روز پس از فراهوشمندی چه رخ خواهد داد؟

با انتشار چتجیپیتی-۵ از سوی OpenAI، جهان گامی دیگر به سوی آزادسازی یک فراهوشمندی همهمنظوره نزدیک شده است که میتواند از نظر شناختی با فاصله زیادی از هر یک از ما پیشی گیرد.
با نزدیک شدن به این روز، نگرانیها روزبهروز بیشتر میشود که ما به شکل تأسفباری برای امواج شوکی که این پدیده در جامعه ایجاد خواهد کرد، آماده نیستیم و احتمالا دلیل آن چیزی نیست که شما تصور میکنید.
شاید در برخی از جمعها شنیده باشید که نگرانیهایی درباره آینده هوش مصنوعی وجود دارد؛ از اختلالات گسترده در بازار کار و تأثیرات جعلهای عمیق (دیپفیک) بر واقعیت، تا تمرکز قدرت بیسابقه در دستان تعداد معدودی از شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی. به عبارت دیگر، اکثر مردم هرگز صادقانه تصور نکردهاند که زندگی آنان در روز پس از در دسترس قرار گرفتن گسترده فراهوشمندی واقعا چگونه خواهد بود.
چرا فراهوشمندی ممکن است ما را دلسرد کند؟
به عنوان پیشزمینه، فراهوشمندی مصنوعی به سیستمهایی اشاره دارد که میتوانند در اکثر جبههها از انسان پیشی گیرند؛ از برنامهریزی و استدلال گرفته تا حل مسئله، تفکر راهبردی و خلاقیت ناب. این سیستمها مسائل پیچیده را در کسری از ثانیه حل خواهند کرد که ممکن است باهوشترین متخصصان انسانی روزها، هفتهها یا حتی سالها برای حل آن زمان نیاز داشته باشند. این موضوع ما را میترساند و نه به دلیل سناریوهای قیامتی که گفتمان عمومی ما را تحت سلطه دارد، بلکه خطراتی که ممکن است در بهترین سناریوها ظهور کنند، جاییکه فراهوشمندی مفید و خیرخواه است. این موضوع تأثیرات مثبت بسیاری بر جامعه خواهد داشت، اما همچنین میتواند به هسته هویت ما به عنوان انسان عمیقا آسیب برساند. پس از همه، جهان متفاوت به نظر خواهد رسید زمانی که هر یک از ما بدانیم که هوشی باهوشتر، سریعتر و خلاقتر از آنچه بین دو گوش خود داریم، روی دستگاههای همراهمان در دسترس است.
مقیاسگذاری هوش مصنوعی به محدودیتهای خود رسیده است
از خودتان صادقانه بپرسید، انسانها در این واقعیت جدید چگونه عمل خواهند کرد؟ آیا قبل از مواجهه با هر چالش کوچکی که با آن روبرو میشویم، از دستیاران هوش مصنوعی خود راهنمایی میخواهیم؟ یا بدتر، آیا یاد خواهیم گرفت که به دستیاران هوش مصنوعی خود بیشتر از افکار و غرایز خود اعتماد کنیم؟
صبر کنید — قبل از پاسخ دادن، باید مدل ذهنی خود را بهروز کنید. در حال حاضر، ما با هوش مصنوعی از طریق یک چارچوب سقراطی تعامل میکنیم که مستلزم آن است که ما سؤالاتی بپرسیم و پاسخ دریافت کنیم.
به عبارت دیگر، آینده ما مملو از دستیاران هوش مصنوعی خواهد بود که در زندگی ما حضوری فعال دارند و در هر مرحله، تجربیات ما را با راهنمایی بهینهشده تقویت میکنند. در این جهان، خطر این نیست که پیش از استفاده از مغز خود، از هوش مصنوعی راهنمایی بخواهیم؛ خطر این است که نیازی به پرسیدن نخواهیم داشت؛ راهنمایی فقط به چشمان و گوشهایمان جریان خواهد یافت، اعمال ما را شکل خواهد داد، تصمیماتمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد و مسائلمان را قبل از اینکه فرصتی برای تفکر داشته باشیم، حل خواهد کرد.
«ذهنیت تقویتشده» زندگی ما را دگرگون خواهد کرد
به این چارچوب به عنوان «ذهنیت تقویتشده» اشاره میکنیم و این پدیده به زودی به شکلی گسترده از طریق عینکها، گوشیهای داخل گوش و آویزهای مجهز به هوش مصنوعی به جامعه عرضه خواهد شد. این آینده رایانش سیار است و همین حالا نیز باعث شکلگیری یک رقابت تسلیحاتی بین متا، گوگل، سامسونگ و اپل شده است، چرا که آنها خود را برای تولید دستگاههای هوش مصنوعی با فهم زمینهای که جایگزین تلفنهای دستی خواهند شد، موقعیتدهی میکنند.
تصور کنید در خیابان شهر خود قدم میزنید. همکاری را میبینید که به سوی شما میآید. نام او را به خاطر نمیآورید، اما دستیار هوش مصنوعی توصیه میکند که از همکارتان در مورد همسرش که چند هفته پیش عمل جراحی داشته است، سؤال کنید. همکار از این احساس قدردانی میکند، سپس در مورد ارتقاء اخیر شما میپرسد، که احتمالا تحت راهنمایی هوش مصنوعی خودش است.
آیا این توانمندسازی انسان است، یا از دست دادن عاملیت انسانی؟
قطعاً داشتن یک هوش مصنوعی در گوش که همیشه پشتیبان شماست، اطمینان میدهد که هرگز نامی را فراموش نمیکنید، همیشه چیزهای هوشمندانهای برای گفتن دارید و بلافاصله آگاه میشوید؛ مانند یک ابرقدرت احساس خواهد شد. از سوی دیگر، هر فردی که ملاقات میکنید، هوش مصنوعی خود را خواهد داشت که در گوشش زمزمه میکند. این باعث خواهد شد که ما به این فکر کنیم که واقعا با چه کسی در تعامل هستیم، انسانی که روبروی ماست، یا عامل هوش مصنوعی که به او راهنمایی میدهد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که دستیاران هوش مصنوعی پوشیدنی باعث خواهند شد که ما احساس قدرت و توانایی بیشتری کنیم، اما این تنها نتیجه ممکن نیست. همین فناوریها ممکن است باعث شوند که ما اعتماد به نفس کمتری به خود داشته باشیم و احساس تأثیرگذاری کمتری در زندگیمان کنیم. پس از همه، هوش انسانی ویژگی تعیینکننده انسانیت است، چیزی که ما به عنوان یک گونه بیشتر به آن افتخار میکنیم، با این حال به زودی ممکن است خود را در حالی بیابیم که به دستیاران هوش مصنوعی رجوع میکنیم زیرا احساس میکنیم از نظر ذهنی شکست خوردهایم. آیا این توانمندسازی است؛ یک هوش مصنوعی که در زمان واقعی هر تجربه ما را توضیح میدهد؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید