معرفی مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه ها
پارادوکسِ محبت در سایهٔ شرارت
مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه ها از روی یک فداکاری برای یک هدف بزرگتر دست به اقداماتی میزنند که از نگاه جامعه “شرورانه” قلمداد میشود.
در دنیای پیچیدهٔ انیمه، خطِ میان خیر و شر اغلب بهصورتی مبهم و انسانی ترسیم میشود. در این میان، دستهای از شخصیتها وجود دارند که در زمرهٔ “شرورها” قرار میگیرند، اما اعمال و انگیزههای آنها آمیختهای از محبت و خشونت است. این شخصیتها، که گاهی از آنها با عنوان مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه ها یاد میشود، یکی از جذابترین ژانرهای شخصیتپردازی را تشکیل میدهند. این آنتاگونیستها لزوماً وجودی شیطانی یا تمایلی ذاتی به آزار دیگران ندارند. برعکس، آنها اغلب از روی یک آرمانخواهی عمیق، عشق تحریفشده یا فداکاری برای یک هدف بزرگتر دست به اقداماتی میزنند که از نگاه جامعه “شرورانه” قلمداد میشود. گاهی اوقات، آنها قربانیان یک سیستم فاسد یا شرایطی غمانگیز هستند که راهی به جز پیوستن به جبههٔ مخالف برای خود نمیبینند.
King Bradley – Fullmetal Alchemist: Brotherhood
کینگ برادلی، با عنوان رسمی «فورِر پرزیدنت»، تابلویی کامل از یک پارادوکس انسانی-غیرانسانی است. او بهطور همزمان هم رهبری الهامبخش است و هم نمادی از فریبِ عمیق. در نظر مردم آمِستریس، پرزیدنت برادلی همه ویژگیهای یک رهبر ایدهآل را دارا است. او فردی قاطع و شجاع است که همیشه خود را در مرکز خطرات قرار میدهد تا از ملت خود محافظت کند. این وفاداری آشکار و مهارتهای رزمی افسانهایاش، اعتماد و علاقهٔ عمیق مردم را برمیانگیزد. حتی رفتارِ گاه شرافتمندانهٔ او با دشمنان، بر پیچیدگیِ این تصویر عمومی میافزاید و او را به چهرهای کاریزماتیک و محبوب تبدیل میکند.
اما حقیقت این تصویر عمومی، یک فریب بزرگ است. برادلی در واقع «راث» (Wrath)، هومونکولوسی است که توسط «پدر» خلق شده تا از درون، حکومت را کنترل کند. تمام ویژگیهای مثبت ظاهری او، در واقع ابزاری برای پنهانکردن اهداف شیطانیِ پدر هستند. وفاداری حقیقی او تنها به آفرینندهاش تعلق دارد و برای تحقق آرزوی او برای تبدیل شدن به یک وجود کامل، بدونِ کوچکترین تردیدی هر جنایتی را توجیهپذیر میداند.
Isabella – The Promised Neverland
ایزابلا، که کودکان او را با نام «مامان» میشناسند، یکی از پیچیدهترین و غمانگیزترین شخصیتهای سرزمین وعدهدادهشده است. او تجسمِ یک پارادوکس کامل است: مادری مهربان و دلسوز که در عینحال، نقشهی تسلیم کردن آن کودکان را به سرنوشتی وحشتناک در سر میپروارند. وظیفهٔ اصلی او این نیست که کودکان را برای زندگی پرورش دهد، بلکه باید آنها را با بالاترین کیفیت ممکن برای تحویل به شیاطین به عنوان غذا آماده کند. او یک زندانبانِ دوستداشتنی است که کودکان را با محبتِ دروغین خود فریب میدهد تا مطیع باشند و هرگز به فرار فکر نکنند.
اما ایزابلا خود نیز قربانی این سیستم شوم است. او زمانی کودکی مانند اما و نورمن بود که از پرورشگاه خود فارغالتحصیل شد، اما بهجای تحویل داده شدن، به دلیل استعداد فوقالعادهاش به عنوان یک «پرورشدهنده» انتخاب شد. او راهی برای شکستن این چرخه ندید و در نهایت، برای نجات خود، تسلیم قواعد سیستم شد و حتی در آن به عالیترین درجه (Grand Mama) رسید. این انتخاب بین مرگ یا همدستی، عمیقترین وجههی شخصیت او را نشان میدهد.
Lelouch Lamperouge – Code Geass
داستان انیمه Code Geass در رابطه با یک شاهزاده جوان تبعیدی نابغه به نام Lelouch Lamperouge است که قدرت گیاس (Geass) را به دست میآورد. او با استفاده از این قدرت میتواند اعمال مردم را کنترل کند. کارکتر Lelouch Lamperouge یک شخصیت بسیار پیچیده دارد. کارهایی که این کارکتر انجام میدهد و رفتارهایی که از خود نشان میدهد، همواره بین مهربانی و ظلم در نوسان است. این کارکتر، با وجود آنکه روشهایی افراطی در پی میگیرد، اما با این حال، هدف نهاییاش، ایجاد دنیایی صلح آمیز است.
وجهه مهربان للوچ، بیشتر در تعاملات او با خواهرش، نونالی (Nunnally)، مشاهده میشود. او به صورت واضحی قصد محافظت از خواهرش را دارد و برای مراقبت از او، از انجام هیچ کاری دریغ نمیکند. این کارکتر برای رسیدن به اهداف خود و محافظت از خانوادهاش، نقابی را بر روی صورت خود قرار میداد و با نام Zero سعی در پنهان کردن هویت واقعی خود دارد. با وجود آنکه کارکتر للوچ در خط داستانی انیمه کدگیاس با نام رسیدن به هدف خود مرتکب اعمال فجیع بسیاری میشود، اما با پیش رفتن داستان، حقایقی در رابطه با او روشن میشود که باعث محبوب شدن این کارکتر میشوند.
Haku – Naruto
هاکو (Haku) یکی دیگر از مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه ناروتو بود که توسط زابوزا (Zabuza) آموزش دید. او در دهکده کوچکی در سرزمین آب به دنیا آمده بود. مردم در آنجا از افرادی که میتوانستند از توانایی شناخته شده با نام Kekkei Genkai استفاده کنند، نفرت داشتند.
Kekkei Genkai یک ویژگی منحصر به فرد در دی ان ای افرادی است که به صورت ارثی به آنها میرسد و به افراد و قبیلهها این اجازه را میدهد تا از تواناییها و مهارتهای خاصی بهره ببرند. هاکو و مادرش نیز یکی از این افراد بودند. آنها میتوانستند از یکی از این تواناییها که با نام آزادسازی یخ (Ice Release) شناخته شده است، استفاده کنند. مادر هاکو، این توانایی خود و فرزندش را از شوهرش مخفی نگه داشت. اما زمانی که شوهرش به این واقعیت پی برد، گروهی از بزهکاران را گرد هم آورد تا جان هردوی آنها را بگیرند. در همین جریان، مادر هاکو کشته شد. هاکو نیز خود در نهایت جان پدر و افرادی هم که به دنبالشان بودند و باعث مرگ مادرش شدند را گرفت. به همین ترتیب، او دیگر سرپرستی نداشت و زابوزا در خیابانها او را پیدا کرد و نجات داد.
Garou – One Punch Man
گارو، شاگرد سابق دوچانگسونگ و مشهور به «شکارچی قهرمانان»، یکی از مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه وان پانچ من است. او موجودی است که در مرز باریک بین خیر و شر قدم برمیدارد و انگیزههایش او را به یک ضدقهرمانی بهیادماندنی تبدیل میکند. در نگاه اول، گارو یک شرور تمامعیار بهنظر میرسد. او با هدف نابودی تمام قهرمانان، بهطور وحشیانهای به آنها حمله میکند و بسیاری را راهی بیمارستان میکند. او با غرور تمام، خود را یک هیولا میخواند و سعی میکند با قویتر شدن، ترس بیشتری را در دل جامعه بیندازد. رفتار خشن و تحقیرآمیز او با قهرمانان، بهویژه آنهایی که از موقعیت خود برای خودنمایی استفاده میکنند، او را به تهدیدی جدی برای نظم موجود تبدیل کرده است. او نماد طغیان مطلق و نفی کامل سیستم حاکم است.
اما در اعماق وجود گارو، انگیزهای بسیار انسانی نهفته است: عدالتخواهی. تمام اقدامات او ریشه در کودکی دارد که در آن، همسنوسالانش به دلیل طرفداری از هیولاهای شرور در مقابل قهرمانان، مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند. گارو از ریاکاری سیستم قهرمانی و جامعهای بیزار است که فقط از قویها طرفداری میکند و ضعیفها را قربانی میکند.
Tsukasa Shishio – Dr. Stone
تسوکاسا شیشیو، که با لقب «قویترین نوجوان پریمیتو» شناخته میشود، یکی از مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه Dr. Stone و نمایندهٔ یک ایدئولوژی کاملاً متضاد با قهرمان داستان است. او شخصیتی است که نیتهای والایش با روشهای خشن و غیرقابلانعطافش در تضاد قرار میگیرد. هدف تسوکاسا عمیقاً انسانی و قابلدرک است. او پس از بیدار شدن در دنیایی ویرانشده، به این نتیجه میرسد که تمدن قدیم دنیایی فاسد، ناعادلانه و مملو از فساد بود که در آن، افراد قدرتمند و ثروتمند بر ضعیفها حکومت میکردند. او میخواهد از فرصتِ شروع دوبارهٔ بشر استفاده کند و یک «آرمانشهر» (اتوپیا) برای نسل جدید بسازد؛ دنیایی که در آن تنها جوانانِ قوی و پاک زندگی کنند، بدون فناوریهای پیشرفتهای که به نظر او ابزار فساد و نابودی بودند.
وفاداری شدید هوادارانش به تسوکاسا نشاندهندهٔ این است که او به آنها امید و هدفی برای زندگی بخشیده است. او قویترین فرد است، اما از این قدرت برای زورگویی شخصی استفاده نمیکند، بلکه آن را در خدمت یک آرمان بزرگتر قرار میدهد. مشکل اصلی تسوکاسا در روشهای او برای رسیدن به این آرمانشهر نهفته است. او بهطور کامل علم و تکنولوژی را رد میکند، زیرا آنها را ریشهٔ فساد میداند.
Eren Yeager – Attack On Titan
قهرمان اصلی داستان حمله به تایتان، ارن یائگر (Eren Jaeger)، به عنوان یکی دیگر از مهربان ترین شخصیت های شرور در انیمه ها، در ابتدا یکی از کارکترهای دوستداشتنی این انیمه شناخته شده بود. اما با این حال، با پیش رفتن داستان، این موضوع دچار تحول شد. ارن در ابتدا به عنوان یک پسر جوان و امیدوار در داستان ظاهر شد که برای محافظت از جان عزیزان خود از انجام هیچ کاری دریغ نمیکرد. اما پس از مدتی او به یک شخصیت شرور تبدیل شد.
برخی از فجیعترین جنایات انیمه AoT به دست ارن انجام شدند. از نظر برخی از طرفداران، دلایل او برای انجام همه آن جنایتها، میتواند توجیه پذیر و قابل درک باشد اما با این حال، هرچقدر داستان بیشتر پیش میرود، درصد بیشتری از بینندگان نیز به این موضوع شک میکنند که آیا او واقعا قهرمان است و یا باید به عنوان شرور داستان معرفی شود؟ با این حال، ارن تنها کارکتری بود که میخواست انتقام مرگ مادرش را بگیرد. او با دیدن مرگ دوستانش متقاعد شده بود که تنها با اعمال روشهای افراطی و خشونتآمیز میتواند به صلح برسد.
Ryo Asuka – Devilman Crybaby
ریو آسوکا، شخصیت محوری Devilman Crybaby، یکی از تاریکترین و بهیادماندنیترین آنتاگونیستها در تاریخ انیمه است. او موجودی است که ذاتاً فاقد درک احساسات انسانی است و تمام اعمالش، چه خوب و چه بد، در خدمت یک آزمایش علمی بیرحمانه و یک عشق خودخواهانهٔ عمیق قرار دارد. در نگاه اول، ریو همهٔ ویژگیهای یک دوست ایدهآل و یک نابغهٔ جذاب را داراست. او باهوش، خوشقیافه، بااعتمادبهنفس و مرموز است. او برای تنها کسی که در دنیا به او اهمیت میدهد، یعنی آکیرا فودو، یک دوست وفادار و حامی به نظر میرسد. او آکیرا را درک میکند، از او در برابر زورگیرها دفاع میکند و او را به سفرهای خطرناک میبرد تا “راز شیاطین” را کشف کند. این وفاداری ظاهری و حمایت بیقیدوشرط، آکیرا (و بیننده) را فریب میدهد تا به او اعتماد کند. در دنیایی پر از هرج و مرج، ریو برای آکیرا سنگِ ثابت و قابلاتکایی به نظر میرسد.
اما حقیقتِ هویت ریو به عنوان “شیطان” (Satan)، این تصویر را به یکی از هولناکترین شخصیتهای ممکن تبدیل میکند. تمام اعمال ریو، از جمله دوستی با آکیرا، بخشی از یک آزمایش بزرگ و بیرحمانه برای اثبات نظریهٔ اوست: اینکه انسانها به دلیل ترس و خودخواهی ذاتیشان، شایستهٔ نابودی هستند.
Itachi Uchiha – Naruto
یکی از بهترین شخصیت های ضدشرور انیمه ای کارکتر ایتاچی اوچیها (Itachi Uchiha) میباشد که با وجود سن کم خود، از بینش و خرد بی نظیری برخوردار بود و به دلیل آنکه تراژدی که یک جنگ میتوانست با خود به همراه داشته باشد را میدید، تصمیم گرفت تا نجات دهکده مخفی برگ و جهان شینوبیها را در اولیت قرار دهد. با گذشت زمان، استعداد و مهارتهای شگرف او، توجه سران دهکده را به خود جلب کرد و به این ترتیب، در سن نوجوانی، به جوانترین عضو آنبو بلک آپس کونوهاگاکوره تبدیل شد؛ اما پیوستن او به این گروه درست در زمانی رخ داد که قبیله اوچیها پس از حمله هیولای نه دم به صورت فزایندهای از دیگر قبیلههای دهکده جدا شده بود و بر طبق قوانین آن عمل نمیکرد.
با افزایش مخالفتها و ترس از شورش قبیله اوچیها بر علیه دهکده مخفی برگ، سران آن تصمیم گرفتند تا همه اعضای قبیله را قتلعام کنند تا از بروز کودتای احتمالی جلوگیری کنند. اجرای این حمله به ایتاچی اوچیها سپرده شد. او نیز تصمیم گرفت تا جان همه اعضای قبیله، من جمله پدر و مادر خود را بگیرد تا بتواند برادر کوچکترش، یعنی ساسوکه اوچیها را نجات دهد. پس از انجام این ماموریت، ایتاچی به عنوان جاسوس کونوهاگاکوره به آکاتسوکی (Akatuski) پیوست و همه اینها در حالی بود که مخفیانه از برادر کوچکترش در برابر سران دهکده برگ محافظت میکرد.
Pain – Naruto
شناخته شده با نام ناگاتو (Nagato) میباشد. این کارکتر به همرا پدر و مادرش در حومه روستای باران زندگی میکرد که در طول دومین جنگ بزرگ نینجاها، به میدان جنگ تبدیل شد. زمانی که او کشته شدن پدر و مادرش را به دست نینجاهای دهکده مخفی برگ دید، با استفاده از رینگان (Rinnegan) خود، جان نینجاها را گرفت.
ناگاتو پس از آنکه پدر و مادرش را دفن کرد، سرگردان به دنبال غذا و پناهگاه میگشت تا بتواند زنده بماند. در نهایت، او با کونان (Konan) و یاهیکو (Yahiko) ملاقات کرد که توانستند با همدیگر ارتباط دوستی نزدیکی برقرار کنند. سپس در حین جنگ، جیراییا را ملاقات کردند که به آنها نحوه استفاده از نینجوتسو (Ninjutsu) را آموزش داد. همان زمان بود که یاهوکو نیز اولین گروه آکاتسوکی (Akatsuki) را تشکیل داد. رهبر دهکده باران که از افزایش قدرت و نفوذ این گروه میترسید، کونان را ربود و یاهیکو نیز با خنجر ناگاتو جان خود را گرفت تا بتواند دوستش را نجات دهد. اینگونه بود که ناگاتو نام خود را به پین (Pain) که به معنی درد است تغییر داد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید