بهترین بازیهای بزرگ که تقریبا همهچیز در آنها اختیاری است
هرکاری که دلت میخواد بکن!

این روزها، بازیهای زیادی وجود دارند که در آنها تقریباً میتوانید نوع ماجراجویی دلخواهتان را انتخاب کنید. این یعنی ممکن است صدها ساعت محتوای مختلف وجود داشته باشد، اما اگر فقط بخواهید خط اصلی داستان را دنبال کنید، آن هم ممکن است. بازیهایی که به شما این امکان را میدهند تا آنها را با ریتم و سرعت دلخواهتان تجربه کنید، یک نعمت بزرگ هستند، مخصوصاً وقتی نمیخواهید مدام از یک چیز به چیز دیگری هدایت شوید. در اینجا قصد داریم به معرفی بهترین بازیهای بزرگ بپردازیم که تقریباً تمام اجزای آنها اختیاری طراحی شدهاند.
امکان تجربه بخشهایی از بازی که بازیکن مایل به تجربه آنهاست، موضوعی است که بسیاری از بازیها به آن پرداختهاند، اما تنها تعداد اندکی موفق شدهاند این ایده را به شکلی کامل و بینقص اجرا کنند. منظور از «اختیاری» این است که محتوای مورد نظر برای به پایان رساندن بازی الزامی نیست، اما در صورت پرداختن به آن، تجربه کلی بازی را غنیتر و عمیقتر میسازد.
بازی Grand Theft Auto V
بازی Grand Theft Auto V یکی از تأثیرگذارترین بازیهای تاریخ محسوب میشود و دلیل اصلی آن آزادی عمل خارقالعادهای است که به بازیکن ارائه میدهد. شهر Los Santos بهطور کامل در اختیار شما قرار دارد تا آن را کشف کنید. مقدار محتوای موجود در این بازی شگفتانگیز است، اما تقریباً همه آنها را میتوان نادیده گرفت و تنها به خط اصلی داستان بسنده کرد. فعالیتهایی چون بازی تنیس، سرقت از بانکها، بررسی توطئههای بیگانگان، تغییر ظاهر شخصیت، شرکت در مسابقات خیابانی، سرمایهگذاری در بورس و دهها فعالیت دیگر تنها بخش کوچکی از گزینههای اختیاری این عنوان هستند.
عدم وجود حس فوریت در داستان اصلی نیز این فرصت را فراهم میکند تا بازیکن هر زمان و به هر شکلی که خواست به تجربه بازی بپردازد. هر یک از سه شخصیت قابلبازی فعالیتهای جانبی منحصربهفرد خود را دارند، اما در واقع کل شهر همچون یک زمین بازی وسیع در اختیار شماست. همین ماهیت غیرخطی سبب میشود که کشف Los Santos به یکی از سرگرمکنندهترین و شگفتانگیزترین تجربیات در دنیای بازیها تبدیل شود.
بازی Dragon’s Dogma 2
بازی Dragon’s Dogma 2 یکی از آن بازیهایی است که آزادی عمل را نه بهعنوان یک ویژگی فرعی، بلکه بهعنوان هسته اصلی تجربه در اختیار بازیکن قرار میدهد. در این اثر، بسیاری از فعالیتها نه از طریق راهنمایی مستقیم، بلکه بهواسطه جستوجوی شخصی شما آشکار میشوند. از لحظه ورود به جهان بازی، زمان آغاز به حرکت میکند و برخی رویدادها در خط داستانی اصلی، صرفنظر از دخالت شما، در زمان مقرر رخ خواهند داد.
همهچیز به انتخاب شما بستگی دارد: میتوانید به کاوش در سرزمینهای ناشناخته بپردازید یا حتی دهها ساعت در یک نقطه ثابت بایستید و بگذارید جهان بازی خود بهتنهایی پیش برود. هیچ الزامی برای انجام فعالیتهای جانبی وجود ندارد، اما نادیده گرفتن آنها به معنای از دست دادن لایههایی است که داستان اصلی را غنیتر و عمیقتر میکنند.
ویژگی برجسته این عنوان در پیوند ارگانیک میان مأموریتهای فرعی و اصلی نهفته است. مأموریتهای جانبی صرفاً مکمل نیستند، بلکه به شکل معناداری با مسیر اصلی روایت درهمتنیدهاند. این موضوع سبب میشود حس آزادی در بازی Dragon’s Dogma 2 نهتنها یک انتخاب، بلکه نوعی تجربه منحصربهفرد باشد که بازیکن را میان رهاشدگی مطلق و کشفگری هدفمند معلق نگه میدارد.
بازی The Witcher 3: Wild Hunt
بازی The Witcher 3 یک اثر افسانهای است و در حالی که داستان اصلی یکی از مهمترین دلایل جذب بازیکنان محسوب میشود، به هیچوجه تنها دلیل نیست. خوشبختانه، شما میتوانید راههای زیادی برای سرگرم شدن در این بازی پیدا کنید و دلیل آن هم محتوای جانبی فوقالعاده آن است.
تقریباً هر کاری که در این بازی انجام میدهید اختیاری است و خوشبختانه، این محتوای اختیاری بسیار عالی طراحی شده است. ساعتها و ساعتها مأموریتهای فرعی وجود دارند که از مأموریتهای کوتاه و ساده گرفته تا داستانهای گسترده و شاخهدار را شامل میشوند.
میتوانید همانند یک ویچر واقعی زندگی کنید یا صرفاً دنیای بازی را کاوش کنید، با راهزنان و گرگهای تصادفی بجنگید و خرابهها را غارت کنید. اینجا حجم عظیمی از محتوای اختیاری برای تجربه کردن وجود دارد و چندین منطقه وسیع نیز پیش روی شماست تا هر زمان چیزی در افق توجهتان را جلب کرد، در آن غرق شوید.
بازی Elex 2
بازی Elex 2 اثری است که به نظر ما فرصت واقعی برای درخشش پیدا نکرد، و بخشی از دلیل آن به خاطر گستردگی و بیهدف بودن گیمپلیاش است. اما برای کسانی که به دنبال بهترین بازیهای بزرگ و پرهزینهای هستند که تقریباً همه چیز در آنها اختیاری است، این بازی مانند یک معدن طلا برای این نوع تجربه است.
از همان لحظهای که بازی آغاز میشود، میتوانید هر جایی که خواستید کاوش کنید و این آزادی ممکن است برای بسیاری از بازیکنان کمی گیجکننده باشد. اما همین گستردگی به شما اجازه میدهد هر کاری که میخواهید انجام دهید. شما به هیچ وجه مجبور به دنبال کردن داستان نیستید. میتوانید کاوش کنید، جناحهای مختلف پیدا کنید و به آنها بپیوندید، شهرت خود را بسازید یا خراب کنید، هر کاری که میخواهید انجام دهید.
در این بازی تعداد زیادی محتوای عالی برای کشف وجود دارد؛ تقریباً هیچیک از آنها برای پیشروی در بازی الزامی نیست. اگر واقعاً بخواهید، میتوانید فقط داستان اصلی نسبتاً کمجذاب را دنبال کنید، اما بهترین بخش همین محتوای جانبی است و میتوان ساعتها سرگرمی فوقالعاده از آن پیدا کرد. ممکن است گستردگی آن به اندازهی برخی بازیهای دیگر نباشد، اما محتوای اختیاری زیادی در این بازی وجود دارد که ارزش امتحان کردن دارد و فکر میکنیم بسیاری از افراد هنگام انتشار اولیهی بازی این نکته را نادیده گرفتند.
بازی Baldur’s Gate 3
بازی Baldur’s Gate 3 به یکی از محبوبترین و بهترین بازیهای بزرگ سال 2023 تبدیل شد و یکی از بزرگترین ویژگیهای آن آزادی بینظیری است که در اختیار بازیکن قرار میدهد. از لحظهای که در سفینه سقوط میکنید، میتوانید عملاً هر کاری که میخواهید انجام دهید.
با وجود چند عضو گروه که میتوانید آنها را استخدام کنید، هیچیک از آنها برای پیشروی در بازی الزامی نیستند. میتوانید همه را بکشید یا اصلاً حضورشان را نادیده بگیرید. اگر بخواهید تمام مدت مأموریت را صرف گشتوگذار و خراب کردن زندگی دیگران کنید، این امکان هم وجود دارد.
حتی تشخیص اینکه چه چیزی در بازی Baldur’s Gate 3 اختیاری نیست، دشوار است. این بازی، D&D در قالب یک بازی ویدیویی است و به این معناست که هر کاری که بخواهید انجام دهید، بازی خود را با شما تطبیق میدهد. میتوانید مستقیم به سراغ داستان بروید، آن را کاملاً نادیده بگیرید، همه را بکشید، همه را غارت کنید، تغییر شکل دهید؛ امکانات تقریباً بیپایان هستند و همگی اختیاریاند.
بازی Cyberpunk 2077
بازی Cyberpunk 2077 بیش از 100 ساعت محتوای قابل انجام دارد، اما داستان اصلی بازی تنها حدود 20 ساعت طول میکشد. این یعنی ساعتها محتوای اختیاری وجود دارد که میتوانید در آن شرکت کنید یا نکنید. همهچیز به خود شما بستگی دارد، زیرا بازی تنها مقدار کمی زمان برای تکمیل شدن نیاز دارد. اگر میخواهید به Aldecados بپیوندید، این انتخاب شماست. اگر میخواهید به Solomon Reed در مأموریتش کمک کنید، باز هم این تصمیم با شماست. و اگر میخواهید اجازه دهید Johnny Silverhand بدن شما را در اختیار بگیرد و یک بار دیگر به برج Arasaka حمله کند، این هم کاملاً به عهده شماست.
این موضوع بسیار جذاب است، زیرا در بسیاری جهات، ماموریتهای فرعی کاملاً جزو داستان اصلی محسوب میشوند. Panam بخش بزرگی از این داستان است، اما اگر احساس نکنید که باید از شهر بیرون بروید و به او کمک کنید، هرگز از وجود او باخبر نمیشوید. شریک همیشگی شما را پیدا نخواهید کرد. همین مورد برای چندین ماموریت فرعی دیگر نیز صادق است و بهطور کلی، بیشتر محتوای این بازی اختیاری است.
بازی Assassin’s Creed Odyssey
بازی Assassin’s Creed: Odyssey یک بازی عظیم است، اما خود داستان اصلی میتواند تقریباً در حدود 25 ساعت شما را سرگرم کند، اگر بدانید چه میکنید. البته این تنها محتوای بازی نیست، زیرا تعداد ماموریتهای فرعی تقریباً بیپایان است. اگر بخواهید، میتوانید صدها ساعت محتوا در این بازی پیدا کنید و بیشتر فعالیتها اختیاری هستند. شما میتوانید کل بازی را با این تصور طی کنید که این دنیایی کاملاً واقعگرایانه است، یا میتوانید محتوای اسطورهای را کشف کرده و با Minotaur و Medusa مبارزه کنید و تجربهای کاملاً متفاوت از دیگر بازیکنان داشته باشید.
در این بازی چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد؛ از تعقیب کردن اعضای انجمن گرفته تا طرفداری از یکی از گروهها در جنگ بزرگ بین اسپارت و آتن. به این ترتیب، بازی میتواند هر چیزی باشد که شما بخواهید. همچنین میتوانید حیوانات افسانهای را شکار کنید، شکارچیان جایزهبگیر مختلف را که به تدریج سعی دارند شما را در طول بازی بگیرند از پا درآورید، یا صرفاً به یک کاپیتان دریایی تبدیل شوید و هر زمان که خواستید به کشتیها حمله کنید. این تجربه آنقدر باز و آزاد است که میتوانید آن را هر طور که میخواهید شکل دهید، و برای بازیکنانی که به دنبال تجربه 100٪ هستند، خب، باید گفت که کار زیادی در پیش دارید.
بازی Elden Ring
بازی Elden Ring بازیای است که در ابتدا شما را فریب میدهد. اولین فریب را خود کارگردان بازی، Hidetaki Miyazaki، به شما میگوید؛ او گفته بود که مدت زمان بازی حدود 20 تا 30 ساعت است. با نگاه به گذشته، این واقعاً بامزه است. این یکی از پرمحتواترین بازیهایی است که تا به حال دیدهایم. داستان میتواند در مدت زمان نسبتاً کوتاهی به پایان برسد، اما محتوای جانبی خود به راحتی بیش از 100 ساعت طول میکشد. غارهای مخفی بیشماری، سیاهچالهای اختیاری، رئیسهای مخفی، سلاحها، آیتمها، جادوها و ماموریتهای جانبی وجود دارند که میتوانید در آنها شرکت کنید.
اگر مهارت کافی داشته باشید، میتوانید بازی را تنها با اولین سلاح و زره خود به پایان برسانید، اما حجم محتوای اختیاری در این بازی واقعاً شگفتانگیز است. میتوانید ساعتها و ساعتها در سیاهچالهای مخفی، سرزمینهای اختیاری یا در پی یافتن ماموریتهای جانبی ناآشنا گم شوید، و این تقریباً تبدیل به یک بازی مستقل دیگر میشود. با وجود اینکه داستان اصلی حدود 20 ساعت طول میکشد، این حقیقت که بیش از 100 ساعت محتوای اختیاری در کنار آن وجود دارد، سخت قابل تصور است، و با این حال، بازی Elden Ring این کار را بهخوبی انجام داده است.
بازی The Elder Scrolls V: Skyrim
بازی Skyrim یک تجربه فوقالعاده است، و با اینکه 14 سال از انتشارش میگذرد، هنوز هم یکی از بهترین بازیهای تمام دوران محسوب میشود. بخشی از این تجربه ناشی از حجم بسیار زیاد محتوای اختیاری است. برای مثال، ما از زمان انتشار Skyrim آن را بازی کردهایم و بیش از 800 ساعت در این بازی وقت گذاشتهایم، چه در نسخههای صفحهنمایش عادی و چه در نسخههای واقعیت مجازی. با این حال، هرگز بازی را به پایان نبردهایم. دوباره تأکید میکنیم، 800 ساعت، و بازی هنوز تمام نشده است.
دلیلش این است که در این بازی بسیار آسان میتوان خود را در محتوای اختیاری گم کرد. حتی لازم نیست مأموریت اصلی را شروع کنید، زیرا اولین قدمهایتان بیرون از اولین سیاهچال به شما آزادی بیپایانی برای انجام هر کاری که میخواهید میدهد. این مقدار آزادی شگفتانگیز است و محتوای اختیاری بازی واقعاً افسانهای است؛ مأموریتهای جانبی عظیمی مانند جنگ Stormcloaks و Imperials، یا Dark Brotherhood، و همچنین Thieves Guild وجود دارند که اگر به دنبال راههایی برای گذراندن وقت خود باشید، میتوانید به آنها سر بزنید. این بازی جز یکی از اولین و بهترین بازیهای بزرگ و گستردهای است که مفهوم «جهان در اختیار توست» را به نمایش میگذارد و هنوز هم یکی از بهترین نمونهها در این سبک محسوب میشود.
بازی Starfield
بازی Starfield بازیای پر از شگفتی است و سفر شما در آن کاملاً به خودتان بستگی دارد. اگرچه یک داستان اصلی وجود دارد، اما این داستان نسبتاً کماهمیت، کوتاه و اصلاً برای لذت بردن از بازی ضروری نیست. شما جهانی پر از امکانات برای کاوش در اختیار دارید و کشف همه آن به خودتان بستگی دارد. مأموریتهای جانبی عظیمی وجود دارند که ساعتها محتوا ارائه میدهند، اما با وجود اینکه این مأموریتها بخشهای کلیدی برای ساختن دنیایی که در آن هستید محسوب میشوند، هیچ یک از آنها الزامی نیستند.
محتواهایی مانند خط مأموریت UC Vanguard در بسیاری جهات شبیه یک بازی مستقل هستند و صادقانه بگویم، جذابیت بیشتری نسبت به هر چیزی که در داستان اصلی رخ میدهد دارند، با این حال، بهراحتی میتوان آنها را از دست داد، فقط با امتناع از پیوستن به این جناح. علاوه بر این، تعداد زیادی مأموریت کوچکتر، سیاهچالهای تولیدشونده برای کاوش، نبردهای فضایی که میتوانید تصمیم بگیرید در آنها شرکت کنید یا نکنید، و تقریباً حجم بیپایانی از محتوا وجود دارد که اگر فقط تصمیم بگیرید داستان اصلی را دنبال کنید و به چیز دیگری نپردازید، آنها را از دست خواهید داد.
به پایان فهرست معرفی بهترین بازیهای بزرگ که دارای آزادی عمل و اختیارات گسترده هستند رسیدیم و حال علاقه داریم که دیدگاه و انتقادات شما را هم راجع به بازیهای بالا بدانیم…
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید