نقد و بررسی آواتار آتش و خاکستر
1%
  • 10/10

نقد و بررسی فیلم آواتار: آتش و خاکستر – Avatar: Fire and Ash

دشمنان تازه با ریشه‌های قدیمی در پاندورا

نقد و بررسی فیلم آواتار: آتش و خاکستر – Avatar: Fire and Ash ۰ 2 ساعت قبل بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

آواتار: آتش و خاکستر بار دیگر همان شکوه بصری و ماجراهای جذاب دنیای پاندورا را به تصویر کشیده است. در این مقاله به نقد و بررسی فیلم سینمایی جدید آواتار می‌پردازیم و تمام نکات مثبت و منفی این اثر سینمایی را مرور کنیم. 

سه سال پیش، زمانی که فیلم آواتار: راه آب (Avatar: The Way of Water) را تماشا کردم، در وهله اول یک سوال ذهنم را حسابی به خود مشغول کرده بود؛ اینکه آیا جیمز کامرون می‌تواند دنباله‌ای برای فیلم پرسروصدا و مشهور آواتار بسازد که واقعا ارزش ۱۳ سال صبر و انتظار را داشته باشد؟ بعد از گذشت سه ساعت و تماشای کامل فیلم، به این نتیجه رسیدم که جیمز کامرون هنوز هم استاد این میدان است و کار خود را به خوبی انجام داده است. اما وقتی نوبت به تماشای آواتار: آتش و خاکستر (Avatar: Fire and Ash) رسید، شرایط متفاوت بود. این‌بار نه با یک سوال، بلکه با مجموعه‌ای از تردیدها به پای این فیلم نشستم. بخشی از این سوال‌ها و تردیدها مربوط به سرنوشت داستان فیلم قبلی بود، اما مهم‌تر از همه، این بار نگران قسمت جدید بودم. در واقع، آیا فیلمی که تنها سه سال پس از قسمت قبل روی پرده سینما رفته، می‌تواند همان تاثیری را بگذارد که قسمت دوم با یک عمر انتظار بر جای گذاشت؟ مهم‌تر از آن، همه ما می‌دانیم که کامرون برخی از بهترین دنباله‌های تاریخ سینما را خلق کرده و اکنون کارنامه کامرون بعد از اکران قسمت سوم چطور خواهد بود؟

داستان فیلم سینمایی آواتار: آتش و خاکستر دقیقا بعد از پایان اتفاقات آواتار: راه آب آغاز می‌شود. جیک (Jake) با هنرنمایی سم ورثینگتون، نیتیری (Neytiri) با بازیگری زویی سالدانیا به همراه دیگر اعضای خانواده سالی (Sully) هنوز در سوگ از دست دادن پسر بزرگشان، نته‌یام (Neteyam) با بازیگری جیمی فلاترز به سر می‌برند. در نهایت، آن‌ها توسط قبیله متکایینا (Metkayina) پذیرفته شده‌اند، اما جدا از تهدید همیشگی  و تلافی‌جویی از سوی آر‌دی‌ای (RDA)، هنوز هم خبری از آرامش واقعی نیست. در کنار این مشکل، دردسرهای زیاد دیگری هم وجود دارند. نخست اینکه جیک علاقه زیادی به جنگ با انسان‌ها دارد که در طرف مقابل، قبیله متکایینا چندان با او همراه نیست و این جنگ‌طلبی با روحیه صلح‌جوی قبیله هم در تناقض است.

از طرفی، آن‌ها یک بچه دارند که نمی‌تواند نفس بکشد. اسپایدر (Spider) با بازیگری جک چمپیون، پسرخوانده خانواده، برای زنده ماندن در جو پاندورا به دستگاه تنفس نیاز دارد و این در حالی است که خانواده فقط یک باتری یدکی در اختیار دارند و وضعیت بسیار خطرناکی را برای آن‌ها رقم خورده است. در همین حین، جیک تصمیمی دشوار و در عین حال، منطقی می‌گیرد. در واقع، اسپایدر ناچار است که برای مدتی در کنار انسان‌ها زندگی کند. البته، به پیشنهاد او، قرار نیست که اسپایدر به تنهایی به این سفر برود و آن‌ها همراه با قبیله کوچ‌نشین تلالیم (Tlalim) که به تاجران باد (Wind Traders) هم معروف است، راهی یک سفر پرماجرا و فراز و نشیب می‌شوند.

در قسمت‌های ابتدایی، اولین موردی که توجه من را به خود جلب کرد، این بود که آتش و خاکستر از نظر فضا و حس‌وحال شبیه به فیلم قبلی آواتار است. البته، این موضوع به‌خودی‌خود یک نقطه ضعف محسوب نمی‌شود، اما در ابتدا آن حس تازه و شگفتی را که از یک فیلم جدید آواتار انتظار می‌رود، به‌طور کامل منتقل نمی‌کند. البته، طولی نمی‌کشد که این وضعیت با ورود تاجران باد به صحنه به کلی تغییر می‌کند. مجموعه آواتار همیشه به‌عنوان یک تجربه بصری خیره‌کننده شناخته شده، اما ناوگانی از سازه‌های معلق که از موجوداتی شبیه عروس‌های دریایی عظیم به نام مدوزوئید (Medusoids) آویزان شده‌اند و توسط ویندری‌ها (Windrays) کشیده می‌شوند، حتی در میان استانداردهای بالای این مجموعه نیز چشمگیر است. حال، تصور کنید که تمام این صحنه‌ها را به طور سه‌بعدی روی یک پرده بزرگ تماشا کنید که بدون شک خیره‌کننده و چشمگیر خواهد بود.

جیمز کامرون همیشه در خلق صحنه‌های عظیم و چشم‌نواز مهارت داشته، اما جزئیات ظریف‌تر فیلم نیز به همان اندازه محسورکننده هستند. به جرات باید بگویم که من به همان اندازه تحت تاثیر صحنه‌هایی قرار گرفتم که تاجران باد را در حال عرضه و دادوستد کالاهایشان نشان می‌دهد. شاید از نظر داستانی یا اکشن اتفاق خاصی در این صحنه‌ها نمی‌افتد، اما آن‌قدر این لحظه‌ها سرشار از جزئیات و عناصر جذاب هستند که نمی‌توان چشم از آن‌ها برداشت. البته، اگر نمایش این بازارچه‌های ناوی چندان برایتان هیجان‌انگیز به نظر نمی‌رسند، جای نگرانی نیست و خیلی زود نوبت به ورود قبیله آتش می‌رسد.

این گروه در واقع همان قبیله منگ‌کوان (Mangkwan) هستند؛ ناوی‌هایی بی‌رحم و به‌معنای واقعی کلمه بی‌اعتقاد، که توسط وارانگ (Varang) با هنرنمایی اونا چاپلین رهبری می‌شوند؛ شخصیتی که از نقاط برجسته فیلم به شمار می‌رود. چاپلین حضوری تهدیدآمیز و ترسناک دارد و اعضای قبیله او بیش از آنکه شبیه ساکنان پاندورا باشند، یادآور موجودات تاریک سرزمین موردور (Mordor) هستند. وارانگ به قوانین ایوا (Eywa) هرگز پایبند نیست و با اشتیاق تمام به دنبال دستیابی به سلاح‌های انسانی است. این حس خشونت و جاه‌طلبی او باعث شده تا همکاری او با مایلز کواریچ (Miles Quaritch) با هنرنمایی استیون لنگ که سابقه‌ای طولانی در ویران کردن روستاهای ناوی دارد، طبیعی به نظر برسد؛ ترکیبی که بیشتر شبیه به بنزینی روی شعله‌های آتش است.

در فیلم اول آواتار، کواریچ شخصیتی قابل‌قبول اما نه‌چندان ماندگار برای من بود. استیون لنگ نقش یک ضدقهرمان نفرت‌انگیز را خوب بازی می‌کرد، اما حضور او در تمام دنباله‌های این سری به شخصه برای من چندان هیجان‌انگیز به نظر نمی‌رسید. خوشبختانه، جیمز کامرون در فیلم آتش و خاکستر این تصور را کاملا تغییر می‌دهد. لنگ در این فیلم به خاطر یک سری صحنه‌ها به ویژه صحنه‌هایی که در کنار چاپلین قرار دارد، به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شرورهای سال‌های اخیر تبدیل شده است. شخصیت دیگری که برخلاف انتظار به دلم نشست، اسپایدر بود که باید آن را یکی از نقاط قوت فیلم هم بدانیم؛ چرا که تا حدودی محور اصلی فیلم حول این شخصیت می‌چرخد. در فیلم آواتار: راه آب، اسپایدر شبیه به یک بچه سمج محله بود که همیشه دوروبر بقیه پرسه می‌زد. اما در آتش و خاکستر، اسپایدر واقعا بخشی از خانواده بوده و خوشبختانه بازی جک چمپیون دوست‌داشتنیو ترکیبی از صداقت و لجبازی است؛ ترکیبی که من را یاد شخصیت جان کانر  با بازی ادوارد فرلانگ در فیلم نابودگر ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day) انداخت.

در همین راستا، کامرون برخی از سرسخت‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین مادران تاریخ سینما را خلق کرده و نیتیری نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند او در فیلم آواتار: راه آب هم حضوری تاثیرگذاری داشت، اما یک سکانس خاص و جذاب از او در آتش و خاکستر، حسابی جایگاه او را سه گانه آواتار تغییر داده است. علاوه بر این، زویی سالدانیا همیشه یکی از نقاط قوت مجموعه آواتار بوده، اما در این فیلم، بی‌تردید در بهترین فرم خود ظاهر شده است.

تنها نکته‌ای که اگر بتوان واقعا آن را ایراد فیلم آواتار: آتش و خاکستر در نظر گرفت، این است که گاهی با خودتان فکر می‌کنید که دچار دژاوو شده‌اید. برخی تصاویر و ضرباهنگ‌های داستانی آن‌قدر به قسمت‌های قبلی شبیه می‌شوند که در لحظاتیبا خود فکر می‌کنید که این صحنه‌ها را پیش‌تر در قسمت‌های قبلی آواتار هم دیده بودید. با این حال، اگر به سابقه کاری جیمز کامرون نگاه کنیم، این شباهت‌ها یک ضعف محسوب نمی‌شوند، بلکه همه این‌ها بخشی از امضای او این کارگردان است.

اگر خاطرتان باشد، جورج لوکاس درباره رابطه سه‌گانه پیش‌درآمد جنگ ستارگان (Star Wars) با فیلم‌های اصلی گفته بود که این فیلم‌ها مانند یک شعر، قافیه دارند. دنباله‌های کامرون نیز رویکردی مشابه دارند، با این تفاوت که به‌جای صرفا تکرار، دست به بزرگ‌نمایی می‌زنند. کامرون معمولا یک ایده، تصویر یا مفهوم آشنا را در مقیاسی بزرگ‌تر، احساسی‌تر و اپرایی‌تر ارائه می‌دهد. به بیان ساده، یک بار دیگر، اما این بار احساس بیشتر به تصویر می‌کشد. فیلم Avatar: Fire and Ash نخستین تجربه کامرون در ساخت قسمت سوم یک مجموعه بوده و به همین خاطر، طبیعی است که سوال‌های زیادی درباره نحوه عملکرد او مطرح شود. سوال‌هایی از قبیل اینکه فیلم بلندتر و پرصداتر می‌شود یا مسیر کاملا متفاوتی را انتخاب می‌کند؟

با نگاهی به آثار پیشین کامرون، الگوی همیشگی او به وضوح برایمان مشخص می‌شود. اگر نابودگر (The Terminator) و نابودگر ۲ (Terminator 2) را پشت سر هم تماشا کنیم، هر دو با حضور مسافران زمان آغاز می‌شوند، به درگیری‌های مسلحانه و تعقیب‌وگریزهای نفس‌گیر با کامیون‌ها می‌رسند و در نهایت به رویارویی نهایی در یک کارخانه ختم می‌شوند. جالب است که حتی فیلم بیگانه (Alien) و بیگانه‌ها (Aliens) نیز ساختاری مشابه دارند. در واقع، گروهی که برای بررسی یک پیام اضطراری به ال‌وی-۴۲۶ (LV-426) اعزام می‌شوند، با تلفات روبه‌رو می‌گردند، ردیاب حرکتی را اشتباه تفسیر می‌کنند و به نتایجی وحشتناک می‌رسند. در هر دو مورد، این شباهت‌های ساختاری زیر سایه جلوه‌های ویژه بهتر، صحنه‌های اکشن خیره‌کننده، شخصیت‌های قوی و یک پیچش روایی دلنشین پنهان می‌شوند.

آواتار: راه آب نیز بیشتر از آن که جهان آواتار را دگرگون کند، آن را در خود غرق کرد. سکانس آموزش جیک و آیین پذیرش او برای پیوستن به قبیله اوماتیکایا (Omatikaya) در فیلم اول، تقریبا به‌طور کامل تکرار شد؛ با این تفاوت که این بار همه چیز در زیر آب و در میان قبیله متکایینا (Metkayina) جریان داشت. با این حال، این بدان معنا نیست که فیلم آواتار راه آب هیچ نوآوری‌ای نداشت. در فیلم اول، جیک با پیوند برقرار کردن با یک پترداکتیل قاتل و ترسناک که همه از آن واهمه داشتند، اعتماد قبیله را به دست آورد. اما در فیلم دوم، پسر جیک با یک نهنگ عظیم و مرگبار که همه به‌دلیل سیاست‌ها و تنش‌های پیچیده از آن متنفر هستند، پیوند برقرار کرد و از قبیله طرد شد. با این حال، در هر دو فیلم، همان حیوان‌های عظیم و تاثیرگذار در لحظه‌های حساس نبردها ورق را برمی‌گرداند.

بخش زیادی از فیلم آواتار راه آب صرف معرفی شخصیت‌های جدید، روابط تازه و قوانین جدید دنیای پاندورا شد، اما در فیلم Avatar: Fire and Ash همه این مقدمات از پیش فراهم شده و فیلم از همان لحظه اول با سرعت و هیجان پیش می‌رود. کامرون همچنان به بزرگ‌نمایی ایده‌های آشنا وفادار باقی مانده، اما هم‌زمان اثری خلق کرده که مثل یک قافیه با قسمت قبلی هماهنگ به نظر می‌رسد. به عنوان مثال، رابطه کواریچ و وارانگ بازتابی تاریک و پیچیده از آغاز رابطه جیک و نیتیری است که در کنار تماشای جلوه‌های بصری و صحنه‌های اکشن، دیدن تقابل این دو رابطه جذابیت فیلم را دو چندان کرده است.

در حین تماشای فیلم هم ناخواسته به یاد قسمت‌های سوم دیگر مجموعه‌های بزرگ علمی‌تخیلی و فانتزی افتادم. آتش و خاکستر به‌عنوان دنباله مستقیمراه آب، شباهت‌هایی با اوج‌گیری فیلم بازگشت پادشاه (The Return of the King) پس از فیلم دو برج (The Two Towers) دارد. این شباهت را نباید با پایان‌های بی‌معنی و متعدد اشتباه گرفت.

کامرون با کمک ارتش وتا (WETA) ابزارها و امکانات جدیدی در اختیار دارد و به خوبی از آن‌ها بهره می‌برد. با این حال، به نظر می‌رسد که در برخی از صحنه‌ها او به سراغ مجموعه‌های قدیمی اکشن‌فیگورها، وسایل نقلیه و ست‌های دو فیلم پیشین رفته و آن‌ها را وارد داستان کرده است. از این منظر، نبرد پایانی آتش و خاکستر یادآور نبرد اندور (Endor) در فیلم کلاسیک بازگشت جدای (Return of the Jedi) است. نکته مهم این است که اگرچه عناصر آشنای زیادی در این صحنه‌ها به چشم می‌خورند، اما حجم زیاد چیزهایی که هم‌زمان روی پرده در حال پرواز و انفجار هستند، ذهن شما را به خوبی به خود درگیر کرده و ناخواسته این شباهت‌ها به چشم نمی‌آیند.

به جز انفجارهای درخشان و حوضچه‌های فولاد مذاب زردرنگ، آثار قبلی کامرون بیشتر روی رنگ آبی متمرکز بودند که حتی بسیاری از مخاطب‌ها این موضوع را به سخره گرفته بودند. آتش و خاکستر با وجود نام دوگانه‌، این بار از طیف کامل رنگ‌ها بهره برده و نتیجه آن واقعا چشمگیر است. صحنه‌هایی مثل سفر زیر آب یا مواجهه با موجودات عظیم و پرنور، حس غیرواقعی و سایکدلیک دارند و جالب است بدانید که این صحنه‌ها که هدفشان شبیه‌سازی توهم است، از خود فیلم که سرشار از جلوه‌های بصری و رنگ‌های عجیب و غریب است، کمتر توهم‌برانگیز به نظر می‌رسند!

در مجموع، باید گفت که فیلم سینمایی آواتار: آتش و خاکستر شاید از نظر فنی جهش بزرگی نسبت به قسمت قبل نداشته باشد؛ موضوعی که با فاصله سه‌ساله به‌جای سیزده‌ساله، تا حد زیادی قابل پیش‌بینی هم بود. با این حال، این کمبود با پرداخت دقیق‌تر و جزئیات بیشتر در تمام بخش‌ها به خوبی جبران شده است. دنیای پاندورا اکنون کمی آشناتر به نظر می‌رسد، اما کامرون با این فیلم، پایانی عمیق و رضایت‌بخش برای نخستین سه‌گانه خود خلق کرده که قطعا ارزش این انتظار طولانی را دارد.

در پایان این مقاله، دیدگاه شما در رابطه با نقد و بررسی فیلم سینمایی آواتار: آتش و خاکستر (Avatar: Fire and Ash) چیست؟ شما چه نقدهایی به این فیلم وارد می‌کنید؟ آیا نمایش قسمت سوم و پایان‌بندی اولین سه‌گانه جیمز کامرون باب میلتان بوده است؟ فراموش نکنید که نظرات شخصی و دیگر نقاط قوت و ضعف قسمت سوم فیلم آواتار را با ما و دیگر کاربران رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.


8.5 عالی
فیلم آواتار: آتش و خاکستر با جلوه‌های بصری خیره‌کننده، شخصیت‌پردازی عمیق‌تر و نبردهای حماسی، ضعف نسبی نبود نوآوری را به خوبی جبران می‌کند. البته، شاید طولانی بودن فیلم و شباهت‌های برخی صحنه‌ها به قسمت‌های قبلی باب میل همه مخاطب‌ها نباشد، اما پایان رضایت‌بخش و دنیای پاندورا فراموش‌نشدنی است.
  • جلوه‌های بصری خیره‌کننده و شکوه سینمایی
  • ریتم سریع و روایت داستان درگیرکننده
  • شخصیت‌های تازه و روابط جذاب
  • صحنه‌های اکشن مهیج و نبردهای حماسی
  • استفاده از طیف گسترده رنگ‌ها
  • پرداخت دقیق‌تر به جزئیات و ایده‌ها
  • نبود نوآوری قابل توجه نسبت به نسخه‌های قبلی
  • احساس تکراری برخی از صحنه‌ها

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments