نقد فیلم Jurassic World Rebirth – دنیای ژوراسیک تولد دوباره
هیجانی که رنگ میبازد
فیلم Jurassic World Rebirth برای گرث ادواردز که آثار قابل قبولی را تولید کرده، یک قدم رو به عقب به شمار میرود.
برخلاف گمانه زنیهای اولیه درباره احیای فرنچایز دنیای ژوراسیک، یونیورسال پیکچرز تصمیم گرفت به جای یک ریبوت، دنبالهای را برای Jurassic World Dominion بسازد. اتفاقات فیلم Jurassic World Rebirth چند سال بعد جریان داشته و اکثر دایناسورها پس از گسترش در سطح کره زمین بار دیگر منقرض شدهاند؛ زیرا آب و هوای کنونی برایشان مناسب نیست. گونههای باقی مانده هم به مناطق اطراف خط استوا کوچ کرده و در آنجا زندگی میکنند. شخصیتهای اصلی گروهی متشکل از یک متخصص دیرین شناسی و چند نیروی سابق نظامی است که باید نمونههای DNA بزرگترین دایناسورهای زنده را برای ساخت یک داروی بسیار ارزشمند جمع آوری کنند.
نامهای بزرگی در لیست بازیگران فیلم Jurassic World Rebirth دیده میشود: اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson)، ماهرشالا علی (Mahershala Ali) و روپرت فرند (Rupert Friend). اسکارلت جوهانسون با نقش بلک ویدو در MCU شناخته شده، علی بازیگر جدید بلید در MCU است و فرند هم چند سال پیش مامور 47 را در سینما به تصویر کشید. با اینحال، حضور گرث ادواردز (Gareth Edwards) روی صندلی کارگردانی مهمترین عامل ایجاد هیجان در من برای تماشای قسمت جدید دنیای ژوراسیک بود. او فیلمهای Godzilla، Rogue One: A Star Wars Story و The Creator را در پرونده هنری خود دارد که از تماشایش هر سهشان لذت بردم. به خصوص مورد آخر که از لحاظ جلوههای ویژه چشم نواز و خیره کننده بود.
گرث ادواردز چند سال پیش با بودجه ۸۰ میلیون دلاری The Creator را ساخت که جلوههای ویژهاش به فیلمهای ۲۰۰ میلیون دلاری مارول و دی سی تنه میزند. از همین رو، انتظار داشتم قسمت جدید دنیای ژوراسیک بتواند همان تجربه بصری را تکرار کرده یا حتی گسترش دهد. اینکه بگوییم پا را فراتر گذاشته، چندان درست نیست اما در بخشهای مختلف صحنههای زیبایی را میبینیم که بدون شک در صفحات نمایش بزرگ و عریض میتواند نفسها را در سینه حبس کند؛ صحنههایی که ترکیبی از یک جزیره استوایی و دایناسورهای غول پیکر هستند.
مهمترین عاملی که باعث موفقیت مجموعه فیلمهای پارک ژوراسیک شد، تزریق هیجان و اضطراب بود. قسمت جدید پس از یک زمینه چینی نسبتاً طولانی که میتواند حوصله برخی از مخاطبان عجول را سر ببرد، صحنههای اکشن متعدد و پشت سر همی داشته که لحظهای مخاطب را رها نمیکند. اما چه چیزی از تاثیرگذاری صحنههای اکشن میکاهد؟ فیلمنامه پر ایراد. نیازی نیست که یک کارشناس یا فیلم بین قهار باشید، به محض ملاقات با اعضای گروه متوجه میشوید که کدامشان سریعاً میمیرد و کدام یک قرار است تا انتها زنده بماند.
نه تنها سرنوشت شخصیتهای فیلم Jurassic World Rebirth قابل حدس هستند، حتی تصمیم گیریهای شخصیت منفی داستان، یعنی مارتین کربس با نقش آفرینی روپرت فرند کاملاً کلیشهای و تکراری است. آنقدر کلیشهای و تکراری که برایم سوال بود چرا یک نفر بعد از خواندن فیلمنامه پیشنهاد تغییرش را نداد؟! دیگر نقطه ضعفی که داستان از آن رنج میبرد، عدم شخصیت پردازی و زمینه چینی برای تحولاتی است که در انتهای داستان میبینیم. شخصیتی که در ابتدای داستان تنها به پول فکر میکند، در انتها تصمیم میگیرد قید پول را بزند. چرا؟ هرگز مشخص نیست. در این میان، شخصیت دکتر هنری لومیس با نقش آفرینی جاناتان بیلی (Jonathan Bailey) تنها دو خط پرداخت دارد. از حق هم نگذریم، بیلی با استفاده از همین دو خط توصیف کوتاه توانسته یک خوره دایناسورها را به بهترین شکل ممکن تصویرسازی کند.
ضعف دیگری که حین تماشا به شدت خودنمایی میکند، یک داستان فرعی با محوریت یک خانواده است که برای تفریح به اطراف جزیره استوایی آمده و طی سلسله اتفاقاتی مجبور میشوند همراه با گروه وارد جزیره شوند. حضور این خانواده هیچ چیزی به داستان اصلی اضافه نکرده و عملاً حذف کردن آنها هیچ گونه ضربهای به داستان نمیزد. اما چرا در داستان حضور دارند؟ جوابش واضح است. برای طولانیتر کردن فیلم، به شخصیتهای بیشتری نیاز داشتند تا صحنههای تعقیب و گریز بیشتری را با محوریتشان ضبط کنند. به هر حال، دایناسورها دنبال یک گروه متشکل از نظامیان سابق بیافتند، بیشتر مضطرب میشوید یا دنبال یک خانواده با بچهای کوچک؟
یکی از مواردی که قبل از اکران رویش مانور میدادند، بازگشت دایناسورهای قدیمی و معرفی دایناسورهای جدید بوده که حاصل ترکیب ژنهای مختلف هستند. یکی از دایناسورهای جدید، دی رکس نام داشته و دایناسوری جهش یافته است. با توجه به تمرکز زیاد روی آن در آیتمهای تبلیغاتی، حس میکردم حضور موثرتری داشته باشد اما چندان به آن دل نبندید. از همه مهمتر، ظاهرش به شدت احمقانه بوده و احتمالاً از مواجهه با آن چندان احساس ترس نخواهید داشت. همچنین تفاوت چندانی با دایناسورهای قدیمیتر نمیکند تا به یک شکارچی ترسناکتر تبدیل شود.
اگر زمینه چینی نسبتاً طولانی را نادیده بگیریم، فیلم Jurassic World Rebirth شروع خوبی داشته و مخاطب را با یک صحنه تعقیب و گریز هیجان انگیز دریایی جذب میکند. اما روند قابل پیش بینی داستان از این جذابیت کاسته و در میانه تماشای فیلم حس تکرار مکررات به شما دست میدهد. همچنین عدم شخصیت پردازی درست و ایجاد ارتباط میان شخصیتها و مخاطب، باعث میشود چندان برای شخصیتها دلشوره نداشته باشید و اهمیتی ندهید چه بلایی سرشان میآید. حتی حضور اسکارلت جوهانسون و ماهرشالا علی در نقشهای مهم هم نمیتواند ضعف عدم شخصیت پردازی را بپوشاند؛ زیرا شخصیتهایشان ویژگی خاصی را ندارند که بواسطه آن بتوانند احساسات مخاطب را برانگیزند. از همین رو، تجربهای که فیلم برایتان به ارمغان میآورد، ترکیبی از هیجان اولیه و کلافگی ثانویه است.
جلوههای بصری و قاب بندیهای چشم نواز
عملکرد تیم بازیگری به خصوص جاناتن بیلی
تعقیب و گریزهای دلهره آور
مرگهای کاملاً قابل پیش بینی و روند تکراری داستان
شخصیت منفی کلیشهای
خط داستانی خانواده کاملاً اضافی و قابل حذف است
طراحی احمقانه دی رکس
زمینه چینی طولانی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید