نقد و بررسی Ghost of Yotei – میراث شبح
شبحی در سرزمین شمالی
زمانی که Ghost of Tsushima در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، هم غافلگیرکننده بود و هم الهامبخش. استودیوی Sucker Punch Productions که بیشتر به خاطر بازیهایinFamous وSly Cooper شناخته میشد، ناگهان با اثری پا به بازار گذاشت که با شمشیرزنی دقیق، دنیای جهانباز خیرهکننده و احترامش به سینمای سامورایی، محبوبیت خیره کنندهای به دست آورد. پنج سال بعد، این استودیو با Ghost of Yotei بازگشته است؛ دنبالهای مستقل که چند قرن پس از ماجراهای جین ساکای روایت میشود. این بار ما به سرزمین وحشی و سرد شمال، یعنی جزیره اِزو (هوکایدو امروزی)، میرویم و داستان شخصیت تازهای به نام آتسو را دنبال میکنیم. زنی بازمانده که انتقام در ژرفای وجودش حک شده است. نتیجه اثری است که هم آشناست و هم جسورانه. بازی همان ترکیب آزادی جهانباز و شدت سینمایی را حفظ کرده که باعث محبوبیت سوشیما شد اما با فضایی سردتر، آبوهوایی سختتر، روایتی خشنتر که هویت متفاوتی برای خود میسازد. این فقط یک تکرار دوباره نیست Yotei تجربهای تیرهتر، متمرکز و اغلب بیرحمتر ارائه میدهد. در ادامه با نقد و بررسی Ghost of Yotei همراه ما باشید.
بازی Ghost of Yotei شانزده سال قبل از زمان دنبال شدن روایت اصلی آغاز میشود. آتسو کودکی است که شاهد حمله «شش یوتِی» گروهی از قانونشکنان بیرحم به خانوادهاش خواهد بود. آنها خانوادهاش را قتلعام میکنند و او را نیمهجان رها میکنند تا از از پای در بیاید اما آتسو زنده میماند ولی این زخم تا آخر عمرش باقی میماند. حالا در بزرگسالی، او با همان شمشیری که علیهاش به کار رفت، به اِزو بازمیگردد تا یکییکی اعضای شش یوتِی را نابود کند. این یک روایت کلاسیک انتقام است. ممکن است ساده به نظر برسد اما اجرای آن چیزی است که داستان را برجسته میکند. آتسو شخصیتی شکستناپذیر و کلیشهای نیست او انسانی است پر از زخم و تردید. نوشتار بازی روی لحظات مکث و ضعف او تمرکز دارد. روی اینکه چطور غمش به اراده تبدیل شده و بهایی که برای انتقام میپردازد. در حالی که دشمنانش از نظر عمق شخصیتی یکسان نیستند. برخی با گذشته و انگیزه معرفی میشوند و برخی دیگر فقط اهدافی برای نابودی هستند اما بار اصلی داستان روی شانههای خود آتسو قرار دارد. محیط نیز کاملاً در خدمت این روایت است. اِزو سرزمینی سرد، وحشی و دستنخورده است. برف زمین را پوشانده، کوهها افق را شکافتهاند و بادهای یخزده از میان جنگلها زوزه میکشند. طبیعت گاهی مثل یک دشمن عمل میکند. اگر سوشیما بیشتر گرم، سرسبز و آفتابی بود، یوتِی سرد، ناهموار و بیرحم است. این تضاد عمدی است و بهخوبی جواب داده است.
در هسته خود، Ghost of Yotei بر پایه سیستم مبارزه با شمشیر سوشیما ساخته شده است. حس برخورد فولاد با فولاد همچنان عالی است، با سیستم دفاع و ضد حمله دقیق، جاخالی و تغییر حالتهای مبارزه که اساس هر درگیری را تشکیل میدهد. این بار دست گیمر برای سبک مبارزه بازتر است. سلاحها و تکنیکهای جدیدی اضافه شدهاند. آتسو میتواند از شمشیرهای دوقلو، اوداچیهای بلند یا حتی Kusrigama برای کنترل فاصله استفاده کند. مبارزه در Yotei وزن دارد. هر ضربه حس واقعی دارد، هر دفاع و جا خالی دادن یا دفاع کردن تنش را به خوبی منتقل میکند. دشمنان تنوع بیشتری دارند. از سربازان سپردار گرفته تا دوئلکنندگان سریع و راهزنانی با سبکهای غیرقابل پیشبینی به سراغ گیمر میآیند هر کدام حس و حال خاص مبارزه خود را منتقل میکنند. برخی نبردها سادهاند اما برخی مثل معما هستند و شما باید ضعفها را شناسایی کنید یا دشمنان را به دام محیطی بکشانید. مخفیکاری همچنان یک ستون مهم است، هرچند این بار کمی تاکید روی این بخش بازی کمرنگتر شده. برف و تغییر شرایط آبوهوایی میتواند به مخفی شدن شما کمک کند و حالا اگر میخواهید به کمپهای متفاوت با مخفیکاری نفوذ کنید راهها و مسیرهای خوب و متنوعی برای اینکار طراحی شدند که کمی به سینماییتر شدن تجربه این اثر کمک میکنند. با این حال، بازی اغلب گیمر را به نبرد مستقیم میکشاند و این انتخابی است که با داستان خونین انتقام آتسو هماهنگی بیشتری دارد. نبرد با باسها از بهترین لحظات بازی هستند. هر یک از شش یوتِی سبک منحصربهفردی دارد؛ از جنگجویان خشن گرفته تا حیلهگرانی با تاکتیکهای فریبنده. این نبردها اغلب پایانبخش سفرهای طولانی در دل سرزمینهای وحشیاند و طراحی سینمایی جذاب و دشواری بالایی دارند.
همانند Ghost of Tsushima، اکتشاف قلب تپنده بازی است. اِزو زیباست، حتی با وجود سرمای بیرحمش. جنگلهای کاج زیر بار برف سنگین میلرزند، رودخانههای یخزده زیر نور ماه برق میزنند و چشمههای آب گرم در درههای پنهان بخار میکنند. تنوع زیستبومها چشمگیر است. از دهکدههای ساحلی گرفته تا دامنههای آتشفشانی و چمنزارهای آرام. فلسفه طراحی همان است: بهجای شلوغ کردن نقشه با آیکون، خود جهان شما را راهنمایی میکند. ستونی از دود در دوردست، درخشش یک معبد یا زوزه گرگها باعث میشود از مسیر منحرف شوید. حیوانات گاهی شما را به سوی رازهای جذابی میکشانند. این همان چیزی است که باعث میشود اکتشاف طبیعی و زنده به نظر برسد. میتوان گفت که Yotei توانسته به خوبی مرز بین مراحل اصلی، گشت و گذار و مراحل فرعی را از بین ببرد و تجربه گیمپلی شاید در دنیای بازیهای جهان باز منحصر به فرد باشد. فعالیتهای جانبی فراواناند: حلقههای دوئل، مخفیگاههای راهزنان، معابد، الواح داستانی و حتی معماهای محیطی. با این حال، برخی از این فعالیتهای جانبی پس از مدتی تکراری میشوند. برخی ماموریتها همان فرمول آشنا را دارند. اردوگاه را پاکسازی کن، صندوق را غارت کن. بهترین محتوای جانبی آنهاییاند که شخصیت محورند و روابط آتسو با متحدان و مردم عادی را نشان میدهند. ضعف اصلی بازی ریتم آن است. آغاز قوی است و نیمه اول با تعادل خوبی بین داستان و اکتشاف پیش میرود. اما بخش میانی افت میکند. ماموریتهای جانبی فرمولی میشوند و داستان اصلی گاهی کش میآید. پایانبندی نیز کمی طولانی است، هرچند اوج احساسی و سینمایی آن ارزشمند است.
از دیدگاه بصری، Ghost of Yotei خیرهکننده است. قدرت پلیاستیشن ۵ اجازه داده تا نورپردازی همراه با Ray Tracing، پوشش گیاهی متراکم و جلوههای ذرات برای برف و طوفان خلق شود. جزئیات وسواسگونهاند: رد پا در برف، انعکاس زره در نور آتش، تغییر ناگهانی آبوهوا. بازی حالتهای سینمایی جدیدی معرفی کرده است. حالت کوروساوا بازگشته، اما اکنون فیلترهایی الهامگرفته از تاکاشی میکه و شینیچیرو واتانابه هم وجود دارد. اینها فقط تزئینی نیستند؛ حس بازی را تغییر میدهند. در حالت میکه، دوئلها خشن و خونین میشوند، و در حالت واتانابه، فضایی سورئال به دست میآید. موسیقی و صدا هم در سطح عالی قرار دارند. موسیقی ترکیبی از سازهای سنتی ژاپنی و ارکستراسیون مدرن است. صداگذاری شمشیرها، باد و برف حس واقعی میدهد. صداپیشگی آتسو فوقالعاده است و وزن احساسی داستان را منتقل میکند. در حالت کیفیت با رهگیری پرتو، بازی روی ۳۰ فریم قفل میشود که عملکرد خیره کنندهای دارد. شاید این میزان نرخ فریم برای برخی از گیمرها جذاب نباشد اما مدلهای مختلف گرافیکی میتواند تقریبا هر سلیقهای را راضی نگه دارد. زمان بارگذاری تقریباً آنی است و سفر سریع بدون مکث انجام میشود. جهان یکپارچه و بدون بارگذاریهای مزاحم حس زنده بودن دارد.
مهمترین پرسش این است که آیا Ghost of Yotei توانسته بهعنوان جانشین سوشیما جایگاه خود را ثابت کند؟ پاسخ مثبت است. بازی فرمول که قبلا به خوبی جواب داده را دوباره اختراع نمیکند اما آن را عمیقتر میسازد. اگر سوشیما درباره شرافت و وظیفه بود، یوتِی درباره انتقام و بهای خشونت است. تاریکتر، خشنتر و شخصیتر. این اثر به میراث نسخه اول احترام میگذارد، اما وابسته به آن نیست. اشارههایی به جین ساکای وجود دارد، اما داستان آتسو مستقل است. این بازی، سوشیما ۲ نیست! تجربهای متفاوت است و همین مورد باعث افزایش ارزش آن میشود. بازی Ghost of Yotei اثری درخشان است. هرچند گاهی ریتم آن افت میکند و مأموریتهای جانبی تکراری میشوند اما نقاط قوت آن بسیار بیشتر هستند. مبارزات پرتنش، طراحی دنیای زیبا، شخصیتپردازی قوی و جلوههای سینمایی در سطحی که کمتر در بازیها دیدهایم. تجربه Ghost of Yotei برای طرفداران Ghost of Tsushima امری ضروری است. البته Yotei به خاطر ذات داستانی مستقل خود حتی برای تازهواردان هم نقطه شروعی عالی به شمار میرود. در هر صورت، این اثر یکی از بهترین اکشنماجراجوییهای پلیاستیشن ۵ است؛ ترکیبی از تکنیک و روایت که فراموشنشدنی خواهد بود.
دنیای زیبا و غوطهورکننده
مبارزات شمشیرزنی عالی با گزینههای بیشتر
شخصیت اصلی قوی و تأثیرگذار
جلوههای بصری خیرهکننده و حالتهای سینمایی متنوع
موسیقی و صداگذاری عالی
نبردهای باس به یادماندنی با شش یوتِی
افت ریتم در بخش میانی و مأموریتهای پایانی طولانی
محتوای جانبی که بعضا میتوانند تکراری شوند
انتخابهای گفتوگویی کمتأثیر
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید