برترین انیمه‌های هر سال دهه ۹۰
1%
  • 0/10

برترین انیمه‌های هر سال دهه ۹۰

دهه آغازگر تحول در انیمه

برترین انیمه‌های هر سال دهه ۹۰ ۰ 7 ساعت قبل انیمه کپی لینک

دهه ٩٠ میلادی در تاریخ Anime به عنوان دورانی درخشان شناخته مي‌شود؛ زمانی که گرچه شمار تولیدات محدود بود، اما کیفیت آثار به اندازه‌ای برجسته و ماندگار بود که بسیاری از آن‌ها هنوز هم به عنوان شاهکارهای بی‌رقیب در ذهن علاقه‌مندان ثبت شده‌اند.

صنعت Anime در سال‌های اخیر با سرعت قابل توجهی هم در ابعاد تولید و هم در میزان محبوبیت رشد داشته است. امروزه هر سال ده‌ها عنوان برجسته منتشر می‌شود و بسیاری از علاقه‌مندان حتی در یک فصل نیز توان دنبال کردن همه آثار مهم را ندارند. با این حال، در گذشته دامنه انتخاب به مراتب محدودتر بود اما همین آثار محدود از نظر کیفیت و ماندگاری تفاوت چندان کم‌تری با تولیدات کنونی نداشتند. بسیاری از منتقدان و مخاطبان، دوران انیمه‌های دهه ٩٠ را عصر طلایی این صنعت می‌دانند؛ دورانی که شماری از شاهکارهای کلاسیک عرضه شد و هر یک توانستند با گذشت سال‌ها همچنان الهام‌بخش نسل‌هاي جدید باشند.
گرچه دهه ٩٠ پرکارترین دوره تاریخ Anime به حساب نمی‌آید، اما ویژگی برجسته آن در کیفیت آثار شاخص نهفته است. در این سال‌ها دست‌کم هر دوره شاهد انتشار یک اثر ماندگار بود که نه تنها به یک نقطه عطف در تاریخچه سرگرمي ژاپن تبدیل شد، بلکه به مرور زمان مرجع الهام برای هنرمندان و سازندگان بعدی نیز به شمار رفت. بررسی دقیق انیمه‌های دهه ٩٠ نشان می‌دهد چگونه ترکیب داستان‌پردازی عمیق، شخصیت‌پردازی تاثیرگذار و نوآوری هنری، بستری را فراهم کرد که بسیاری از این آثار هنوز در سطح جهانی شناخته می‌شوند و در ذهن علاقه‌مندان زنده مانده‌اند.

Dear Brother
۱۹۹۱

فراتر از آثار شاد و محبوبی مانند Sailor Moon و Cardcaptor Sakura، دهه ٩٠ میلادی دوره‌ای درخشان برای shojo anime با رویکردهای بالغ‌تر نیز بود. در میان این آثار ویژه بزرگسالان، Dear Brother به عنوان نمونه‌ای جسورانه و مرز‌شکن برجسته می‌شود. داستان با ورود Nanako Misonoo، دختر مهربان ١٦ ساله‌ای که در آکادمی معتبر دخترانه Seiran Academy ثبت‌نام کرده، آغاز می‌شود.
اما آنچه در انتظار اوست، نه ماجراهای معمول نوجوانانه، بلکه آشفتگی پر از دسیسه، روابط پرتنش و درگیری‌های پیچیده میان دختران نوجوانی است که هر یک با مشکلات خود دست و پنجه نرم می‌کنند. Dear Brother به دلیل پرداختن به موضوعات سنگین و حساس، از جمله اعتیاد، زورگویی و افکار خودکشی، شناخته شده است. با این حال، این شدت و افراط در روایت، تصویری جذاب و تکان‌دهنده از بحران‌های دوران نوجوانی ارائه می‌دهد؛ داستانی جسورانه و پرشور که مخاطب را شگفت‌زده می‌کند وقتی می‌فهمد منبع آن یک مانگای دهه ٧٠ است. این اثر نمونه‌ای شاخص از نوآوری در انیمه‌های دهه ٩٠ است که توانست مرزهای روایت در ژانر shojo را به‌طور چشمگیر جابه‌جا کند.

Yu Yu Hakusho
۱۹۹۲

امروزه مجموعه‌های battle shonen پرطرفدارترین شاخه در میان گونه‌های مختلف Anime به شمار می‌آیند، اما محبوبیت این سبک پدیده‌ای تازه نیست. در دهه ٩٠ نیز ماجراجویی‌های شونن در مرکز توجه طرفداران قرار داشتند و آثاری چون Yu Yu Hakusho نمونه‌ای برجسته از این جریان محسوب می‌شوند. داستان درباره نوجوانی سرکش به نام Yusuke است که پس از مرگ، فرصتی دوباره برای زندگی پیدا می‌کند و به عنوان یک Spirit Detective وارد مأموریت‌های پرخطر می‌شود. این اثر با ساختار ساده اما صادقانه خود، یادآور روایت‌های حماسی شونن در دوران گذشته است که همچنان در میان انیمه‌های دهه ٩٠ جایگاهی ویژه دارد.
هرچند Yu Yu Hakusho به اندازه آثار مدرن پیچیده یا ژانرشکن نیست، اما به‌خوبی جوهره اصلی شونن کلاسیک را به تصویر می‌کشد؛ مجموعه‌ای سرشار از جذابیت‌های شخصیتی، نبردهای پرهیجان و صمیمیتی که گاه ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد، اما همین صداقت دلیل ماندگاری آن است. تاثیر این انیمه بر شکل‌گیری الگوهای ژانر به‌قدری عمیق بود که بسیاری از عناصر آن هنوز در مجموعه‌های battle shonen امروز دیده می‌شود. بیش از سه دهه پس از نخستین پخش، این کلاسیک همچنان در حافظه علاقه‌مندان زنده است و بار دیگر یادآور میراث درخشان انیمه‌های دهه ٩٠ به شمار می‌آید.

Slam Dunk
۱۹۹۳

ژانر ورزشی از همان سال‌های آغازین شکل‌گیری Anime یکی از محبوب‌ترین گونه‌ها محسوب می‌شد، اما تنها معدودی از آثار این شاخه توانسته‌اند به اندازه Slam Dunk تحسین و اعتبار به دست آورند. این مجموعه داستان بلوغ Hanamichi Sakuragi را روایت می‌کند؛ نوجوانی سرکش و پرحاشیه که بدون انگیزه جدی وارد تیم بسکتبال دبیرستان خود می‌شود اما به مرور علاقه‌ای عمیق به این ورزش پیدا می‌کند. Slam Dunk با ترکیب استادانه مسابقات پرهیجان و روایت شخصیت‌محور، الگویی تازه برای پرداختن به مضامین ورزشی در میان انیمه‌های دهه ٩٠ ارائه داد.
موفقیت این انیمه تنها در کیفیت روایی و شخصیت‌پردازی دقیق آن خلاصه نشد؛ بلکه تاثیری اجتماعی نیز بر جای گذاشت و باعث شد بسیاری از نوجوانان ژاپنی در آن سال‌ها به ورزش بسکتبال روی آورند. نقطه قوت اصلی مجموعه در واقع‌گرایی آن نهفته است؛ چه در روند رشد تدریجی تیم بسکتبال دبیرستان Shohoku و چه در تحول شخصیتی اعضای تیم. همین ویژگی‌ها سبب شده است که Slam Dunk همچنان به عنوان یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های ژانر ورزشی شناخته شود و میراثی ماندگار در میان آثار درخشان انیمه‌های دهه ٩٠ بر جای بگذارد.

Mobile Fighter G Gundam
۱۹۹۴

مجموعه Mobile Suit Gundam از اواخر دهه ٧٠ میلادی به نمادی جدایی‌ناپذیر از ژانر mecha در صنعت Anime تبدیل شد. بیشتر عناوین این فرنچایز به دلیل بازنمایی واقع‌گرایانه و سخت‌گیرانه جنگ‌های میان‌ستاره‌ای و همچنین جهان‌سازی دقیق و پرجزئیاتشان مورد ستایش قرار گرفته‌اند. این ویژگی‌ها سبب شده‌اند که Gundam در طول دهه‌ها به عنوان یکی از ستون‌های اصلی روایت‌های علمی‌تخیلی شناخته شود و نقشی تعیین‌کننده در تثبیت جایگاه انیمه‌های دهه ٩٠ ایفا کند.
با این حال، اثری چون Mobile Fighter G Gundam محصول سال ١٩٩٤، کاملا مسیری متفاوت در پیش گرفت. این بار به جای روایت سنگین و تلخ یک اپرای فضایی، داستان با بازگشتی به ریشه‌های ژانر Super Robot شکل گرفت و فضایی سرشار از اکشن پرهیجان، تخیل علمی قدیمی و حال‌و‌هوای هنرهای رزمی را به نمایش گذاشت. برای بسیاری از نوجوانان دهه ٩٠، این مجموعه نخستین آشنایی با جهان Gundam یا حتی با مفهوم کلی mecha anime بود. به همین دلیل، Mobile Fighter G Gundam همچنان برای طرفداران قدیمی بار نوستالژیک ویژه‌ای دارد و نمونه‌ای است از چگونگی تنوع‌بخشی به یک فرنچایز قدیمی که توانست در کنار روایت‌های جدی، تجربه‌ای سرگرم‌کننده و متفاوت ارائه دهد.

Neon Genesis Evangelion
۱۹۹۵

بی‌تردید اگر بخواهیم تاثیرگذارترین و تحسین‌شده‌ترین مجموعه در میان انیمه‌های دهه ٩٠ را نام ببریم، عنوان Neon Genesis Evangelion در صدر فهرست قرار می‌گیرد. این اثر که توسط Hideaki Anno ساخته شد، روایتی متفاوت و تیره از ژانر Real Robot mecha ارائه می‌دهد. داستان در ابتدا با الگوی ظاهرا آشنای نبردهای هفتگی آغاز می‌شود؛ جایی که نوجوانی به نام Shinji در شهر پسا‌آخرالزمانی Tokyo-3 وظیفه دارد با موجودات بیگانه و مرموز مبارزه کند. اما این شروع تنها سطحی از روایتی بسیار عمیق‌تر است که هدفش فراتر رفتن از قالب‌های رایج صنعت بود.
با پیشرفت ماجرا، روایت هرچه بیش‌تر از چارچوب‌های کلیشه‌ای فاصله می‌گیرد و به درامی روانشناختی با ساختاری پیشرو بدل می‌شود؛ اثری که در آن ذهن و روان شخصیت‌ها به مرکز توجه تبدیل شده و تاریک‌ترین ابعاد وجودی آن‌ها آشکار می‌شود. تاثیر شگرف Evangelion بر مخاطبان و کل صنعت Anime چنان گسترده است که همچنان از آن به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آثار تاریخ یاد می‌شود. حتی با وجود نسخه‌ها و روایت‌های گوناگونی که بعدها درباره Shinji خلق شد، نسخه اصلی سال ١٩٩٥ همچنان کلاسیکی ماندگار به شمار می‌آید؛ نمونه‌ای که نه‌تنها نسل خود، بلکه مسیر بسیاری از تولیدات بعدی را نیز دگرگون ساخت و جایگاه درخشان انیمه‌های دهه ٩٠ را تثبیت کرد.

The Vision of Escaflowne
۱۹۹۶

در میان شاهکارهای سبک mecha در دهه ٩٠ میلادی، اثری همچون The Vision of Escaflowne جایگاهی خاص دارد؛ چراکه بر خلاف مجموعه‌هایی چون Gundam یا Evangelion، مسیر متفاوتی را در پیش گرفت. این مجموعه با تلفیق نبردهای پرهیجان رباتیک با فضایی خیال‌انگیز از ژانر isekai، داستان دختری دبیرستانی به نام Hitomi را روایت می‌کند که ناخواسته وارد جهان رازآلود و جنگ‌زده Gaea می‌شود. تولید این پروژه برای استودیوی Sunrise سال‌ها زمان برد، اما برخلاف انتظار سازندگان، استقبال اولیه در بازار داخلی ژاپن چندان پررنگ نبود و اثر نتوانست در ابتدای راه جایگاه شایسته‌ای کسب کند.
با این وجود، مخاطبان بین‌المللی ارزش‌های هنری The Vision of Escaflowne را به‌سرعت دریافتند و همین امر سبب شد تا مجموعه به یک موفقیت جهانی تبدیل شود. گذشت سال‌ها از نخستین پخش، نه تنها از جذابیت آن کم نشد، بلکه جایگاهش را به عنوان اثری کلاسیک تثبیت کرد. ترکیب داستان‌پردازی متفاوت با عناصر تخیل و نبردهای پرتنش سبب شده است این انیمه هنوز هم در مقایسه با بسیاری از آثار isekai مدرن، طراوت و تازگی خود را حفظ کند. چنین جایگاهی نشان می‌دهد که چگونه برخی از انیمه‌های دهه ٩٠ با جسارت در روایت و نوآوری در ژانر، توانستند میراثی ماندگار در صنعت سرگرمی جهان خلق کنند.

Revolutionary Girl Utena
۱۹۹۷

در آغاز دهه ٩٠ میلادی، Kunihiko Ikuhara با کارگردانی مجموعه مشهور Sailor Moon نام خود را در میان چهره‌های برجسته صنعت Anime مطرح کرد. اما نقطه عطف کارنامه هنری او در سال ١٩٩٧ رقم خورد؛ زمانی که با خلق اثر مستقل Revolutionary Girl Utena حضوری درخشان و متفاوت را تجربه کرد. این مجموعه در نگاه نخست شباهت‌هایی به آثار رایج سبک دختر جادویی دارد و داستان شخصیت مصمم Utena Tenjou را روایت می‌کند که به‌طور تصادفی وارد رقابتی برای به دست آوردن Rose Bride می‌شود. با این حال، هر چه روایت پیش می‌رود، لایه‌های پنهان اثر آشکارتر شده و ساختاری تیره‌تر و اندیشه‌برانگیزتر از دل آن بیرون می‌آید.
ویژگی بارز Revolutionary Girl Utena در پرداخت متفاوت به مضامین بلوغ و افسانه‌های کلاسیک است؛ اثری که با استفاده از نمادگرایی و انتزاع، چارچوب‌های مرسوم روایت را کنار می‌گذارد و تجربه‌ای منحصر به فرد برای مخاطب می‌سازد. این جسارت در روایت‌گری سبب شد تا مجموعه نه تنها در میان تولیدات زمان خود، بلکه در گذر سال‌ها نیز به عنوان اثری ماندگار شناخته شود. استمرار جذابیت آن، نشان می‌دهد چگونه خلاقیت در ساختار و محتوای داستانی می‌تواند به خلق شاهکاری بین‌نسلی منجر شود؛ موضوعی که جایگاه این اثر را در میان انیمه‌های دهه ٩٠ تثبیت کرده و ارزش آن را به عنوان نمونه‌ای کم‌نظیر از نوآوری هنری به رخ می‌کشد.

Cowboy Bebop
۱۹۹۸

سال ١٩٩٨ را بسیاری از کارشناسان نقطه اوج انیمه‌های دهه ٩٠ می‌دانند؛ دوره‌ای که آثار شاخص متعددی همچون Trigun، Serial Experiments Lain و Initial D به نمایش درآمدند. با وجود این فهرست پربار، اثری که بیش از همه توانست نگاه‌ها را به خود جلب کند و جایگاهی ممتاز در میان تولیدات آن سال به دست آورد، Cowboy Bebop بود. این مجموعه با روایت خلاقانه و سبک منحصر به فرد خود توانست مرزهای رایج در ژانرهای داستانی را درنوردد و الگویی تازه برای ترکیب سرگرمی و اندیشه ارائه دهد.
Cowboy Bebop با بهره‌گیری از فضای داستانی وسترن فضایی و درهم‌آمیزی روایت‌های اپیزودیک با مضامین فلسفی درباره پرسش‌های جاودانه وجودی، به اثری ماندگار تبدیل شد که همچنان برای مخاطبان امروز نیز همان اندازه تاثیرگذار است. جلوه‌های بصری این مجموعه نیز در کنار داستان عمیق و شخصیت‌پردازی کم‌نظیر، به نمادی ماندگار بدل شده و هویت خاص Bebop’s crew را در ذهن‌ها تثبیت کرده است. تجربه تماشای این اثر، برای علاقه‌مندان به Anime ضرورتی فرهنگی محسوب می‌شود و ستایش‌ها نسبت به آن با گذر زمان نه‌تنها کاهش نیافته بلکه بیش‌تر هم شده است؛ موضوعی که بار دیگر جایگاه درخشان انیمه‌های دهه ٩٠ را در تاریخ سرگرمی جهان یادآوری می‌کند.

One Piece
۱۹۹۹

پایان دهه ٩٠ میلادی آغازگر مرحله‌ای تازه در تاریخ Anime بود؛ زمانی که اثری متفاوت پا به عرصه گذاشت و مسیر این صنعت را برای همیشه دگرگون ساخت. در سال ١٩٩٩، مخاطبان برای نخستین بار شاهد ماجراجویی شخصیت Luffy بودند که با انگیزه‌ای راسخ به جست‌وجوی گنج افسانه‌ای One Piece پرداخت. این سفر دریایی که با همراهی گروه Straw Hats آغاز شد، نه‌تنها پایانی نداشت بلکه به تدریج با خلق داستان‌های تازه و شخصیت‌های متنوع توانست جایگاه خود را به عنوان یکی از پدیده‌های ماندگار تثبیت کند. استمرار محبوبیت این مجموعه و شکستن رکوردهای متعدد نشان داد که چگونه یک روایت می‌تواند از محدوده زمانی فراتر رود و به بخشی از میراث فرهنگی جهان بدل شود. این روند همچنین ادامه‌ای بر دستاوردهای درخشان انیمه‌های دهه ٩٠ به شمار می‌آید که در تعریف استانداردهای هنری نقشی اساسی داشتند.
امروزه One Piece تنها یک انیمه متعلق به گذشته یا محصول خاص یک دهه تلقی نمی‌شود؛ بلکه به اثری میان‌نسلی تبدیل شده است که توانسته در سه دهه متوالی بر مخاطبان تاثیر بگذارد. آغاز فصل موسوم به Final Saga نیز نشان می‌دهد این مجموعه هنوز ظرفیت‌های فراوانی برای روایتگری دارد و قصد توقف ندارد. چنین ماندگاری‌ای حاصل ترکیب خلاقیت روایی، شخصیت‌پردازی چندلایه و نوآوری در ساختار داستانی است؛ ویژگی‌هایی که باعث شده این اثر در کنار سایر انیمه‌های دهه ٩٠ نه‌تنها به عنوان سرگرمی، بلکه به عنوان بخشی از فرهنگ جهانی در ذهن علاقه‌مندان ثبت شود.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments