۱۰ بازی جذاب پلی استیشن پلاس که باید تجربه کنید
عناوینی که ذهن و وقت شما را تسخیر میکنند
پلی استیشن پلاس مجموعهای از بازی های متنوع را ارائه میدهد که تنها برخی از آنها حسابی سرگرمکننده و بهیادماندنی هستند. در این مقاله قصد داریم ۱۰ بازی جذاب و اعتیادآور این سرویس را معرفی کنیم.
در حال حاضر سرویس اشتراکی PS Plus که بهعنوان پرچمدار خدمات پلی استیشن شناخته میشود و به طور مستقیم با گیم پس ایکس باکس رقابت میکند، مجموعهای متنوع و گسترده از بازیها را به طور رایگان در اختیار مشترکین خود قرار میدهد که به لطف این سرویس، هزینههای بسیاری از گیمرها به طرز چشمگیری کاهش یافته است. تنوع بازیهای پلی استیشن پلاس به قدری بالا است که عناوین متعدد در ژانرهای مختلف، از اکشن و ماجراجویی گرفته تا شبیهسازی و استراتژی، همگی در این سرویس حضور دارند. برخی از این بازیها با داستانپردازی قوی و شخصیتهای احساسی، گیمرها را درگیر روایت خود میکنند. برخی دیگر با طراحی مراحل دشوار و مکانیکهای چالشبرانگیز، مهارت بازیکن را به چالش میکشند. در این میان، شماری از آثار نیز تنها یک هدف دارند؛ آن هم زنده کردن خاطرات قدیمی و القای حس نوستالژی است.
با توجه به تنوع بینظیر بازیها، بدون شک انتخاب چند بازی برای تجربه کار سخت و دشواری است. بر این اساس، هدف ما در این مقاله این است بازیهایی را معرفی کنیم که گیم پلی آنها بسیار جذاب و اعتیارآور به نظر میرسند. این بازیها آنقدر هیجانانگیز هستند که پس از شروع تجربه، دل کندن از آنها ناممکن خواهد بود. این عناوین با طراحی هوشمندانه، پاداشهای پیدرپی و حس پیشرفت مداوم، بازیکن را در چرخهای بیپایان از بازی نگه میدارند. وقتی پای چنین تجربههایی وسط باشد، حتی برنامههای پای ثابت روزانه شما نیز به تعویق میافتند. اگر به دنبال بازیهایی هستید که با تجربه آنها، متوجه گذر زمان نشوید و ساعتها به تجربه آنها بپردازید، هرگز این لیست را از دست ندهید. در ادامه، با معرفی ۱۰ بازی جذاب پلی استیشن پلاس با رسانه سرگرمی همراه باشید.
Celeste
پلتفرمرهای دوبعدی چه در دوران دستگاههای آرکید و چه در کنسولهای مدرن و امروزی، همواره جایگاه مهمی داشتهاند و حتی با وجود آثار سه بعدی، همچنان نیز محبوب هستند؛ البته، با این تفاوت که دیگر لازم نیست بعد از هر باخت، سکه داخل دستگاه بیندازید. بازی Celeste یک پلتفرمر دوبعدی با الهام از گرافیک ۸ بیتی است که تمرکز اصلی آن روی پرشهای دقیق، یادگیری مکانیکها و روایت داستانی احساسی در مسیر صعود به قله کوه سلست قرار دارد.
راز تجربه خاص و اعتیادآور بودن این بازی، مشابه موفقیت Super Meat Boy است: بارها خواهید مرد، اما بازی فورا شما را به صحنه بازمیگرداند و اجازه نمیدهد در اشتباهاتتان غرق شوید یا حتی کمی دلسرد شوید. ترکیب این ویژگیها با موسیقی چپتیون چشمنواز، طراحی مرحلههای حرفهای و تنظیمات دسترسیپذیری گسترده، اثری خلق کرده که تا رسیدن به قله، چشم از آن برنخواهید داشت.
Dave The Diver
بعد از معرفی یک شاهکار مستقل، اکنون نوبت Dave the Diver است؛ اثری که در آن در نقش یک غواص ساده ظاهر میشوید که روزها در اعماق دریا ماهی شکار میکند و شبها مدیریت یک رستوران را بر عهده دارد.
شاید برایتان عجیب باشد که این بازی را در این فهرست قرار دادهایم، اما برخلاف ظاهر بیپایانش، این بازی نقطه شروع و پایان مشخصی دارد و تجربه آن بیشتر شبیه یک چرخه «فقط یک روز دیگر» است و همین حس اعتیادآور را بهخوبی منتقل میکند.
گیمپلی آن ترکیبی از غواصی برای تامین مواد اولیه و سرو غذا به مشتریان در هنگام شب است. در کنار این فعالیتها، شخصیتهای جانبی متنوع، مینیگیمها و محتوای فرعی زیادی نیز وجود دارد که تنوع خوبی به تجربه بازی میدهند. اتمام این بازی چیزی در حدود ۳۰ ساعت طول میکشد، اما باید بدانید که بازی بهقدری سرگرمکننده است که به سرعت آن را تمام خواهید کرد.
Death Stranding
از آنجا که اغلب روایت داستانها میتواند روند گیمپلی را کند کرده و دیگر آن حس اعتیادآور را به خوبی انتقال نمیدهند، در این مقاله کمتر به بازیهای داستان محور اشاره شده است. با این حال، قضیه برای بازی دث استرندینگ به کلی متفاوت بوده و آن را باید یک استثنا در نظر گرفت.
اکنتون که نسخه دوم این بازی نیز منتشر شده، خالی از لطف نیست که نسخه اول را بهعنوان تجربهای متفاوت و موفق تمجید کنیم. این بازی شاید روی کاغذ خستهکننده به نظر برسد، اما در عمل یکی از درگیرکنندهترین تجربهها را برای شما رقم میزند.
در ظاهر، تنها کاری که انجام میدهید، حمل بسته از نقطهای به نقطه دیگر است. اما همین کار ساده، وقتی با دقت و برنامهریزی انجام شود، حس تمرکز و آرامش خاصی به بازیکن میدهد؛ بهویژه زمانی که سعی میکنید بستهها بدون هیچ آسیبی به مقصد برسانید.
بازی مملو از ابزارهای مختلف برای انجام ماموریتهای سخت و چالشبرانگیز بوده و از نظر غوطهوری عملکرد بینظیری دارد. از طرفی، همانطور که کوجیما انتظار میرفت، داستان بازی نیز تا حدی پیچیده و منحصر به فرد است. این بازی شاید باب میل همه گیمرها نباشد، اما با توجه به عرضه آن در سرویس پلی استیشن پلاس، اثری است که ارزش یک بار امتحان کردن را دارد.
DOOM
اغلب بازیهای اعتیادآور هر از چندگاهی فرصتی برای استراحت هم در اختیار بازیکن قرار میدهند تا مدتی از فضای بازی به دور بمانند، اما این موضوع در خصوص بازی DOOM صدق نمیکند و یک تجربه اعتیارآور به معنی واقعی کلمه را برایتان به ارمغان میآورد.
بازی دووم که بر حرکت رو به جلو تمرکز دارد، شما را مجبور میکند تا مدام در حالت حمله باشید و برای حفظ جان خود، بدون حتی یک لحظه توقف، دشمنان جهنمی را تکهتکه کنید و یک حمام خون واقعی به راه بیاندازید!
این بازی با گیمپلی روان، نبردهای نفسگیر در سبک تیراندازی اولشخص و بخشهای پلتفرمینگ دقیق، بازیکن را بهسرعت غرق خود میکند. هرچند، پس از پایان هر مرحله فرصتی برای استراحت وجود دارد، اما جذابیت بازی آنقدر بالا است که به طور معمول بازیکن بدون مکث، مسیر خود را ادامه میدهد.
همین نیاز بیپایان به خشونت و سرعت زیاد گیم پلی بازی باعث شده تا نسخههای جدید سری DOOM تا این حد اعتیادآور و سرگرمکننده باشند. اگر تازهوارد این مجموعه هستید، این نسخه نقطه شروع بسیار خوبی برای شما است.
Hotline Miami
اگر از خشونت بیوقفه سری DOOM لذت بردید و از تکرار سریع سلست هم راضی بودهاید، پس بدون شک تجربه بازی Hotline Miami از دست ندهید؛ چرا که این بازی را میتوان ترکیبی از دو عنوان مزبور دانست.
در این بازی از زاویه بالا به پایین، شما باید با استفاده از سلاحها و عناصر محیطی هر مرحله را به شکلی خشن و خونین پاکسازی کنید. سرعت عامل اصلی است و برخلاف DOOM، در اینجا بهاندازه دشمنان آسیبپذیر هستید.
برای عبور از هر مرحله باید بارها تلاش کنید، چون هر مرحله مثل یک معما طراحی شده که فقط با آزمون و خطا میتوان راه حل آن را پیدا کنید. اما وقتی بالاخره یک اجرا بینقص داشته باشید، لحظه بسیار لذت بخشی خواهد بود.
به لطف موسیقی الکترونیکی پرضرب و فضای عجیب و غریب دهه ۸۰ میلادی، بازی از نظر بصری و حتی شنیداری نیز جذاب به نظر میرسد. در مجموع، بازی Hotline Miami از آن دسته بازیهایی است که به سختی میتوان چشم از آن برداشت.
Moonlighter
چه با یک شبیهساز مزرعهداری طرف باشیم که شما را به وادار به ارائه هدیههای بیپایان به اهالی میکند، چه با یک بازی روگلایک که تا خستگی انگشتانتان مجبور به مبارزه میشوید، به نظر میرسد ایده چرخه فقط یک روز دیگر در بازیها کاملا اشباع شده است. اما در میان دریایی از تقلیدها و بازیهای بیروح، Moonlighter اثری کاملا متفاوت است.
این بازی در واقع یک اثر روگلایک با سبک هکانداسلش به شمار میرود، اما به لطف مکانیزم مدیریت فروشگاه، بازی تجربه جدیدی ارائه داده و در اصل، شما در بازی دو نقش کاملا متفاوت را در اختیار میگیرید.
به عبارتی، در یک لحظه در سیاهچالها به دنبال آیتمهای ارزشمند میگردید و در همین حین، با باسهای غولپیکر میجنگید و در لحظه دیگر، در فروشگاه خود در حال قیمتگذاری برای فروش اجناس جدید خود هستید.
به لطف این طراحی دوگانه، بازی هیچوقت تکراری نمیشود و هر وقت احساس کنید که یک بخش بازی تکراری و کسلکننده میشود، بخش دیگر وارد عمل شده و خوشبختانه دوباره حس تازگی و هیجان را به شما برمیگرداند. اکنون که نسخه دوم بازی نیز بهزودی منتشر میشود، زمان خوبی است که نسخه اول را تجربه کنید.
Remnant 2
شاید کمی برایتان عجیب باشد که عنوانی از سبک سولزلایک را در فهرست بازیهای اعتیادآور و جذاب به چشمتان بخورد؛ چرا که اغلب این بازیها به خاطر سختی بیش از حد، اعصاب گیمرها را برهم میزدنند و بعد از چند بار شکست، برای همیشه کنار گذاشته میشوند. با این حال، شرایط برای بازی Remnant 2 به کلی متفاوت است.
اگرچه باید اعتراف کرد که این بازی همچنان یک تجربه چالشبرانگیز به شمار میرود، اما نسبت به سایر همتایان خود، تجربهای آسانتر ارائه میدهد و چه بسا اگر به طور کوآپ به تجربه بازی بپردازید، کار برای شما بسیار آسانتر خواهد بود.
نکته مهم این است که رمنانت ۲ یک سولزلایک با سلاح گرم است. این بدان معنا است که برای مقابله با دشمنان گزینههای بسیار بیشتری در اختیار دارید و نیازی نیست فقط پشت سپر پنهان شوید یا بیوقفه در میدان نبرد غلت بزنید.
به علاوه، به لطف حالت کوآپ و با جهانهایی که به طور تصادفی ایجاد میشوند، این بازی ارزش تکرار بسیار بالایی هم دارد. در واقع، کمتر بازی سولزلایکی پیدا میشود که نه تنها هنگام شکست یک باس، بلکه تمام مسیر آن لذتبخش باشد.
Resogun
در میان تمام بازیهایی که از آثار کلاسیک الهام گرفتهاند، Resogun یکی از بهترین نمونههایی است که یادآور بازی معروف Space Invaders است. در این عنوان شما یک توپچی کوچک در پایین صفحه بودید و باید هجومی از مهاجمان فضایی را نابود میکردید. در وهله اول، این ایده ساده به نظر میرسد، اما وقتی پای جنگ وسط باشد، کار شما دشوار خواهد بود. حال، بازی Resogun با استفاده از این ایده، همه چیز را چند برابر کرده و تجربه مهیجتری ارائه میدهد.
در این عنوان روی یک صفحه استوانهای پرواز میکنید و باید دشمنان پیکسلی را از بین ببرید، در حالی که دائاما باید از گلولههای مرگبار جاخالی دهید. اکشن بازی بسیار سریع و شلوغ است. میلیونها اتفاق همزمان روی صفحه میافتد، و نور و صداهای بازی حالوهوای یک نمایش لیزری هیجانانگیز را تداعی میکنند. اگر در گذشته وقت زیادی را صرف Space Invaders کردهاید، اکنون این بازی میتواند بخش بزرگی از او.قات فراغتتان را به خود اختصاص دهد.
Tetris Effect: Connected
بعضی از بازیها آنقدر کامل هستند که حتی بعد از دههها، فرمول آنها تغییر نمیکند؛ چرا تقریبا چیزی برای بهتر شدن و تکمیل آنها وجود ندارد. اگر بخواهیم یکی از این بازیها را مثال بزنیم، باید به Tetris اشاره کرد.
دههها است که فرمول پازلهای تتریس در میان گیمرها محبوب بوده و با وجود ساختار و ظاهر ساده، در عمل چالشبرانگیز هستند. اما بازی Tetris Effect: Connected نشان میدهد که میتوان با حفظ این ساختار، تجربهای مدرنتر و بهتر نیز ارائه کرد.
در این بازی ساختار اصلی تتریس حفظ شده، اما امکانات متعددی از جمله حالتهای چندنفره آنلاین، تغییرات کوچکی در گیمپلی نظیر قابلیت Zone و تمرکز چشمگیر روی جلوههای صوتی و تصویری اضافه شده و از همه مهمتر، میتوان بازی را به طور واقعیت مجازی نیز تجربه کرد. این نسخه از بازی تتریس افکت، همه چیز را از نو اختراع نمیکند، اما بهترین نسخهای است که تاکنون از این بازی راهی بازار شده است.
Blue Prince
اگر به دنبال یک تجربه کاملا تازه و متفاوت هستید که با بهترین بازیهای بازار رقابت کند، Blue Prince گزینهای بینظیر خواهد بود. این بازی یک روگلایک است، که همین موضوع به خودی خود میتواند تجربه اعتیادآور بازی را تضمین کند.
برخلاف بسیاری از بازیهای مشابه که روی مبارزه تمرکز دارند، Blue Prince مسیر کاملا متفاوتی را پیش گرفته است. در این بازی باید اتاقهایی را کنار هم بچینید، معماهایی را حل کنید تا مسیرهای جدید باز شود و در طول مسیر احتمالا تئوریهای پیچیدهای درباره آنچه در جریان است در ذهنتان شکل خواهد گرفت.
اگر بخواهیم این بازی را در یک جمله توصیف کنیم، باید بگوییم که هیچ بازیای شبیه به Blue Prince نیست. در میان انبوه بازیهای مستقل و روگلایکهای تکراری، این بازی بهدرستی متفاوت و منحصر به فرد است. دقت داشته باشید که برای تجربه بازی، باید تمرکز کامل داشته باشید و حتی شاید نیاز باشد که از کاغذ و قلم هم استفاده کنید.
در پایان این مقاله، دیدگاه شما در رابطه با ۱۰ بازی جذاب و اعتیادآور سرویس اشتراکی پلی استیشن پلاس چیست؟ فارغ از این عناوین، شما تجربه دوباره کدام یک از عناوین حاضر در این سرویس را به گیمرها پیشنهاد میدهید؟ فراموش نکنید که نظرات شخصی و تجربههای خود را با ما و دیگر کاربران رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید