای به نام جان مارستون (John Marston) یافتند—مردی که به‌دنبال رهایی از گذشته‌ی جنایی خود است، اما خیلی زود درمی‌یابد که نمی‌تواند از گناهان خود فرار کند.

تماشای مبارزه این شخصیت با سیستم، و روبه‌رو شدنش با قانون‌شکنانی که زمانی همراه او بودند، به‌شدت درگیرکننده است. استعداد بازیگری پشت John Marston و بسیاری از شخصیت‌هایی که در طول مسیر با او برخورد می‌کنند، در بالاترین سطح ممکن قرار دارد؛ به‌گونه‌ای که این روایت نه‌تنها حس یک وسترن کلاسیک را دارد، بلکه حتی از برخی بزرگان این ژانر نیز پیشی می‌گیرد. برای بسیاری از بازیکنان، بازی Red Dead Redemption بهترین بازی‌ای است که Rockstar تاکنون ساخته است. شاید نتوانم به‌طور قطعی این ادعا را تأیید کنم، اما قطعاً می‌توانم بگویم که این عنوان تأثیر عمیقی بر درک من از روایت در بازی‌های ویدیویی گذاشت. Red Dead Redemption به معیاری تبدیل شد که تا به امروز داستان‌پردازی دیگر بازی‌ها را با آن می‌سنجم—و این‌که تنها سه بازی توانسته‌اند از آن عبور کنند، خود گواهی است بر دستاورد عظیمی که Rockstar با این اثر خلق کرد.

بازی GTA IV

بازی GTA IV نقطه‌ی عطفی در مسیر تکامل این مجموعه بود. پیش از انتشار آن، بازی‌های این سری عمدتاً بر طنزهای اغراق‌آمیز، نیش‌دار و موقعیت‌های عجیب و غریب تمرکز داشتند، و دنیای جهان‌باز بیشتر به‌عنوان بستری برای این سبک روایت عمل می‌کرد. اما در سال 2088، استودیو راکستار ورق را برگرداند و با تمرکز بر مضامین جدی‌تر، شخصیت‌های عمیق‌تر، و نسخه‌ای تیره و پرجزئیات از Liberty City، رویکردی کاملاً متفاوت را در پیش گرفت. نتیجه‌ی نهایی، داستانی تلخ و تأثیرگذار از مهاجری بود که با امید به تحقق رؤیای آمریکایی از آن‌سوی دریاها آمده بود، اما در نهایت به مسیر جنایت‌آمیز خود بازگشت و دریافت که پرچم پرستاره‌ی آمریکا شاید بیشتر یک توهم باشد تا واقعیت.

اثربخشی این روایت تا این حد، بدون فضایی که به‌شکلی بی‌نقص آن را همراهی می‌کرد، ممکن نبود. هر گوشه از Liberty City در بازی GTA IV با نشانه‌هایی از فروپاشی شهری آمیخته شده؛ دود غلیظ در هوا، فقر گسترده در خیابان‌ها، و احساس ملموس ناامیدی‌ای که خاص متروپل‌های بی‌رحم است—جایی که تنها چند مایل فاصله، زاغه‌ای فرسوده را از آسمان‌خراشی باشکوه جدا می‌کند. برای اولین بار در یک بازی GTA، بازیکن باید با انتخاب‌های اخلاقی مواجه می‌شد که می‌توانستند نتیجه‌ی مأموریت‌ها یا حتی پایان‌بندی بازی را تغییر دهند. این عنصر، همراه با مکانیک رانندگی واقع‌گرایانه، از نظر فنی گامی بزرگ رو به جلو برای مجموعه بود، و فضاسازی و مضامین بازی جایگاه آن را در میان بهترین بازی‌های استودیو راکستار و سبک جهان‌باز تاریخ تثبیت کرد.

بازی GTA V

چه چیزی باقی مانده که درباره پرفروش‌ترین عنوان رسانه‌ای تمام دوران گفته نشده باشد؟ احتمال اینکه خواننده با تمام گوشه‌و‌کنار لس‌سانتوس آشنا باشد، بیشتر از آن است که بتوان تأثیر این بازی را بر صنعت بازی‌سازی و فرهنگ عامه به‌طور کامل بیان کرد. بالاترین ستایشی که می‌توان نثار این منبع بی‌پایان درآمد استودیو Rockstar کرد این است که جهان‌باز بازی GTA V هنوز هم به طرز شگفت‌انگیزی مدرن و تازه به نظر می‌رسد. از رانندگی و تیراندازی گرفته تا تعامل با شخصیت‌های غیربازیکن و تبلیغات رادیویی کنایه‌آمیز، بازی GTA V در تمام زمینه‌ها یک موفقیت کامل است. بازی، روان، هوشمندانه، اعتیادآور و به طرز استادانه‌ای طراحی شده است. داستان بر محور سه شخصیت اصلی می‌چرخد که تقریباً هیچ پیامد اخلاقی واقعی‌ای را تجربه نمی‌کنند—و همین موضوع به‌خوبی ماهیت کلی بازی را بازتاب می‌دهد.

در بازی GTA V نوعی بی‌خیالی و طنازی بی‌پروا در هر صحنه موج می‌زند. با این حال، بازی در عین حال می‌تواند ناگهان به نسخه‌ای جدی و سنگین از فیلم Heat ساخته مایکل مان تبدیل شود—با پس‌زمینه‌ای از جنگل سیمانی سرد، سرقت‌هایی جسورانه که بندرت بدون دردسر پیش می‌روند، و موسیقی‌متن پرانرژی و سینث‌محور که بازیکن را بی‌وقفه به جلو می‌راند. ساخت دنباله‌ای برای بازی GTA V مأموریتی دشوار و غول‌آساست، اما اگر تنها یک استودیو شایستگی و توان انجام آن را داشته باشد، آن استودیوی Rockstar است.

بازی Red Dead Redemption 2

هرچه به قله فهرست بهترین بازی‌های استودیو Rockstar نزدیک‌تر می‌شویم، شاید متوجه شده باشید که لحنم به‌تدریج اغراق‌آمیزتر می‌شود—و این به‌دلیل کیفیت خیره‌کننده این بازی‌هاست که نمی‌توانم از ستایش تأثیرشان بر فرهنگ عامه خودداری کنم. با کنار گذاشتن این لحظه کوتاه از خودآگاهی، باید گفت بازی Red Dead Redemption 2 شاید بهترین بازی جهان‌باز تاریخ باشد. این بازی بازآفرینی باشکوهی از غرب وحشی در واپسین لحظات حیاتش ارائه می‌دهد؛ زمانی که تمدن آرام‌آرام مرزهای بی‌قانون دیروز را درمی‌نوردد. شتابی که در آن دره‌های پهناور و قله‌های برفی به شهرهای کوچک و منظم بدل می‌شوند، در تضادی آشکار با ذات سرزده و آرام بازی قرار دارد؛ جهانی که از بازیکن می‌خواهد سرعت خود را کم کند و در لحظه زندگی کند. و هیچ بازی‌ای شایسته‌تر از این نیست—قدم‌زدن آهسته با اسب در میان باتلاق‌های مه‌آلود یا دشت‌های رام‌نشده، رضایت‌بخش‌تر از تمام بازی‌هایی‌ست که تاکنون تجربه کرده‌اید.

این حس غوطه‌وری بی‌نظیر تا حد زیادی مدیون طراحی صوتی فوق‌العادهٔ بازی است؛ از صدای سوت‌مانند باد و خش‌خش برگ‌ها گرفته تا پرواز پرندگان در دوردست—همه در کنار هم ترکیبی خوش‌آهنگ و گوش‌نواز پدید می‌آورند که همچون نسیمی تازه، روان آدمی را تازه می‌کند. چیزهای بسیار بیشتری در بازی Red Dead Redemption 2 شایسته ستایش‌اند، اما برای اینکه این نوشته تبدیل به یک نقد بی‌مقدمه نشود، به‌طور خلاصه به داستان بازی نیز می‌پردازیم. بازی بهترین روایت داستانی تاریخ استودیو را ارائه می‌دهد؛ روایتی از افول تدریجی گروه خلافکاری داچ ون در لین (Dutch van der Linde) که از نگاه شخصیت آرتور مورگان (Arthur Morgan) بازگو می‌شود. خلافکارانی که این گروه را شکل داده‌اند، همگی با ظرافتی خیره‌کننده پرداخت شده‌اند—دارای شخصیت‌های منحصربه‌فرد و مسیرهای روایی مشخص که باعث می‌شود بازیکن به راحتی با آن‌ها ارتباطی شخصی برقرار کند.

این گروه به‌هم‌پیوسته، با هم از دل جهنم عبور می‌کنند، اما در نهایت قربانی خیانت و فریب می‌شوند. نکته‌ای که اهمیت دارد، آن است که بازی این فرجام را با دقت و شایستگی بنا می‌کند؛ از طریق نمایش جنون و توهمات تدریجی رهبر گروه. و حتی زمانی که فروپاشی گروه به‌وضوح پیش روی بازیکن قرار دارد، کیفیت بالای روایت به‌قدری است که مخاطب را به امید وصال و نجات، تا واپسین لحظات، دل‌بسته نگه می‌دارد. در ادامه، بازی با یک اپیلوگ هیجان‌انگیز به اوج می‌رسد؛ اپیلوگی که به‌راستی مصداق «رستگاری» است و زمینه‌ای عمیق و ضروری برای درک رخدادهای قسمت نخست فراهم می‌کند. به همین دلیل—و البته دلایل بسیار دیگر— بازیRed Dead Redemption 2 در میان برترین روایت‌ها و جهان‌های باز تاریخ بازی‌های ویدیویی جایگاهی شایسته در تالار افتخار دارد.

بازی GTA: San Andreas

هرگز لحظه‌ای را که برای اولین بار وارد Las Venturas شدیم، فراموش نخواهیم کرد. تا آن لحظه، بیش از 30 ساعت را در مه‌گرفته‌های San Fierro و آشوب شهری Los Santos گذرانده بودیم، اما به‌محض آن‌که قدم به نوار پرزرق‌وبرق و مملو از کازینوهای لوکس Venturas گذاشتیم، احساس کردیم وارد یک بازی کاملاً جدید شده‌ایم. در آن زمان، چنین وسعت و مقیاسی بی‌سابقه بود؛ چرا که استودیو Rockstar توانسته بود کل یک ایالت را در قالب یک بازی ویدیویی جا دهد. اگرچه امروز پشت‌پرده این توهم مقیاس بر همگان آشکار شده، اما حسِ ناچیز بودن در برابر جهانی به این وسعت همچنان پابرجاست. San Andreas آن‌قدر بزرگ و مملو از فعالیت است که حتی امروز هم تحسین‌برانگیز است. گذشته از مأموریت‌های اصلی و فرعی، بازی این امکان را می‌دهد که در مسابقات رقص با خودرو شرکت کنید، مثل Big Smoke همبرگر را با ولع ببلعید، شانس خود را پشت میز Blackjack امتحان کنید یا به باشگاه بروید و عضله بسازید. راستی، مینی‌گیمی هم برای قرار گذاشتن و جلب توجه چندین دختر در بازی وجود دارد.

و همه این‌ها تازه سطح کار را هم نمی‌خراشند؛ چرا که فعالیت‌های بیرون از روایت اصلی، عمق و گستردگی بی‌نظیری دارند. درباره داستان هم باید گفت که دیوانه‌وارترین چیزی‌ست که می‌توان تصور کرد: از تنش‌های شخصی میان گروهی از گنگسترها شروع می‌شود و به شورش‌های سراسری علیه پلیس فاسد ختم می‌گردد. روایت بازی عملاً شبیه یک فیلم خیابانی دهه نودی‌ست، با انحرافات عجیب و غریبی مثل ورود به پایگاه‌های فوق‌سری دولتی یا اداره یک کازینو توسط مردی نابینا. فراتر از آن، سیستم شخصی‌سازی خودرو در بازی بسیار کامل است و امکان خرید املاک نیز وجود دارد؛ چیزی که باعث می‌شود بازیکن مدت‌ها پس از پایان داستان 60 ساعته همچنان در دنیای بازی غرق باشد. بازی GTA: San Andreas یک شاهکار تمام‌عیار از حیث وسعت و اجراست؛ و این حقیقت که حتی Rockstar هم نتوانسته پس از آن GTAای به این اندازه غنی بسازد، نشان‌دهنده یگانگی این اثر در مقابل بهترین بازی‌های استودیو Rockstar است.

این هم پایان فهرست ما از بهترین بازی‌های Rockstar برای وقت‌گذرانی تا زمان عرضه بازی GTA VI بود. اگر با این رتبه‌بندی/ فهرست مخالفید یا فکر می‌کنید بازی محبوب شما در این لیست جا افتاده، حتماً در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments