بهترین انیمههای مشابه بازیهای Silent Hill و اتمسفر آن
برای زنده کردن رویاهای ناآرام شما...
دنیای انیمه و مانگا با ژانر وحشت بیگانه نیستند، جای تعجبی ندارد که ترکیب وحشت روانشناختی، اضطراب خزنده و زیباییشناسی وهمانگیز سری بازیهای Silent Hill در برخی از انیمهها نیز دیده میشود. اگر به دنبال فضایی شبیه به Silent Hill هستید، در اینجا بهترین انیمههای مشابه بازیهای Silent Hill معرفی میشود که حالوهوایی مشابه را منتقل میکنند.
سری بازیهای Silent Hill همیشه بهعنوان یکی از ستونهای اصلی ژانر ترس روانشناختی شناخته شدهاند، نه فقط به خاطر موجودات وحشتناک یا محیطهای تاریک و مهآلود، بلکه به دلیل عمقی که در روایت داستان و طراحی جهان بازی وجود دارد. این مجموعه به شکلی استادانه ترس را به سمت تجربهای روانشناختی هدایت میکند، جایی که وحشت واقعی نه از یک دشمن مستقیم، بلکه از درگیریهای درونی شخصیت اصلی و احساس گناه، پشیمانی و ترس از ناشناختهها نشأت میگیرد. اگر بخواهیم این تجربه را در قالب یک انیمه منتقل کنیم، باید ابتدا متوجه شویم که عناصر اصلی Silent Hill چه هستند و چطور میتوانند به زبان بصری و روایی انیمه ترجمه شوند. یکی از کلیدیترین ویژگیهای Silent Hill، محیط و فضاسازی است. شهر Silent Hill همیشه پوشیده از مه غلیظ، نورهای کمرنگ و سایههای مبهم است. در انیمه، این میتواند با استفاده از رنگبندی سرد، استفاده هوشمندانه از نور و سایه، و ایجاد صحنههایی که بین واقعیت و کابوس در نوسان هستند به نمایش گذاشته شود. مثلاً صحنهای که شخصیت اصلی وارد یک خیابان مهآلود میشود و ساختمانها به شکلی نامتعارف خمیده یا تغییر شکل یافتهاند، فوراً حس ناراحتی و بیقراری را منتقل میکند، بدون اینکه حتی نیازی به وجود یک هیولا باشد. انیمه با قدرت بیشتری میتواند این تغییرات بصری را به شکل فریمبهفریم کنترل کند و حس توهم و عدم قطعیت را به بیننده القا کند، چیزی که در بازی با دوربین محدودتر قابل اجراست. دومین عنصر مهم، موجودات و هیولاها هستند که اغلب نماد ترسها و گناهان درونی شخصیتها هستند. در انیمه، طراحی این هیولاها میتواند به شکلهای هنری و غیرواقعگرایانه باشد تا بیشتر حس ناخوشایند و کابوسوار منتقل شود. مثلاً موجوداتی که اعضای بدنشان به شکلی نامتعارف کشیده شده یا ترکیبی از انسان و اشیاء بیجان هستند، میتوانند ترس روانشناختی را به شدت افزایش دهند. برخلاف بازی که بازیکن باید با این هیولاها مقابله کند، انیمه میتواند به شکلی مستقیم بر روی واکنشهای روانی شخصیت تمرکز کند، نشان دهد که چگونه مواجهه با این موجودات اضطراب و استرس شخصیت را بالا میبرد، و همین باعث میشود بیننده خود درگیر تجربه ترس شود.
روایت و داستان نیز بخش مهمی از انتقال ترس است. Silent Hill بیشتر از آنکه یک داستان ساده وحشت داشته باشد، بر محور کشف تدریجی رازها و مواجهه با گذشته تاریک شخصیتها شکل میگیرد. در یک انیمه، این امکان وجود دارد که با تکنیکهایی مثل فلشبکها، روایت غیرخطی و تغییر دیدگاه شخصیتها، حس سردرگمی و عدم اطمینان مشابه بازی منتقل شود. بیننده بهجای دیدن یک داستان خطی، همان تجربه گام به گام کشف حقیقت را دارد که بازیکن در بازی تجربه میکند. شخصیتها میتوانند با ترسهای درونی خود مواجه شوند و این مواجهه با ترس، نه فقط از طریق هیولاها بلکه از طریق خاطرات و کابوسهای ذهنی، تصویرسازی شود. صدا و موسیقی نیز نقش بسیار مهمی در ایجاد ترس دارند. در بازی Silent Hill، موسیقی آکولایمیک و صداهای محیطی مانند صدای باد، سوتها و جیرجیر درها حس تنش دائمی ایجاد میکنند. در انیمه، میتوان این صداها را با موسیقی متن مینیمال و صداگذاری دقیق ترکیب کرد تا بیننده در هر لحظه حس خطر و اضطراب را تجربه کند. حتی سکوتهای هدفمند میتوانند ترس را چند برابر کنند، چرا که ذهن بیننده شروع به پر کردن فضای خالی با بدترین احتمالات میکند. همچنین صداگذاری هیولاها، زمزمهها یا صداهای غیرانسانی میتواند حس دلهره را عمیقتر کند. یکی دیگر از ویژگیهای مهم Silent Hill، محو شدن مرز بین واقعیت و کابوس است. در بازی، بازیکن اغلب نمیداند چه چیزی واقعی است و چه چیزی ساخته ذهن شخصیت یا شهر است. این ابهام باعث میشود ترس همیشگی و همهجانبه باشد. در انیمه، این حالت میتواند با تکنیکهای بصری مانند تغییر ناگهانی سبک هنری، جابجایی بین فضاهای واقعگرایانه و غیرواقعی، یا انیمیشنهای تحریفشده که حس سرگیجه و سردرگمی ایجاد میکنند، منتقل شود. چنین تکنیکهایی بیننده را در همان موقعیت شخصیت اصلی قرار میدهد، جایی که هیچ چیز قابل اعتماد نیست. در نهایت، درک عاطفی و روانشناختی شخصیتها چیزی است که Silent Hill را از سایر آثار وحشت متمایز میکند. انیمه میتواند با تمرکز بر چهرهها، حالات بدن، و لحظههای درونی شخصیتها، ترس روانی و بار عاطفی داستان را منتقل کند. وقتی شخصیت اصلی با کابوسهای خود روبرو میشود، بیننده نه تنها ترس او را حس میکند، بلکه با او همذاتپنداری میکند و تجربه وحشت به سطحی عمیقتر میرسد. بنابراین، اگر سری Silent Hill بخواهد به انیمه تبدیل شود، میتواند با استفاده از فضاسازی دقیق، طراحی هیولاهای نمادین و کابوسوار، روایت غیرخطی و روانشناختی، صداگذاری مبتکرانه و تکنیکهای بصری خلاقانه، تمام ترس و استرس بازی را به مخاطب منتقل کند. در واقع، انیمه فرصتی است برای گسترش ترس روانشناختی Silent Hill، جایی که بیننده نه تنها شاهد اتفاقات است بلکه خود را در مرکز کابوسها و معماهای ذهنی شخصیتها احساس میکند، تجربهای که میتواند به اندازه بازی اصلی حتی ترسناکتر و عمیقتر باشد.
بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، سری بازیهای Silent Hill برخی از بهترین بازیهای ترسناک تاریخ را در خود جای داده است. این سری همواره میان اکشن، فضاسازی و وحشت روانشناختی تعادلی جذاب برقرار کرده است. نسخهی اصلی Silent Hill، همراه با بازی Silent Hill 2 و بازی Silent Hill 4، عمیقاً در ژانر ترس روانشناختی فرو میروند و به کاوش در مضامینی همچون گناه، خاطره و هویت میپردازند. نسخههای بعدی مانند بازی Silent Hill 3 یا بازی Silent Hill: Homecoming گرایش بیشتری به اکشن و بقا پیدا کردند. در این میان، آثار تجربیتری هم وجود دارند، مانند بازی Silent Hill: Shattered Memories یا دموی معروف P.T. که با ادراک و واقعیت ذهنی بازی میکنند — جایی که هیولاها همیشه دشمن نیستند و اغلب، هولناکترین چیزها در ذهن خودِ بازیکن زندگی میکنند. و اما حالا: بازی Silent Hill f، که مکان معمول مجموعه را به ژاپن دههی 1960 منتقل میکند و Hinako Shimizu نقش شخصیت اصلی را بر عهده دارد. هنوز هم مه، هیولاهای ماورایی، معماها و آن حس خزندهی وحشت تدریجی وجود دارند، اما این بار تمرکز بیشتری روی مبارزات تنبهتن و هویت ترس ژاپنی گذاشته شده است. به نظر میرسد بازی Silent Hill f در تلاش است تا همان حس منحصربهفرد و هراسانگیز نسخههای کلاسیک را دوباره زنده کند، اما اینبار در زمینی تازه برای رشد.
انیمه Boogiepop Phantom
پریشان، گیجکننده و غرق در خاطرات، انیمه Boogiepop Phantom حس خویشاوندی با بازی Shattered Memories یا دمو P.T. دارد. روایت آن تکهتکه است و خطهای زمانی و دیدگاههای مختلف در هم تنیده میشوند تا جایی که دیگر نمیتوان تشخیص داد چه چیزی واقعی است و چه چیزی صرفاً در یاد مانده. درست مانند مه در جهان Silent Hill، این سردرگمی مانعی نیست؛ خودِ وحشت است که تو را وادار میکند در دلِ عدم قطعیت بنشینی.
انیمه Higurashi: When They Cry – GOU
به نظر میرسد بازی Silent Hill f قصد دارد با چرخههای ناامیدی و تروما بازی کند و در عین حال هویت ژاپنی پررنگتری نیز داشته باشد. Higurashi: When They Cry – GOU نیز دقیقاً بر پایه همین DNA ساخته شده است. آنچه در ابتدا بهعنوان یک انیمه با فضایی گرم و روستایی آغاز میشود، بهسرعت به پارانویای خفهکننده، قتل و تراژدیهای غرق در خون فرو میغلتد. سپس همهچیز دوباره ریست میشود—بارها و بارها—و شخصیتها (و بیننده) مجبورند در حلقههایی از رنج زندگی کنند تا حقیقت سرانجام خود را از دل تاریکی بیرون بکشد. سناریویی کاملاً شبیه یک بازی ویدیویی، بهویژه با توجه به تعداد دفعاتی که در سری بازیهای Silent Hill با مرگ روبهرو میشوید.
انیمه Pet Shop of Horrors
هیچ رازی در این نیست که سری بازیهای Silent Hill علاقهمند است نشان دهد چگونه گناه و میل میتوانند به مجازات تبدیل شوند (میدانی کدام را میگویم، اما برای جلوگیری از اسپویل نامش را نمیبرم!) و انیمه Pet Shop of Horrors کاملاً بر همین پایه ساخته شده است. فروشگاه حیوانات Count D در محله Chinatown حیوانات نادر و فراطبیعیای عرضه میکند که هرکدام با قراردادی سختگیرانه فروخته میشوند. اما این «حیوانات خانگی» صرفاً همراهان دوستداشتنی نیستند؛ آنها بازتابی از تمایلات پنهان یا ضعفهای درونی صاحبان خود هستند. وقتی قوانین اجتنابناپذیر شکسته میشوند، فاجعه در پی میآید. درست مانند هیولاهای Silent Hill، این حیوانات نیز به آینهای از گناه و احساس تقصیر صاحبان خود تبدیل میشوند و این انیمه بدون شک جز انیمههای مشابه بازیهای Silent Hill است.
انیمه Shiki
اگر شهر مهآلود بازی Silent Hill 2 را با روستایی در ژاپن جایگزین کنید، نتیجه میشود انیمه Shiki. داستان با بیماریای مرموز آغاز میشود، اما بهسرعت به نبردی برای بقا تبدیل میگردد، جایی که دیگر مطمئن نیستید هیولاهای واقعی خونآشامها هستند یا انسانهایی که برای زنده ماندن دست به هر کاری میزنند. همین ابهام اخلاقی همان چیزی است که Silent Hill را چنین ترسناک میکند؛ وحشت نهتنها از موجودات ناشناخته میآید، بلکه از آنچه انسانها در آستانه فروپاشی انجام میدهند.
انیمه Theater of Darkness: Yamashiba
انیمه Theater of Darkness: Yamishibai از اپیزودهای بسیار کوتاهی تشکیل شده است (اغلب فقط چند دقیقه) که هر هفته داستانی متفاوت را بر اساس افسانههای ژاپنی و روایتهای شهری بازگو میکنند. این روایتهای کوتاه هرچند مختصرند، اما همان شوک ناآرامکنندهای را منتقل میکنند که Silent Hill هنگام پرسهزدن در راهروهایش و تغییر ناگهانی صدای محیط ایجاد میکند. داستانها با فولکلور، خاطره، نشانههای شوم و نیروهای نادیده بازی میکنند — همان عناصری که Silent Hill از آنها فضایی کامل از وحشت میسازد. Yamishibai یادآور این است که ترس، اغلب در انتظار، قوانین ناشناخته، و چیزهایی نهفته است که تنها در گرگومیش نیمهقابلمشاهدهاند. انیمه Theater of Darkness: Yamishibai را میتوان بدون اغراق جز بهترین انیمههای مشابه بازیهای Silent Hill دانست.
انیمه Paranoia Agent
انیمه Paranoia Agent بهخوبی این ایده را به تصویر میکشد که وحشت اغلب از درون انسان سرچشمه میگیرد. درست مانند سری بازیهای Silent Hill، این اثر مرز بین هیولاهای بیرونی و احساس گناه درونی را از بین میبرد و فروپاشی حس امنیت را به تصویر میکشد. حملات ماورایی در این داستان در خلأ اتفاق نمیافتند؛ آنها شخصیتها (و بیننده) را وادار میکنند تا با شرم، هویت، و مرز مبهم میان خیال و آسیب روانی روبهرو شوند. همچنین، طرفداران نظریهپردازیهای گوناگون پیرامون شخصیتهای نمادین Silent Hill احتمالاً از بررسی هدف و ماهیت Lil’ Slugger در این اثر لذت خواهند برد.
انیمه Vampire Princess Miyu
باسفایتها در Silent Hill اغلب خودشان حس قربانی بودن دارند؛ موجوداتی که از تراژدی زاده شدهاند و نه از شر محض. بسیاری از آنها پیشزمینهای دارند که باعث میشود دیدگاهشان را بفهمید، یا اینکه نمادی از چیزی است که یکی از شخصیتها در حال کنار آمدن با آن است. انیمه Vampire Princess Miyu نیز روی همان حس غم و اندوه تکیه میکند. هر شیاطینی که Miyu با آن مواجه میشود، حامل حس از دست دادن، اندوه یا اجتنابناپذیری است. این وحشت است، بله، اما وحشتی که با غم رنگآمیزی شده—چیزی که Silent Hill در طول سالها استاد آن بوده است.
انیمه Flowers of Evil
بازیهای Silent Hill همیشه استاد تبدیل شرم، گناه و تمایلات سرکوبشده به هیولاهایی بوده که از سایهها به سمتت هجوم میآورند. انیمه Flowers of Evil شاید هیولاها را حذف کند، اما وحشت همچنان حس میشود. پس از گرفتار شدن در دزدی، Takao Kasuga زیر بار باجخواهی، وسواس و شرم خود فرو میرود. همه اینها به اندازه عبور از مه سنگین خفهکنندهاند و نکتهای را برجسته میکنند که Silent Hill در بازیهایش روی آن دست گذاشته است: هیچ راه فراری از سنگینی تمایلات و انگیزههای خودت وجود ندارد.
انیمه GANTZ
اگر وحشت بدنی و اغراقآمیز بازی Silent Hill 3 تو را تحت تأثیر قرار داده باشد، انیمه GANTZ دقیقاً همان حال و هواست! آدمها ناگهان در بازیهای بقا گرفتار میشوند که موجودات زشت و غریب کوچکترین نگرانی آنها هستند. درست مثل Silent Hill، هزینه واقعی این است که آنها حاضرند چقدر از انسانیت خود را قربانی کنند تا یک روز دیگر زنده بمانند. این داستان خشن، نیستانگارانه و بیتعارف است، درست همانطور که بازیهای Silent Hill گاهی باعث میشود از خودت بپرسی آیا بقا واقعاً ارزش دارد یا نه؟!
انیمه Space Dandy
شاید تصور شود که منظور از این Silent Hill همان نسخهای است که مخاطب میشناسد، اما توضیح بیشتری لازم است.
بازیهای Silent Hill همواره وجههای تجربی و غیرمعمول داشته است. علاوه بر آن، ایستراگها و پایانهای عجیب و مشهور با UFO وجود دارند که بازیکن را برای تلاشهای اضافی در بازیها پاداش میدهند. انیمه Space Dandy نیز میتواند همین ویژگیها را داشته باشد، مانند قسمت سیزدهم با عنوان «There’s Always Tomorrow, Baby». در این قسمت، دندی و گروهش توسط بیگانگان ربوده شده و در چرخهای تکرارشونده گرفتار میشوند که بارها از نو آغاز میشود، مشابه تجربهی بازی Silent Hill برای رسیدن به پایانهای عجیب و پاداشدار…
این مقایسه، هرچند غیرمعمول به نظر برسد، با هدف ارائهی دیدگاه تازهای نسبت به انیمهها انجام شده است تا تجربهی مخاطب از ژانر وحشت متنوع و غنی باشد. حس رازآلودگی و ابهام نیز، همانند شهر ترسناک بازی، همچنان در میان بهترین انیمههای مشابه بازیهای Silent Hill حفظ میشود.
اگر تاکنون هیچیک از انیمههای ذکرشده را تماشا نکردهاید، بهتر است یکی یا دو مورد از آنها را برای شروع انتخاب کنید. این آثار میتوانند هم شما را بترسانند و هم وادارتان کنند تا با احساس گناه، خاطرهها و بخشهای نگرانکنندهی طبیعت انسانی روبهرو شوید؛ درست همانطور که بازیهای Silent Hill احساسات را به هیولاها و هزارتوها تبدیل میکند. تماشای این انیمهها حکم تمرینی دارد برای ورود به بازی Silent Hill f در فصل هالووین امسال. فقط مراقب باشید که در مه راه را گم نکنید!
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید