آخرین فرصت EA و Ubisoft برای کنار زدن Call of Duty
زمانی برای تغییر
روزی روزگاری، دنیای شوترهای اول شخص حماسی روی سه ستون Call of Duty، Battlefield و Medal of Honor بنا شده بود. این بازیها رشد کردند و با جهانی که مدام در حال تغییر بود جلو رفتند. جهانی که از نبردهای بزرگ جنگ جهانی دوم به عملیات مخفی و مبارزه با تروریسم تکامل پیدا کرد. امروز از آن همه شهرت این سه عنوان مشهور و مبارزه آنها، فقط Call of Duty باقی مانده اما انصاف نیست بگوییم این موفقیت بدون سقوط رقبایش ممکن بود. با گذر زمان، آیا هنوز امیدی هست که یک شوتر بتواند با ماشین پولسازی اکتیویژن رقابت کند؟

بازیها از هنر تقلید میکنند
در سالهای اولیه، این سه شوتر معروف بهوضوح از فیلمها و کتابها الگو میگرفتند.استیون اسپیلبرگ تازه فیلم «نجات سرباز رایان» را ساخته بود و تقریبا تمام بازیهای جنگ جهانی دوم از آن زمان سعی کردند تجربهی فرود در ساحل اوماها را شبیهسازی کنند. تام کلنسی با کتابهایی مثل The Sum of All Fears و Clear and Present Danger کمک کرد تصویر تهدیدات جدید جهانی را بسازد: تروریستها، کارتلهای مواد مخدر و دلالهای اسلحه که از ذخایر جنگ سرد برای نابودی استفاده میکردند. Call of Duty بهعنوان بازسازی از Medal of Honor: Allied Assault وارد میدان شد، که خودش الهامگرفته از «نجات سرباز رایان» بود. اکتیویژن شدیداً به بازسازی صحنههای معروف مثل عبور از رودخانه در فیلم «Enemy at the Gates» در استالینگراد تکیه کرد، حتی با تمام اشتباهات تاریخی آن فیلم. ممکن است بپرسید چگونه چنین بازیای که تقریبا هیچ چیز جدیدی نداشت، توانست رقبای قدرتمند خود را شکست دهد؟

داستانی از خستگی و تکرار
در اوایل دهه ۲۰۰۰، شوترهای تکنفره حماسی جنگ جهانی دوم بسیار محبوب بودند اما وقتی هر سازندهای سراغ این سبک رفت، کمکم حس تکراری و خستگیآور پیدا کردند. EA در ۲۰۰۵ با Battlefield 2 نبردهای مدرن را به جریان اصلی آورد، اما دو سال بعد، Call of Duty 4: Modern Warfare با شکوه وارد شد و توجهها را ربود. خیلیها فکر میکنند Modern Warfare تحول اساسی بود اما واقعاً اینطور نیست. اصول گیمپلی Modern Warfare همان چیزهایی بود که Ghost Recon تام کلنسی در ۲۰۰۱ آن را پیاده سازی کرده بود. بله، شاید چند جنایت جنگی اضافه شده بود ولی در اصل همان فرمول قدیمی Call of Duty بود: سربازان کشورهای مختلف با هم میجنگند و دنیا را نجات میدهند! جامعه پس از سالها جنگ بحثبرانگیز در عراق و افغانستان از قهرمانهای هالیوودی خسته شده بود.EA با Battlefield: Bad Company در ۲۰۰۸ سراغ سبک شوخی و سرکش رفت، اما Call of Duty فرمول خود را حفظ کرد و موفق شد. Modern Warfare 2 در ۲۰۰۹ جایی بود که شوتر حماسی محبوب برای عموم مردم عملاً مُرد. بازی دنباله Modern Warfare بود اما حس کاملاً متفاوتی داشت. یک اثر پرهیجان بود که آدمهای بد کارهای بد میکردند و شما فقط نظارهگر بودید. گاهی برای نجات دنیا، گاهی صرفاً برای انتقام. مهمتر اینکه برای اولین بار، مولتیپلیر بازی از کمپین داستانی محبوبتر شد و این مسیر را برای همیشه عوض کرد. گیمپلی کند و نقشههای بزرگ جای خود را به یک Call of Duty سریع و انفجاری داد. Modern Warfare 2 همان نسخه قدیمی را کُشت و تبدیل شد به بازی مخصوص نوجوانهایی که ناسزا گفتن را به هفت زبان بلدند. لحظات خوبی بود اما آیا ارزشش را داشت؟

مرگ قهرمانانه Medal of Honor
در سال ۲۰۱۰ سری Medal of Honor دوباره متولد شد و برخلاف بقیه، تصمیم گرفت با سبک قهرمانانه جلو برود. در دل جنگی که هنوز در جریان بود. جنگ افغانستان نزدیک به ده سال طول کشیده بود، بنلادن هنوز زنده بود و ممکن بود کسی Medal of Honor بازی کند و بعداً واقعاً به همان جنگ برود. تصویر واقعی طالبان (از جمله نیروهای خارجی مثل چچنیها)، اختلاف میان نیروهای ویژه آمریکا و مقامات نظامی و مأموریتهای دقیق، Medal of Honor را خاص کرد. بازی چندین بار مورد انتقاد وزرای دفاع قرار گرفت و حتی در پایگاههای نظامی آمریکا ممنوع شد. دو سال بعد،Medal of Honor: Warfighter موضوعاتی مثل بمبگذاری مادرید در ۲۰۰۴، دزدی دریایی Maersk Alabama و رابطه مشکوک سازمان اطلاعات پاکستان با گروههای تروریستی را نشان داد و در پاکستان ممنوع شد. با اینکه نسخه ۲۰۱۰ از نظر فروش موفق بود، نتوانست Call of Duty را کنار بزند. نسخه Warfighter هم با وجود داستان قوی، به خاطر مراحل ضعیف شکست خورد. هر دو بازی با شجاعت سراغ موضوعات سنگین رفتند، چیزی که امروز بیشتر از همیشه به آن نیاز داریم.

آیا بزرگی Battlefield همیشه مزیت است؟
در سال 2011 بازی Battlefield 3 رقیب جدی Modern Warfare 3 شد و از بسیاری جهات بازی بهتری بود. کمپین بازی بین قهرمانسازی حماسی و داستان جذاب تعادل خوبی داشت و مولتیپلیر هم نبردهای ترکیبی کلاسیک را با نبردهای سریعتر ترکیب کرده بود.البته Battlefield 4 در ۲۰۱۳ با داستانی پر از دیالوگهای ضعیف درباره جنگ داخلی چین، فرصت را از دست داد. EA ناامید نشد و Battlefield Hardline را ساخت. یک بازی شجاعانه با این سؤال: «اگر GTA را از دید پلیسها بازی کنیم، با انفجارهای نتیجه چه میشود؟» نتیجه آن فوقالعاده بود. مولتیپلیر این بازی با حالتهای پلیس و دزد موفق شد فروش بالایی کسب کند. البته دنبالهای برای آن ساخته نشد، چون شرایط سیاسی آمریکا ادامه بازی با مضمون دزد و پلیس را نامطلوب کرد. پس از شکست Breakpoint در ۲۰۱۹ Visceral Games هم تعطیل شد. از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴، Battlefield فقط «بازیهای مولتیپلیر شلخته» تولید کرد. Battlefield 1 شاید سرگرمکننده بود، ولی در برابر بازیای مثل Verdun که یک سال زودتر منتشر شد، حرفی برای گفتن نداشت. Battlefield V و 2042 هم کاملاً فراموششدنی یا بد بودند.

زنده باد Rainbow Six
درحالیکه EA با داشتن IP بزرگی مثل بتلفیلد به شدت نسبت به Call of Duty عقب افتاد،Ubisoft موفق شد. در ۲۰۱۵ Rainbow Six Siege را منتشر کرد و آن را به یک شوتر هیرو مانند Overwatch یا Fortnite تبدیل کرد. این اتفاق در حالی رخ داد که شاید کسی از یوبیسافت انتظار آن را نداشت و حالا بعد از گذر یک دهه این بازی همچنان در میان گیمرها بسیار محبوب است. موفقیت واقعی یوبیسافت اما با Ghost Recon Wildlands در ۲۰۱۷ بود. یک بازی داستانمحور با جهان باز عظیم، یک کارتل ترسناک مواد مخدر و میانپردههایی بسیار جذاب. بازی حتی در ماه عرضهاش از Zelda: Breath of the Wild فروش بیشتری داشت اما در ۲۰۱۹ همهچیز با Ghost Recon Breakpoint خراب شد. Breakpoint در یک جمله یک افتضاح و شکست بود.

غول خفته بیدار میشود
شاید توجه کرده باشید که دربارهی رقبا زیاد حرف زدیم ولی درباره خود Call of Duty کمتر. این لطف اکتیویژن است. از زمان Black Ops 2 در ۲۰۱۲، فقط یک بازی واقعاً خوب عرضه شده Black Ops 6. بازسازیها و تکرارهای Modern Warfare حساب نیستند. در این ۱۲ سال، EA و Ubisoft فرصت طلایی داشتند، وقتی که اکتیویژن بازیهای ضعیف یا تکراری میساخت اما آن پنجره فرصت دیگر بسته شده. اگر رقبا میخواهند رقابت کنند، باید بهترین نسخه خودشان را بسازند وگرنه نابود میشوند.
به دنبال اسب سیاه
در دهه گذشته، تقریبا هر سال بازار شوترها به یک شکل بوده. EA و Ubisoft یا هیچچیزی از پتانسیل بازارا و علاقه گیمرها نمیدادند یا بازی شاهد عرضه نسخه معمولیCall of Duty هستیم. اکتیویژن بنا به عادت بازار همیشه و هر ساله پیروز این میدان تقریبا بی رقیب است. جایی که رقبا اکثرا به دنبال یک عنصر جادویی برای بهتر شدن هستند که البته تا به امروز این عنصر جادویی پیدا نشده. این امید واهی باعث شکستهای پی در پی میشود. این شکستهای پشت سر هم باعث شده خیلی از بازیکنان قدیمی Battlefield، Medal of Honor، Ghost Recon، Rainbow Six و حتی خود Call of Duty دیگر به بازیهای بزرگ امید نداشته باشند. اگر در سال 2010، نبردی بیپایان بین هواداران Call of Duty و Battlefield وجود داشت حالا اینگونه است که بسیاری از گیمرها ترجیح میدهند تا بازیهای کوچکتر را تجربه کنند. بازیهای کوچکی که به واقعگرایی، سرعت کم و گیمپلی حسابشده تکیه دارند، توجهها را جلب کردهاند. مثلاً Delta Force که ترکیبی از Call of Duty و Battlefield کلاسیک است دارد گزینه مناسبی به شمار میرود. اگر استودیوهای کوچکی مثل OWI یا VOID میتوانند با منابع محدود موفق باشند، تصور کنید EA و Ubisoft با چک سفید امضایی که دارند چه کارهایی میتوانند بکنند. ما حالا در دورانی هستیم که به لطف بیکفایتی شرکتهای بزرگ، مفاهیم ارزشمند زیادی شکل گرفتهاند و میتوانند الهامبخش نسل بعدی شوترها باشند.

آخرین فرصت EA و Ubisoft
یوبیسافت شاید کمی به اشتباهات خود پی برده باشد. آنها روی بازی جدید Ghost Recon با اسم رمز Project Over کار میکنند. یک شوتر اولشخص در جنوبشرق آسیا با الهام از Squad و بازی Ready or Not که قرار است فضای تاریکتری داشته باشد و شاید درسهایی از Medal of Honor بگیرد. البته نگرانیهایی وجود دارد که یوبیسافت در کار تیم سازنده دخالت کند و محتوا را تغییر دهد اما شایعهها میگویند سازندهها فعلاً در مسیر درستی هستند. در همین حال، EA هم روی نسخهای مدرن از Battlefield کار میکند که نام آن Battlefield 6 است. بازی هنوز در مراحل تست گسترده است تا شکست Battlefield 2042 تکرار نشود. این بار، چهار استودیو اصلی EA دارند همزمان در ساخت بازی مشارکت دارند. به نظر نمیرسد که Project Over وBattlefield 6 تا قبل از ۲۰۲۶ به بازار عرضه شوند. اگر این دو بازی نتوانند مخاطب را جذب کنند و حس نوستالژی را زنده کنند، شاید دیگر دوران حماسی شوترها به پایان خود رسیده باشد. شرکتهای بزرگ اغلب بیشتر به سود فکر میکنند تا محتوا. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست بهخاطر رقابت با اکتیویژن سودش را قربانی کند. اما ریسک کردن خیلی بهتر از مردن تدریجی است. دنیای بازی به یک شوتر بزرگ نیاز دارد. با موضوعات جدی، حس واقعی جنگ و کیفیت فنی خوب. اگر چنین چیزی قرار نیست ساخته شود، شاید بهتر باشد تا ۲۰۳۰ فقط مرحله “All Ghillied Up” را دوباره بازی کنیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید