سه ضعف بزرگ فیلم جوکر 2019 که هیچ توجیه منطقی ندارند!
فیلم جوکر 2019 (Joker 2019) ساخت تاد فیلیپس (Todd Phillips)، در زمان اکران خود موجی از واکنشها را بهدنبال داشت. این فیلم مستقل و جدا از دنیای سینمایی دیسی با بازی درخشان واکین فینیکس (Joaquin Phoenix)، توانست بیش از یک میلیارد دلار در گیشه جهانی فروش داشته باشد. به علاوه، با دریافت 11 نامزدی اسکار و کسب جایزه بهترین بازیگر مرد، به عنوان اثری مهم در سینمای معاصر شناخته میشود. جوکر، با روایت تیره و تار خود، سفری وهمگونه به درون ذهن آرتور فلک ارائه میدهد و با نگاهی بیپرده به انزوا، فروپاشی روانی و خشونت شهری، مخاطب را در مرز بین همدلی و ترس نگه میدارد.
اما در پس این موفقیتها، تردیدهایی جدی در روایت و پیام فیلم جوکر 2019 نهفتهاند. تردیدهایی که حتی نمادگرایی پررنگ و فضای استعاری اثر نیز پاسخگویشان نیست. منتقدان بارها به سطحی بودن برخی بخشهای فیلمنامه و پیامهای گاه نگرانکننده آن اشاره کردهاند. داستان با وجود جسارت روایی و لحظات ابهامآمیزش، چند تناقض آشکار دارد که با منطق روایی و واقعگرایی فیلم همخوان نیستند. فیلم جوکر 2019 بهرغم تمام تحسینهایی که دریافت کرد، سه سوال اساسی را بیپاسخ گذاشت که پرداختن به آنها میتواند پرده از لایهای پنهان درون این اثر بلندپروازانه بردارد.
قتل والدین بروس وین
در فیلم جوکر 2019 یکی از لحظاتی که نهتنها با منطق درونی داستان همخوان نیست، بلکه حتی در ساختار کلی فیلم نیز گسست ایجاد میکند، قتل والدین بروس وین است. در حالیکه همگان با این بخش از افسانه بتمن آشنا هستند، در این اثر که تمرکز آن بر شخصیتپردازی آرتور فلک و سقوط تدریجی اوست، گنجاندن این صحنه نه توجیه روایی دارد و نه کارکرد دراماتیک. گویی این بخش صرفاً از سر اجبار در فیلمنامه گنجانده شده. انگار لازم بوده صرفاً به سنتی ژانری وفادار بماند. هرچند میتوان ارتباطی نمادین میان خاستگاه جوکر و بتمن قائل شد، اما نحوه اجرای این سکانس، از ارزش نمادین آن نیز میکاهد. در میانه شورشها، مردی ناشناس با ماسک دلقک از ناکجاآباد ظاهر میشود، گلولهای شلیک میکند، گردنبند مروارید را میکَند و محو میشود؛ بیهیچ زمینهسازی یا عمق معنایی.
از منظری دیگر، اگر بنا بوده این لحظه در فیلمنامه باقی بماند، میتوانست به فرصتی برای پرداخت نمادین یا روایی بدل شود. اما آنچه شاهدش هستیم، تنها بازتکرار سطحی یکی از کلیشهایترین سکانسهای تاریخ سینمای ابرقهرمانی است. نه نگاهی تازه به شخصیتها ارائه میدهد، نه چیزی به داستان اصلی میافزاید، و نه با لحن درونگرای فیلم همراستاست. جوکر، اثری است که تا انتها تلاش میکند در فضای ذهنی و روانپریش آرتور غرق بماند، اما ناگهان و بیمقدمه با صحنهای روبهرو میشویم که گویی از فیلمی دیگر آمده. گسستی که نهتنها ضربآهنگ روایت را میشکند، بلکه حس همذاتپنداری مخاطب با قهرمان/پادقهرمان اصلی را نیز مخدوش میکند.
حضور آرتور فلیک در برنامه تلویزیونی
یکی دیگر از بخشهای پرسشبرانگیز فیلم جوکر 2019، سکانس حضور آرتور فلک در برنامه زنده تلویزیونی «شو ماری فرانکلین» است. نقطه اوج داستان که بهظاهر قرار است لحظهای تکاندهنده و افشاگرانه باشد. اما وقتی به منطق روایی فیلم نگاه میکنیم، این صحنه نهتنها قابل باور نیست، بلکه با فضای واقعگرایانهای که فیلم تا آن نقطه تلاش کرده حفظ کند نیز در تضاد کامل است. آرتور با لباس و آرایش جوکر کاملاً آزادانه وارد استودیو یک برنامه زنده میشود و روی صندلی مهمان مینشیند، بیآنکه کسی او را متهم یا مظنون بشمارد. این در حالیست که او پیشتر چند قتل انجام داده، و منطقی است تصور کنیم همخانهاش گری تا آن زمان با پلیس تماس گرفته باشد.
پرسشی اساسیتر آنجاست که اگر فرض کنیم دعوت آرتور به برنامه تصمیمی عامدانه از سوی مجری بوده، چطور پروتکلهای امنیتی شبکه نادیده گرفته شدهاند؟ حتی در سطح ابتداییترین استانداردهای رسانهای، چنین برنامهای نمیتواند بدون بررسی سابقه و شرایط روانی مهمان، او را روی آنتن زنده ببرد. افزون بر آن، زمانی که آرتور در برابر چشمان میلیونها بیننده مجری را با شلیک گلوله میکشد، پخش زنده همچنان ادامه دارد، بدون آنکه شبکه حتی برای چند ثانیه سیگنال را قطع کند. بیتردید این صحنه از نظر دراماتیک بسیار تأثیرگذار و تنشزا طراحی شده، اما از منظر منطق داستانی و ساختار واقعگرای فیلم، بیشتر به یک تصمیم نمایشی و اغراقآمیز شبیه است تا رویدادی باورپذیر.
پیام فیلم جوکر 2019 چیست؟
پیام فیلم جوکر 2019 (Joker 2019) بیتردید قرار بوده هسته مرکزی روایت را شکل دهد. اما آنچه در نهایت بر پرده سینما نقش میبندد، تصویری آشفته و گنگ است که در هیاهوی روایی و جلوههای بصری چشمگیر گم میشود. با وجود موفقیت تجاری و استقبال گسترده مخاطبان، فیلم بهشدت مورد نقد قرار گرفت. از متهمشدن به تحریک خشونت گرفته تا انسانسازی از شخصیتی که همواره نماینده آشوب و ویرانی بوده است. در مقابل، بسیاری از طرفداران این تفسیرها را رد کردند، اما نکتهای را نمیتوان انکار کرد؛ هدف نهایی فیلم نه از منظر یک روایت وفادار به شخصیت جوکر روشن است، و نه حتی بهعنوان اثری مستقل، در رساندن پیام خود موفق ظاهر میشود.
هنگامی که سعی میکنیم درک روشنی از خط روایی فیلم داشته باشیم، ابهام از همان ابتدا آغاز میشود. آیا فیلم، داستان پیدایش شرور افسانهای بتمن است؟ یا درامی روانشناسانه درباره بیماریهای روانی؟ شاید هم نقدی اجتماعی بر بیعدالتی و بیتوجهی ساختاری؟ یا تلاشی برای همدلی با انسانی مرزی در لبه فروپاشی؟ و یا شاید، همهچیز تنها زاییده ذهن متوهم آرتور فلک باشد. برداشتی که پایانبندی فیلم نیز به آن دامن میزند. حقیقت آن است که فیلم به تمامی این مضامین اشاره میکند، اما به هیچکدام بهدرستی وفادار نمیماند. فیلم جوکر 2019، با وجود ظاهر جذاب و جسارت روایی، به اثری بدل شده که سؤال میپرسد اما پاسخ نمیدهد؛ به معنا اشاره میکند اما هرگز آن را نمیسازد.
فیلم جوکر 2019 (Joker 2019) با وجود موفقیت خیرهکنندهاش در گیشه و تحسینهای گسترده برای بازی خیرهکننده واکین فینیکس (Joaquin Phoenix)، در چند بخش کلیدی با منطق روایی دچار تناقض و لغزش میشود؛ از حضور بیدلیل مرگ والدین بروس وین که نه کمکی به پیشبرد داستان میکند و نه بار نمادین تازهای دارد، تا سکانس غیرواقعگرایانه برنامه زنده تلویزیونی که با منطق فیلم در تضاد است، و در نهایت، پیام اصلی اثر که میان انبوهی از مضامین رهاشده و پرسشهای بیپاسخ گم میشود. فیلم جوکر 2019 بیشتر شبیه تابلویی پر از رنگ ولی بیطرح است که بیش از آنکه تفسیر شود، تماشاگر را سردرگم میگذارد. اتفاقی که در جوکر 2 هم کم و بیش رخ داد تا این فیلم یک شکست بزرگ در مقایسه با نسخه اول باشد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید