۸ باری که دکتر دووم ثابت کرد میتواند قهرمان هم باشد
در تاریخ پرفراز و نشیب کمیکهای مارول، کمتر شخصیتی به پیچیدگی و چندلایه بودن دکتر دووم وجود دارد؛ فردی که همواره به عنوان بهترین ویلن مارول شناخته شده، اما گاهگاهی نیز در مقام یک قهرمان ظاهر شده است. دکتر دووم یکی از پیچیدهترین شخصیتهای دنیای کمیک مارول است. هرچند بهطور سنتی بهعنوان ویلن اصلی چهار شگفتانگیز معرفی میشود، اما تاریخچه این شخصیت مملو از لحظات شگفتانگیزی است که او در قامت یک قهرمان ظاهر شده و جان انسانها، جهان یا حتی مولتیورس را نجات داده است.
دکتر دوم؛ ابرشروری که گاهی قهرمان میشود
در کنار جوکر در دنیای دیسی، شاید هیچ شخصیت شروری در تاریخ کمیکها به اندازه «دکتر دووم» در دنیای مارول نمادین نباشد. اگر جوکر با دیوانگی و رفتارهای غیرقابلپیشبینیاش شناخته میشود، دکتر د,وم نماد تفکر راهبردی و نقشهکشی دقیق است. این روزها، مارول با انتشار داستان «یک جهان تحت فرمان دووم» و همچنین آمادهسازی ورود باشکوه این شخصیت به دنیای سینمایی خود با فیلم «Avengers: Doomsday»، در حال ایجاد زمینهای برای افزایش محبوبیت گسترده او در میان مخاطبان جدید است. بهمحض اینکه طرفداران با پیشینه این ویلن آشنا شوند، متوجه خواهند شد که محبوبیت او فقط به دلیل شرارتهایش نیست؛ بلکه در اعماق این چهرهی سرد و خشن، رگههایی از قهرمانی نیز دیده میشود که همیشه قابل پنهانکردن نیست.
در یکی از جدیدترین رویدادهای مارول تحت عنوان «Blood Hunt»، دکتر دووم موفق شد عنوان «جادوگر اعظم» را از دکتر استرنج بگیرد و نقشی کلیدی در نابودی ارتش خونآشامها ایفا کند. اگرچه این اقدام بهنوعی یک حرکت قهرمانانه بود، دووم بلافاصله پس از آن تصمیم گرفت عنوان جادویی دکتر استرنج را برای خود نگه دارد. این تصمیم، مستقیماً منجر به داستان جدید مارول تحت عنوان «یک جهان تحت فرمان دووم» شد که در آن دووم با قدرت جادویی، جاهطلبی خود برای حاکمیت جهانی را پی میگیرد.
اکنون که مارول مسیر داستانی جدیدی برای این شخصیت در نظر گرفته و شایعات حضور «رابرت داونی جونیور» در نقش دکتر دووم در فیلم «Avengers: Doomsday» نیز شنیده میشود، زمان آن فرا رسیده که نگاهی به برجستهترین لحظات قهرمانانه این شخصیت در طول سالیان بیندازیم؛ لحظاتی که گاه در قالب مهربانیهای کوچک با دیگر قهرمانان ظاهر شدهاند، و گاه بهصورت نجات کل مولتیورس. زیرا واقعیت این است که دکتر دووم شخصیتی پیچیده و چندلایه است. او میتواند همزمان بزرگترین شرور مارول باشد و در عین حال، ناجی نهایی جهان. همین ویژگیهاست که او را به یکی از برجستهترین و جذابترین ابرشرورهای تاریخ کمیک تبدیل کرده است. در ادامه به مهمترین لحظات زندگی دووم به عنوان یک قهرمان میپردازیم.
پیروزی و عذاب (Triumph and Torment): وقتی دکتر دووم فداکاری کرد
در داستان ماندگار «پیروزی و عذاب»، دکتر دووم یکی از تأثیرگذارترین همکاریهایش را با دکتر استرنج رقم میزند؛ داستانی که نهتنها بعدی انسانی به شخصیت او میبخشد، بلکه نقش او را بهعنوان یکی از پیچیدهترین شخصیتهای کمیکهای مارول پررنگ میکند. ماجرا از آنجایی آغاز میشود که در مراسمی عرفانی به دعوت جادوگر کهنسال به نام «اِیجِد گِنگیس»، دکتر دوم شایستگی خود را برای دریافت کمک از دکتر استرنج ثابت میکند. این همان رویدادی است که در آن، دکتر استرنج رسماً عنوان جادوگر اعظم را پس از مرگ «اِنشِنت وان» به دست میآورد. نخستین وظیفه او، براوردهکردن یک آرزوست، و دوم بیدرنگ از این فرصت استفاده میکند تا برای آزاد کردن روح مادرش از جهنم، کمک طلب کند.
ماجرا بهسرعت وارد یکی از تاریکترین و پرتنشترین فصول خود میشود؛ سفری به اعماق جهنم و نبردی مشترک میان استرنج و دوم علیه مفیستو، ارباب دوزخ. همکاری این دو جادوگر با اهداف متضاد، نهتنها از نظر بصری خیرهکننده است، بلکه از نظر عاطفی نیز لایههایی از درد، فداکاری و تردید را به نمایش میگذارد. با اینکه دکتر دووم اغلب بهعنوان بهترین ویلن مارول شناخته میشود، در این داستان وجهی از شخصیت او نمایان میشود که مرز میان قهرمان و ضدقهرمان را از میان برمیدارد.
در پایان نبرد، طبق انتظارات، دکتر دووم رفتاری خائنانه از خود نشان میدهد و وانمود میکند که استرنج را به مفیستو تسلیم میکند تا مادرش آزاد شود. مادر او که از این خیانت منزجر شده، با ناراحتی او را ترک میکند. اما درست همینجا مشخص میشود که تمام این صحنهسازی، بخشی از نقشه دووم بوده است. او با آگاهی از قوانین دوزخ، میدانسته که تنها با از دست دادن عشق مادرش میتواند او را از اسارت جهنم رهایی بخشد. درواقع، دکتر دووم با فداکردن آخرین پیوند عاطفیاش، مادرش را برای همیشه آزاد میکند.
این داستان نهتنها یکی از نقاط عطف شخصیت دکتر دووم بهشمار میآید، بلکه بار دیگر نشان میدهد چرا او شایسته عنوان بهترین ویلن مارول است. چرا که در او، عمق انسانی و پیچیدگی روانیای نهفته که کمتر در دیگر ضدقهرمانان دیده میشود. این لحظه، یادآور این نکته است که حتی در دل تاریکترین شخصیتها نیز ممکن است نوری از قهرمانی پنهان شده باشد.
مرد آهنی ناشناخته؛ دکتر دووم در مسیر نجات، نه سلطه
پس از وقایع پرتنش «Civil War II» و «Secret Wars»، دکتر دووم نهتنها چهره آسیبدیدهاش را بازیافت، بلکه با ظاهری جدید و موی بلند، مسیر تازهای در پیش گرفت. او جای تونی استارک را گرفت و هویت مرد آهنی را برای خود انتخاب کرد. در کمیک «Infamous Iron Man»، ما شاهد یکی از متفاوتترین و درخشانترین فصول زندگی دکتر دووم هستیم؛ شخصیتی که بهعنوان بهترین ویلن مارول، اینبار در نقش یک ناجی ظاهر میشود. در این روایت، دوم سعی دارد خود را از گذشته تاریکش جدا کند، اما مفیستو بازمیگردد تا جلوی رستگاری او را بگیرد و همه چیز را به مسیر شر بازگرداند.
در طول این کمیک، دکتر دووم با دشمنان قدیمی چون Wizard و Mad Tinkerer روبهرو میشود و همزمان باید با تهدیداتی از جانب شیلد و بنجامین گریم مقابله کند؛ کسانی که هنوز به قهرمان شدن او باور ندارند. گرچه این سری در میانه راه ناتمام ماند، اما باز هم لحظاتی از درخشش اخلاقی دکتر دووم را به نمایش گذاشت. او در لباس مرد آهنی، در تلاش برای تطهیر گذشته و اثبات شرافتی بود که بسیاری در او نمیدیدند.
پدری برای دختر دیگران: دکتر دووم، ناجی والریا و سوزان استورم
در یکی از صمیمیترین و دور از انتظارترین لحظات دنیای مارول، دکتر دووم نقش یک قهرمان واقعی را ایفا میکند؛ آنهم نه در میدان نبرد، بلکه در اتاق زایمان! وقتی رید ریچاردز در مأموریتی گرفتار شده و سوزان استورم در آستانه بهدنیا آوردن فرزند دوم خود است، جانی استورم به سراغ دشمن دیرینهشان میرود؛ دکتر دووم. برخلاف انتظارات، او بیدرنگ کمک میکند، شخصاً زایمان را به انجام میرساند و نوزادی سالم را به دنیا میآورد. تنها خواستهاش؟ انتخاب نام کودک. او نام «والریا» را برمیگزیند؛ اسمی که بعدها معنایی بسیار عمیق برایش خواهد یافت.
رید ریچاردز کمی دیر میرسد و از این تصمیم ناراضی است، اما واقعیت این است که کاری از دستش ساخته نیست. دکتر دووم، با وجود تمام گذشتهاش، رابطهای نزدیک و پدرانه با دخترخواندهاش والریا برقرار میکند؛ رابطهای سرشار از محبت، اعتماد و حمایت. در دنیایی که او را بهعنوان بهترین ویلن مارول میشناسند، این حرکت انسانی نقطه عطفی بینظیر است. این رویداد نشان میدهد که حتی سردترین دلها نیز میتوانند برای کسی بتپند، و حتی دکتر دووم هم گاهی به قهرمانی نزدیک میشود.
رهبر مهربان: چهرهای متفاوت از دکتر دووم
گرچه دکتر دووم بهعنوان یک دیکتاتور شناخته میشود که با مشت آهنین بر لاتوریا حکومت میکند، اما این تنها بخشی از واقعیت است. برخلاف تصور بسیاری از قهرمانان مارول که او را یک مستبد سنگدل میدانند، مردم لاتوریا در عمل وفاداری و علاقهای واقعی به دوم دارند. برخلاف شایعات همیشگی مبنی بر استفاده از کنترل ذهن، شواهد بارها نشان دادهاند که سلطه او بر مردم، برخاسته از مدیریت کارآمد و حمایت مردمی واقعی است.
در روایت «امپراطور دووم»، او با استفاده از قدرت کنترل ذهن «پِرپل من»، موفق میشود حمایت جهانی را جلب کند و بهصورت دموکراتیک به امپراطور تبدیل شود. اما نکته جالب اینجاست که پس از مدتی، بهدلیل آنکه زمین بیش از حد بهبود یافته و زندگی بهشکلی بینقص پیش میرود، دووم خسته میشود و داوطلبانه از قدرت کنارهگیری میکند. همین تصمیم نشان میدهد که در پس چهرهی بهظاهر شیطانی دکتر دووم، انسانی باهوش و شاید حتی دلسوز پنهان شده؛ شخصیتی که بهراستی سزاوار جذابترین و بهترین ویلن مارول است.
ناجی مولتیورس: وقتی بهترین ویلن مارول قهرمان اصلی شد
در آستانه رویداد بزرگ Secret Wars، دکتر دووم نقش متفاوتی در جهان مارول ایفا میکند. او بهجای ستیز مستقیم با قهرمانان، تصمیم میگیرد با تهدید بزرگتری روبهرو شود؛ بییاندرها و فروپاشی جهانهای موازی. دوم با طرحی دقیق، قدرت بییاندرها را بهدست میآورد تا از نابودی چندجهانی جلوگیری کند و آن را از نو بسازد.
نتیجه این تلاش، جهانی بهنام «بتلورلد» است که تحت فرمانروایی «خدای امپراطور دووم» اداره میشود. او قدرتی همسطح دستکش بینهایت بهدست میآورد و برای مدتی نظم، صلح و بقا را به چندجهانی بازمیگرداند. با این حال، در پایان داستان، دووم خود اعتراف میکند که «رید ریچاردز» بهتر از او میتوانسته این جهان را بسازد. با آنکه سلطنت او به پایان میرسد، عملکردش در نجات جهانها فراتر از بسیاری از قهرمانان بود. و همین ایثار است که ثابت میکند چرا دکتر دووم نهتنها بهترین ویلن مارول، بلکه گاه بزرگترین ناجی آن هم هست.
دکتر دووم، ناجی زمین از خونآشامها
در خط داستانی «شکار خون» (Blood Hunt)، حضور دکتر دووم نقش کلیدی در پیروزی نهایی قهرمانان زمین ایفا میکند. او که بهتازگی عنوان جادوگر اعظم (Sorcerer Supreme) را از آنِ خود کرده، با استفاده از جادوی استرنج موفق میشود نیروی تاریکی را که زمین را در تاریکی فروبرده، پاکسازی کند. این اقدام باعث میشود قهرمانان بتوانند در برابر ارتش خونآشامها بایستند و امید دوبارهای در دل مردم شکل گیرد.
نکته مهم این است که دوم نهتنها دشمن را شکست میدهد، بلکه نشان میدهد که در جایگاه رهبری، میتواند نقش سازندهای ایفا کند. این ماجرا درست پیش از ورود او به خط داستانی «یک جهان زیر فرمان دوم» (One World Under Doom) رخ میدهد؛ جایی که زمزمههای قهرمانبودن در مورد بهترین ویلن مارول جدیتر از همیشه شنیده میشود. دکتر دووم در این لحظهها، بیش از آنکه هیولایی مرگبار باشد، نجاتبخشی مقتدر است.
اشک دکتر دوم در شماره ویژه 11 سپتامبر
در پی حادثه تلخ ۱۱ سپتامبر، دنیای کمیک نیز مانند دیگر مدیومها به بازتاب آن پرداخت. مارول با انتشار یک شماره ویژه از کمیک «Spider-Man»، واکنشهای ابرقهرمانان و حتی ابرشرورها را به نمایش گذاشت. در میان این چهرهها، تصویری از دکتر دووم، مغرورترین و شکستناپذیرترین شخصیت منفی مارول، ثبت شد که در کنار دشمنانی چون مگنیتو و کینگپین، ایستاده و قطرهاشکی از چشمانش فرو میچکد.
این تصویر که در نگاه اول شاید ساده به نظر برسد، در حقیقت یکی از تأثیرگذارترین صحنههای تاریخ کمیکهای مارول است. چرا که دکتر دووم، که همواره بهعنوان بهترین ویلن مارول شناخته میشود، در این لحظه، نه یک پادشاه و نه یک نابغه شرور، بلکه انسانی با قلبی آسیبپذیر است. مارول با این تصویر، تأکید میکند که حتی در دل تاریکترین شخصیتها نیز ذرهای احساس و انسانیت وجود دارد؛ و همین پیچیدگی روانی است که دکتر دوم را از دیگر شروران جدا میسازد.
مقابله با رِد اسکال
دکتر دووم، با تمام جاهطلبیها و خودکامگیاش، اصولی دارد که هیچگاه زیر پا نمیگذارد. یکی از این اصول، انزجار کامل او از نازیسم و ایدئولوژیهای فاشیستی است. در طول سالها، او بارها در برابر شخصیت رِد اسکال ایستاده؛ فردی که نماد شر مطلق و یادآور تاریکترین برهههای تاریخ است. برخلاف دیگر شرورانی که شاید از روی منفعتطلبی حاضر به همکاری با رِد اسکال شوند، دکتر دووم از همان ابتدا موضع خود را روشن کرده؛ «من با نازیها همکاری نمیکنم.»
این خصومت در کمیکهایی مانند Supervillain Team-Up و Axis که طی آن، شخصیتها جای خود را با یکدیگر عوض میکنند، نیز بهوضوح دیده میشود. حتی در جریان وقایع پیچیده و درهمتنیده مارول، دکتر دووم هیچگاه حاضر نمیشود برای رسیدن به اهدافش با نازیها یا حامیانشان همپیمان شود. این موضعگیری، نهتنها جایگاه اخلاقی خاصی برای او ایجاد میکند، بلکه نشان میدهد که حتی بهترین ویلن مارول نیز مرزهایی دارد که هرگز از آن عبور نمیکند.
رفتار دووم در مواجهه با رِد اسکال، یادآور این حقیقت مهم است که «شر» نیز میتواند چهرههایی داشته باشد که با انواع دیگر شر مرزبندی دارند. دکتر دووم ممکن است دشمن بسیاری از قهرمانان مارول باشد، اما در برابر فاشیسم و نفرتپراکنی، نهتنها تسلیم نمیشود بلکه ایستادگی میکند.
کلام آخر؛ آیا دکتر دوم فقط یک ویلن است؟
پاسخ این سؤال ساده نیست. دکتر دووم شخصیتی چندوجهی است که ترکیبی از نبوغ علمی، قدرت جادویی، جاهطلبی بیحد و مرز، و در عین حال دلسوزیهای انسانی را در خود دارد. او میتواند دشمنی سرسخت باشد، اما در لحظاتی نیز به عنوان منجی ظاهر میشود.
تاریخ کمیکها پر است از نمونههایی که دکتر دووم به عنوان بهترین ویلن مارول، در آنها نقش قهرمان را بازی کرده. این تقابل درونی، او را به یکی از جذابترین شخصیتهای دنیای مارول تبدیل کرده است. اگر بخواهیم فقط یک نتیجه بگیریم،باید بگوییم دکتر دووم فراتر از برچسبهای «خوب» یا «بد» است. او یک رهبر، یک جادوگر، یک پدرخوانده و گاه حتی یک قهرمان واقعی است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید