۶ همزاد شگفتانگیز دیسی در دنیای مارول
وقتی قهرمانان دو جهان به هم شبیه میشوند
دنیای کمیکبوک پر است از قهرمانانی که هر کدام با قدرتها و داستانهای ویژه خود در ذهن مخاطبان جاودانه شدهاند، اما در میان آنها گاهی شباهتهایی شگفتانگیز دیده میشود که مرز میان دو ناشر بزرگ این صنعت را کمرنگ میکند. بسیاری از علاقهمندان این شباهتها را با اصطلاح همزاد دیسی در دنیای مارول توصیف میکنند؛ قهرمانانی که هرچند در دو جهان متفاوت خلق شدهاند، اما از طراحی و تواناییها تا سرگذشت، به طرز چشمگیری به یکدیگر شباهت دارند. این همسانیها نه تنها بحثهای فراوانی را میان طرفداران برانگیخته، بلکه به بخشی از تاریخ رقابت خلاقانه دیسی و مارول تبدیل شده است.
دنیای کمیکبوکها همواره یکی از پرطرفدارترین شاخههای سرگرمی و داستانگویی در جهان بوده و در این میان، نام دو ناشر بزرگ یعنی دیسی کامیکس و مارول کامیکس بیش از هر برند دیگری به گوش میرسد. این دو غول صنعت کمیک طی چندین دهه فعالیت، جهانهایی داستانی با مقیاس وسیع خلق کردهاند که مملو از قهرمانان و ضدقهرمانان با قدرتهای خارقالعاده، پیشینههای روایی منحصر به فرد و شخصیتپردازیهای ماندگار است. محبوبیت این آثار به حدی است که بسیاری از شخصیتها از صفحات کمیک به سینما، تلویزیون و بازیهای ویدیویی راه یافتهاند و به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شدهاند. با این حال، نکتهای که همواره توجه مخاطبان و منتقدان را جلب کرده، وجود شباهتهای غیرقابلانکار میان برخی شخصیتهای این دو جهان است؛ شباهتهایی که گاه در طراحی لباس، نوع تواناییها یا حتی مسیر داستانی به قدری زیاد است که به سختی میتوان آنها را تصادفی دانست. در چنین مواردی، طرفداران از اصطلاح همزاد دیسی در دنیای مارول استفاده میکنند تا به این قهرمانان یا ضدقهرمانان همپوشان اشاره داشته باشند.
این مشابهتها در بسیاری از مواقع بحثهای فراوانی را میان هواداران برانگیخته است؛ از پرسش همیشگی درباره این که کدام شخصیت پیشتر خلق شده تا ارزیابی این که کدام نسخه از نظر داستانپردازی و محبوبیت موفقتر بوده است. برخی کارشناسان معتقدند که این شباهتها حاصل رقابت نزدیک و الهامگیری متقابل میان دو ناشر است، چرا که هر کدام تلاش میکنند برای جلب مخاطبان بیشتر، ایدههایی را که در دنیای رقیب موفق بودهاند، با تغییرات خلاقانه در جهان خود پیادهسازی کنند. چنین روندی باعث شده است که مرزهای میان دو دنیای داستانی دیسی و مارول در ذهن بسیاری از طرفداران کمرنگ شود و حتی در برخی موارد، شخصیتها به عنوان دو نسخه متفاوت از یک ایده مشترک شناخته شوند. با نگاهی به تاریخ انتشار کمیکها میتوان نمونههای متعددی از این پدیده یافت و در ادامه، شش مورد از شاخصترین شخصیتهای دیسی و همزاد دیسی در دنیای مارول را بررسی خواهیم کرد که بیش از دیگران، نماد این شباهتها و رقابت خلاقانه به شمار میآیند.
۶. Captain Marvel و Shazam
شخصیتهای Captain Marvel و Shazam را میتوان بهنوعی دو روی یک سکه دانست. در ابتدای کار و در سال ۱۹۳۹، قهرمانی که امروز در دنیای DC با نام Shazam شناخته میشود، در واقع با نام Captain Marvel و تحت انتشار انتشارات Fawcett Comics معرفی شد. اما در پی درگیریهای حقوقی میان Fawcett و شرکت Marvel Comics ـ که سالها بعد نسخهای از قهرمان خود با همین نام معرفی کرد ـ شرایط تغییر کرد. در نهایت شرکت DC Comics که حقوق شخصیت Fawcett را خریداری کرده بود، مجبور به تغییر نام این قهرمان شد. این تصمیم نه تنها به دلیل ملاحظات قانونی، بلکه بهمنظور ایجاد تمایز و جلوگیری از سردرگمی مخاطبان نیز اتخاذ شد.
بر این اساس، DC نام این شخصیت را به Shazam تغییر داد؛ واژهای جادویی که Billy Batson با گفتن آن به قهرمان Shazam تبدیل میشود. در سوی دیگر، شرکت Marvel نام Captain Marvel را برای شخصیتهای خود از جمله Carol Danvers و Walter Lawson حفظ کرد. این اتفاق باعث شد که دو شخصیت با پیشینه و دنیای داستانی متفاوت، اما با سابقه نام مشترک، در صنعت کمیکبوک حضور داشته باشند و مقایسه آنها به موضوعی جالب میان طرفداران تبدیل شود. همین پیوند تاریخی و تقابل نام، باعث شده است Shazam را بتوان همزاد دی سی در دنیای مارول دانست؛ نمونهای که بهخوبی نشان میدهد چگونه مسائل حقوقی و بازاریابی میتوانند مسیر داستانپردازی قهرمانان کمیک را تغییر دهند.
۵. Hawkeye و Green Arrow
شاید این طور به نظر برسد که تنها ابرقهرمانان دارای همتایانی میان DC و Marvel هستند، اما این شباهتها فراتر از قدرتها و لباسهای خاص آنها ادامه پیدا میکند. نمونهای روشن از این موضوع، Green Arrow در دنیای DC و Hawkeye در دنیای Marvel است. Green Arrow نخستینبار در سال 1941 معرفی شد و Hawkeye در سال ۱۹۶۴ به دنیای کمیک پیوست. هر دو تیراندازان ماهری هستند که از تیرهای ویژه و ترفندهای خلاقانه استفاده میکنند و شخصیتی سرکش و غیرقابل پیشبینی دارند. این دو قهرمان بدون قدرتهای فراانسانی، در کنار شخصیتهایی با قدرتهای ایزدی قرار گرفته و جایگاه ویژهای در تیمهای خود پیدا کردهاند.
با این حال، تفاوتهای بنیادینی میان آنها وجود دارد. Oliver Queen یک میلیاردر ثروتمند با انگیزههای سیاسی و تمایل به اصلاحات اجتماعی است، در حالی که Clint Barton یک تیرانداز ماهر از طبقه کارگر به شمار میرود که مسیر زندگیاش با چالشها و سختیهای زیادی همراه بوده است. این شباهت در مهارت و تفاوت در زندگی، باعث شده است که این دو شخصیت همزاد دی سی در دنیای مارول محسوب شوند. چنین مقایسههایی نشان میدهد که صنعت کمیکبوک نه تنها بر خلق قهرمانان نوآورانه تکیه دارد، بلکه گاهی از ایدههای مشابه برای ارائه داستانهای متفاوت بهره میبرد تا جذابیت و تنوع دنیای ابرقهرمانان را حفظ کند.
۴. Valkyrie و Wonder Woman
Wonder Woman در دنیای DC و Valkyrie در دنیای Marvel هر دو ریشههای عمیقی در اسطوره و سنتهای جنگاوری دارند که آنها را به همتایانی طبیعی تبدیل میکند. Wonder Woman که نخستین بار در سال ۱۹۴۱ معرفی شد، شاهزادهای از سرزمین افسانهای Themyscira و از تبار آمازونهاست؛ زنانی جنگجو که در اساطیر یونان باستان به شجاعت، مهارت رزمی و روحیه استقلالطلبی شناخته میشوند. در سوی دیگر، Valkyrie که اولین حضورش به سال ۱۹۷۰ بازمیگردد، برگرفته از اساطیر اسکاندیناوی و نماینده سپرداران اساطیری آسگارد است که در داستانهای حماسی، وظیفه هدایت ارواح جنگاوران شجاع به تالار افتخار Odin را بر عهده دارند. هر دو شخصیت، فارغ از دنیای داستانی خود، نماد قدرت، افتخار و توانمندسازی زنان هستند؛ ارزشهایی که از خدایان و الهههای چندخدایی فرهنگهای باستانی سرچشمه میگیرد.
شباهت Wonder Woman و Valkyrie تنها در تواناییهای رزمی و پیشینه اساطیری آنها خلاصه نمیشود، بلکه در نقش فرهنگی و پیامهای الهامبخشی که منتقل میکنند نیز نمایان است. Wonder Woman در دنیای DC اغلب بهعنوان پلی میان جهان انسانها و قلمرو خدایان عمل میکند، در حالی که Valkyrie در دنیای Marvel بهعنوان یکی از قهرمانان برجسته آسگارد، همواره آماده فداکاری برای دفاع از سرزمین و مردمش است. این دو شخصیت به شکلی بارز همزاد دی سی در دنیای مارول محسوب میشوند، زیرا علاوه بر تقابل قهرمانانه، در سطح مفهومی نیز از سرچشمههای الهام مشابه بهره میگیرند. چنین نمونههایی نشان میدهد که رقابت میان دو غول کمیکبوک نه تنها به خلق شخصیتهای مشابه منجر شده، بلکه به بازآفرینی و تفسیر دوباره اسطورهها برای نسلهای جدید نیز انجامیده است.
۳. Bullseye و Deadshot
Deadshot در دنیای DC تنها یک تیرانداز ماهر نیست، بلکه یکی از شناختهشدهترین مزدوران و قاتلان حرفهای کمیکبوکها به شمار میرود و جالب آنکه همزاد دی سی در دنیای مارول برای او نیز وجود دارد؛ شخصیتی به نام Bullseye. هر دو به دلیل دقت مرگبار و مهارت بینظیرشان در اصابت به هدف شهرت پیدا کردهاند و در بیشتر داستانها بهعنوان قاتلان حرفهای و مزدورانی با دستمزد بالا به تصویر کشیده میشوند. Deadshot نخستین بار در سال ۱۹۵۰ معرفی شد و بهسرعت جایگاه خود را بهعنوان تیراندازی بیرقیب که تقریباً هیچگاه هدفی را از دست نمیدهد، تثبیت کرد. او در استفاده از انواع سلاحهای گرم، بهویژه سلاحهای کمری و تفنگهای تکتیرانداز، تسلط کامل دارد و این مهارتها را در مأموریتهای پرخطر برای کارفرمایان مختلف به کار میگیرد.
در سوی دیگر، Bullseye در سال ۱۹۷۶ و در مجموعه Daredevil وارد دنیای Marvel شد و از همان ابتدا بهعنوان یکی از مرگبارترین دشمنان Daredevil شناخته شد. او به مهارتی افسانهای در پرتاب هر شیء به سمت هدفش شهرت دارد، تا جایی که گویی خود به یک دوربین تکتیرانداز انسانی تبدیل شده است. تفاوت اصلی میان این دو، در نوع تخصصشان نهفته است؛ Deadshot بیشتر بر استفاده از سلاحهای گرم تمرکز دارد، در حالی که Bullseye میتواند از هر وسیلهای، حتی اشیای روزمره، بهعنوان سلاح مرگبار استفاده کند. این تقابل جالب میان Deadshot و Bullseye، که بیشک همزاد دی سی در دنیای مارول یکدیگر محسوب میشوند، همواره این پرسش را در میان هواداران زنده نگه داشته است که واقعاً کدامیک تیرانداز برتر است؛ کسی که با فناوری و اسلحه پیشرفته میجنگد یا کسی که مهارتش چنان ذاتی است که به هیچ ابزار خاصی وابسته نیست؟
۲. Batman و Moon Knight
Batman در دنیای DC و Moon Knight در دنیای Marvel را میتوان نمونهای جالب از همزاد دی سی در دنیای مارول دانست؛ مقایسهای که شاید برای بسیاری از مخاطبان تا پیش از سالهای اخیر چندان آشکار نبوده باشد. Batman نخستین بار در سال ۱۹۳۹ معرفی شد و بهعنوان یکی از نمادینترین قهرمانان کمیکبوک، داستان زندگیاش با تراژدی آغاز میشود؛ مرگ پدر و مادرش او را به مسیری سوق داد که با تکیه بر مهارتهای رزمی، هوش سرشار و تجهیزات پیشرفته، با جنایتکاران گاتهام مقابله کند. در سوی دیگر، Moon Knight در سال ۱۹۷۵ پا به دنیای Marvel گذاشت و با بهرهگیری از لباس سفید، نمادپردازی ماه و شخصیت چندلایه، جایگاه خاصی در میان طرفداران پیدا کرد. شهرت او از سال ۲۰۲۲ بهویژه با حضور پررنگ در آثار تصویری، جهشی چشمگیر داشت. هر دو شخصیت با استفاده از ابزارهای تخصصی، مهارتهای تاکتیکی و ایجاد هراس در دل جنایتکاران، به مقابله با تهدیدات شهری میپردازند.
با این حال، تفاوتهای مهمی میان این دو وجود دارد. Batman بر پایه استدلال منطقی، علم جنایی و فناوری پیشرفته فعالیت میکند و بهشدت از هرگونه دخالت نیروهای جادویی و ماورایی پرهیز دارد. Moon Knight در مقابل، ریشههایی در عناصر فراطبیعی دارد؛ قدرتها و بینش او ارتباط مستقیمی با خدای مصری Khonshu دارند که همین موضوع، او را از لحاظ ماهیت و منبع تواناییها کاملاً متمایز میکند. این تقابل میان واقعگرایی سختگیرانه Batman و جنبههای رازآلود و ماورایی Moon Knight، نهتنها داستانهای آنها را به مسیرهای متفاوت میبرد، بلکه باعث شده این دو، در عین شباهت ظاهری و مفهومی، هر یک نمادی منحصربهفرد در دنیای خود باشند.
۱. Deathstroke و Deadpool
یکی از شگفتانگیزترین شباهتها میان شخصیتهای دو غول کمیکبوک، ارتباط میان Deathstroke در دنیای DC و Deadpool در دنیای Marvel است؛ شباهتی که به هیچ وجه تصادفی نیست. Deadpool در ابتدا بهعنوان یک پارودی مستقیم از Deathstroke خلق شد. در آن زمان، شخصیت Cable در Marvel محبوبیت بیشتری داشت و Deadpool بهگونهای طراحی شد که بسیاری از ویژگیهای Deathstroke را بازتاب دهد. این الهامگیری حتی در جزئیات ظاهراً کوچک نیز دیده میشود؛ برای مثال، نام واقعی Deadpool یعنی Wade Wilson آشکارا تقلیدی طنزآمیز از نام واقعی Deathstroke، یعنی Slade Wilson، است. همین ارتباط سبب شده تا حتی در میان شخصیتهایی که ظاهراً کاملاً متفاوتاند، شباهتهای معناداری یافت شود؛ نمونهای بارز از همزاد دی سی در دنیای مارول که ریشه در خلاقیت و رقابت میان دو ناشر دارد.
البته با وجود این شباهتها، مسیر داستانی و شخصیتپردازی آنها کاملاً متفاوت پیش میرود. Deathstroke بهعنوان یک مزدور حرفهای، استراتژیست جنگی و استاد در استفاده از سلاحهای گوناگون شناخته میشود و اغلب با شخصیتی سرد، جدی و بیرحم به تصویر کشیده میشود. در مقابل، Deadpool با شکستن دیوار چهارم، شوخطبعی بیوقفه و لحن غیرقابل پیشبینی، مرز میان قهرمان و ضدقهرمان را محو میکند. این تضاد جذاب میان جدیت خشن Deathstroke و بیپروایی طنزآمیز Deadpool نشان میدهد که حتی زمانی که یک شخصیت بهعنوان تقلیدی مستقیم از دیگری خلق میشود، میتواند به مرور زمان هویت و جایگاه کاملاً مستقل خود را پیدا کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید