معرفی بهترین شخصیت های زن انیمه ای
رهبری و شجاعت تا مهربانی و فداکاری
بهترین شخصیت های زن انیمه ای گاه قوی و مصمم، گاه آسیبپذیر و انسانی، اما همواره اصیل و قابل درک هستند.
بهترین شخصیت های زن انیمه ای، آینهای از قدرت، پیچیدگی و عمق احساسات هستند که هر یک با ویژگیهای منحصربهفرد خود، در خاطر مخاطبان ماندگار شدهاند. این شخصیتها از مرزهای کلیشههای جنسیتی فراتر رفته و تصویری نوین از زنانگی را به نمایش میگذارند که بر پایه استقلال فکری، اراده آهنین و توانایی تغییر جهان استوار است. آنچه یک شخصیت زن برجسته را میسازد، تنها قدرت فیزیکی یا جذابیت ظاهری نیست، بلکه عمق روانشناختی، رشد شخصیتی و توانایی الهامبخشی است.
Chihiro Ogino
چیهیرو اوگینو، قهرمان داستان “شهر اشباح” اثر میازاکی، یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتها در تاریخ سینمای پویانمایی جهان است. او در ابتدا دختری بیحوصله و کمی ترسو به نظر میرسد که از جابجایی خانوادهاش به شهری جدید ناراضی است. اما وقتی والدینش در اثر طلسمی به خوک تبدیل میشوند، چیهیرو ناگهان خود را در جهانی عجیب و پر از ارواح و موجودات فراطبیعی تنها میبیند. سفر چیهیرو برای نجات والدینش و بازگشت به دنیای انسانها، در واقع داستان بلوغ و کشف تواناییهای درونی است. او که برای بقا مجبور میشود در حمامی که متعلق به جادوگری به نام یوبابا است کار کند، نام خود را از دست داده و به “سِن” تبدیل میشود. این تغییر نمادین، آغاز تحولی عمیق در شخصیت اوست. چیهیرو به تدریج بر ترسهایش غلبه میکند، مسئولیت میپذیرد، شجاعت پیدا میکند و درمییابد که حتی در سختترین شرایط، مهربانی و اصالت خود را از دست نمیدهد.
رشد شخصیت چیهیرو از یک کودک وابسته به دختری مستقل و قوی، یکی از زیباترین جنبههای داستان است. او نه با جادو یا قدرت ویژه، بلکه با پشتکار، صداقت و توانایی دوستیابی بر مشکلات غلبه میکند. میازاکی در خلق چیهیرو، تصویری واقعی و قابل درک از یک کودک معمولی ارائه میدهد که در مواجهه با شرایط غیرمعمول، تواناییهای فوقالعادهای از خود نشان میدهد.
Sophie
سوفی، قهرمان داستان فیلم پویانمایی “قلعه متحرک هاول” ساخته استاد میازاکی، یکی از عمیقترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای زن در سینمای پویانمایی است. او در ابتدا به عنوان یک دختر جوان و ساده معرفی میشود که در یک کلاهفروشی کوچک کار میکند و به دلیل کمرویی و عدم اعتماد به نفس، زندگی یکنواخت و بیرنگی دارد. اما وقتی جادوگر بدطینت سرزمین بیهوده، او را به زنی نودساله تبدیل میکند، سوفی وارد مسیری میشود که نه تنها ظاهرش، بلکه درونش را نیز برای همیشه دگرگون میکند. سفر سوفی در قلعه متحرک هاول، در حقیقت داستان کشف خود واقعی و رهایی از قید و بندهای ذهنی است. جادوی پیر شدن او، استعارهای زیبا از این حقیقت است که گاهی برای یافتن حقیقت خود، باید از پوسته ترسها و محدودیتها خارج شویم. سوفی با وجود ظاهر سالخورده، به تدریج شجاعتر، مصممتر و بیریاتر میشود و در مواجهه با مشکلات، به جای تسلیم شدن، راه حل مییابد.
یکی از درخشانترین جنبههای شخصیت سوفی، مهربانی ذاتی و توانایی او در دیدن خوبیها در دیگران است. او نه تنها قلعه متحرک هاول را تبدیل به مکانی گرم و دوستداشتنی میکند، بلکه بر تمام ساکنان آن – از هاول جادوگر گرفته تا مارکل خدمتکار و کالسکینر آتشپیشه – تأثیر میگذارد.
Oscar François de Jarjayes
اسکار فرانسوا دو ژارجِه، قهرمان مجموعه انیمه “بانوی رز” (The Rose of Versailles)، یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین شخصیتهای زن در تاریخ انیمه است. او که در دوران اشرافیگری فرانسه پیش از انقلاب بزرگ شده، توسط پدرش – ژنرال دو ژارژه – نه به عنوان یک دختر اشرافی، بلکه به عنوان وارث و جنگجویی شایسته پرورش یافته است. اسکار با وجود تولد در کالبد یک زن، به عنوان فرمانده گارد سلطنتی کاخ ورسای منصوب میشود و مسئولیت حفاظت از ماری آنتوانت، ملله فرانسه را بر عهده میگیرد.
آنچه اسکار را به شخصیتی استثنایی تبدیل میکند، تقابل دائمی بین وظیفه، شرافت و احساساتش است. او در ظاهر افسری مصمم، شجاع و بیپروا است که در شمشیرزنی بیهمتاست، اما در باطن زنی است با احساساتی لطیف که در میانه تعارضات طبقاتی و فشارهای اجتماعی گرفتار شده است. اسکار در طول داستان شاهد زوال تدریجی نظام سلطنتی و ظهور ایدههای انقلابی است و این موقعیت او را بین وفاداری به سلطنت و درک عدالتخواهی توده مردم قرار میدهد. رشد شخصیت اسکار از یک افسر سلطنتی مطیع به زنی که عمیقاً بیعدالتیهای اجتماعی را درک میکند، از برجستهترین جنبههای داستان است.
Madoka Kaname
مادوکا کانامه، قهرمان اصلی انیمه “مادوکا ماجیکا” (Puella Magi Madoka Magica)، در نگاه اول یک دختر دانشآموز دبیرستانی معمولی به نظر میرسد – مهربان، کمی کمرو و با زندگیای عادی. اما وقتی با موجودی مرموز به نام کیوبی روبرو میشود که به او و دوستانش پیشنهاد تبدیل شدن به “دختر جادویی” را میدهد، زندگیاش برای همیشه تغییر میکند. آنچه مادوکا را به یکی از بهترین شخصیت های زن انیمه ای تبدیل میکند، سفر فلسفی او در کشف حقیقت پشت این تبدیل است. او به تدریج درمییابد که این تبدیل نه یک هدیه، بلکه یک قرارداد شیطانی است که در نهایت به ناامیدی و تباهی منجر میشود. مادوکا در مواجهه با این حقیقت تلخ، باید بین زندگی عادی و نجات دیگران انتخاب کند.
رشد شخصیت مادوکا از یک ناظر ترسو به عاملی که قوانین جهان را تغییر میدهد، تماشایی است. او با وجود تردیدها و ترسهایش، در نهایت انتخاب میکند که از خود بگذرد تا چرخه رنج دختران جادویی را برای همیشه بشکند. این فداکاری او را به موجودی فراتر از یک دختر جادویی معمولی تبدیل میکند – به یک مفهوم، یک اسطوره، یک نیروی کیهانی که خود را قربانی میکند تا به دیگران امید ببخشد.
Shizuku Tsukishima
شیزوکو توکیشیما، قهرمان فیلم “غروب از گوشه دل” (Whisper of the Heart)، یکی از واقعیترین شخصیتهای دختر نوجوان در جهان انیمه است و به همین خاطر نیز به عنوان یکی دیگر از بهترین شخصیت های زن انیمه ای شناخته میشود. او دانشآموز دوره راهنمایی است که عشق عمیقی به کتاب و ادبیات دارد و بیشتر اوقات فراغت خود را در کتابخانه میگذراند. شیزوکو با کنجکاوی ذاتی و روحیه رویاپرداز خود، در جستجوی هویت و هدف زندگی خویش است.
آنچه شیزوکو را به شخصیتی به یاد ماندنی تبدیل میکند، رشد تدریجی و واقعی او در طول داستان است. وقتی متوجه میشود که تمام کتابهای مورد علاقهاش قبلاً توسط فردی به نام سجی آماسا امانت گرفته شدهاند، این کنجکاوی او را به سفر خودشناسی میکشاند. مواجهه او با سجی – پسر جوانی که رویای ساخت ویولن دارد – نقطه عطفی در زندگی شیزوکو میشود. شیزوکو با الهام از سجی، تصمیم میگیرد استعدادهای خود را کشف کند و برای اولین بار به طور جدی روی نوشتن یک داستان کار میکند. این فرآیند خلاقیت برای او آسان نیست – با تردید، خستگی و ناامنیهای معمول یک هنرمند جوان دست و پنجه نرم میکند. اما همین چالشهاست که به او میآموزد خلاقیت نیاز به فداکاری و پشتکار دارد.
Yona
در انیمه فوقالعاده جذاب و دیدنی Yona of the Dawn، قهرمان و شخصیت اصلی داستان که با نام یونا (Yuna) شناخته شده است، به خاطر یکی از بستگان نزدیکش که علیه پدرش، یعنی شاه، کودتایی را سازماندهی کرده بود، مجبور به ترک کشور خود میشود. زمانی که این کارکتر تبعید میشود، تنها کسی که از او حمایت میکند و پشتش را میگیرد، دوست دوران کودکی و محافظش است که با نام هاک (Hak) شناخته شده است. با پیش رفتن داستان، یونا به امید پیدا کردن اژدهایان اسرارآمیز و به دست آوردن آنچه که در اصل متعلق به خود بوده است، مسیرهای پرخطر بسیاری را طی میکند.
یونا که به عنوان یکی دیگر از بهترین شخصیت های زن انیمه ای شناخته میشود، در طی مسیری که برای خود انتخاب کرده است، علاوه بر آنکه همواره قدرتهای خود را توسعه میبخشد، به واقعیتهای دردناکی نیز پی میبرد. داستان انیمه Yona of the Dawn مضامینی همچون سیاست، خیانت، جادو و همچنین موجودات فراطبیعی را در خود جای داده است که آن را به یکی از بهترین انیمههای رومانتیک تبدیل کرده است که ژانرهای تاریخی و سیاسی را نیز در خود جای داده است.
Fujiko Mine
فوجیکو ماین، شخصیت مرموز و جذاب مجموعه “لوپن سوم”، یکی از پیچیدهترین و بهترین شخصیت های زن انیمه ای در تاریخ انیمه است. او که به عنوان دزد، جاسوس و اغواگر حرفهای شناخته میشود، موجودی است غیرقابل پیشبینی که مرز بین دوست و دشمن را دائماً محو میکند. فوجیکو نه کاملاً شرور است و نه کاملاً خوب – او در منطقهای خاکستری حرکت میکند که تنها توسط منافع شخصی و حس ماجراجوییاش تعریف میشود. زیبایی خیرهکننده فوجیکو، همراه با هوش فوقالعاده و مهارتهای فیزیکی کمنظیر، او را به بازیگری قدرتمند در دنیای زیرزمینی تبدیل کرده است. او به راحتی میتواند مردان را فریب دهد، از پیچیدهترین سیستمهای امنیتی عبور کند و با ظرافت تمام، نقشههایی را که ماهها برنامهریزی شدهاند، خنثی کند. اما آنچه فوجیکو را واقعاً جذاب میکند، نه مهارتهای فنی، بلکه روان پیچیده و انگیزههای مبهم اوست.
رابطه فوجیکو با لوپن سوم مانند رقصی دائمی است – گاهی شریک جنایت، گاهی رقیب و گاهی معشوقه. این رابطه پرکشش و پرتنش، یکی از ستونهای اصلی مجموعه محسوب میشود. فوجیکو همیشه یک قدم از دیگران جلوتر است، حتی وقتی به نظر میرسد آسیبپذیر شده، در حقیقت در حال اجرای نقشهای بزرگتر است.
Asirpa
آسیرپا، شخصیت اصلی انیمه “گلدن کاموی” (Golden Kamuy)، یکی دیگر از بهترین شخصیت های زن انیمه ای در جهان انیمه است. این دختر جوان از قوم آینو – بومیان شمال ژاپن – نمایندهی فرهنگ غنی و سنتهای عمیقی است که به ندرت در رسانهها به تصویر کشیده میشود. آسیرپا نه تنها در مهارتهای بقا در طبیعت خشن هوکایدو استاد است، بلکه دانش عمیقی از گیاهان، جانوران و سنتهای قوم خود دارد. آنچه آسیرپا را به شخصیتی فراموشنشدنی تبدیل میکند، ترکیب بینظیر از معصومیت کودکانه و خردی کهن است. او با وجود سن کم، به عنوان راهنمای سایجی فوجیموتو – کهنهسرباز جنگ روسیه و ژاپن – عمل میکند و در جستجوی گنج طلای پنهان، نقش اساسی ایفا میکند. مهارتهای شکار او، از تیراندازی با کمان تا ردگیری و تهیه غذا در طبیعت، اغلب جان خود و همراهانش را نجات میدهد.
شخصیت آسیرپا به زیبایی فرهنگ آینو را به نمایش میگذارد – از اعتقادات روحانی و احترام به طبیعت گرفته تا غذاهای سنتی و آداب و رسوم خاص این قوم. کنجکاوی ذاتی او درباره جهان خارج و فرهنگ ژاپنیها، فرصتی برای مقایسه و تضاد فرهنگی ایجاد میکند. رابطه پدرگونهای که بین او و سایجی شکل میگیرد، یکی از زیباترین جنبههای داستان است.
Jolyne Cujoh
جوْلین کوجو، یکی دیگر از بهترین شخصیت های زن انیمه ای در تاریخ انیمه است. او که دختر جوتارو کوجو است، در ابتدا به جرم نادرستی به زندان استون اوشن فرستاده میشود و باید در محیطی خشن و پرخطر برای بقا و اثبات بیگناهی خود بجنگد. آنچه جولین را به شخصیتی استثنایی تبدیل میکند، تحول چشمگیر او از یک دختر سرکش و تا حدی بیهدف به زنی مصمم و فداکار است. در پشت دیوارهای زندان، او بیدار کردن استند خود به نام “استون فری” (Stone Free) را کشف میکند – توانایی که به او امکان میدهد بدنش را به رشتههایی نامرئی تبدیل کند. این قدرت نه تنها در نبردها، بلکه به عنوان نمادی از انعطافپذیری و توانایی او در یافتن راه حلهای خلاقانه عمل میکند.
جولین با وجود شرایط طاقتفرسا، هرگز امید خود را از دست نمیدهد. او بر خلاف بسیاری از قهرمانان زن دیگر، نه با جذابیت جنسی، بلکه با قدرت فیزیکی، اراده آهنین و وفاداری بیقید و شرط به دوستانش شناخته میشود. رابطه پیچیده او با پدرش – جوتارو کوجو – و سفر عاطفی آنها برای درک یکدیگر، یکی از عمیقترین جنبههای داستان است.
Mima Kirigoe
گروه خواننده ژاپنی که با عنوان CHAM شناخته شده است، دو سال را صرف سرگرم کردن طرفداران خود کرده است. این گروه در موقعیت خوبی قرار دارد اما همه چیز زمانی دچار تحول میشود که یکی از اعضای آن، میما کریگوئه (Mima Kirigoe)، تصمیم میگیرد گروه را ترک کند تا حرفه بازیگری را ادامه دهد. تصمیمی که میما گرفت با واکنشهای مختلفی روبهرو میشود اما او همچنان امیدوار بود که طرفدارانش مانند گذشته از او حمایت کنند. با این حال، همه چیز، برخلاف انتظار او پیش میرود. او که میخواهد تصویر خود را به عنوان یک خواننده از بین ببرد، برای اولین بار در یک سریال درام جنایی نقش بازی میکند.
تماشای میما به عنوان یک بازیگر، به مرور برای مدیر برنامه و افراد دیگری هم، سخت و سختتر میشود. این مسئله باعث میشود تا این افراد، میما را در موقعیتهای ناگواری قرار دهند. همه این اتفاقات، قهرمان و شخصیت اصلی داستان را به سمتی سوق میدهند که وضعیت روحیاش به صورت فزایندهای نامتعادل شود. Perfect Blue با وجود آنکه چندین سال پیش ساخته شده است، اما شخصیت اصلی آن هنوز هم به عنوان یکی دیگر از بهترین شخصیت های زن انیمه ای شناخته میشود.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید