نگاهی به بهترین انیمه های دیستوپیایی
ژانر پادآرمانشهری (دیستوپیایی)
آنچه بهترین انیمه های دیستوپیایی را برجسته میکند، نه صرفاً صحنههای اکشن یا طراحیهای خیرهکننده، بلکه طرح پرسشهای اساسی درباره ماهیت انسان است.
در دنیای انیمه، ژانر پادآرمانشهری (دیستوپیایی) به عنوان یکی از جذابترین و فکورانهترین قالبهای روایی شناخته میشود. این آثار با ترسیم آیندههایی تاریک و جوامعی فروپاشیده، بیننده را به تأمل درباره مسائل عمیق انسانی وامیدارند. این دسته از انیمهها غالباً آیندهای را به تصویر میکشند که در آن پیشرفت تکنولوژی، به جای بهبود زندگی انسانها، منجر به استثمار و ازخودبیگانگی شده است. حکومتهای تمامتوان، شرکتهای فراملیتی بیرحم، یا سیستمهای هوش مصنوعی کنترلگر، شخصیتهای داستان را در چنبره خود گرفتار کردهاند. آنچه بهترین انیمه های دیستوپیایی را برجسته میکند، نه صرفاً صحنههای اکشن یا طراحیهای خیرهکننده، بلکه طرح پرسشهای اساسی درباره ماهیت انسان است.
قهرمانان داستانهای دیستوپیایی معمولاً افرادی هستند که یا به دنبال فرار از سیستماند، یا میکوشند آن را از درون تغییر دهند. تضاد بین آرمانگرایی فردی و سنگینی ماشین جامعه، هسته دراماتیک بسیاری از این روایتها را تشکیل میدهد. انیمههای پادآرمانشهری غالباً از ترکیب عناصر سایبرپانک با طراحیهای کلاسیک یا تجربی استفاده میکنند. نورپردازی تاریک، رنگهای مرده و معماریهای عظیم و غیرانسانی، حس خفقان و ناامیدی را به بیننده منتقل میکنند. یکی از درونمایههای ثابت این آثار، نمایش تکنولوژی به عنوان نیرویی دوگانه است – هم میتواند منجی باشد هم نابودگر. این تناقض، بازتاب نگرانیهای عصر دیجیتال ما درباره نقش فناوری در زندگی انسانهاست.
The Promised Neverland
انیمه The Promised Neverland دو فصل دارد. فصل اول آن یک درام روانشناختی است که بدون شک در لیست بهترین انیمه های دیستوپیایی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. خط داستانی این انیمه در رابطه با کودکانی است که در یک یتیم خانه، زندگی آرامی را به سر میبرند. اما این کودکان با پیش رفتن داستان متوجه میشوند که شرایط واقعی محیطی که در آن زندگی میکنند آنگونه که انتظارش را داشتند، دوست داشتنی و امن نیست. داستان The Promised Neverland یکی از بهترین انیمههای روانشناختی تمام دورانها به حساب میآید که موفق به جذب طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان شد.
ناکجاآباد موعود بسیار هیجانانگیز و هولناک است و به همین خاطر نیز، دیدن آن به همه کسانی که تا به امروز نیز آن را مشاهده نکردهاند، به طور قطع، پیشنهاد میشود زیرا که هرلحظه از آن، به ویژه برای علاقهمندان به ژانر شونن، ارزش تماشا کردن را خواهد داشت.
Neon Genesis Evangelion
نئون جنسیس اوانجلیون (Neon Genesis Evangelion) یکی از بهترین انیمه های دیستوپیایی ساخته شده در تمامدورانها است که در دهه ۷۰ شمسی (۱۹۹۵ میلادی) توسط هیدئوکی آنو خلق شد. این اثر نهتنها ژانر مکا (رباتهای غولپیکر) را متحول کرد، بلکه با روایت فلسفی، شخصیتهای پیچیده و نمادگرایی عمیق خود، مرزهای انیمه را گسترش داد.
داستان در جهانی پساآخرالزمانی رخ میدهد که در آن نوجوانانی با تروماهای روانی عمیق، به نام “ایلاندرایور”، مأموریت دارند تا با موجودات مرموزی به نام “فرشتهها” مبارزه کنند. اما اوانجلیون فقط نمایش نبرد رباتها نیست؛ بلکه کاوشی است در تنهایی، هویت، و رابطهی انسان با خود و دیگران. شخصیتهایی مانند *شینجی ایکاری*، *ری آکاگی* و *آسوکا لنگلی* هرکدام نماد اضطرابها و کشمکشهای درونی انسان مدرن هستند. این انیمه با پایانبندی ابهامآمیز و تحلیلی خود، هنوز هم پس از گذشت نزدیک به سه دهه، مورد بحث طرفداران و منتقدان است. نسخههای سینمایی ریبیلد اوانجلیون (Rebuild of Evangelion) نیز با بازسازی داستان اصلی و اضافه کردن لایههای جدید، میراث این اثر را زنده نگه داشتهاند. اوانجلیون فقط یک انیمه نیست؛ یک تجربهی روانشناختی و فلسفی است که بیننده را وادار به تفکر میکند. هواداران قدیمی آن هنوز هم با هر بار تماشا، نکتهای جدید در لایههای پنهان آن کشف میکنند!
Kaiba
انیمه «کایبا» (Kaiba) اثری استثنایی از ماساکی یوآسا (Masaaki Yuasa) است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این اثر با ترکیب سبک بصری مینیمال و روایتی پیچیده، بیننده را به دنیایی میبرد که در آن حافظه به کالایی قابل مبادله تبدیل شده و مرز بین زندگی و مرگ، واقعیت و خیال، محو شده است. داستان در جهانی دیستوپیایی میگذرد که در آن ثروتمندان میتوانند با خرید بدنهای جدید و خاطرات دیگران، جاودانگی را تجربه کنند، درحالی که فقرا حتی از حق مالکیت بر خاطرات خود محرومند. شخصیت اصلی داستان، کایبا، با چهرهای کودکانه اما هویتی گمشده، سفر خود را برای یافتن پاسخهایی درباره گذشتهاش آغاز میکند. این سفر، او را با شخصیتهای مختلفی روبهرو میکند که هرکدام نمایانگر جنبههایی از جامعهای فاسد و ناعادلانه هستند.
یکی از درونمایههای اصلی «کایبا»، مفهوم عشق در جهانی است که حتی احساسات را میتوان دستکاری کرد. رابطه کایبا با نیرو (Neiro)، زنی مرموز با سرنوشتی تراژیک، قلب داستان را تشکیل میدهد. این رابطه، پرسشهایی درباره اصالت عواطف و معنای واقعی پیوندهای انسانی مطرح میکند. «کایبا» فقط یک انیمه علمیتخیلی نیست؛ مانیفستی علیه جامعه مصرفگرا است که در آن انسانها به اجزایی قابل تعویض تبدیل شدهاند.
Fullmetal Alchemist: Brotherhood
انیمه کیمیاگر فلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) یک نسخه بازسازی شده از انیمهای است که پس از چند قسمت، دیگر بر طبق مانگا پیش نرفت و خط داستانی جدیدی را در پیش گرفت. این اقتباس جدید، وفاداری بیشتری به مانگا دارد و کاملتر نیز است. هر دو نسخه آن هم طرفداران زیادی دارند و در سرتاسر جهان به معروفیت زیادی دست پیدا کردند.
داستان Fullmetal Alchemist: Brotherhood در رابطه با دنیایی سورئال است که در آن علم کیمیاگری، علمی واقعی است که توسط انسانها به کار گرفته میشود. یک دولت فاسد قصد دارد تا از طریق آن، تمام جهان را به آرامی تحت سلطه خود دربیاورد. این انیمه حول محور برادرانی با نامهای اد (Ed) و ال (Al) است که آزمایشهای کیمیاگری خود را تا حد زیادی پیش میبرند و همین هم در نهایت منجر به از دست دادن قسمتهایی از بدنشان میشود. به همین خاطر نیز آنها برای درست کردن شرایط خود، در مسیری قرار میگیرند که به حقایق باورنکردنی دست پیدا میکنند.
Dorohedoro
انیمه دوروههدورو (Dorohedoro) در رابطه با دنیایی عجیب و غریب است. مسئلهای که در رابطه با این انیمه وجود دارد این است که تنها زمانی که به سیر وقوع اتفاقاتی که در این دنیا رخ میدهند به خوبی دقت داشته باشید میتوانید آنها را درک کنید؛ در غیر این صورت، ارتباط گرفتن با خط داستانی آن ممکن است برای برخی از افراد دشوار باشد. در داستان این انیمه، یک کارکتر مرد به نام Caiman که سری مارمولک مانند دارد، در جستجوی یک جادوگر است. داستان از جایی آغاز میشود که قهرمان و ششخصیت اصلی این داستان، به جادوگری حمله میکند که سعی دارد جادوی خود را بر روی انسان های معمولی آزمایش کند.
جادوگران همواره در شهرهایی با محلات پرجمعیت و فقیرنشین ظاهر میشوند تا بتوانند جادوهای خود را بر روی ساکنان آن مناطق اجرا کنند. هر زمانی هم که این جادوگران بر سر راه Caiman قرار میگیرند، این کارکتر مارمولک مانند، آنها را میگیرد تا سرشان را داخل دهانش بگذارد. زمانی که این جادوگران در داخل دهانش قرار گرفتهاند، مجبور میشوند به صورت یک انسان نگاه کنند تا وقتی که آن انسان بگوید آیا او همان جادوگری است که به دنبالش میگردد یا نه. قهرمان و شخصیت اصلی این داستان قصد دارد به انجام دادن این کار خود تا زمانی ادامه دهد که فرد مورد نظرش را پیدا کند.
Attack on Titan
یکی دیگر از بهترین انیمه های دیستوپیایی، انیمه حمله به تایتان/تایتان مهاجم (Attack on Titan) میباشد که به دلیل خط داستانی بسیار هیجانانگیز خود که در آن به مضامین عمیقی سیاسی پرداخته است، پیچشهای داستانی، کارکترهای محبوب و دوست داشتنی، جلوههای بصری و همچنین موسیقیهای نمادین متن، موفق شد در مدت زمان بسیار کوتاهی به موفقیتهای بیسابقهای دست پیدا کند.
داستان انیمه حمله به تایتان در رابطه با تمدنی است که در آن، بشریت به خاطر ترس از ریشهکن شدن توسط موجودات غولپیکری که در داستان با نام تایتان (Titan) شناخته شدهاند، در داخل دیوارهایی زندگی میکنند تا جانشان در امان باشد. اما زمانی فرا میرسد که قسمتی از بیرونیترین دیوار، توسط دو تایتانی که هرگز مشابهشان در داستان دیده نشده بود، به کلی ویران میشود. با فرو ریختن این دیوار، تایتانهای دیگر قادر میشوند به داخل دیوار نفوذ کنند. با ورود این موجودات غولپیکر به داخل دیوارها، بسیاری جان خود را از دست میدهند و به همین خاطر نیز، گروهی تصمیم میگیرند تا به قیمت جانشان، با این موجودات به مبارزه بپردازند.
Cyberpunk: Edgerunners
بازی شناخته شده با نام Cyberpunk 2077، نقاط ضعف بسیار زیادی را در خود جای داده بود که به نظر میرسید محبوبیت خود را برای همیشه از دست داده باشد. سازندگان این بازی سعی در رفع مشکلات آن داشتند، اما در نهایت، نقاط ضعف آن باعث شده بود که این بازی همانند گذشته قادر به جذب طرفداران بسیاری نباشد. زمانی که اعلامیهای مبنی بر ساخت انیمه اقتباسی از این بازی منتشر شد، بسیاری از مردم، بار دیگر، به این بازی امیدوار شدند اما با این حال، همچنان نمیتوانستند به طور کامل، به آن اعتماد داشته باشند.
با این حال، درست پس از انتشار انیمه Cyberpunk: Edgerunners ، همه چیز دچار تحول شد. بسیاری از طرفداران بر این باورند که این انیمه، بازی Cyberpunk را از تبدیل شدن به یک مجموعه فراموش شده نجات داد. درست است که عناصر بسیاری در محبوبیت دوباره این بازی تاثیرگذار بودند، اما انیمه آن به طور قطع، نقش بسزایی در این امر داشت. در طی خط داستانی انیمه Cyberpunk: Edgerunners، جهان بازی و خشونت پیرنگ آن، همه و همه به بهترین شکل ممکن جای گرفتهاند.
Code Geass: Lelouch of the Rebellion
انیمه کد گیاس (Code Geass: Lelouch of the Rebellion) به دلیل سیستم قدرتی کارکترهای آن، سکانسهای اکشن جذاب و داستان سرایی باورنکردنی و یکی از بهترین پیچشهای داستانی در انیمههای تمام دورانها شناخته شده است. داستان این انیمه که به عنوان یکی دیگر از بهترین انیمه های دیستوپیایی شناخته شده است، در رابطه با یک شاهزاده جوان تبعیدی نابغه به نام Lelouch Lamperouge است که قدرت گیاس (Geass) را به دست میآورد. او با استفاده از این قدرت میتواند اعمال مردم را کنترل کند. به این ترتیب هر دستوری که بدهد بی چون و چرا اجرا میشود.
هدف قهرمان و شخصیت اصلی داستان انیمه کد گیاس، ایجاد دنیایی بهتر با قوانین جدیدی برای خواهرش نانالی (Nunnally) است تا او بتواند در آرامش و با خوشحالی زندگی کند. روند داستان این انیمه به گونهای است که شما را نسبت به هر کارکتری به شک میاندازد، جوری که شما نمیتوانید پی ببرید کدام کارکتر نقش مثبت است و در رابطه با همه چیز حق دارد و کدام یک نقش منفی است و هیچ حقی ندارد. به علاوه همه اینها، ثانیههای پایانی این داستان نیز به صورت بسیار افسانهای ساخته شدهاند.
Ergo Proxy
انیمه «ارگو پراکسی» (Ergo Proxy) محصول سال ۲۰۰۶، یکی از عمیقترین و چالشبرانگیزترین آثار ژانر علمی-تخیلی روانشناختی محسوب میشود. این مجموعه که توسط استودیو مانگلوب (Manglobe) ساخته شده، بیننده را به دنیایی تاریک و پیچیده میبرد که در آن مرز بین انسان، ماشین و هوش مصنوعی محو شده است. داستان در شهر به ظاهر آرام رومدو (Romdo) جریان دارد؛ شهری تحت کنترل یک دولت توتالیتر که در آن انسانها و آواتارهای مصنوعی به نام اکسپروکسیها (Proxies) همزیستی مرموزی دارند. اما این آرامش سطحی به زودی با ورود رئال مایر (Re-l Mayer)، بازرس جوان و جسور، و موجودی مرموز به نام وینکت (Vincent Law) فرو میپاشد.
«ارگو پراکسی» با الهام از فلسفههای اگزیستانسیالیستی و مفاهیمی مانند خودآگاهی، سرنوشت و ماهیت انسان، مخاطب را به تفکر وامیدارد. آیا وینکت یک قاتل است؟ یک قربانی؟ یا چیزی فراتر از این دو؟ خط داستانی پرپیچوخم مجموعه، به تدریج پرده از اسرار وجودی کاراکترها برمیدارد و در نهایت، بیننده را با این پرسش تنها میگذارد: «آیا انسان بودن به معنای داشتن روح است، یا صرفاً توانایی انتخاب؟»
Ghost in the Shell: Stand Alone Complex
انیمه «شبح درون پوسته: استند آلون کامپلکس» (Ghost in the Shell: Stand Alone Complex) که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ منتشر شد، یکی از تاثیرگذارترین آثار ژانر سایبرپانک در تاریخ انیمه محسوب میشود. این مجموعه که بر اساس مانگای مشهور ماسامونه شیرو ساخته شده، عمیقتر از نسخههای سینمایی به کاوش در دنیای غنی و پیچیده خود میپردازد. داستان در آیندهای نه چندان دور جریان دارد که فناوری سایبرنتیک به حدی پیشرفت کرده که انسانها میتوانند اعضای بدن خود را با قطعات مکانیکی تعویض کنند. در این جهان خاکستری، بخش ۹ عمومی – یک واحد ضدتروریستی متشکل از افراد نیمهماشینی – به رهبری مقامور کوسانگی به مبارزه با جرایم سایبری و توطئههای سیاسی میپردازد.
انیمه شناخته شده با نام شبح درون پوسته: استند آلون کامپلکس که یکی دیگر از بهترین انیمه های دیستوپیایی به شمار میرود، با ترکیب صحنههای اکشن نفسگیر، داستان پیچیده و تفکرات فلسفی، اثری خلق کرده که حتی پس از دو دهه همچنان خلاقانه به نظر میرسد. برای علاقهمندان به سایبرپانک و داستانهای علمی-تخیلی عمیق، «شبح درون پوسته: استند آلون کامپلکس» تجربهای ضروری محسوب میشود.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید