0/10

نقد و بررسی بازی Senua’s Saga: Hellblade 2

داستان کودکی نادان که تبدیل به استادی بی بدیل شد!

0/10 ۲ ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ بررسی بازی کپی لینک

بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 فراتر از انتظارات ظاهر شد و قهرمان داستان را در نسل نهم، مانند نسل هشتم رو سفید کرد. داستان سنوا داستانی بی نقص و آموزنده بوده که به غیر از مشکلاتی قابل دفاع در بخش مبارزات، به عنوان سنگ محک بازی‌های زیادی شناخته خواهد شد.

استودیو نینجا تئوری بار دیگر گل کاشت و با عرضه دنباله داستان سنوا، به دیگر استودیوهای بازی سازی مفهومی کامل و شایسته از نسل نهم را ارائه داد. بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 تقریبا از همه نظر کامل بود و می‌توان آن را تنها بازی حقیقی نسل نهمی دانست. زمانی که عبارت تقریبا به کار می‌رود، یعنی هر چقدر اندک و ناچیز، ضعف‌هایی در شاهکار نینجا تئوری دیده می‌شد.

سفر سنوا مانند سفر پیشین خود در سال ۲۰۱۷ سفری پر فراز و نشیب و مملو از درس بود و افرادی که در این سفر با او همسو شده یا او را از خود رنجاندند بسیار حقیقی و قابل درک بودند. در بخش گیم پلی اما مشکلاتی دیده می‌شد که البته داستان و از آن مهم‌تر جلوه‌های دیداری خیره کننده این بازی با سینه‌ای ستبر و شمشیری تیز از آن دفاع می‌کنند!

نقد و بررسی گیم پلی بازی Senua’s Saga: Hellblade 2

اجازه دهید در اولین قدم خود به بررسی تنها مشکل شاهکار نینجا تئوری بپردازیم و هر چه سریع‌تر آن را از مسیر کنار بگذاریم. گیم پلی بازی هلبلید ۲ که ترکیبی فکر شده از پازل‌ها و مبارزات بود مشکلات بسیار ناچیزی در خود داشت که به وضوح این بازی را به خصوص در ساعات پایانی تحت تاثیر قرار می‌دهند.

فقدان نوآوری در مبارزات بزرگ‌ترین مشکل شاهکار نینجا تئوری!

مبارزات این بازی فوق العاده روان و دلربا بودند، اما مشکل از آنجایی شروع شد که ما نسبت به نسخه ابتدایی نه تنها نوآوری در نحوه مبارزات شاهد نبودیم، بلکه یکی از مکانیسم‌های مبارزه نیز از این بازی به طور کامل حذف شده است. مبارزه با شمشیر سنوا دقیقا مانند نسخه ابتدایی متشکل از دفاع‌های ساده یا جاخالی و پس از آن تمرکز (Focus) و وارد کردن ضربات سبک و سنگین شمشیر است. البته توسعه دهندگان با افزودن انیمیشن‌های ویژه به بخش مبارزات تلاش کرده‌اند آن‌ها را روان‌تر و حماسی‌تر کنند، با این حال زمانی که مبارزات در کنترل کاربر هستند، چندان قدرتمند ظاهر نشده و با توجه به یکسان بودن با مبارزات نسخه اول پس از مدتی خسته کننده می‌شوند.

هوش مصنوعی دشمنان خارق العاده بوده و مبارزات را نفس گیر و چالش برانگیز کرده است، اما سلامت سنوا به نحوی طراحی شده که مرگ در این بازی را تقریبا غیر ممکن کرده و این ویژگی خط داستانی فوق العاده روان ارائه داده و بدون آنکه کاربر از جو سنگین بازی دور شود آن را پیش می‌برد. مبارزات به شکلی طراحی شده که با وجود چالش برانگیز بودن، هر کاربری فارغ از مهارت در بازی‌های ویدیویی را سرگرم می‌کنند.

پس از مبارزات به پازل‌های بازی می‌رسیم. بخشی از مکانیسم‌های پازل‌ها با نسخه ابتدایی یکسان بوده که از هیجان این بخش نیز کم کرده است، با این حال افزودن برخی پازل‌های جدید و استفاده از جهان‌های متفاوت برای حل پازل‌ها، حس و حالی تازه به آن بخشیده است. پازل‌های بازی با پیشرفت در داستان بازی سخت‌تر شده، اما هرگز به حدی سخت نمی‌شوند که کاربر از پیش برد بازی پشیمان شده و آن را نیمه کاره رها کند.

نقد و بررسی داستان بازی Senua’s Saga: Hellblade 2

به بخشی می‌رسیم که نینجا تئوری در هر دو نسخه از شاهکار خود خوش درخشید. داستان سنوا گرچه داستانی اساطیری بوده، اما قابل تعمیم به زندگی عموم ماست. رویارویی مستقیم با غم از دست دادن، درد درک نشدن، فهم ماهیت بیماری‌های روانی و البته درک واقعیت خود، داستان این بازی را دقیقا مانند داستان نسخه پیشین به عنوان اصلی‌ترین نقطه قوت این بازی جای زده است. سنوا که در ابتدای نسخه پیشین انسانی ساده و زخم خورده از باورهای غلط بود، طی مسیر نسخه دوم بازی تبدیل به استادی خبره شده که به همه اطرافیان و از همه مهم‌تر به مخاطب خود درس زندگی می‌دهد.

داستان سنوا داستانی آموزنده بوده و دغده‌هایی را بیان کرده که در زندگی عادی ما دیده شده و ما آن‌ها را چالش‌هایی حل نشدنی خطاب می‌کنیم!

سنوا در مسیر خود با شخصیت‌های منفی و مثبت مختلفی روبرو شده که هر کدام با عمق شخصیتی مثال زدنی، نمود اطرافیان ما در جهان حقیقی هستند. این شخصیت‌ها از طریق دردها، تجربیات و اندوخته‌های خود به سنوا یاد می‌دهند چگونه با مشکلات خود دست و پنجه نرم کند و چگونه اطرافیان خود را درک کند. درک افراد سبب حل مشکلات شده و نه تنها سبب برقراری آرامش میان افراد، بلکه برقراری آرامش درونی و در نتیجه درک بهتر از جهان اطراف می‌شود.

داستان سنوا داستانی بوده که تاریکی مطلق را با عشق، مهربانی و درک تبدیل به روشنایی محض می‌کند. نحوه داستان سرایی این بازی بسیار گیرا و روان بوده و مخاطبین بزرگ سال را به بهترین شکل جذب کرده و قلب و مغز آن‌ها را پرورش می‌دهد.

نقد و بررسی جلوه‌های دیداری و صوتی بازی Senua’s Saga: Hellblade 2

در کنار داستان بی نظیر بازی هلبلید ۲، این جلوه‌های دیداری و کیفیت فنی بازی است که می‌درخشد. شما در بدو ورود خود محو جزئیات خیره کننده میدگارد، زمین بازی سنوا می‌شوید. این عنوان از نظر جلوه‌های دیداری بدون شک قدرتمندترین بازی نسل نهمی تا به این لحظه بوده و شما را مجبور می‌کند قسمی قابل توجه از زمان خود را به عکس برداری و اسکرین شات گرفتن از بازی اختصاص دهید.

اما این بازی تنها در بخش جزئیات عالی عمل نکرده و کلیات جلوه‌های دیداری و فضاسازی آن نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. سنوا به مکان‌های مختلفی چه در جهان حقیقی و چه در جهان خیال سفر کرده و تمام آن‌ها به قدری زیبا طراحی شده‌اند که تمایز دادن آن‌ها از نسخه حقیقی‌شان تقریبا کاری نشد است! مسیر سنوا هر چند کوتاه، اما شگفت انگیز بوده و از مسیرهای با تنوع بسیار بالا می‌گذرد. دیگر قسمت از این بخش که شما را محو خود می‌کند، فقدان هرگونه باگ و مشکلات است. در ادامه، پیش از پرداختن به بخش بعد، از یکی از جذاب‌ترین نکات بازی نیز نباید غافل شد.

بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 تقریبا فاقد صفحه بارگیری محتوا (Loading) بوده و شما هرگز شاهد بخش‌های سینماتیک کات شده نیستید. بخش‌های تحت کنترل کاربر با بخش‌های سینماتیک بازی کاملا همگن بوده و شما را با تجربه‌ای خالص از سفر سنوا همراه می‌کند. در بخش‌هایی از بازی حتی مرگ سنوا طی مبارزات نیز شما را وارد صفحه بارگیری محتوا نمی‌کند!

به جلوه‌های صوتی و موسیقی متن بازی می‌رسیم. نینجا تئوری در این بخش نیز بسیار قدرتمند ظاهر شده است. صداهای همواره همراه سنوا حتی بیش از پیش شما را غرق کرده و حقایق و البته دروغ‌هایی را بیان می‌کنند که فهم شما از داستان را بیشتر می‌کند. در پایان این بخش نیز باید به موسیقی متن این بازی اشاره داشت که با پیروی از اساطیر و موسیقی نورس شما را همنشین خدایان و البته گاهی اهریمن‌های نورس می‌کند!

کلام پایانی

استودیو نینجا تئوری به قول خود عمل کرد و با ارائه داستانی آموزنده و جلوه‌های بصری و صوتی نسل نهمی یکی از بهترین بازی‌های سال‌های اخیر را عرضه کرد. به باور من تنها مشکل این شاهکار مبارزات بازی بوده که با وجود جذبه و چالش برانگیز بودن به دلیل فقدان نوآوری خسته کننده بوده و در حد و اندازه نام قهرمان داستان، سنوا، ظاهر نشدند.