انیمه های دهه ۹۰ با بهترین جهان پردازی
1%
  • 0/10

انیمه های دهه ۹۰ با بهترین جهان پردازی

عصر طلایی جهان‌پردازی

انیمه های دهه ۹۰ با بهترین جهان پردازی ۰ 2 ساعت قبل مقالات جانبی انیمه کپی لینک

سازندگان انیمه های دهه ۹۰ با خلق جهان‌هایی چنان زنده و دقیق، استانداردی تعیین کردند که هنوز هم بسیاری از آثار امروزی از آن الهام می‌گیرند.

بی‌گمان دهه ۱۹۹۰ میلادی را باید عصر طلایی جهان‌پردازی در انیمه دانست. سازندگان انیمه های دهه ۹۰ با خلق جهان‌هایی چنان زنده و دقیق، استانداردی تعیین کردند که هنوز هم بسیاری از آثار امروزی از آن الهام می‌گیرند. قلمروی افسانه‌ای لودوس، جهان پر از روح یو یو هاکوشو و سرزمین سیار اسکافلوْن، نه‌تنها در خاطرۀ طرفداران جای گرفته‌اند، که همچنان الهام‌بخش نسل‌های تازه‌ای از هنرمندان هستند.

چه بسیار بینندگانی که پس از تماشای این آثار، آرزو کردند کاش می‌توانستند برای سفر به این جهان‌های خیالی بار سفر ببندند. این همان جادوی منحصربه‌فردی است که خالقان این آثار در اختیار داشتند. دهه نود تنها یک دوران درخشان برای پویانمایی نبود، بلکه کارگاهی بود برای آفرینش جهان‌هایی چنان کامل و زنده که حتی پس از گذشت سی سال، هنوز هم تماشاگران را مسحور خود می‌کنند.

هر یک از این مجموعه‌ها جهانی یکپارچه و زنده بود که در آن جغرافیا، سیاست، فرهنگ و تاریخ درهم‌تنیده، بستری برای روایت داستان‌هایی به‌یادماندنی می‌ساختند. چه در قالب پادشاهی‌های فانتزی، چه شهرهای آینده‌نگرانه یا جهان‌های پسا-آخرالزمانی، این آثار چنان استادانه ساخته شده بودند که گویی واقعاً وجود دارند و می‌توان نقشه‌شان را کشید و تاریخ‌شان را نوشت.

Record Of Lodoss War

پیش از آنکه ژانر ایسکای به جریان رایج امروزی تبدیل شود، افسانۀ لودوس نشان داده بود جهان‌پردازی فانتزی در انیمه تا چه حد می‌تواند غنی و تاثیرگذار باشد. این داستان جادویی که از روی یادداشت‌های یک کمپین واقعی نقش‌آفرینی خلق شده بود، با پادشاهی‌های درگیر جنگ، پهلوانان افسانه‌ای، الف‌های رازآلود و پیشگویی‌های کهن، جهانی ساخت که انگار قرن‌هاست وجود دارد.

راز ماندگاری لودوس در جزئیات شگفت‌انگیز آن نهفته است. در این جهان، جادو تنها یک توانایی نیست، بخشی از فرهنگ و باور مردم است. هر قوم تاریخ و آیین خاص خود را دارد و این تنوع فرهنگی در سرنوشت قهرمانان داستان تاثیر مستقیم می‌گذارد. حتی طراحی‌های بصری آن – از الف‌های ظریف گرفته تا جنگل‌های اسرارآمیز و دژهای عظیم – چنان تاثیرگذار بود که به بخشی از زبان بصری فانتزی در ژاپن تبدیل شد. امروز هم پس از این همه سال، لودوس با جاذبه‌ای نادر، در قالب بازی‌های ویدئویی، رمان‌ها و دنباله‌های مختلف ادامه‌ی حیات می‌دهد و ثابت می‌کند جهانی است بی‌پایان برای کشف و شناخت.

Yu Yu Hakusho

در انیمه «یو یو هاکوشو»، جهان‌های چندلایه تنها صحنه‌ای برای نبردها نیستند، بلکه خود نقش قهرمان داستان را بازی می‌کنند. اینجا با سه قلمرو کاملاً تعریف‌شده روبروییم: جهان انسان‌ها، جهان ارواح و جهان اهریمنان که هر کدام حاکمان، سیاست‌ها و سلسله مراتب قدرت خاص خود را دارند. جهان پس از مرگ در این اثر یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه یک بوروکراسی عظیم و زنده است که کارآگاهان جهان ارواح در آن مشغول رسیدگی به پرونده‌ها و حل‌و‌فصل مسائل سیاسی هستند. از طرفی جهان اهریمنان هرگز به عنوان قلمرویی شیطانی و یک‌بعدی تصویر نمی‌شود، بلکه سرزمینی است با اتحادهای شکننده، رقابت‌های دیرینه و قلمروهایی که توسط اربابان اهریمنی قدرتمند اداره می‌شود.

قوانین درونی این جهان‌ها با ظرافت تمام طراحی شده‌اند؛ مثلاً موانع بین‌جهانی سفرها را تنظیم می‌کنند و سلسله مراتب قدرت به شکلی منطقی و قابل‌درک ارائه می‌شود. هر فصل از داستان مانند دریچه‌ای جدید عمل می‌کند که جنبه‌ای تازه از تعاملات پیچیده بین این قلمروها را به نمایش می‌گذارد. این جهان‌پردازی عمیق و منسجم است که به داستان غنا می‌بخشد و آن را از یک ماجراجویی ساده به یک حماسه تبدیل می‌کند. مخاطب نه تنها شاهد نبردهای هیجان‌انگیز است، بلکه درگیر روابط پیچیده سیاسی و فرهنگی بین قلمروهای مختلف می‌شود. این همان نقطه قوت اصلی جهان‌پردازی در یو یو هاکوشو محسوب می‌شود.

The Vision Of Escaflowne

بی‌شک «سرزمین اسکافلون» یکی از خارق‌العاده‌ترین انیمه های دهه ۹۰ است. این جهان که گویی از دل رؤیاهای آمیخته‌ی یک اسطوره‌شناس و یک مهندس زاده شده، سیاره‌ای موازی با تمدن‌های زنده، پول رایج، تقویم خاص و حتی جانوران بومی منحصربه‌فرد است. آنچه «گیا» را این‌چنین استثنایی می‌کند، پیوند بی‌نقص جادو و فناوری در آن است. در این جهان، شوالیه‌ها با مکانیک‌های غول‌پیکر زره‌پوشی به نام «گایملف» می‌جنگند؛ این ماشین‌های شکوهمند با کریستال‌های جادویی به حرکت درمی‌آیند. از سوی دیگر، امپراتوری «زایباخ» با استفاده از فناوری کهن آتلانتیس می‌کوشد سرنوشت را به تسخیر خود درآورد – ایده‌ای که برای جهان داستان هیبتی حماسی می‌آفریند.

اما آنچه جهان اسکافلون را واقعاً به‌یادماندنی می‌کند، نقش فعال آن در سرنوشت شخصیت‌هاست. این جهان تنها صحنه‌ای برای رمانس و نبرد نیست، بلکه بازیگری زنده و پویاست که بر تصمیمات و احساسات همه شخصیت‌ها اثر می‌گذارد. از پرواز کشتی‌های هوایی در آسمان آبی‌تر از واقعیت تا پیشگویی‌های کهن و ریاضیات پیشرفته، همه‌چیز در این جهان به شکلی هنرمندانه درهم‌تنیده شده‌است. این جهان آن‌قدر زنده و باورپذیر است که بیننده به‌راحتی می‌پندارد واقعاً وجود دارد.

Trigun

بی‌تردید «تریگان» یکی از متمایزترین جهان‌های انیمه های دهه ۹۰ را خلق کرده است. سیارهٔ بیابانی خشک و بی‌آب‌وعلف «نومنزلند» با دو خورشید و پنج ماه، صحنه‌ای است پوشیده از ویرانه‌های تمدنی فضایی که روزی در آرزوی شکوفایی بود. در این جهان سوزان، درخشان‌ترین عنصر داستان، «پلنت»‌ها هستند: ژنراتورهای زنده‌ای که هم نور می‌بخشند و هم زندگی. این موجودات بیومکانیکی که به شهرها برق و آب می‌رسانند، هم شریان حیات تمدن هستند و هم مرکز کشمکش‌های بی‌پایان. جامعه در این جهان تحت‌الشعاع کمبود و تلاش برای بقا شکل گرفته است؛ شهرهای ویران شده در جنگ برای همیشه به صورت آثار تاریخی این بیابان باقی می‌مانند و فناوری در نگاه مردم هم تقدس دارد و هم رمزآلود است.

همه جزئیات جهان داستان تریگان – از کرم‌های شنی عظیم گرفته تا اسکناس‌های «دابل دلار» – به غنای بافت منحصربه‌فرد آن کمک می‌کنند. اما محیط خشن تریگان فقط برای ایجاد جلوه‌های بصری خلق نشده؛ این بیابان سوزان محرک اصلی تمام کشمکش‌هاست، هر فلسفه‌ای را در بوته آزمایش قرار می‌دهد و به باورهای صلح‌طلبانه «واش د استمپید» عمق و معنای واقعی می‌بخشد. در این جهان، هر قطره آب ارزش مبارزه دارد و هر انسانی درگیر جدال بین بقا و انسانیت است.

Hunter x Hunter

حتی از نخستین روزهای پخش در سال ۱۹۹۹، «هانتر x هانتر» خود را به عنوان غولی در عرصه جهان‌پردازی انیمه های دهه ۹۰ تثبیت کرد. جهان این اثر، زمینی گسترده و مدرن است با یک تفاوت بزرگ: وجود «هانترها» – نخبگان دارای مجوزی که به کاوش در ناشناخته‌ها می‌پردازند، به شکار جانوران افسانه‌ای می‌روند و نفوذی شگرف در امور جهانی دارند. هر فصل از داستان، بیننده را به دنیایی کاملاً تازه می‌برد: از زیرشهر بی‌قانون یورک‌نیو سیتی تا آسمان‌خراش باشگاه مبارزه هون‌آرنا، از منطقه خطرخیز N.G.L تا بازی افسانه‌ای جزیره طمع. اما آنچه این جهان‌پردازی را استثنایی می‌کند، حس ناشناخته‌ای است که در آن جریان دارد: قاره تاریک همچون ابری تیره در افق تمدن نمایان است و نویدبخش خطرها و ماجراجویی‌های بی‌پایان است.

سیستم قدرت «نن» هم یکی از دقیق‌ترین و عمیق‌ترین سیستم‌های قدرت در تاریخ انیمه است که فراطبیعی را نه با جادو، بلکه با قوانین منسجم و استراتژی توضیح می‌دهد. ساختارهای سیاسی، نظام اقتصادی و حتی رسانه‌ها در این جهان همگی اصالت دارند و حضور انجمن هانترها به عنوان نیرویی جهانی، تمامی این اجزا را به هم پیوند می‌زند.

Berserk

در جهان تاریک «برزرک»، ما با روایت بی‌پروایی از فانتزی سیاه روبرو هستیم که در آن، یک قلمرو قرون‌وسطایی خشن و باورپذیر، قطعه‌قطعه توسط وحشت‌هایی فراطبیعی از هم گسیخته می‌شود. داستان در پادشاهی الهام‌گرفته از اروپای قرون وسطی می‌گذرد که درگیر جنگ‌های بی‌پایان است، اما آنچه برزرک را متمایز می‌کند، واقعگرایی بی‌امان آن است. «میدلند» به عنوان قلب این حماسه، تنها یک صحنه نمایش نیست؛ بلکه خود یک شخصیت زنده است با شهرهای ویران، قلعه‌های کهن و میدان‌های نبرد که از خون و گِل انباشته شده‌اند. سیاست‌های داخلی میدلند و درگیری‌هایش با پادشاهی تودور، طنین‌آور تاریخ واقعی اروپاست.

اما نبوغ جهان‌پردازی برزرک که به عنوان یکی دیگر از بهترین انیمه های دهه ۹۰ شناخته شده است، در نحوه معرفی عناصر فراطبیعی نهفته است. «بهلیت قرمز»، «دست خدا» و هیولاهایی چون نوسفراتو زاد، به‌تدریج و با ظرافتی کم‌نظیر به داستان معرفی می‌شوند، طوری که هر ظهور غیرمنتظره، در عین شوک‌آور بودن، کاملاً بر اساس منطق درونی داستان است. وقتی وحشت نهایتاً سربرمی‌آورد، نظمی که با زحمت به دست آمده بود را در هم می‌شکند – نه به شکلی تصنعی، بلکه به گونه‌ای که هم تکان‌دهنده است و هم اجتناب‌ناپذیر. این جهان‌پردازی استادانه است که برزرک را به تجربه‌ای این‌چنین فراموش‌نشدنی بدل ساخته.

Serial Experiments Lain

بی‌شک «سریال اکسپریمنت لین» را باید اثری پیشرو و بی‌همتا در میان انیمه‌ های دهه ۹۰ در ژانر علمی-تخیلی دانست. این مجموعه به‌یادماندنی سال ۱۹۹۸، ژاپنی در آینده‌ای نزدیک را به تصویر می‌کشد که در آن زندگی روزمره حومه‌شهر به آرامی با فضای رویایی دیجیتالیِ «وایرَد» درهم می‌آمیزد. این شبکه چنان پیچیده و همه‌جانبه تصویر شده که هم حس پیش‌بینی آینده را القا می‌کند و هم ناخوشایند است. برخلاف فانتزی‌های کلاسیک، جهان‌پردازی لین درباره اژدها و پادشاهی نیست، بلکه این پرسش بنیادین را مطرح می‌کند: چه می‌شد اگر اینترنت می‌توانست واقعیت را دگرگون کند؟ «وایرَد» با قوانین شبه‌علمی و تئوری‌های توطئه‌ای‌اش، گروه‌های هکری، فرقه‌های تکنولوژیک و پروژه‌های مخفی دولتی را درون خود جای داده و هر قسمت را به لایه‌ای تازه از پیاز دیجیتال بدل می‌کند.

سریال اکسپریمنت لین حتی به علوم واقعی نیز می‌پردازد و با اشاره به «تشدید شومان» نظریه‌پردازی می‌کند که چگونه انسان‌ها روزی ممکن است مستقیماً به شبکه متصل شوند. در این جهان، مرز بین فناوری و روان‌شناسی، حافظه و هویت، آن‌قدر نامحسوس می‌شود که بیننده در پایان خود را درگیر این پرسش هستی‌شناختی می‌یابد: واقعیت چیست و رؤیا از کجا آغاز می‌شود؟ جهان لین نه‌تنها پیش‌بینی آینده، بلکه هشداری است درباره جهانی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم.

Neon Genesis Evangelion

کمتر جهان‌سازی در انیمه را می‌توان یافت که به پای خارق‌العادگی «نئون جنسیس ایوانجلیون» برسد. این اثر در پس‌زمینه یک فاجعه جهانی به نام «شوک دوم» روایت می‌شود و توکیو-۳ در آن، نه تنها آخرین دژ بشریت، بلکه شاهکاری از مهندسی ژئولوژیک است؛ شهری که آسمان‌خراش‌هایش به زیر زمین فرومی‌روند و فرشته‌های عظیم‌الجثه با خشم آخرالزمانی در آن فرود می‌آیند. اما آنچه جهان ایوانجلیون را چنین گیرا می‌سازد، انسجام درونی بی‌نقص آن است. تمامی اتفاقات بر پایه قوانینی روشن پیش می‌روند که بارزترین نمونه آن «میدان ای-تی» است – سپری تقریباً نفوذناپذیر که هم برای فرشته‌ها و هم برای ربات‌های ایوا وجود دارد و دلیل محکمی ارائه می‌دهد که چاپنین سلاح‌های متعارف در برابر آنها ناتوان هستند.

جهان‌پردازی نئون جنسیس ایوانجلیون به عنوان یکی دیگر از بهترین انیمه های دهه ۹۰، به گونه‌ای طراحی شده که کنجکاوی بیننده را به طور مستمر برمی‌انگیزد. اصطلاحات مرموز و تصاویر رمزآلودی مانند پاپیروس‌های بحران، نقشه مسیر سرنوشت و پروژه تکمیل بشریت، خود به بخشی لاینفک از تجربه تماشا تبدیل شده. در این جهان، هر کشف تازه تنها پرده از رازی دیگر برمی‌دارد.

Cowboy Bebop

کمتر جهان علمی-تخیلی را می‌توان به خاطره‌انگیزی و ظرافت «کابوی بباپ» یافت. در سال ۲۰۷۱، بشریت پس از فاجعه‌ای که کره زمین را نابود کرد، در سراسر منظومه شمسی پراکنده شده است. این جهان بی‌کران، ترکیبی مسحورکننده از غرب وحشی آمریکایی و یک کلوب جاز دودآلود است. در این جهان، هر سیاره و کلونی سیارکی هویت منحصربه‌فرد خود را دارد؛ از شهرهای شلوغ و چندفرهنگی مریخ تا بنادر قدیمی و کارگری گانیمد. فناوری در این جهان کاربردی اما اغلب قدیمی است؛ خدمه با نوارهای بتامکس دست‌وپا می‌زنند، سفینه‌ها نیاز به تعمیرات مداوم دارند و سفرهای بین‌سیاره‌ای همچون رانندگی‌های طولانی‌مدت کامیون‌ها با عوارض و ترافیک خود است.

زیبایی جهان‌پردازی کابوی بباپ در این است که هرگز با توضیحات طولانی مخاطب را خسته نمی‌کند، بلکه با موسیقی جاز، فضاسازی درخشان و نماهایی از زندگی روزمره، جهانی می‌سازد که کاملاً باورپذیر و زنده به نظر می‌رسد. این جهان آن‌قدر طبیعی و اصیل تصویر شده که گویی قرن‌هاست وجود داشته و ردپای تاریخ در هر گوشه‌اش دیده می‌شود. کابوی بباپ نه تنها داستانی جذاب، بلکه جهانی خلق کرده که مدتها پس از پایان یافتن ماجراها، در خاطر بیننده باقی می‌ماند.

One Piece

بی‌تردید در قلمرو جهان‌پردازی، «وان پیس» در جایگاهی بی‌همتا ایستاده است. این حماسه دزدان دریایی که درست در پایانه‌های دهه ۹۰ متولد شد، در سیاره‌ای اقیانوسی و گسترده رخ می‌دهد که مملو از جزایر، فرهنگ‌ها و پیشینه‌ای چنان غنی است که طرفداران حتی پس از هزاران قسمت، هنوز در حال کاوش ژرفای آن هستند. جهان وان پیس بی‌پایان و خلاقانه است – از خط بزرگ و پرخطر Grand Line تا قاره سرخ‌رنگ Red Line، و جزایری با اقلیم‌ها، نژادها و درگیری‌های سیاسی کاملاً مستقل. نبوغ اودا در توجه به جزئیات نهفته است: هر مکان چنان به‌یادماندنی طراحی شده که گویی خود یک شخصیت است، چه پادشاهی بیابانی الباستا باشد، چه مجمع‌الجزایر آسمانی اسکایپیا یا شهر ونیزگونه واتر ۷ با صنعتگران کشتی‌سازش.

سیاست‌های جهان وان پیس به عنوان یکی دیگر از بهترین انیمه های دهه ۹۰، بسیار غنی و پیچیده است: یک دولت جهانی، کشمکش‌های درون نیروی دریایی، چهار امپراتور هراس‌انگیز و سده گمشده‌ای که پشت هر پرده‌گشایی، رازی تازه فاش می‌کند. روایت و جهان‌پردازی در این اثر در هماهنگی کامل با یکدیگر حرکت می‌کنند. سفر لوفی تنها یک ماجراجویی شخصی نیست؛ او همچون نیرویی طبیعی است که مناسبات سیاسی جهان را برای همیشه دگرگون می‌کند، ملت‌ها را آزاد می‌سازد و به شکلی سیستماتیک ساختارهای فاسد قدرت جهانی را از هم می‌گسلد. این جهانی زنده و پویاست که در طول بیش از دو دهه، تنها غنی‌تر و عمیق‌تر شده و به‌درستی عنوان پادشاه بلامنازع جهان‌پردازی را به خود اختصاص داده است.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments