بهترین بازی‌های جهان‌باز
1%
  • 0/10

بهترین بازی‌های جهان‌باز بر اساس فیلم، سریال و کتاب

فراتر از سرگرمی

بهترین بازی‌های جهان‌باز بر اساس فیلم، سریال و کتاب ۰ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ مقالات بازی کپی لینک

خلق یک بازی جهان‌باز از صفر، فرایندی دشوار و پرچالش است. توسعه‌دهنده باید بستری جذاب برای روایت خلق کند، فرهنگ مناطق مختلف را طراحی نماید، و اکوسیستمی شامل گیاهان و جانوران گوناگون را تصور کرده و به شکلی منسجم پیاده‌سازی کند. با این حال، تمام این موارد تنها سنگ‌بنای پروژه‌ای هستند که می‌تواند در بهترین حالت، جسورانه و بلندپروازانه توصیف شود. اما در صورتی که یک استودیو به مجموعه‌ای شناخته‌شده و تثبیت‌شده دسترسی داشته باشد، بسیاری از این مراحل از پیش انجام شده‌اند. جهانی از پیش طراحی‌شده در اختیار قرار دارد، شخصیت‌های کلیدی پیش‌تر در ذهن مخاطبان شکل گرفته‌اند، و تنها کافی‌ست که اثر جدید، به روح منبع اصلی وفادار بماند تا رضایت طرفداران را جلب کند. با توجه به این موارد؛ در ادامه به سراغ بهترین بازی‌های جهان‌باز براساس فیلم، سریال و کتاب (IPهای لایسنس‌شده)، برویم.

با این حال، این کار به آن سادگی که به نظر می‌رسد نیست؛ چرا که طرفداران چنین مجموعه‌هایی معمولاً انتظارات بسیار بالایی از هرگونه اقتباس یا توسعه مجدد دارند. با وجود این چالش‌ها، برخی از توسعه‌دهندگان موفق شده‌اند تا با تکیه بر IPهای محبوب، تجربه‌هایی در قالب جهان‌باز خلق کنند که نه‌تنها قابل قبول، بلکه در مواردی تحسین‌برانگیز بوده‌اند.

بازی Avatar: Frontiers of Pandora

در حالی که معمولاً علاقه‌ای به تعریف و تمجید از بازی‌های فرمول‌محور Ubisoft نداریم، باید اعتراف کنیم که اگرچه این بازی از نظر ساختار چیز تازه‌ای ارائه نمی‌دهد، اما می‌توانیم درک کنیم چرا یک طرفدار مجموعه‌ی Avatar ممکن است عاشق آن شود.

دلیل اصلی آن هم زیبایی خیره‌کننده‌ی بصری بازی است؛ تجربه‌ای که شما را به‌طور کامل در دنیای پاندورا غرق می‌کند—از تاب خوردن با تاک‌های بلند گرفته تا پرواز با ایرکان‌ها به‌سوی نقطه‌ای جدید و مرموز.

البته بازی در زمینه روایت، کاستی‌هایی دارد. داستان آن هرگز به شکوه سینمایی یا هیجان لحظه‌ای فیلم‌های جیمز کامرون نمی‌رسد و در نهایت به همان فعالیت‌های تکراری و پرازدحام سبک کمپانی Ubisoft ختم می‌شود. با این‌حال، برای یک طرفدار واقعی Avatar، تنها بودن در این دنیا و تجربه‌ی آن از درون، به‌خودی‌خود ارزشی معادل بهای بازی Avatar: Frontiers of Pandora را در میان بهترین بازی‌های جهان‌باز براساس فیلم یا همان IPهای لایسنس‌شده، دارد.

بازی Scarface: The World Is Yours

در دوران کنسول پلی‌استیشن 2، تقریباً همه—از بازی‌سازهای بزرگ گرفته تا استودیوهای کوچک‌تر—سعی داشتند در همان مسیر موفق استودیو Rockstar Games حرکت کنند، چرا که بازی‌های جهان‌باز فوق‌العاده پرفروش سری بازی‌های GTA نه‌تنها فروش بی‌سابقه‌ای داشتند، بلکه به‌نوعی استاندارد نسل ششم را نیز تعیین کرده بودند. این موج طبیعی باعث شد که شاهد نمونه‌های الهام‌گرفته‌ی بسیار خوبی باشیم؛ از جمله بازی‌هایی چون Hit & Run و True Crime که هر کدام در زمان خود جایگاه ویژه‌ای داشتند. اما در میان تمام این تلاش‌ها، بدون شک بازی Scarface: The World Is Yours، اثری اقتباسی از فیلم معروف، توانست با فاصله‌ی قابل‌توجهی از سایرین پیشی بگیرد و بهترین نسخه‌ی مجوزدار این سبک لقب بگیرد.

در این روایت جایگزین از فیلم، بازی‌کننده در نقش تونی مونتانا ظاهر می‌شود؛ با این تفاوت که او از صحنه‌ی پایانی فیلم جان سالم به در برده و حالا باید از صفر شروع کرده و امپراتوری خود را از نو بنا کند—و طبیعتاً این یعنی ورود دوباره به معاملات مشکوک، درگیری‌های خشونت‌آمیز و دنیایی پر از خونریزی. این بازی در واقع از آن دسته عناوینی است که از هیچ نظر انتظار نمی‌رود تا این حد خوب باشد، اما در عمل به یک اثر کالت بدل شده که کاملاً شایسته‌ی جایگاه خود است. پس اگر تاکنون تجربه‌اش نکرده‌اید، وقت آن رسیده که جمله‌ی معروف را با صدای بلند بگویید: «سلام کن به رفیق کوچولوی من!»

بازی Mad Max

وقتی صحبت از جهان‌های باز و ویران‌شده به میان می‌آید، شاید تصور شود که مجموعه‌ی Fallout در این زمینه یکه‌تاز است. اما چنین تصوری باعث نادیده گرفتن اثری چون فیلم Mad Max می‌شود؛ یک مجموعه‌ی پر از اکشن که با موفقیت به یک بازی جهان‌باز هیجان‌انگیز تبدیل شده است. دنیای بازی به‌طرز چشمگیری وفادار به فضای تیره، بی‌رحم و خالی از زندگی نسخه‌های سینمایی است و همین ویژگی به آن هویت خاصی می‌بخشد. از سوی دیگر، سیستم مبارزه بازی که به سبک مجموعه‌ی Arkham طراحی شده، هر درگیری را پرتنش و رضایت‌بخش جلوه می‌دهد. اما حقیقت این است که ستاره‌ی واقعی این نمایش، ماشین بازی است.

تصور کنید دنیای بازی Borderlands را با سیستم وسایل نقلیه‌اش در بخش Catch-a-Ride، اما این بار با ارتقایی چشمگیر: کنترل دقیق‌تر خودروها، قابلیت ارتقای بیشتر و افزوده‌شدن عناصر تخریب‌گر که حس و حال مجموعه‌ای مثل Burnout را تداعی می‌کنند. به‌بیان ساده، این همان آشوب و خشونت بی‌مرز در دل صحراست که طرفداران Mad Max عاشق آن هستند—با این تفاوت که این بار شما پشت فرمان نشسته‌اید. پس کمربندتان را ببندید، گاز بدهید و در تجربه یکی از بهترین بازی‌های جهان‌باز براساس فیلم، ویرانی به پا کنید.

بازی Conan Exiles

مگر آن‌که با آثار بدنساز سرشناس اتریشی، آرنولد شوارتزنگر آشنا باشید، احتمالاً نام یا ماهیت Conan the Barbarian برایتان چندان آشنا نخواهد بود. با این حال، با وجود آن‌که این عنوان برای بسیاری از مخاطبان نامی شناخته‌شده محسوب نمی‌شود، دنیای آن سرشار از اسطوره‌پردازی و روایت‌های غنی است—ویژگی‌ای که آن را به گزینه‌ای مناسب برای توسعه‌دهندگانی تبدیل می‌کند که به‌دنبال خلق تجربه‌ای به‌یادماندنی در قالب یک بازی میان بهترین بازی‌های جهان‌باز براساس فیلم هستند.

دقیقاً همین مسیری است که Funcom در پیش گرفت؛ استودیویی که به بازیکن اجازه می‌دهد از هیچ شروع کند—در گرمای سوزان بیابان، با ابتدایی‌ترین مهارت‌های بقا—و از همان‌جا افسانه‌ی خود را شکل دهد. در دل عصر هایبوریان (Hyborian Age)، بازیکن می‌تواند مسیر تبعیدی تا قهرمان افسانه‌ای را طی کند، و این مسیر از یادگیری اصول پایه‌ی زنده‌ماندن آغاز می‌شود. با گذر زمان، بازی به ساخت پایگاه‌های گسترده، کشف آیتم‌های نادر، و نبرد با خدایان و هیولاهایی ختم می‌شود که بخشی جدایی‌ناپذیر از افسانه‌ها و اسطوره‌های جهان Conan را تشکیل می‌دهند.

بازی Marvel’s Spider-Man 2

در دوران کنسول پلی‌استیشن 2، برای نخستین‌بار به‌خوبی درک شد که یک بازی جهان‌باز از مرد عنکبوتی می‌تواند موفقیتی تضمین‌شده باشد. نسخه‌ی لایسنس‌شده‌ای که براساس فیلم دوم Sam Raimi ساخته شده بود، یکی از بهترین تجربه‌های تاب‌خوردن با تار، مأموریت‌های هیجان‌انگیز، و حتی قطعات موسیقی به‌یادماندنی مانند تم تحویل پیتزا را ارائه داد. با این حال، فارغ از تعلق خاطر به آن جواهر کلاسیک، نمی‌توان به‌طور عینی عنوانی را شایسته‌تر از جدیدترین نسخه‌های مجموعه‌ی Marvel’s Spider-Man دانست؛ آثاری که بیش از هر بازی دیگری توانسته‌اند ماهیت و هویت مرد عنکبوتی را در قالب یک تجربه‌ی ویدئویی به تصویر بکشند.

بازی Spider-Man 2 با بهره‌گیری از روایت دوگانه‌ی مایلز مورالز و پیتر پارکر، موفق شده تا به تجربه‌ای سینمایی و حماسی تبدیل شود که در عین ارائه‌ی داستانی منسجم و پرتنش، مکانیک‌های مبارزه‌ی دقیق، تاب‌خوردن‌های چشم‌نواز با تار و مجموعه‌ای گسترده‌تر از گجت‌ها و ابزارها را نیز در اختیار بازیکن می‌گذارد؛ همه‌ی این‌ها دست به دست هم داده‌اند تا گشت‌وگذار در خیابان‌های نیویورک بزرگ، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی باشد. هرچند هنوز مشخص نیست ادامه‌ی این داستان به کدام مسیر خواهد رفت، اما بی‌تردید زمانی که بار دیگر نوبت بازگشت به نیویورک برسد و حس عنکبوتی به صدا درآید، آمادگی کامل برای آغاز دوباره‌ی ماجراجویی وجود خواهد داشت.

بازی Hogwarts Legacy

برای بسیاری از طرفداران مجموعه‌ی هری پاتر، بهترین بازی‌های اقتباسی از فیلم‌ها، تجربه‌هایی نوستالژیک و پر از لحظات خاطره‌انگیز بودند؛ آثاری که با گشت‌وگذار پاداش‌محور، ارجاع‌های پرتعداد به دنیای جادوگری و فضای وفادارانه‌شان به اثر اصلی، جایگاه خاصی در ذهن هواداران پیدا کردند. با این حال، همواره این احساس وجود داشت که یک گام دیگر باقی مانده تا بتوان تجربه‌ی حضور در هاگوارتز را به شکلی کامل و واقعی ارائه کرد. در چنین فضایی بود که بازی Hogwarts Legacy پا به میدان گذاشت؛ اثری که دنیای جادوگری را به معنای واقعی کلمه به جهانی باز تبدیل کرد. بازسازی بی‌نظیر مکان‌هایی چون Hogwarts، Hogsmeade و Highlands اطراف، تنها بخشی از موفقیت‌های این بازی است. در کنار آن، تجربه‌ی حضور به‌عنوان یک دانش‌آموز، با تمام جزئیات مرتبط با درس‌ها، ماجراجویی‌ها و انتخاب‌های اخلاقی، به بازیکن فرصت می‌دهد تا همان تجربه‌ی رؤیایی حضور در هاگوارتز را، آن‌گونه که همیشه باید می‌بود، لمس کند.

چه در حال شرکت در کلاس‌های درسی باشید، چه مشغول یادگیری طلسم‌های تازه، یا زمانی را در خوابگاهتان سپری کنید و یا بر جارو سوار شده و در آسمان پرواز کنید، همه چیز در بازی Hogwarts Legacy با دقت و وفاداری مثال‌زدنی طراحی شده تا شما را به شکلی کامل در دنیای جادو غرق کند. البته باید پذیرفت که با گذر زمان، بازی کمی تکراری و قالبی می‌شود؛ مأموریت‌ها شباهت بیشتری پیدا می‌کنند و حس تازگی کاهش می‌یابد. اما حتی اگر تنها به خاطر همان ده ساعت ابتداییِ شگفت‌انگیز بخواهیم آن را تجربه کنیم، باز هم می‌توان گفت که سوار شدن بر Hogwarts Express کاملاً ارزشش را دارد.

بازی Dune Awakening

در حالی که بسیاری از ما سال‌هاست طرفدار آثار فرانک هربرت هستیم، همیشه این احساس وجود داشت که سرنوشت‌مان این است که تنها ناظرانی از دور باقی بمانیم؛ بی‌آن‌که فرصتی واقعی برای تبدیل شدن به «لسان‌الغیب» و قدم زدن بر شن‌های بی‌پایان سیاره Dune داشته باشی. اما پس از موفقیت بازی بقا-محور Conan Exiles، استودیوی Funcom کلید ورود به این فرنچایز نامدار را دریافت کرد و توانست با آن نمایشی درخشان ارائه دهد.

بازسازی دنیای Dune توسط Funcom وفادار به منبع اصلی است و با ترکیب مکانیک‌های بقا که با بستر روایی و محیطی اثر هم‌خوانی دارند، به‌خوبی حس تلاش برای زنده‌ماندن در یک سیاره‌ی کویری و خشن را منتقل می‌کند. با این حال، مهم‌ترین نکته درباره‌ی این بازی آن است که تجربه‌ای چندلایه و سرگرم‌کننده ارائه می‌دهد؛ ساختاری که ویژگی‌های یک MMO را نیز در خود جای داده و محتوای پایان‌بازی (Endgame) پربار و متنوعی را فراهم می‌کند. نتیجه این است که بازیکن می‌تواند تا مدت‌ها در دنیای بازی Dune Awakening غرق شود و انگیزه‌ای برای ترک آن نداشته باشد.

مخاطرات در این بازی همواره بالا هستند؛ چه فرورفتن در شن‌های روان، چه حمله‌ی غافلگیرکننده‌ی یک کرم شنی عظیم‌الجثه. اما همین خطرات بخشی از جذابیت تجربه‌اند و آن را به یکی از اصیل‌ترین و وفادارترین اقتباس‌های بازی‌محور از دنیای Dune تبدیل کرده‌اند.

بازی Middle-earth: Shadow of Mordor

در دنیایی که تقریباً بی‌نهایت مالکیت فکری (IP) برای تبدیل‌شدن به یک بازی جهان‌باز وجود دارد، کمتر دنیایی به‌اندازه‌ی سرزمین میانه (Middle-earth) آماده و مهیا برای چنین فرمتی است. و دقیقاً به همین دلیل است که این اثر اکشن-ماجرایی نمادین، بیش از یک دهه پیش همه را شگفت‌زده کرد.

این بازی نه‌تنها از نظر بصری—even با بهره‌گیری از پالت خاکی و تیره‌ی موردور—چشم‌نواز بود، بلکه داستانی منحصربه‌فرد و مستقل را در دل دنیای تالکین روایت می‌کرد. از همه مهم‌تر، سیستم Nemesis اختصاصی آن باعث می‌شد حتی یک درگیری ساده با یک دشمن ظاهراً درجه‌دو، به رویدادی سرنوشت‌ساز در کل کمپین شما تبدیل شود.

درواقع، می‌توان گفت این بازی نسخه‌ای از سری بازی‌های Assassin’s Creed در اوج دورانش است؛ اما در دنیای ارباب حلقه‌ها، با پارکور، مبارزات شبیه به Arkham و ساختاری مبتنی بر فتح تدریجی نقشه. اگر این ترکیب هیجان‌انگیز شما را مشتاق نمی‌کند، واقعاً نمی‌دانم چه چیزی ممکن است چنین کند.

بازی Batman: Arkham City

پس از دو تجربه موفق در مجموعه Batman: Arkham، به‌نظر می‌رسید تنها مسیر منطقی برای ارتقاء این سری، گسترش آن به یک جهان‌باز واقعی باشد. این گام بعدی با انتشار Arkham City محقق شد؛ جایی که برای نخستین‌بار، بازیکنان می‌توانستند آزادانه در شهر گاتهام گشت‌وگذار کنند. دنیای باز بازی نمونه‌ای تمام‌عیار از طراحی «همه چیز مفید، بدون زوائد» است؛ جایی که عمق عمودی محیط و لذت جابه‌جایی روان و سریع، بر وسعت صرف نقشه و نشانگرهای بی‌پایان اولویت دارد. با این‌حال، در هر لحظه، احساس تعامل و درگیر شدن با محیط حفظ می‌شود—چه حل معماهای Riddler باشد و چه رویارویی با گروهی از خلافکاران.

تمام عناصر این دنیای باز با دقت و هدفمندی طراحی شده‌اند؛ از جو تاریک و مرموز گاتهام گرفته تا تنوع محیط‌هایی که بازیکن را وادار می‌کنند سبک بازی خود را متناسب با شرایط تغییر دهد. در میان تمام بازی‌های این سری، بازی Arkham City بیش از هر نسخه دیگری این حس را به بازیکن منتقل می‌کند که واقعاً نقش بتمن را در گشت‌وگذار روزانه‌اش ایفا می‌کند.

به پایان فهرست معرفی بهترین بازی‌های جهان‌باز براساس فیلم، سریال و کتاب (در واقع IPهای لایسنس‌شده) رسیدیم و امیدواریم که همگی این موارد معرفی‌شده، در هر حوزه و بخشی از سرگرمی، توانسته باشند حسی و تجربه‌ای عالی، متناسب با حوزه‌ای که به آن اضافه شده‌اند، عمل کرده و در آینده هم قوی‌تر ادامه دهند.

حالا به نظر شما نوبت چه فیلم، سریال، کتاب، کمیک و… رسیده است که نیاز داریم آن را دنیا و صنعت بازی‌های ویدیویی هم تجربه کنیم؟



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments