معرفی شخصیت های خاکستری در انیمه ها
کارکترهایی که مرز بین خیر و شر را زیر سوال بردند!
شخصیت های خاکستری در انیمه ها با زیر سؤال بردن مرزهای سنتی خیر و شر، نه فقط داستانهای جذابتری خلق میکنند، بلکه آینهای از پیچیدگیهای وجود انسان ارائه میدهند.
انیمه همواره به خاطر خلق شخصیتهای پیچیدهای شناخته شده که تعریف سنتی قهرمان و شریر را زیر سؤال میبرند. جذابترین این شخصیتها کسانی هستند که در چهارچوب خاکستری اخلاق قرار میگیرند – موجوداتی چندبعدی که نه کاملاً خوب هستند و نه کاملاً بد. این شخصیتها با ترکیب ویژگیهای متضاد، مخاطب را وادار به بازنگری در باورهای اخلاقی خود میکنند. شخصیت های خاکستری در انیمه ها با زیر سؤال بردن مرزهای سنتی خیر و شر، نه فقط داستانهای جذابتری خلق میکنند، بلکه آینهای از پیچیدگیهای وجود انسان ارائه میدهند. آنها ما را وادار میکنند که از خود بپرسیم: “اگر جای آنها بودم، چه تصمیمی میگرفتم؟” – و همین پرسش، نشانهی قدرت واقعی یک اثر داستانی است. در دنیای خاکستری انیمه، هیچ پاسخ سادهای وجود ندارد – فقط سؤالهایی پرسیده میشوند که با وجود چنین شخصیتهایی همواره عمیقتر میشوند.
Rudeus Greyrat
رودئوس گریرات، قهرمان اصلی انیمه Mushoku Tensei: Jobless Reincarnation ، یکی از پیچیدهترین شخصیت های خاکستری در انیمه هاست. او تجسم یک تحول نفسگیر است – از یک نیوت انزواطلب در زندگی گذشته به یک جادوگر توانمند در زندگی جدید. رودئوس در زندگی قبلی خود قربانی زورگوییها و شکستهایش بود. انسانی که تمام عمرش را در اتاقی تاریک به هدر داد. اما مرگ به او فرصتی دوباره داد – این بار در جهانی پر از جادو و ماجراجویی. با حفظ خاطرات زندگی قبل، او این بار مصمم است تا زندگیای پربارتر داشته باشد.
با وجود آنکه رودئوس به سرعت در جادو پیشرفت میکند و به یکی از قدرتمندترین جادوگران جهان تبدیل میشود، اما ضعفهای روانی او از زندگی گذشته همچنان سایهای سنگین بر او دارد. ترس از طرد شدن، تمایلات خودخواهانه و ناتوانی در درک صحیح روابط انسانی، چالشهای مداوم او هستند. رودئوس نمونهای استثنایی از یک شخصیت ایسکای است – نه کامل است و نه ذاتاً خوب. اما همین نقصها و تلاش او برای بهتر شدن، داستانی خلق کرده که میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده است. او به ما یادآوری میکند که هیچ وقت برای تغییر کردن دیر نیست و همیشه فرصتی برای شروع دوباره وجود دارد.
Sakazuki (Akainu)
شخصیت ساکازوکی (Sakazuki) که در داستان انیمه وان پیس (One Piece) بیشتر با نام Akainu شناخته شده است، به خاطر فلسفه افراطی خود که در رابطه با عدالت مطلق دارد، به یکی از بهترین شخصیت های خاکستری در انیمه وان پیس تبدیل شده است. او در طول جنگ مارینفورد (Marineford)، کارکتر اسکوارد (Squard) را فریب میدهد تا از این طریق بتواند به ریش سفید (Whitebeard) حمله کند. این کارکتر با ماهیت بیرحم خود، قادر به گرفتن جان هر فردی است که بر سر راهش قرار میگیرد و حاضر است برای برقراری صلح، اقدامات افراطی غیر قابل توجیهی را در پیش بگیرد.
کارکتر ساکازوکی، قدرت یک میوه شیطانی بسیار قدرتمند را در اختیار دارد. او از قدرت خود، برای مجازات افرادی استفاده میکند که از قانون سرپیچی میکنند زیرا که نگرشی بسیار بدبینانه به آنها دارد. ساکازوکی دیدگاهی بسیار شرورانه و سازشناپذیر نسبت به دزدان دریایی یا هرکسی دارد که جرات میکند از اقتدار تفنگداران دریایی سرپیچی کند. این کارکتر، در برابر هر فردی که از قانون سرپیچی کند اقدامات افراطی در پیش میگیرد و از انجام هیچ کاری برای دستگیری و یا از بین بردن آنها دریغ نمیکند.
Kiritsugu Emiya
کیریستوگو امییا، شخصیت محوری Fate/Zero، یکی از تاریکترین و پیچیدهترین قهرمانان دنیای انیمه است. او که به عنوان “قاتل جادوگر” شناخته میشود، مردی است که آرزوی نجات جهان را دارد، اما روشهای بیرحم و حسابگرانهاش او را به یک شخصیت ضدقهرمان تبدیل کرده است. تراژدی کیریستوگو از کودکی آغاز شد: او شاهد نابودی جزیرهی زادگاهش توسط یک جادوگر بود. برای زنده ماندن مجبور به کشتن پدرخواندهاش شد و توسط ناتالیا کامینسکی آموزش دید و تبدیل به یک مزدور بیعاطفه شد. این تجربیات، فلسفهی “کشتن صد برای نجات هزار” را در ذهن او حک کرد.
کیریستوگو با شرکت در جنگ مقدس (Holy Grail War)، به دنبال جام مقدسی است که میتواند معجزه کند. آرزوی او پایان دادن به تمام جنگها و رنجهای بشریت است. اما هرچه این کارکتر به هدف خود نزدیکتر میشود، بیشتر متوجه میشود که معجزه هم بهایی گران دارد. پس از فاجعهی آتشسوزی فویوکی، کیریستوگو شیری (پسرخواندهاش) را نجات داد. این آخرین اقدام او به عنوان یک قهرمان بود – کسی که تمام زندگیاش را برای نجات دیگران صرف کرد، اما در نهایت فقط توانست یک زندگی را نجات دهد.
Alucard
قهرمان و شخصیت اصلی انیمه Hellsing Ultimate، خون آشامی است که در داستان با نام Alucard شناخته شده است. این کارکتر، از رئیس سازمان Hellsing در برابر موجودات فراطبیعی محافظت میکند؛ اما زمانی که به هر دلیلی نتواند و یا نخواهد از قدرتهای خون آشامی خود استفاده کند، با استفاده از اسلحه، در برابر دشمنان خود قرار میگیرد. این کارکتر با وجود آنکه خود یک خون آشام است، اما با این حال، وظیفه دارد خون آشامها و همچنین دیگر موجودات ماوراء طبیعی را که صلح جهان را تهدید میکنند، از بین ببرد.
آلوکارد دارای تعداد زیادی توانایی است که پس از آنکه به سازمان Hellsing پیوست، توسعه نیز یافتند که همین مسئله او را به رقیبی شکستناپذیر تبدیل کرد. این کارکتر که به عنوان یکی از بهترین شخصیت های اصلی بسیار قدرتمند در انیمههای تمام دورانها شناخته شده است، چندین قرن زندگی کرده و بیشتر سالهای عمرش را درگیر نبرد با موجودات مختلف بوده است. به همین خاطر نیز، این کارکتر از مهارتهای بسیار سطح بالایی در هنرهای رزمی بهره برده است و از ذهن استراتژیکی نیز برخوردار است که راههای ناممکنی را به نتیجه میرساند.
Sasuke Uchiha
ساسکه اوچیها برادر کوچکتر ایتاچی اوچیها است. با توجه به پیشینه غمگینی که ایتاچی داشت، میتوان حدس زد که سرگذشت برادرش نیز به همان اندازه دلخراش است. این کارکتر که به عنوان یکی دیگر از شخصیت های خاکستری در انیمه ها شناخته شده است، در کودکی شاهد نابودی تک تک افراد قبیلهاش بود و زمانی که به خانه رسید برادرش را بالای سر جسد پدر و مادرش دید. او در آن لحظه پی برد که برادر بزرگترش قبیله را نابود کرده و جان پدر و مادرش را نیز گرفته است.
ساسکه زمانی که دلیل قتلعام قبیله و پدر و مادرش توسط برادرش را فهمید، از دهکده مخفی برگ به خاطر کاری که با برادرش کرده بودند متنفر شد. ساسکه کل دوران کودکی و نوجوانیاش، تا درست قبل از اینکه برادرش را از دست داد، به دنبال گرفتن انتقام از او سپری کرد. درست است که او در نهایت یاد گرفت از تمام جوتسوهای (Jutsu) قدرتمند استفاده کند، اما آسیبی را که دهکده مخفی برگ به او و برادرش وارد کرده بود را هیچگاه از یاد برد.
Spike Spiegel
اسپایک اشپیگل (Spike Spiegel) یکی از برجستهترین شخصیت های خاکستری در انیمه های ساخته شده در تمام دورانها به شمار میرود. این کارکتر شخصیتی است که در طراحی ظاهر و شخصیت آن از یوساکو ماتسودا، اسطوره بازیگران ژاپنی و سوپراستار فیلمهای اکشن، الهام گرفته شده است. اگرچه او را با اسطورههایی مانند چاک نوریس و بروس لی نیز مقایسه میکنند. در سرتاسر خط داستانی Cowboy Bebop، بارها اتفاق میافتد که اسپایک بدون هیچ سلاحی به جنگ میرود. سبک مبارزه و فلسفه زندگی او همان جیت کان دو (Jeet Kune Do) است که بارها به وضوح، با ارجاعات زیادی که در طول سخنرانی خود انجام میدهد، به آن اشاره شده است.
کارکتر اسپایک که به عنوان یکی از بهترین شخصیت های اصلی در انیمه ها در نظر گرفته میشود، در یکی از خطرناکترین محلههای مریخ بزرگ شده است؛ به همین خاطر نیز، این کارکتر اولین سالهای زندگی خود را به گونهای گذراند که باید یاد می گرفت چگونه با جنگیدن، دزدی و حتی قتل بتواند زنده بماند. همین مسئله باعث شد که او به عضوی از سندیکای جنایی اژدهای سرخ تبدیل شود، که او آن را به عنوان یک خانواده جدید میدید.
Revy
رِوی، با نام کامل ربکا رِوی لی، شخصیت اصلی زن مجموعه خشن و پرحادثه “بلک لاگون” (Black Lagoon) است. او به عنوان تفنگدار بیپروا و عضو گروه شکارچیان اجیر لاگون کمپانی، ترکیبی از خشونت مهارنشده، مهارتهای رزمی خارقالعاده و شخصیتی پرتناقض است که او را به یکی از بهیادماندنیترین شخصیت های خاکستری در انیمه ها تبدیل کرده است. این کارکتر متولد و بزرگشده در محلههای فقیرنشین نیویورک میباشد و تجربهی زندگی به عنوان جنایتکار خیابانی در نوجوانی را دارد.
کارکتر روی از ظاهری خشن و بیپروا برخوردار است. او با وجود آنکه از ضعیفان نفرت دارد، اما با این حال گاهی وجهههای انسانی از خود به نمایش میگذارد. این کارکتر به هیچکس اعتماد ندارد. جالب است بدانید که انیمه بلک لاگون با خلق این کارکتر، یک زن قوی بدون کلیشههای رایج در انیمهها را به تصویر کشیده است. این کارکتر ترکیب جذابی از آسیبپذیری روانی و قدرت فیزیکی خارقالعاده میباشد که با دیالوگهای تند و تیز و حضور پررنگش در هر صحنه میدرخشد. رِوی نه یک قهرمان است و نه یک شرور – او محصول خالص دنیای بیرحمی است که در آن زندگی میکند. این دقیقاً همان چیزی است که او را به یکی از واقعیترین و جذابترین شخصیتهای اکشن در تاریخ انیمه تبدیل کرده است.
Decim
دسیــم، شخصیت اصلی انیمه “Death Parade”، یک داور مرموز و سرد است که در بار پس از مرگ به نام Quindecim مسئولیت قضاوت روح انسانهای تازه فوتشده را بر عهده دارد. این کارکتر با ظاهری آرام و بیاحساس، انسانها را مجبور میکند تا در بازیهای مرگباری شرکت کنند، جایی که تاریکترین رازها و احساساتشان فاش میشود. دسیــم به عنوان یک داور غیرانسانی طراحی شده تا بدون دخالت عواطف، سرنوشت ارواح را تعیین کند. او با وادار کردن افراد به بازیهایی مثل دارت، بولینگ یا بیلیارد، خاطرات و شخصیت واقعی آنها را آشکار میکند. تصمیم نهایی او تعیین میکند که روح افراد به بهشت (تولد دوباره) فرستاده شود یا به جهنم (فراموشی ابدی).
شخصیت دسیــم با ترکیب رمزآلودگی، ظاهری سردی و کشمکش درونی، به عنوان یکی از منحصر بهفردترین شخصیتهای فلسفی انیمهها شناخته میشود. سفر او از یک قاضی بیاحساس به موجودی که معنای واقعی انسانیت را کشف میکند، قلب تماشاگران را تحت تأثیر قرار میدهد. او با ورود چییوکی (یک انسان با خاطرات مبهم) به Quindecim، بهتدریج با مفهوم عواطف انسانی آشنا میشود.
Guts
انیمه Berserk که ژانر سینن را به یکی از پرطرفدارترین ژانرهای انیمه تبدیل کرده است، در رابطه با کارکتری به نام گاتس (Guts) میباشد. این کارکتر با شمشیر عظیم خود به جنایت میپردازد تا انتقام خود را از مردی بگیرد که او و دیگر افرادش را رها کرد تا آنها را در ازای به دست آوردن قدرتهای الهی قربانی کند. جالب است بدانید که شمشیر دراگون اسلیر از هیچ قدرت ویژهای برخوردار نیست؛ به علاوه، اندازه و وزن آن نیز به گونهای است که بسیاری از کارکترهای این داستان، توانایی استفاده کردن از آن را ندارند. اما با این حال، کارکتر گاتز، قهرمان و شخصیت اصلی این داستان، به دلیل قدرت خود میتواند این هیولای تیغهای را به دست بگیرد و از آن برای تکه تکه کردن دشمنان خود استفاده کند.
زندگی گاتز از همان بدو تولد بسیار سخت بود. او توسط کسی به نام گامبینو به فرزندخواندگی پذیرفته شد که به طرز وحشتناکی از او سوءاستفاده میکرد و به او آزار و اذیتهایی غیرانسانی میرساند. گامبینو نه تنها او را به صورت دردناکی کتک میزد، بلکه حتی سعی میکرد تا بتواند با فروش بدن او به سود دست پیدا کند.
Lelouch Lamperouge
خط داستانی انیمه فوقالعاده جذاب و دیدنی شناخته شده با نام کد گیاس (Code Geass) در رابطه با یک شاهزاده جوان تبعیدی به نام Lelouch Lamperouge است که قدرت گیاس (Geass) را به دست میآورد. این کارکتر با استفاده از قدرتهای خود میتواند اعمال مردم را کنترل کند و به این ترتیب هر دستوری که او صادر میکند، باید بی چون و چرا اجرا شود.
کارکتر Lelouch Lamperouge یک شخصیت بسیار پیچیده دارد. کارهایی که این کارکتر انجام میدهد و رفتارهایی که او از خود نشان میدهد، همواره بین مهربانی و ظلم در نوسان است. این کارکتر، با وجود آنکه روشهایی افراطی در پی میگیرد، اما با این حال، هدف نهاییاش، ایجاد دنیایی صلحآمیز است. وجهه مهربان للوچ، بیشتر در تعاملات او با خواهرش، نونالی (Nunnally)، مشاهده میشود. او به صورت واضحی قصد محافظت از خواهرش را دارد و برای مراقبت از او، از انجام هیچ کاری دریغ نمیکند. هدف قهرمان داستان، گرفتن انتقام مرگ مادرش و ایجاد دنیایی بهتر با قوانین جدیدی برای خواهرش نانالی (Nunnally) است تا او بتواند در آرامش و با خوشحالی زندگی کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید