-
10/10
بدترین مراحل بازیها که همه از آنها متنفر بودند
بدترین لحظات بازیهای بزرگ
حتی در بهترین بازی ها هم گاهی با بدترین و اعصابخردترین مراحل ممکن روبرو میشویم که لذت تجربه را به کام بازیکنان تلخ میکنند. در این مقاله به مرور ۸ مورد از بدنام و بدترین ماموریت ها در بازی های بزرگ و پرطرفدار میپردازیم.
وقتی که شروع به تجربه یک بازی جدید میکنیم، گاهی فقط به دنبال یک سرگرمی گذرا برای اوقات فراغتمان هستیم و گاهی هم میخواهیم که رای ساعتها از دنیای واقعی فاصله بگیریم و غرق در روایت داستان و گیم پلی بازی شده و از تک به تک لحظهها و ماموریتها لذت ببریم. با این حال، متاسفانه، همیشه اوضاع بر وفق مراد پیش نمیرود و هر از چند گاهی سازندگان یک مرحله خاص و اعصابخردکن جلوی پایمان میگذارند که هیچ شباهتی به بخشهای قبلی ندارد و همه چیز را به یک باره خراب میکنند. حتما میدانید که دقیقا درباره چه موضوعی صحبت میکنیم و احتمالا شما هم این حس را تجربه کردهاید؛ مرحلهای که نه تنها هیچ سنخیتی با اتمسفر، داستان و مکانیکهای سایر مراحل بازی ندارد، بلکه ریتم بازی را کند کرده و گویا به طور ناگهانی وارد یک بازی دیگر شدهاید که شباهتی هم با بازی اصلی ندارد.
واقعیت ماجرا از این است که این مراحل به هیچ عنوان لذتبخش و سرگرمکننده نیستند و ما صرفا مجبور هستیم که از آنها عبور کنیم. ما دندان روی جگر میگذاریم و خودمان را مجبور به تحملشان میکنیم تا فقط تمام شوند و بتوانیم دوباره به بخشهای جذاب بازی برگردیم. نکته جالب و البته غمانگیز این است که تصور نکنید این موضوع آزاردهنده فقط مختص بازیهای ضعیف، کوچک و مستقل است. متاسفانه، بسیاری از شاهکارهای صنعت بازیها که توسط بزرگترین استودیوها ساخته شدهاند هم از این قاعده مستثنی نیستند. وقت آن است که به سراغ اصل مطلب برویم و دفترچه خاطرات تلخمان را باز کنیم. در این مقاله، قصد داریم دست روی همین نقاط ضعف بگذاریم و بدترین و اعصابخردکنترین مراحل بازی ها که در کمال ناباوری در دل بزرگترین بازیهای تاریخ جا خوش کردهاند، مرور کنیم. همراه رسانه سرگرمی باشید.
مرحله MJ در بازی Marvel’s Spider-Man 2
بازی اسپایدرمن ۲ یک دنباله معمولی نیست؛ این اثر در واقع ادامه یکی از بهترین و تحسینشدهترین بازیهای ابرقهرمانی است که جدا از طرفدارهای پروپاقرص دنیای مارول، شماری از گیمرها بیصبرانه منتظر تجربه این بازی بودند. این سری همیشه به خاطر سبک اکشن سریع، پرهیجان و آدرنالین خالص خود در میان بازیکنان معروف بوده و نسخه دوم هم با حضور همزمان دو قهرمان قابل بازی یعنی پیتر و مایلز، این انرژی را به اوج خودش رسانده و یک تجربه فراموشنشدنی و سرگرمکنندهای را رقم زده است.
با این حال، درست در میان این همه هیجان و لذت، بازی ناگهان تغییر کرده و ما را مجبور به تجربه مراحل مربوط به امجی (MJ) میکند؛ مراحلی که دقیقا نقطه مقابل تمام آن چیزهایی هستند که ما به خاطرشان عاشق مرد عنکبوتی شدیم.
مشکل اصلی و ریشهای این بخشها، تغییر ناگهانی و بیرحمانه در سرعت و حال و هوای بازی است. شما تا یک لحظه قبل داشتید با آزادی کامل بین آسمانخراشهای نیویورک تاب میخوردید و حس قدرت داشتید، اما به یک باره بازی شما را در یک سکانس مخفیکاری اجباری، کند و پراسترس زندانی میکند.
این مراحل به ظاهر ارتباطی هم با مراحل بخش اصلی داستان ندارند، بلکه بیشتر شبیه به یک کار اجباری یا یک تکلیف حوصلهسربر هستند که بازی مجبورتان به انجام آنها کرده تا دوباره به شما اجازه دهد به لحظههای جذاب مرد عنکبوتی بازگردید. به همین خاطر، بسیاری از گیمرها این بخشها را با عجله هرچه تمامتر رد میکنند تا بتوانند دوباره آن ماسک دوستداشتنی را روی صورتشان بگذارند و به دنیای واقعی اسپایدرمن بازگردند.
مرحله Scouting The Port در بازی GTA 5
طرفدارهای پر و پا قرص جی تی ای ۵ شاید بتوانند ساعتها و حتی روزها سر اینکه کدام شخصیت اصلی بهترین کاراکتر داستان بوده و یا کدام یک از سرقتها، بیشترین جذابیت و هیجان را دارد، با هم بحث و جدل کنند، اما یک نقطه مشترک وجود دارد که تقریبا تمام جامعه بازیکنان روی آن اتفاق نظر دارند. در حقیقت، بدون استثنا، همه هوادارها از مرحله Scouting The Port متنفر هستند.
دلیل این نفرت کاملا واضح و منطقی است. این مرحله شما را مجبور میکند مجموعهای از کارهای تکراری با کنترلهای پیچیده و بیدلیل را انجام دهید که خیلی زود حوصلهسربر به نظر میرسد. شما باید وقتتان را صرف رانندگی آرام و کند با یک جرثقیل برای جابجایی کانتینرها کنید که آنقدر یکنواخت و بیمعنی است که واقعا اعصاب آدم را به هم میریزد.
از نظر بسیاری از گیمرها، این مرحله در حد و اندازههای یک بازی که توسط شرکتی بزرگی همچون راکاستار گیمز ساخته شده، نیست. برخلاف دیگر لحظات آرام بازی که حداقل یک هدف مشخصی را دنبال میکند، مرحله بندر حس یک کار کاملا بیهوده را القا میدهد که در پایان حتی یک دلار ناقابل هم به عنوان پاداش کف دستتان نمیگذارد.
مرحله Delicate Flower در بازی Hollow Knight
اگر به این فکر افتادهاید که شاهکار Hollow Knight را دوباره بازی کنید تا تمام پایانهای بازی را تجربه کنید، بهتر است قبل از شروع بازی، به مرحله Delicate Flower هم فکر کنید. احتمالا با یادآوری این مرحله از تصمیم خود صرف نظر کنید! این مرحله به معنی واقعی کلمه بیرحمانه بوده و اگرچه در نگاه اول بسیار هم ساده به نظر میرسد، اما در عمل عذابآور است.
شما باید یک گل بسیار شکننده را از یک سر نقشه به قبری در نقطهای دوردست منتقل کنید. نکته اینجا است که این گل آنقدر حساس است که اگر حتی یک ضربه از ضعیفترین دشمنان بخورید یا هوس کنید از قابلیت سفر سریع استفاده کنید، فورا خرد شده و تمام زحماتتان به باد میرود.
به همین خاطر، شما مجبور هستید تا با پای پیاده در دنیای خطرناک هالوونست سفر کنید و در تمام طول مسیر دعا کنید که یک پرتابه سرگردان یا یک دشمن پیشبینینشده پیشرفت شما را کاملا خراب نکند. این از آن نوع ماموریتهایی است که در تمام طول مسیر نفس خود را در سینه حبس میکنید و آرامشی که پس از به پایان رساندن آن احساس میکنید، حس شیرینی نیست و حسابی از بازی خسته شدهاید!
نکته جالب این است که حتیتوسعهدهندگان هم به این نتیجه رسیدهاند که در این مرحله کمی زیادهروی کردهاند. در واقع، دنباله بازی یعنی Hollow Knight: Silksong که به تازگی هم عرضه شده، مموریت مشابهی وجود دارد، اما این بار نباید نگران آسیب باشید، بلکه باید در یک زمان مشخص این جابهجایی را انجام دهید که بسیار منصفانهتر به نظر میرسد.
مرحله Hallucination در بازی Max Payne
اینکه در یک بازی سکانسهای رویا یا توهم داشته باشیم، چیز جدید و عجیبی نیست و در واقع یک کلیشه رایج در میان اغلب بازیهای داستان محور است، اما سکانس کابوس در اولین نسخه Max Payne به راحتی یکی از بدترین و آزاردهندهترین نمونههای آن به شمار میرود. در این بخش از بازی، مکس در یک واقعیت تحریفشده و کابوسوار گیر میافتد و شما باید با دنبال کردن رد نازکی از خون، او را در راهروهای بیپایان و تاریک و بر روی سکوهای بسیار باریک هدایت کنید؛ سکوهایی که یک قدم اشتباه روی آنها شما را به کام مرگ میکشاند.
بخش عذابآور ماجرا به همین جا ختم نمیشود؛ چرا که تمام این مسیر با صدای آزاردهنده و تکراری گریه یک نوزاد در پسزمینه همراه بوده و حسابی شما را کلافه میکند. سازندگان قصد داشتند با این کار یک جو سنگین و اتمسفر بهیادماندنی خلق کنند، اما کار ساده راه رفتن به سمت انتها، خیلی زود از مرز فضاسازی عبور کرده و به یک کار کند، تکراری و به شدت اعصابخردکن تبدیل میشود. البته، این بخش را میتوان تا حدودی هم توجیه کرد. از آنجا که قهرمان داستان به تازگی خانواده خود را از دست داده و عملا در مرز جنون قرار دارد، سازندگان در این مرحله سعی بر این داشتند که این غم و جنون رات به تصویر بکشند. با این حال، استفاده از ترفند نخنما در بازیای مانند Max Payne که به گیمپلی جذاب، تحولآفرین و هیجانانگیز خود معروف است، نقطه ضعف بزرگی محسوب میشود.
مرحله مبارزه با هارپر در بازی Call of Duty Black Ops 7
بدون شک وقتی طرفدارها در حین تجربه بازی بلک اپس ۷ به مرحله مبارزه با هارپر رسیدند، با خودشان فکر کردند که احتمالا شرکت اکتیویژن و تیم سازنده بازی عقلشان را از دست دادهاند! بازی Black Ops 7 با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد، اما مبارزه با باس هارپر (Harper) بدون شک اوج بحران هویت و نقطه سقوط آزاد این بازی بود. ماجرا از این قرار است که در بخشی از داستان، شخصیت هارپر، همان کاراکتر فوقالعاده محبوب از بازی Black Ops 2 با بازی مایکل روکر، دوباره به داستان برمیگردد.
اما این بازگشت آنطور که انتظار داشتیم، حماسی و جذاب نیست. او نه به عنوان یک سرباز کارکشته و سرسخت، بلکه در قالب یک باس غولپیکر و مضحک در میان یک سکانس توهمزا ناشی از یک سلاح شیمیایی ظاهر میشود. بسیاری از بازیکنان این رویارویی را به طرز شرمآوری بیمزه و به شکل خندهداری بد توصیف کردند که هیچ مفهوم منطقی پشت آن نبود. در نهایت، Black Ops 7 نتوانست دل طرفداران را به دست بیاورد و از نظر امتیاز به عنوان بدترین عرضه در تاریخ این مجموعه لقب گرفت.
مرحله Water Temple در بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time
اکنون نوبت به بازی و یکی از مراحل آن رسیده که احتمالا نامش هم لرزه بر تن گیمرهای قدیمی میاندازد. بدون شک، مرحله معبد آب در بازی Ocarina of Time از سری افسانه زلدا یکی از بدنامترین سیاهچالها در تمام تاریخ مجموعه The Legend of Zelda است. این مرحله به قدری پیچیده بود که یک شایعه هم در میان بازیکنان دست به دست شد. برای سالها، بسیاری از گیمرها معتقد بودند که اگر سطح آب را به ترتیب اشتباهی تغییر دهید، برای همیشه فایل ذخیرهتان را از دست میدهید. البته باید گفت که این شایعه از نظر فنی درست نبود، اما همین که یک مرحله آنقدر اعصابخردکن باشد که بتواند چنین شایعهای برای آن به گوش برسد، خودش گویای همه چیز است. جدا از آن، حتی خود معبد به طرز عجیبی گیجکننده و غیرمنطقی طراحی شده است. این مرحله شما را در یک چرخه تکراری و بیپایان از بازگشت به اتاقهای قبلی گرفتار میکند و برای رسیدن به هر سکوی جدید، باید مدام بازی را متوقف کرده و سطح آب را تنظیم کنید.
مرحله Lava Race در بازی Conker’s Bad Fur Day
وقتی برای اولین به سراغ تجربه بازی Conker’s Bad Fur Day بروید و به مرحله مسابقه هاوربرد برسید، احتمالا پیش خودتان فکر میکنید که حتما کاری را به طرز فاجعهباری اشتباه انجام میدهید. اما اصل ماجرا این چنین نیست و این بار با یکی از ضعیفترین و حوصلهسربرترین مراحل بازی روبرو شدهاید که طراحی ضعیف آن حسابی شما را به دردسر انداخته است. نکته مهم اینجا است که آشفتگی کنترلها دقیقا به اندازه طراحی خود مرحله، فاجعهبار است. بین نحوه ظاهر شدن ناگهانی موانع و نحوه هدفگیری دشمنان، موفقیت در این مسابقه بسیار بیشتر از اینکه به مهارت واقعی شما وابسته باشد، به شانس و صبر بینهایت شما متکی است. به همین دلیل، این مرحله تعریف واقعی یک تجربه اعصابخردکن است.
مرحله Guarma در بازی Red Dead Redemption 2
برخی از طرفداران دوآتشه رد دد ردمپشن ۲ از مرحله گوارما لذت بردهاند، اما باید از زاویه دیگری به این ماجرا نگاه کنیم. در سال ۲۰۱۸ میلادی، اغلب گیمرهایی که این شاهکار را به پایان رساندند، به تحسین و تمجید بازی پرداختند، اما تنها انتقاد آنها از بازی، مرحله گوارما بود. مشکل اصلی اینجا است که این فصل به زور و بدون هیچ مقدمهای، شما را از آن دنیای جهانباز وسیع و بینظیری که دهها ساعت در آن زندگی کردهاید، بیرون میکشد و شما را در یک منطقه خطی، محدود و غیرقابل کاوش به دام میاندازد. علاوه بر این، نویسندگی و روایت داستان در این بخش کمی عجولانه به نظر میرسد و کل این ماجرا بسیار طولانیتر از چیزی که باید باشد، ادامه پیدا میکند.
در این فصل شما از روایت اصلی جدا میشوید و خود را در حالی میبینید که دوست دارید هرچه زودتر به خانه بازگردید تا داستان اصلی را به پایان برسانید. با این حال، یک نظریه جالب هم وجود دارد که طبق آن، ظاهرا راکاستار این فصل را عمدا بد و آزاردهنده ساخته است. طبق این نظریه، هدف اصلی این مرحله این است که شما واقعا احساس کنید که این بخش از بازی افتضاح است؛ چرا که به خاطر اشتباهات وحشتناک گروه، شما در یک جهنمدره گیر افتادهاید و بازی به سادگی به شما میگوید باید با این وضعیت کنار بیایید.
در پایان این مقاله، دیدگاه شما در رابطه با بدترین مراحل بازی های مشهور چیست؟ اکنون نوبت شما است که از خاطرات تلخ خود در تجربه بازیها بگویید. به نظر شما جای کدام مراحل بدنام دیگری در این فهرست خالی است؟ فراموش نکنید که نظرات و خاطرات خود از این مراحل اعصابخردکن را با ما و دیگر کاربران رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.

نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید